احساس کردم
که سر بر عرش میسایم
دیدم
سر بر شانهی تو
دارم
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
#از_سبوی_عشق
۱۴۰۲/۰۲/۲۰
بگذار دست نسیم خیالم
در پریشانی زلفت
آرام بگیرد
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
#از_سبوی_عشق
۱۴۰۲/۰۲/۲۲
ای رخ زیبای تو، اختر تابان من!
در شب یلدای غم، شمع شبستان من!
هر دو پریشان شده، شادی و غم، توأمان
زلف پریشان تو، قلب پریشان من
بی گل رویت، خزان گشته گلستان عشق
کی ز درآیی دگر؟ فصل بهاران من!
گوش جهان کر شد از نعرهی شوم زغن
از چه نخوانی دگر؟ بلبل بستان من!
تا نکند تلختر، کام مرا روزگار
لعل لبت باز کن، قند فراوان من!
بی تو ببین شادیام! هرچه غمی بگذرد
باز غمی می نهد، سر به گریبان من
حاصل این رنجها، از غم هجران بوَد
گنج عقیقی که شد، زینت دامان من
قامت صبرم شکست از غم هجران تو
مژدهی وصلت چه شد؟ سرو خرامان من!
همچو صبا گشتهام بی سر و سامان تو
کاش! دگر میشدی، سرزده مهمان من
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_عاشقانه_شاعران
#از_سبوی_عشق
۱۴۰۲/۰۲/۲۲
بگذار این بار
تیر مژگانت
قلب مرا
نشانه بگیرد
ناز شستت
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
#از_سبوی_عشق
۱۴۰۲/۰۲/۲۲
مدح تو را گفتن، فقط خواب و خیال است
حتی زبان خامه در وصف تو لال است
حُسن تو در قاموسها هرگز نگنجد
از بس که حُسنت بیکران و بی مثال است
سیمرغ عشقی، دور از وهم و خیالی
آری! کمالات تو در اوج کمال است
همچون کویری تشنهام، لعل لبانت
چون چشمهای پیوسته جوشان و زلال است
آن سان نگارا! بستهام دل را به مویت
کز تو خیال دل بریدن هم محال است
سخت است هجرانت برایم، نازنینا!
یک لحظه دوری از توام، مانند سال است
تا کی بنوشم تلخی زهر فراقت؟
کی قسمتم شیرینی و شهد وصال است؟
#محمد_رضا_قاسمیان
#گلشن_شعرا
#از_سبوی_عشق
۱۴۰۲/۰۲/۲۳
تا کی غریب و بیکس و تنها بمانم؟
چون تک درختی در دل صحرا بمانم
#محمد_رضا_قاسمیان
بگذار تا بار سفر بربندم ای دوست!
دیگر نمیخواهم در اینجا جا بمانم
#محمد_رضا_قاسمیان
گشتی تو و گشتم من و پیدا نگشتی
جانا! نمیخواهم که ناپیدا بمانم
#محمد_رضا_قاسمیان
ای کاش! گیری دستم امروز از سر مهر
معلوم هست آیا که تا فردا بمانم؟
#محمد_رضا_قاسمیان
من با تو میخواهم بچرخم زیر یک چتر
در کوه و دشت و در دل دریا بمانم
#محمد_رضا_قاسمیان
گر باب میل ما نمیچرخد زمانه
من با تو در گرما و در سرما بمانم
#محمد_رضا_قاسمیان