eitaa logo
از سبوی عشق
233 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
121 ویدیو
22 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
وقت شادی است عزیزان و نه هنگام غم است شب یلداست، شب خاطره از بیش و کم است ⭕️⭕️⭕️ از دل خونین انار یلدا حدیث عشق می‌خواند ⭕️⭕️⭕️ موی شانه زده‌اش را بر شانه می‌ریزد تا شانه به شانه‌ی ماه دلبری کند یلدا ⭕️⭕️⭕️ تفألی زدم به حافظ یلدا آمد و خواند غزل خداحافظی را
کاش! می‌شد همه شبها، شب یلدا باشد تا به هر جا سخن از آن گل زیبا باشد کاش! می‌آمدی و نور جمالت ای ماه! روشنی بخش دلم، در شب یلدا باشد ماه را بر لب هر بام، نشان می‌دادند کاش! آن ماه، همین لحظه، همین جا باشد رفته پاییز به یغما و زمستان آمد قلب سرما زده‌ام، عاشق گرما باشد ما که در روی زمین از همه جا بی‌خبریم هر خبر هست، در آن عالَم بالا باشد کاش! می‌شد که در این فاجعه‌ی بی‌خبری بر سر کوی تو صد غلغله برپا باشد کاش! می‌شد که نباشد دگر این فاصله‌ها تا در آغوش تو هر لحظه مرا جا باشد کاش! می‌شد که بیایی، چقدر دل تنگم! مثل یک تشنه که حیران، لب دریا باشد کاش! از آن یوسف گمگشته خبر می‌آمد تا شفا بخش دل حضرت زهرا(س) باشد
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎈برپایی محفل گرم شب شعر درآخرین شب‌های سرد پاییزی. ♦️به گزارش روابط عمومی اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان بشرویه در آخرین شب‌های سرد پاییزی محفل گرم شب شعر یلدایی برگزارشد . 🍉این محفل در محل خانه بومگردی شهابی با حضور جامعه فرهنگ و هنر برگزارشد. الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم ┄┄┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄ به اهالی فرهنگ وهنر شهرستان بپیوندید👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 📌 @ershad_boshrooyeh ✅️ روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بشرویه
شعر گفتم برای حضرت دوست چون پرستو که لانه نداشت شعر من کشف شاعرانه نداشت
وقتی که یورش باد برگ از درخت انداخت کار درخت را ساخت
voice.ogg
زمان: حجم: 436.9K
وقتی که یورش باد برگ از درخت انداخت کار درخت را ساخت
با یار، پادشاهم وقتی که نیست پیشم یک پادشاه کیشم
از سوز تو در سینه‌ی ما تا شرری بود کی بر دگری غیر تو ما را نظری بود!؟ در هر نفسی، نام تو شد ورد زبانم وردی که برایم همه جا چون سپری بود من لحظه به لحظه به هوای تو پریدم تا لحظه‌ی آخر که مرا بال و پری بود هر روزِ من از دوریت ای ماه! چو یلداست ای کاش! که یلدای مرا هم سحری بود تا کی کنم از دوری تو ناله و فریاد!؟ ای کاش! که آه دل ما را اثری بود از شوق تو سر را به فلک سایم و گویم صد شکر که مانند توام، تاج سری بود دور از منی و با منی ای ماه! کجایی!؟ ای کاش! تو را در برِ من جلوه‌گری بود ۱۴۰۳/۱۰/۰۱
قاصدک را بی‌خبر از پیش دلبر، باد برد آن سفارش‌ها که کردم، جملگی از یاد برد خانه‌ی دل را به او دادم که آبادش کند ناگهان قلب مرا سیل غم از بنیاد برد می‌شود استاد روزی، در فنون و در هنر در جوانی هر کسی تعلیمی از استاد برد هر که دل بندد به دنیا، دل به شیطان بسته است این عروس پیر با خود آن همه داماد برد از هوای نفس و از شیطان بیا اندیشه کن گردن ما را به زیر تیغ آن جلاد برد ای خوشا! آن کس که با افکار و کردار نکو توشه‌ای از بهر خود تا عرصه‌ی میعاد برد ۱۴۰۳/۱۰/۰۱
عالم همه جسم است و تو جانی، زهرا(س)! در پیکر ما، روح و روانی، زهرا(س)! ای خانه‌ی دل‌ها، ز فروغت، روشن! مصباح زمین و آسمانی، زهرا(س)! سر تا به قدم، تالی احمد(ص) هستی همتای علی(ع)، خدا نشانی، زهرا(س)! تنها به وجودت، نکند فخر، پدر فخر همه‌ی عالمیانی، زهرا(س)! دُر در صدف دامن خود پروردی دریای عمیق و بی‌کرانی، زهرا(س)! هستی تو پناه شیعیان، در دو جهان از بس که رئوف و مهربانی، زهرا(س)! ما را چه غم از گرمی محشر دیگر!؟ تا بر سر ما، تو سایبانی، زهرا(س)!
هر پگاه وقتی انگشتان نسیم مویت را نوازش می‌کند دلم پر می‌کشد به سویت تا گواه درخشیدن امید باشد از پگاه چشمانت