eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
209 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
96 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
حالا که شهریور دریغ می‌کند آغوشش را به روی مهر می‌گشایم پنجره‌ی قلبم را
مسلمین اینک عزایی ماوارای محشر است چون عزای جانگداز حضرت پیغمبر(ص) است خود نه تنها آدمی، جن و ملک، برسر زنان کل موجودات را رخت مصیبت در بر است اشرف مخلوق باشد، خاتم پیغمبران مورد الطاف بی‌حد خدای اکبر است نیست بعد از خالق یکتا کسی همتای او از تمام آفرینش، شأن او بالاتر است ماه عالمتاب در شب‌های ظلمت، چهره‌اش مهر او برتر ز خورشیدی که ذرّه‌پرور است دشمن بی شرم، او را خواند، ابتر و خدا در جوابش این چنین فرمود: او خود ابتر است یا رسول‌الله ما کوثر به تو بخشیده‌ایم هر دو عالم چشم‌شان قطعاً به دست کوثر است جای پاداش رسالت، قلب او خون کرده‌اند آن که حُسن خُلق با خلق خدا پا تا سر است خون فشان از ماتمش، تنها نباشد چشم ما جاری از چشمان عالم، از فراقش، گوهر است هم حسین و هم حسن هم حضرت زهرا(س) غمین غرق دریای مصیبت دیدگان حیدر است تا بگیرد انتقامت را دگر از دشمنان منتقم در انتظار حکم حی داور است می‌رسد مهدی(عج) که پُر سازد جهان از عدل و داد گر چه امروز از عزایت، دیدگان او تر است
یڪی بود همه‌ی دنیای مـن گره خورده بہ تار مویش مادر✓☛ ✍🏿.....🍂
⚜ همواره قلبش از عشق لبریز زیباست پاییز. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭━═━⊰🌺 ⊱━═━╮ @nemounehayesegani ╰━═━⊰🌺 ⊱━═━╯‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بگشای لب، که چشم جهان بر کلام توست صدها سلام، منتظر یک سلام توست لب تشنه‌ام، به من بچشان باده‌ای ز عشق ای آنکه مست، عالمی از شهد جام توست کی می‌رسد به گرد پرت، پر شکسته‌ای؟! سیمرغ عشق! کآن همه والا مقام توست این مرغ دل که رام کسی هیچ گه نشد اینک ببین چگونه گرفتار دام توست پر گشته آن چنان دل و جانم ز عشق تو کز پای تا به سر، دل و جانم تمام توست چشم امید ما نبوَد جز به لطف تو لطفی نما که لطف، همیشه مرام توست
ای دل بنال آن دلربا آن بهترین رفت بر سر بزن کز کف نگار نازنین رفت ختم رسولان رحمةٌ لِلعالمین رفت
صلح و صفا را از زبان قهر پرسید حال حسن(ع) از مردم آن شهر پرسید حال دلش از کوزه‌ی پر زهر پرسید
فریاد می‌ڪشند مناره‌ها گواهی می‌دهند به ...!!! ✍🏿.....🍂
(شعر سه نقطه...) 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ای دل بنال آن دلربا آن بهترین رفت بر سر بزن کز کف نگار نازنین رفت ختم رسولان رحمةٌ لِلعالمین رفت ⭕️⭕️⭕️ صلح و صفا را از زبان قهر پرسید حال حسن(ع) از مردم آن شهر پرسید حال دلش از کوزه‌ی پر زهر پرسید https://t.me/+PJ0owR-k-ZEzM2Nk
کلاغ‌ها تبانی کرده‌اند با مترسک با رفتن باغبان گل‌ها را کلاغ‌پر می‌برند
کدام سیمرغ عشق را سراغ داری که تا«قٰابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنىٰ» عروج کند فقط برازنده‌ی توست خلعت حبیب‌اللهی
عقل می‌خواسـت قلـب را مداوا ڪند عاشـق شد...!!!! ✍🏿.....🍂
🏠🏠🏠 🏠🏠🏠 درود بر همکاران عزیزم 🙏 با حروف بهم ریخته اسم شاعران ایرانی رو به دست بیاورید و تاریخ ادبیات خودتون رو تقویت کنید‌. 👇👇👇👇👇 ۱- بقای متحد مره⬅️.......... ۲-شبی و عطر یاران ⬅️....‌‌‌‌‌‌‌‌‌....‌‌‌‌‌‌.‌‌‌‌‌‌..... ۳عصای تو ،من،پیرا⬅️...‌‌‌‌‌‌‌‌..‌‌.‌‌....... ۴ -قصر نیامی پرو⬅️ ......‌‌‌‌‌....‌‌‌ ۵-موی ول ⬅️ .......‌.‌‌......‌. ۶ - سنگ رود میشل⬅️...‌‌‌‌‌............ ۷-دو سفیر حکمی⬅️.....‌‌‌‌‌‌......‌‌‌.‌.. ۸- الو مش⬅️....‌‌‌‌.‌.....‌‌ ۹-جنگی و نظمیا⬅️...... ۱۰- خامی⬅️..‌‌‌‌........‌‌‌‌‌‌..‌‌‌ ۱۱-به پر سرسیاه ⬅️..‌‌‌‌‌‌‌............... ۱۲-ازشیار حفظی⬅️..‌‌‌‌‌‌............... ۱۳- نغیز سیناوی ⬅️ ............. ۱۴- فرود غاز فخر↔️............. ۱۵ -با اب اطهر⬅️.....‌‌‌‌‌‌...... ۱۶-شر ار یه ⬅️....... ۱۷- یاجم ⬅️............ ۱۸-هفتا صفاهانی⬅️.....‌‌.... ۱۹ -اثاث خان لو⬅️ ..‌‌‌‌...... ۲۰ -ده بیل ولید ⬅️.............‌‌‌‌‌. ۲۱-سعید فانی لاری⬅️..‌.‌‌‌‌‌... ۲۲-همینه باب سینی ⬅️.......‌‌ 🔹طراح: کیانی دبیر ادبیات منطقه ۵ تهران
درود برشما جواب سرگرمی : ۱ محمدتقی بهار ۲ عطار نیشابوری ۳ پروین اعتصامی ۴ قیصرامین پور ۵مولوی ۶ شمس لنگرودی ۷ حکیم فردوسی ۸ شاملو ۹ نظامی گنجوی ۱۰ خیام ۱۱ سهراب سپهری ۱۲حافظ شیرازی ۱۳ سنایی غزنوی ۱۴ فروغ فرخزاد ۱۵ بابا طاهر ۱۶شهریار ۱۷ جامی ۱۸ هاتف اصفهانی ۱۹ اخوان ثالث ۲۰ بیدل دهلوی ۲۱ -علی اسفندیاری ۲۲-سیمین بهبهانی
کدام سیمرغ عشق را سراغ داری که تا«قٰابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنىٰ» عروج کند فقط برازنده‌ی توست خلعت حبیب‌اللهی
امشب فراق یار را، با گریه معنا می‌کنم از اشک‌های خویشتن، دامن چو دریا می‌کنم در سینه دارم آتشی از عشق آن لیلای جان مجنون صفت، از جان و دل، او را تمنا می‌کنم دلمرده‌ام، افسرده‌ام، اما رضا(ع) دارم چه غم؟ وقتی که می‌گویم رضا(ع)، کار مسیحا می‌کنم کنج ضریحش می‌شود آرام، قلبم، همچنین آن گنبد و گلدسته‌اش، وقتی تماشا می‌کنم مشکل ندارم چون که او مشکل گشای عالم است در کار اگر افتد گره، با نام او وا می‌کنم وقتی ضمانت می‌کند از آهوی صحرا، چنین من آرزوی بودن آهوی صحرا می‌کنم آتشفشان داغ او جولان دهد در سینه‌ام با یاد او این قلب را هر لحظه احیا می‌کنم در سوگ جانسوز رضا(ع)، باید کنم محشر به پا آری! نثار عشق او، این قلب شیدا می‌کنم ۱۴۰۲/۰۶/۲۴
voice.ogg
2.4M
امشب فراق یار را، با گریه معنا می‌کنم از اشک‌های خویشتن، دامن چو دریا می‌کنم در سینه دارم آتشی از عشق آن لیلای جان مجنون صفت، از جان و دل، او را تمنا می‌کنم دلمرده‌ام، افسرده‌ام، اما رضا(ع) دارم چه غم؟ وقتی که می‌گویم رضا(ع)، کار مسیحا می‌کنم کنج ضریحش می‌شود آرام، قلبم، همچنین آن گنبد و گلدسته‌اش، وقتی تماشا می‌کنم مشکل ندارم چون که او مشکل گشای عالم است در کار اگر افتد گره، با نام او وا می‌کنم وقتی ضمانت می‌کند از آهوی صحرا، چنین من آرزوی بودن آهوی صحرا می‌کنم آتشفشان داغ او جولان دهد در سینه‌ام با یاد او این قلب را هر لحظه احیا می‌کنم در سوگ جانسوز رضا(ع)، باید کنم محشر به پا آری! نثار عشق او، این قلب شیدا می‌کنم ۱۴۰۲/۰۶/۲۴
هیچ سروی چون تو سروا! قدّ دلجویی ندارد مثل گیسوی بلندت، ماه گیسویی ندارد مست بویت می‌شوم هر لحظه، یاسی؟ نرگسی تو؟ هیچ باغی مثلت ای گل! اینچنین بویی ندارد بهر صیدم چون تو هندو دانه‌ای بر روی گونه در میان هر دو ابرو خال هندویی ندارد می‌خرامی خوش میان خاطراتم، برّه آهو! ناز شستت! این چنین نازیدن آهویی ندارد بس که کردم شمع راهت، تا مگر از در درآیی شمع چشمانم نگارا! هیچ سوسویی ندارد تا به کی باید بنالم از فراقت نازنینا!؟ ناله‌ی جانسوز ما را هیچ کوکویی ندارد جز وصالت هیچ درمانی ندارد درد هجران درد جانفرسای عشقت، هیچ دارویی ندارد دلفریبی، دلربایی، دلبری، دلداده‌ات من آه! سنگین‌دل! دلت، پروای دلجویی ندارد؟ می‌کنم مدح و ثنایت با غزل‌هایم، غزالم! عاشقت، سرمایه‌ای جز این ثناگویی ندارد ۱۴۰۲/۰۶/۲۵
هوای دلم را داشته باش آنقدر اوج بگیر که نخ بادبادک‌ دلم نکَند
الا! که عرش خدا را هماره سایه نشینی! امین خالق یکتا! برای خلق، امینی مصون ز هر چه خطایی، مصون ز فکر گناهی پناه عالمیانی، هماره حصن حصینی مقیم خانه‌ی قلبی، چنان که روح به پیکر هماره با دل و جانم، تو همرهی و قرینی تو از تبار رسولی، تویی سلاله‌ی حیدر تو یادگار حسینی، نشان فتح مبینی فروغ دیده و دل‌ها! به شام تیره، تو نوری پناه ما به قیامت، امید روز پسینی گل همیشه بهارم! بهار گلشن جانی ولیعصر و زمانی، بهشت روی زمینی چه جمعه‌ها که شمردم به شوق دیدن رویت! سرور سینه‌ی زهرا(س)! نبینمت که غمینی ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
آن یار که در خانه‌ی دل، شمس هدا بود رسمش، همه جا با همه کس، مهر و وفا بود یک عمر، اسیر سر زلفش شده این دل آن آهوی وحشی که ز هر قید، رها بود خوش بود دلم، در قفس و بی پر پرواز تا مرغ دلم، گرم در این حال و هوا بود بر ساحل آرام، بوَد محو تماشا غافل که دلم، در یم او غرق شنا بود از دوری رویش، چه قدَر ناله نمایم؟ یاری که طبیب است و به هر درد، دوا بود آواره‌ی اویم، چو صبا کوچه به کوچه هرچند نپرسید که دلداده کجا بود؟ ای کاش! به ما چهره‌ی ماهش بنماید بر خلق جهان آن که خودش قبله‌نما بود ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
سیمرغ عشق در آغوش کدام آسمانی کهکشان بال‌بال می‌زند ✍️ 📚
شد چنان جنگی که کس، نشنیده بود ترکش خمپاره‌ها، باریده بود بود گرداگرد ما سنگر از آن خط ما را کاسه‌اش نامیده بود روزمان با تلخ‌کامی، شب که شد یک نفر گریان، یکی خندیده بود جای‌تان خالی چو آوردند شام عطر مرغش، در فضا پیچیده بود بعد شام از بس که آتش ریختند دست و رو ناشسته هم خوابیده بود عده‌ای گرم نگهبانی شدند خواب‌شان، بیگانه چون با دیده بود شب که با هر سختی و تلخی گذشت مهر تابان باز هم تابیده بود یک نفر از دوستانم، صبح گفت نیمه شب یاری لبش بوسیده بود او مرا بوسید و من بوسیدمش کس، ز گلشن اینچنین گل چیده بود؟ چشم را تا باز کردم ناگهان من از او، او هم ز من ترسیده بود موش بد ذاتی، شبیه گربه‌ای اینچنین لب‌های من لیسیده بود ۱۴۰۲/۰۶/۲۷