ای به خاک و خون نشستهها!
میکَند بنای هرچه باطل است
سیل اشک دلشکستهها
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_آیینی
کاش! میشد که یار من باشی
روز و شب در کنار من باشی
یک دم از قلب و خاطرم نروی
ماه در شام تار من باشی
زندگی بیتو همچو پاییز است
کاش! میشد بهار من باشی
ریخت بر سر مرا فلک، آوار
آگه از قلب زار من باشی!؟
خنده کن، مثل غنچهها، گل شو
شاخ طوبیٰ و سایهسار من باشی
فصل فصل کتاب من! ای عشق!
ای که دار و ندار من باشی!
میگذاری قدم به چشمانم!؟
بیقرارم، قرار من باشی!؟
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_شعر_سه_نقطه
۱۴۰۳/۰۷/۱۸
سیاه و سپید را
به هم میبافد
اسبی که کیش او
مات زندگی ست
#محمد_رضا_قاسمیان
#سپید
هفتہی نیروی انتظامی
ای حافظان ایران! نیروی انتظامی!
از جان و دل شما را، باید دهم سلامی
آری! سلامتان باد از کردگار سرمد
آن گه سلام آدم تا حضرت محمد (ص)
نیروی انتظامی! ای اسوههای ایمان!
ای جان به کف نهاده، بهر رضای جانان!
اسطورههای تقوا! ای اهل استقامت!
در صبر و پایداری، چون کوه با صلابت!
اخلاصتان زبانزد، بر حقّتان، توکّل
چون رویتان بیند، لبخند می زند گل
هم از پلیس باید تقدیرها فراوان
چون ایمن است و با نظم این جادههای ایران
امنیتی که دارد این شهرهای کشور
نیروی انتظام کوشیده، ای دلاور!
با مردمان کشور، پیوسته هست دلسوز
بر دشمنان ایران، همواره گشته پیروز
بر دشمنان بتازد، مانند شیر شرزه
باغ وطن نباشد، جای گیاه هرزه
در کشوری که نظمش، پیوسته برقرار است
تهدیدها، خطرها، همواره تار و مار است
نیروی انتظامی! گرچه شهید دادی
اما به مردمانت، عشق و امید دادی
شکر خدا که هستی سربازی از ولایت فرمان رهبرت را با جان کنی اطاعت
دائم کنم دعایت، در خط نور باشی
سربازی از امامت وقت ظهور باشی
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۳/۰۷/۱۷
کردم تعارف
یک مشت گردو
اما گره زد در جوابم طاق ابرو
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_طنز
آتش عشقت کجا ای یار! یادم میرود!؟
جلوهی ماه رُخت، دلدار! یادم میرود!؟
من به شوق دیدن گلزار رویت آمدم
گر به پایم میخَلد صد خار یادم میرود
ای طبیب دردمندان! در حضورت بیگمان
دردهای این تن بیمار یادم میرود
گفته بودی مرد میدان باش، یا گِردم مگرد
مرد میدانم، مگر اخطار یادم میرود!؟
گفته بودم راز دل را با تو میگویم ولی
نزد استاد سخن، گفتار یادم میرود
با تو دارم کارها، ای کاش! میدیدم تو را
گر چه گر بینم تو را هر کار یادم میرود
وعدهی دیدار ما پس کی محقق میشود!؟
کی ز خاطر وعدهی دیدار یادم میرود!؟
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_صدای_دل
۱۴۰۳/۰۷/۱۹
نگاری، دلربایی، دلبری دلخواه میخواهم
برای آسمان دل، تو را ای ماه! میخواهم
در این دنیای وحشتزا، و این دوران وانفسا
ز تنهایی هراسانم، تو را همراه میخواهم
چنان گرگ حسادت کرده خونآلوده، دامانم
که آزادی خود را از مسیر چاه میخواهم
بیا و خود بشوی از قلب من زنگار غمها را
برای میزبانیّت، دلی آگاه میخواهم
توان دوری از تو در خیال من نمیگنجد
تو را با سوز دل، با نالهای جانکاه میخواهم
مگو امشب، مگو فردا؛ قدم بگذار بر چشمم
کَرم فرما، من مسکین تو را ای شاه! میخواهم
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_شاعران_معاصر_ایران_زمین
۱۴۰۳/۰۷/۱۹