eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
209 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
96 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌رسد عید، بی تو عیدی کو!؟ در شب تیره‌ام مرا ماهی کاش! می‌شد که سرزده برسی بر سر سفره‌ام، چنان ماهی ۱۴۰۱/۱۲/۲۷
از فراقت بیا تماشا کن سوختم، گشته‌ام چو خاکستر از مزارم گذر کنی گر تو سر برآرم شبیه نیلوفر ۱۴۰۱/۱۲/۲۷
سکه و سرکه، سنجد آماده است وقت دیدار و بازدید آمد سیب و سنبل، سماق با سبزه هفت سین چیده‌ام که عید آمد ۱۴۰۱/۱۲/۲۷
خانه از تو بوَد و خوان از تو است میهمان عزیز ما! برگرد جسم ما را تو همچو جان هستی آی! جان عزیز ما! برگرد ۱۴۰۱/۱۲/۲۷
گرم مهر است و روشنی، خانه همه پروانه گرد آن شمع‌اند مادری با پدر و فرزندان شکر لله که دور هم جمع‌اند می‌رسد موسم گل‌افشانی بر درختان شکوفه می‌خندد بار دیگر نشاط و شادابی راه بر هر‌چه غصه می‌بندد جای آغوش گرم تو اینک قاب عکست بوَد در آغوشم مرحبا! نازنین من! بر تو باز هم کرده‌ای فراموشم!؟ می‌رسد عید، بی تو عیدی کو!؟ در شب تیره‌ام مرا ماهی کاش! می‌شد که سرزده برسی بر سر سفره‌ام، چنان ماهی از فراقت بیا تماشا کن سوختم، گشته‌ام چو خاکستر از مزارم گذر کنی گر تو سر برآرم شبیه نیلوفر سکه و سرکه، سنجد آماده است وقت دیدار و بازدید آمد سیب و سنبل، سماق با سبزه هفت سین چیده‌ام که عید آمد خانه از تو بوَد و خوان از تو است میهمان عزیز ما! برگرد جسم ما را تو همچو جان هستی آی! جان عزیز ما! برگرد ۱۴۰۱/۱۲/۲۷
ماه من! از جلوه‌ات، روشن سرایم می‌کنی؟ در شب تنهایی‌ام، یک دم صدایم می‌کنی؟ خواستم در بند عشقت باشم و غیر از تو نه جز خودت، از قید هر بندی رهایم می‌کنی؟ وای اگر با غفلتم قلب تو را آزرده‌ام چشم پوشی مهربانا! از خطایم می‌کنی؟ گرچه می سوزد ز سر تا پایم از عشقت، بگو باز هم امشب به عشقت مبتلایم می‌کنی؟ غیر زحمت بر نمی‌آید ز دستم، هیچ کار کارسازا! باز هم کاری برایم می‌کنی؟ من دعا کردم ولی اذن اجابت از شماست ای دعایت مستجاب! آیا دعایم می‌کنی؟ بی تو هر عیدی برایم چون عزایی دیگر است با ظهور خود دگر عید این عزایم می‌کنی؟ ۱۴۰۱/۱۲/۲۷
به ضریح عاشقانه‌ ها واژه واژه دخیل بسته‌اند تا دستان شفابخش‌ات کدام واژه را لمس کند ✍️ 📚
بیا دست و پای این عاشقان بی سر و پا را با سلسله‌ی مویت ببند بگذار تا این شهر آشفته کمی آرام گیرد ✍️ 📚
✍ساختار اصلی ترانه ❄️استخوان بندی یک ترانه شامل چندین بخش می‌شود که این بخش‌ها در جایی به هم وابسته‌اند یا اصولا مستقل از هم هستند: ۱: وزن مناسب ۲: طرح اصلی (موضوع ترانه): اصلی‌ترین تقسیم بندی طرح اصلی عبارست از: عشق،اجتماع، آمیزه‌ای از هر دو ۳: شخص (طرز بیان): که منظور از آن طرز بیان موضوع ترانه‌است و به دو شکل اول شخص و سوم شخص در ترانه جریان دارد و در مواردی تلفیقی از این دو ۴: زبان سرایش: که می‌تواند زبان گفتاری باشد یا زبان معیار نوشتاری 🌨 همچنین مهمترین ویژگی های یک ترانه ماندگار: ۱ – هم خوانی با صدای خواننده ۲ – سادگی و روانی در عین داشتن صور خیال ۳ – همخوانی با ملودی و سرعت آهنگ ۴ – تنوع و رنگ آمیزی در میزانها ۵ – عدم تکرار بیش از حد بندها ۶ – ارتباط قوی طولی ۷ – تازگی عبارات برجسته ی شعر ترانه ۸ – تنوع در وزن @sher_shaeri00
4_5841270893971509678.ogg
445.5K
به ضریح عاشقانه‌ ها واژه واژه دخیل بسته‌اند تا دستان شفابخش‌ات کدام واژه را لمس کند ✍️ 📚
موضوع: جنگل ناهید شاعر: آقای کربلایی محمد میرشاهی مکان: جوادیه بشرویه زمان: ۱۴۰۲/۰۱/۰۶ همزمان با پنجم ماه مبارک رمضان سالروز ولادت حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام 👇
4_5841270893971509715.mp3
2.48M
موضوع: شعر جنگل ناهید با گویش محلی شاعر: آقای کربلایی محمد میرشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از مقلب‌القلوب‌ والابصار خواستم تا قلبم را سرشار از عشقت کند و چشمانم را غرق در تماشایت و از مدبراللیل و النهار خواستم تا روز و شبم را لحظه‌ای فارغ از یاد تو نباشم از محول‌الحول و الاحوال خواستم که چنان مرا دگرگون کند که تو می‌خواهی و از او احسن‌الحال را خواستم یعنی فقط با تو بودن را ۱۴۰۲/۰۱/۰۱
درون سینه، گنج عشق، پنهان از چه باید کرد!؟ به لب هایم گذار از مهر، آن یاقوت لب ها را ۱۴۰۱/۱۱/۲۰
در خیالم با غمت، پیوسته سازش می‌کنم آبشار گیسوانت را نوازش‌ها کنم ۱۴۰۱/۱۱/۲۰
خراسان دلم، لبریز از لبخند آهوهاست عجب شیر گرفتاری که خود در بند آهوهاست ۱۴۰۱/۱۱/۲۰
آگه شود ز حال دل من اگر دلت راضی دلت، به حال دل من نمی شود ۱۴۰۱/۱۱/۲۰
از لطف خدا، لیله‌ی میلاد آمد احیاگر عدل و الگوی داد آمد از دامن پر مهر حسین بن علی نور دل او امام سجاد آمد ۱۴۰۱/۱۲/۰۷
ای سراپا حُسن و خوبی! کز همه خوبان سری نیست همتایت کسی، ای دلبرا! در دلبری گوی سبقت برده ماه رویت از رخسار ماه می زند صد طعنه رخسار تو بر حور و پری در لطافت چون گلی، ای زینت فصل بهار! چشم بد دور از تو بادا و خزان و  پرپری حق تعالی می‌کند عالم گلستان از تو گل! حق تو را بخشیده بر خلق جهانت سروری برکنی از بُن بنای ظلم و ظالم در جهان شیوه‌ات مهر و وفاداری، عدالت گستری از خدا خواهم کند تعجیل در امر فرج حجت حق! مهدی موعود! یابن‌العسکری(عج)! ۱۴۰۱/۱۲/۱۱
ای از تو خجل، جلوه‌ی خورشید! بیا ای اختر تابنده‌ی توحید! بیا برگرد دگر یار سفر کرده‌ی ما! با آمدنت عید شود، عید، بیا ۱۴۰۱/۱۲/۱۵
ای از تو شکوفا گل امّید! بیا باید ز لبت، بوسه‌ی تر چید، بیا نادیده شود عاشق دیدار تو، گل! صد دل شده عاشق، که تو را دید، بیا ۱۴۰۱/۱۲/۱۶
بی تو ای دوست! چه بی پشت و پناهیم، بیا خستگانی همه گمگشته‌ی راهیم، بیا کوه هجران تو سنگین شده بر شانه‌ی ما ما که ناچیزتر از یک پر کاهیم، بیا بس که کاری شده هجران تو و درد فراق غرق اندوه و غم و ناله و آهیم، بیا دورمان، گرگ صفت‌ها همه جمع‌اند و چنین گشته تنها، همه بی یار و سپاهیم، بیا بین ما فاصله تا کی بکشد ظلمت شب؟ ما دگر منتظر دیدن ماهیم، بیا کاش! می‌شد بنوازی به نگاهی دل ما ما که دلخوش به همین لطف و نگاهیم، بیا هر که بینی به دلش آرزویی مانده و ما از تو ای یار! به غیر از تو نخواهیم، بیا ۱۴۰۱/۱۲/۱۶
دنیای من سیب سرخی است که من و تو را در آغوش گرفته با تو خوب و آرامم ۱۴۰۱/۱۲/۱۶
عکس رخسار تو در مشرق جام افتاده در سرم، فکر تو هر چند که خام افتاده از خیالت همه شب، خانه‌ی قلبم روشن در سپهر دل من، ماه تمام افتاده می برد فکر لبت، عقل، ز سر پیوسته عجبی نیست اگر باده حرام افتاده گرچه گفتم نشود رام کسی دل؛ دیدم مرغ وحشی دلم، باز به دام افتاه از تو ناز ای گل! و از ما همه خواهش هر دم صبحدم  کارِ صبا نیز  به شام افتاده خوش بتاب ای مه من! ماه فلک، ماتت شد عید امسال به آغاز صیام افتاده کاش! می‌آمدی و حال دلم می‌دیدی مست از آن خاطر و آن شُرب مدام افتاده بیت‌بیت غزلم، مطلع حُسنت باشد باز هم نام تو در حُسن ختام افتاده ۲۳  اسفند  ۱۴۰۱
♥️⚜♥️⚜♥️⚜♥️ ✍ بداهه سرایی《قالب دوبیتی》واژگان 👇 ⚜ ⚜ ⏪  مفاعیلن/ مفاعیلن/ فعولن ⚘⚘⚘ شکوه و جلوه‌ی خورشید آمد فروزان اختر توحید آمد مبارک باد این فرخنده ایام بهار آمد گل آمد  عید آمد مبارک باد ایام ‌بهار است گل لبخند بر هر شاخسار است بوَد ایام عید و بلبل از شوق برای دیدن گل بی‌قرار است گلم! باغم! بهارم!  نازنینم! ز شوقت بی‌قرارم نازنینم! مبارک باد دارد عید نوروز اگر باشی کنارم  نازنینم! بهار است و گل است و سرو و سوسن بساط عیش بر پا کرده گلشن ز راه آمد عزیزم عید نوروز مبارک باد عیدت ای گل من! ۱۴۰۱/۱۲/۲۵ ♥️⚜♥️⚜♥️