eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
209 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
97 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
درود و ادب محضر استاد ارجمندم و سپاس و سلام خدمت شاعر گرانقدر جناب آقای قاسمیان شعر بسیار عالی و وزین سروده شده روان و زیبا صفت آینه وتاثیر اون در مقعر بودنش زیبا بیان شده وتکثیر و انعکاس تصویر به نقش روی یار بر دل عاشق تشبیه بسیار عالی وزیبایی ست که دل از هر سمت وسو جلب معشوق هست که جز اون در آینه هیچ نمی بیند واین مانا وپایا بودن عشق که ریشه اش به وفا دار و زلال بودن عاشق برمیگرده به ابدیت گره می خورد قلمتون زرین ببخشید اگه حق مطلب ادا نشد🙏🙏
کنعان فراقم را میهمان مصر وصالت کن چشمانم از سو افتاد
. به رخ از خال مشکین، دانه داری برای صید دل، افسانه داری چرا گردم به دنبال تو وقتی درون قلب من کاشانه داری؟ ز دست عاشقانت، درد داری رقیبانی عجب نامرد داری! تو را باشد نفس، همچون مسیحا چرا از ما چنین دل، سرد داری؟ رخی زیبا تنی طناز داری قدی مانند سرو ناز داری به روی شانه زلفت آبشاری است به چشمت نرگس شیراز داری ز گل بر پیکرت، تن‌پوش داری قناری در رهت، چاووش داری عجب نبْوَد تو با این دلبری‌ها که خلقی را ز خود مدهوش داری میان چشم خود میخانه داری لبت را بر لب پیمانه داری نه تنها برده‌ای از من دل و دین که صدها مثل من دیوانه داری @azsabuyeeshgh
خزان شده ز هجر تو بهارم نظر نمی‌کنی چرا به حال زارم؟ بیا که تاب دوریت ندارم
voice.ogg
337.5K
خزان شده ز هجر تو بهارم نظر نمی‌کنی چرا به حال زارم؟ بیا که تاب دوریت ندارم
چهره بنْمای که من میل تماشا دارم دیدن گلشن روی تو تمنا دارم سر بر افلاک بسایم که تو یارم هستی قامت از کوه غمت بین که چه سان تا دارم! بی تو دل همچو کویری است لبش خشکیده دیده‌ را از غم هجر تو چو دریا دارم نازنینا! مگر از حال دلم بی خبری!؟ که من از عشق تو در سینه چه غم‌ها دارم! کاش! می‌آمدی و حال مرا می‌دیدی که به یادت همه دم، محشر کبری دارم ۱۴۰۲/۰۷/۱۲
به قربون دوتا چشم سیاهت فدای عشق جاری در نگاهت دلم تنگه، بگو پس کی میایی!؟ فدای سرو قدت، روی ماهت @azsabuyeeshgh
بر دوش می‌کشم پیکر بی‌جانم را فرشتگان در انتظار سجده‌ بر انسانیت‌اند
voice.ogg
435.6K
نازنینا! مهربانا! از همه خوبان سری خواستم گویم گلی، اما ز گل زیباتری می‌روی بی من، دلم را می‌بری
به عشقت، زندگی آغاز کردم دلم را با دلت، همراز کردم نگفتم جز حدیث عشق با تو لبم را با سخن گر باز کردم چو دیدم قامت شمشادت ای یار! نثارش نرگس شیراز کردم به رسم سازگاری من همیشه به یادت کوک، دل، چون ساز کردم به شوق دیدنت، همچون کبوتر به سویت دم به دم، پرواز کردم تو موسی یا که عیسای مسیحی!؟ که با نامت، بسی اعجاز کردم خدا را شکر، با لطف الهی که حرفم را ز دل، ابراز کردم ۱۴۰۲/۰۷/۱۳