شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام ممنون از کانال خوبتون یه مشکلی داشتم ممنون میشم تو کانالتون بزارید، من چند وقته
#پاسخ_اعضا 🧡
سلام آبجی گلم که ۱۸سالشونه و خواستگار دارن
عزیزم من پیام شما که خوندم به این نتیجه رسیدم که شما از اون آقا خوشتون نیومده
و این اشتباه رو مرتکب نشو که شاید بعدها به دلت میشینه
شما هنوز ۱۸سالته ، هنوز خیلی فرصت داری
و به هیچ عنوان نخواه از روی عذاب و وجدان به این آقا جواب +بدی
خداروشکر هم که خانوادت به اختیار خودت گذاشتن پس میتونی راحت مخالفتت رو بیان کنی
خودت داری میگی که با علایقت جور در نمیاد و خواستگار های بهتری هم داری پس چرا تردید داری در نه گفتن!؟
عزیزدلم انشالله که هرچی خیره برات اتفاق بیفته😘❤️
برای منم دعا کن😊🌹
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام به دوستان
خواستم به دختر خانمی که خواستگارشون وسواس تمیزی داره و مقتدر نیست بگم که عزیزدلم حرف یه روز و دو روز که نیست حرف یک عمر زندگیه این خیلی فرصت خوبیه که خانوادت به نظرت احترام میزارن و حق فکر کردن بهت دادن پس از این فرصت استفاده کن عزیزم تو قراره از حالا تا اخر عمرت با یه ادم زندگی کنی پس بهتره کسی رو انتخاب کنی که از همه لحاظ به دلت میشینه و حال دلت باهاش خوبه اصلا بخاطر حرف دیگران خاله و دایی و ...آیندتو تباه نکن و بخاطر دل اونها جواب مثبت نده خواستگار تو نهایت یک هفته یا یکماه تو فکر شماست و دلش شکسته اما اگه تو قبول کنی یک عمر باید با دلشکستگی زندگی کنی
این حرف هارو به این خاطر میزنم که گفتی هیییچ علاقه ای بهش نداری
وگرنه در شرایط عادی یا شرایطی که توهم دلت باهاش بود میشد یکم بیشتر فکر کنی و سعی کنین به تفاهم برسین اینو گفتم که از همین الان کسانی که میخوان انتقاد کنن و بگن بزارین وصلت ها سر بگیره با این حرفاتون زندگی هارو سخت نکنین، بدونن که حرف سر علاقه هست که این خانم ندارن و خواستگار بهتر دارن بنظرم جواب مثبت نده و به خواستگار بهتری فکر کن عزیزم انشالله ادمین عزیز پیامم رو بزاره که بهت کمکی بشه من از ته دلم دوست داشتم بهت کمک کنم
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام درمورد خانم هجده ساله ای که خواستگار وسواس دارن
عزیزم من آیندتو از الان میبینم و بهت میگم خواهرشوهر من دقیقا مشکل شمارو داشت همسرش زیادی وسواس بود و رفتار زنانه داشت الان بعد ۸ سال زندگی مهر حلال جون ازاد کرده و طلاق گرفته اومده نشسته خونه باباش
بنظرم سن شما زیاد نیست که نگران مجرد موندنت باشی جواب رد بده ممکنه این وسط حتی یه بچه طلاق هم داشته باشی
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام، دختر خانم 18 ساله ای که خواستگار دارن
عزیزم وقتی خواستگاری که با دو بار نشست و برخاست رفتار و کردارش به دلت ننشسته چطور میخوای یه عمر تحملش کنی، از رو احساس و حرف دیگرون تصمیم نگیر، بعد همه میرن کنار خودت میمونی و این زندگی
عقلانی تصمیم بگیر، هنوز فرصت داری، میتونی به کِیس های دیگه فکر کنی
خوشبخت بشی عزیزم🌺
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام. در مورد دختر خانم 18 ساله ای که براشون خواستگار اومده و خیلی به دلشون ننشسته. میخوام بگم عزیزم عجله نکن شما سنی نداری که بخوای عجله کنی اگه واقعا مورد پسندت نیست این بنده خدا رو رد کن. وقتی تعداد جلسات صحبت تون زیاد میشه خواستگار تون و همچنین خانواده ش فکر میکنن نظرتون مثبته و اگه جوابتون منفی باشه شاید باعث دلخوری بشه پس اگه واقعا خوشتون نیومده قاطعانه رد کنید. و به خواستگار های دیگه تون اجازه اومدن بدید و تصمیم بگیرید انشالله که خوشبخت و عاقبت بخیر بشید. 😊
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام ادمین گرامی درمورد اون دختر خانم ۱۸ ساله که گفتند مذهبی هستند ویک خواستگار براشون اومده ونمیتونند تصمیم بگیرند برای دادن جواب نه به ایشون وخیلی این آقا مقتدر وجدی نیستند وبه دلشون ننشسته وبه خاطر این که دلشون نشکنه هنوز جواب ندادند میخوام بهشون بگم عزیزم اصلا نگو دلشون میشکنه چون من هم دقیقا مثل شما مذهبی هستم وهنگام خواستگاری هم خودم ومادرم گفتیم دلشون میشکنه وجواب بله دادیم البته بدون علاقه هم نبود ولی من هم بیشتر احساسی عمل کردم تا عقلی ومنطقی .عزیزم سعی کن فقط عقلی ومنطقی والبته حتما علاقه هم مد نظرت باشد در امر ازدواج ولی گول دلشکستن کسی را نخورتا خدای نکرده زندگیت خراب نشه یک جوری جواب منفی را بده که باعث دلشکستگی نشه یک بهانه ای منطقی بیار تا فرد مقابل هم ناراحت نشه ولی صرف این که دل کسی بشکنه اونم در تصمیم به این مهمی براساس عقل ومنطق نیست پای یک عمر زندگی در میان هست اصلا احساسی عمل نکن انشاالله که خوشبخت وموفق باشید
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام دخترخانمی که خواستگارش وسواس تمیزی ونظم رودارن بیشتردقت کنیدچون نظم وتمیزی خونه بیشترین زحمتش برای خانم خونه هست من خودم شوهرم به این بیماری مبتلاست وخدامیدونه چقدرخودم وبچه هام اذیت میشیم بامشاوره صحبت کن ومطمعن باش که به بیماری وسواس مبتلاست یانه؟وتصمیمت روبگیر بیماری وسواس گاهی باشرایط حال شخص بدترمیشه مثلاکروناوسواس شوهرمن روتشدید کرددرضمن شماکه قولی ندادین که عذاب وجدان داشته باشیدگاهی شخص عقدهم میکنه
ولی میبینه نمیتونه ه باطرف مقابل زندگی کنه وازهم جدامیشن ترخدادرست تصمیم بگیروعذاب وجدان الکی روهم بذارکن بحث یک عمرزندگیه
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
خواهرم شما ۱۸سال دارید ودرانتخاب همسر عجله نکنید
کسی وسواس دارد آدم راپیر می کندو اعتقادی هم به بیماری خود ندارد
دربین آشنایان نزدیکم وسواسی داریم والان خانمش کلافه شده به خاطر بچه اش تحمل می کنه
خودتان رادرگیرش احساس این آدمها نکنید لطفا
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
هدایت شده از تبلیغات
10.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 کلیپ
#ویژه_عید_غدیر 🔴
شماره 2⃣
✨خدا داند که حیدر کل دین است
میان خلق، او حَقُّالیقین است
تمام عالم امکان بداند
فقط حیدر امیرالمؤمنین است✨
#خطبه_غدیر 🌸🍃
#فضیلت_حضرت_علی_(ع)
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_پنجم ، میدونستم بچم به دنیا بیاد ازم میگیرنش و از اونجا میرم خیلی نگران بودم هرچی میگذشت بیشتر
#بخش_ششم
مادرشوهرم بعد دو ساعت اومد دید کلی سبزی جلومه و دارم با بدبختی پاک میکنم انقد نشسته بودم کمرم داشت میشکست
چندتا دری وری به راضیه گفت که اومده سبزی ریخته سر منو رفته بعد نشست پای سبزی گفت یکم دراز بکش بچه اذیت نشه
نصف دیگه سبزیا رو مادرشوهرم پاک کرد ریخت تو لگن شست هرچی منتظر موند راضیه بیاد نیومد گفت مثل اینکه قصد اومدن نداره برم شاممو بار بزارم فردا میام ببینم مرضش چیه این همه سبزی گرفته ول کرده رفته
خلاصه هوا داشت تاریک میشد که راضیه برگشت و وقتی سبزیا رو دید که پاک شدن و شسته شده سریع منو نگاه کرد ببینه در چه حالم گفتم من نصفشو پاک کردم بقیشو مادر آقا اومدن پاک کردن
اینو که گفتم رنگش پرید گفت از من نپرسید؟
گفتم چرا منم گفتم تازه رفتین کار داشتین بیرون
گفت آفرین پس دیگه امروز اومده فردا پس فردا نمیاد
گفتم نمیدونم
فرداش که شد دیدم راضیه با شور و اشتیاق تو خونه میچرخه و منو صدا میزد که پاشو مهمون داریم گفت فلان کس و فلان کس دارن میان
همسایه هامونو میگفت که باهم دوست بودن و رفت و آمد داشتن ناهار دعوتشون کرده بود میگفت پاشو کمک کن
منم ناچارا بلند شدم
مهموناش که اومدن نشست و دیگه بلند نشد یکسره منو صدا میزدن معصوم اینو بیار معصوم اونو بیار معصوم اینو جمع کن
بعد از ناهار تو حیاط مشغول شستن ظرفها بودم که دیدم...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
⛔️عدم نمایش نتایج غيراخلاقى⛔
✅ آیا میدانید گوگل گزینهای دارد که اگر فعالش کنید،٪۸۰ نتایج غيراخلاقى را نشان نمیدهد؟
👌🏻برای اینکار کافی ست:
1⃣ داخل مرورگرتان نشانی زیر را تایپ کنید:
Google.com/preferences
2⃣ بعد از بازشدن صفحه نمایش، گزینهی فیلتر کردن نتایج مستهجن را فعال کنید.
@azsargozashteha💚
#پرسش_اعضا 🧡
سلام
من از بچگی خیلی خجالتی بودم تا حدی که اصلا با فامیلامون صحبت نمیکردم ،الان صحبت میکنم ولی خیلی کم.
و نمیدونم چیشد ک با پدرم صحبت نمیکنم از همون بچگی ، ولی دوست داشتن و محبت کردن پدرم رو حس میکنم ، بابام با من حرف میزنه ولی من نه !!
بعضی وقتا حس میکنم اصلا براش مهم نیست که من باهاش صحبت میکنم یا صحبت نمیکنم اصلا نمیدونم باید چیکار کنم!!
من وقتی بچه بودم به خدا قول دادم وقتی ۱۴ سالم شد با ،بابام صحبت کنم الان چهارده سالمه فقط ۵ ماه فرصت دارم .
بابام هرچی میگه یا هر کاری میکنه نمیدونم چرا ناراحت میشم یا بدم میاد درحالی وقتی بقیه این کارو انجام میدن بدم نمیاد یا ناراحت نمیشم!!
از حسرت میترسم، میترسم خدایی نکرده پدرم فوت کنه و من حسرت یکبار بابا گفتنو داشته باشم😣 اخه پدرم ۶۰ سالش هست .. از خدا میخام حفظش کنه تا موقعی که من بتونم حداقل ی دفعه بهش بگم بابا و بپرم بغلش 😞
میدونم خدا کمک میکنه!! از شما هم میخام اگر راه حل یا تجربه ای مثل من دارید بگید
ممنون❤️
🧡💚🧡💚🧡💚🧡💚
سلام دوستان ما۵ماهه میخوایم ماشینمونوبفروشیم فروش نمیره کسی ذکرودعایی بلده برای فروششون لطفا بگین ممنون ازهمگی
💚🧡💚🧡💚🧡💚🧡
سلام حبیبه جون خوب هستین
دوستانم گلم شما آرایشتون رو باچی پاک میکنید؟ من پوستم چربه، میخوانم با ژلی یا چیزی پاک کنم که هم قیمتش مناسب باشه وهم جوش ولک نیاره به نظرتون چی بزنم که خوب باشه و به پوست چرب بیاد
الهی خیر ببینه هر کی که راهنمایی میکنه
💚🧡💚🧡💚🧡💚🧡
پسرم امسال انتخاب رشته داره میخواد بره فنی حرفه ای حالا من موندم فنی حرفه ای بهتره یا کار دانش و چه رشته ای برداره که اینده شغلی بهتری داشته باشه و بتونه به جایی برسه با اون رشته.خواهش میکنم هر کسی که تخصص داره در انتخاب رشته حتما من رو راهنمایی کنه اخه نمیدونم از کجا بپرسم و میخوام پسرم اینده شغلی پر بار و خوبی داشته باشه .ممنون از همه عزیزانی که من رو راهنمایی میکنن.
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#نکته_ی_روز 🌱
هیچوقت از خود گذشته ات بدت نیاد!
خود قبلی ات هم، حق دارد که بد بوده باشد!
یا سکوت کرده باشد، کودن و تنبل بوده باشد....
حتی اگر یک خون مردگی ِ وسیع روی پوسته قدیمی ات درست کرده باشد!
تو باید او را ببخشی... چون اگر نبود، خود فعلی تو نمیتوانست هرگز زندگی کند.
از خود گذشته ات تشکر کن که باعث اصلاح تو شده...
به نظر من تُوی گذشته، از توی فعلی حق آب و گِل بیشتری به گردنت دارد...
همه ی زحمت ها را او کشیده و تو را بزرگ کرده.
بین گذشته و حالَت فرق نگذار.
او را هم به پارک و خرید ببر.
برایش بستنی قیفی بخر....
گذشته ات را هم در آینه ببوس و بگو چقدر دوستش داری....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
هدایت شده از تبلیغات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشمند ایرانی توانست راه حل #رشد_مجدد_مو را پيدا كند👨🏻⚕️
اين مخترع اول اين پكيج را روي خودش تست كرد و بعد روانه بازار كرد(موهاش رو داخل كليپ ببيني متوجه ميشي)👨🦲🧔
تنها محصول دارای مجوز وزارت بهداشت و سيب سبز سلامت و GMP آلمان 🇩🇪
مشاوره رایگان ارسال عدد 3 به 10008443
30 درصد تخفیف برای 100 نفر اول ویژه
جمعه سی و یکم تیر ماه 🎁🛍
با زیبایی یک پیامک فاصله دارید🤳
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام من از بچگی خیلی خجالتی بودم تا حدی که اصلا با فامیلامون صحبت نمیکردم ،الان صحبت
#پاسخ_اعضا 💚
سلام وقت بخیر بامدارکش ازجمله طلاقنامه شناسنامه ها وکارت ملی به کمیته امداد محل سکونت مراجعه نمایند جهت تحت حمایت واشتغال
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام در مورد اینکه خانمی که در شهر بم کرمان زندگی می کنند معرفی شون کنند به کمیته امداد اون شهر حتما کمکشون می کنند یا معرفی کنند به بهزیستی حتما خیرهستند که کمکشون کنند
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام درجواب اون خانمی که شوهرش اعتیادداره وبچه ها رواذیت میکنه ... ترابخدا شمابرید بهزیستی شهرستان بم پیگیر بشید بچه هاروتحویل بهزیستی بدید اون بچه هاامنیت روحی وجسمی ندارن وممکنه بلایی سرشون بیادبه محض اینکه مادرشون شغل و مکان مناسبی تهیه کنندمی تونه اونها مجددازبهزیستی تحویل بگیره ترابخداتاقبل ازاینکه برای اون بچه هااتفاقی بیفته اینکارروانجام بدیدبه کارمندهای بهزیستی هم بگیدشمارومعرفی نکنندحتما معرفیت نمی کنندخودشون مددجومی فرستن بچه هارومیارن فقط شماازدورپیگیرباشید
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
در پاسخ ب دوست عزیزمون ک میگن نهمم میخوام معلم یا وکیل بشم باید بگم ک اگر میخوای وکیل بشی خب زیر مجموعه های وکالت شامل قاضی هم میشه ولی کسی ک بتونه قاضی بشه همونطور ک مادرتون گفتند نباید اشتباه کنه ولی اشتباه قاضی ها یک در صد هستش یعنی از هزار تا احتمال ده تا وجود داره در ضمن کسی ک وکالت کسیو ب عهده میگیره یا قاضی میشه باید با توکل ب خدا کارشو شروع کنه و تردید نکنه چرا ک این شغل غیر از حقوق بالایی ک بهت میدن احتمال تهدیدش زیاده یعنی ممکنه بیان بهت رشوه بدن ک ی شخصیو حکم زمینه پروندش نکنی و حتی ممکنه خانوادت رو تهدید کنن خلاصه اگر میخوای بری تو این رشته باید حواستو خوب جمع کنی حرف مادرت درسته ولی شما از قصد اشتباهی در قضاوت نکردی ، خلاصه اینکه دیروز مستندی در باره قاضی و مرگ دیدم ک میگفت (من با ایمان برای اشخاص حکم صادر میکنم ولی احتمال اینکه از این هزار تا پرونده ای ک زیر دستم بوده یکیش رو اشتباه کرده باشم هست و خب انسان جایز الخطاست ) در کل هر رشته ای سختی های خودش رو داره ولی باید با صبر و متانت و ایمان شکوفایی کرد در اون رشته ممنون🙏🙏😊
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام خدمت دوست عزیزی که میگن آشناشون خونه و کار نداره میخواستم بگم که ایشون بنظرم بهتره بره پرستاره یه پیرزن بشه تا هم خونه بهش بدن هم پول.تو دیوار شهرتون نگاه کنید
🧡🧡🧡🧡🧡
سلام به خانومی که گفتن چی بزنن به صورتشون که آرایشش پاک بشه
ژل شستشو بخرید و استفاده کنید که قیمتش هم مناسب و با اون ارایش تون پاک کنید هم صورت براق میکنه هم پاکسازی و لک یا جوش ایجاد نمیکنه روی پوست صورتون من خودم ژل شستشو دارم و استفاده میکنم خیلی خوبه کاملا آرایش پاک میکنه عالیه
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام،،برای خانمی که گفتن میخان آرایششون پاککنند
من ژل هیدرودرم رو پیشنهاد میکنم
هم برای پوست های چرب خوبه هم برای جوش و اکنه
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام. در مورد خانمی که آرایش پاکن میخواد.آرایش پاکن های زیادی هست تو بازار. اما میسلارواتر مناسب پوستتون که چرب هستش از شرکت نفیس عالیه
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام راجب اون خانومی که پوستشون چربه
عزیزم فقط از شیر پاکن و دستمال مرطوب و ژل استفاده نکن چون هنوز کرم توی منافذ باز پوستتون هست من خودم شامپو بچه استفاده میکنم. حتما حتما پوستتون رو بشورید
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام باتشکرازکانال خوبتون. درجواب خانومی که پرسیدن آرایشتون رو باچی پاک میکنیدمن چندین ساله از گلاب و پنبه برای پاک کردن آرایشم استفاده میکنم وخیلی هم راضیم البته من پوستم خشکه وبعداز پاک کردن آرایشم بلافاصله کرم مرطوب کننده استفاده میکنم.
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام
در مورد اون خانوم که گفتن برای تمیز کردن آرایش از چی استفاده کنن:از روغن نارگیل میتونن استفاده کنن خیلی خوبه.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_هشتم و فریبا قربون صدقه شیرین کاری های پسرش می رفت اما من کلافه بودم و کارد می زدن خونم در ن
#بخش_نهم
وقتی رسیدیم همه خونه ما جمع بودن مامان و فریبا شام درست کرده بودن
همون شب چمدون ها رو باز کردم و سوغاتی همه رو دادم
احساس کردم فرحناز و شهناز ناراحت شدن شاید توقع داشت یه سوغات بهتر براشون می آوردم
منم به روی خودم نیاوردم شامو خوردیم و ساعتی دور هم بودیم و از سفر گفتیم و هاشم مرتب میگفت جای همه خالی بود
دوروزی گذشت و یه شب ساعت از ده گذشته بود
با هاشم در حین رابطه بودیم که فریبا و بچه هاش سرزده اومدن خونمون
دیگه نمی دونستم چکار کنم تند و سریع لباس هامو پوشیدم
و در اتاق رو قفل کردم
مشغول پذیرایی از مهمون ها بودم که دیدم فاطیما یه چیزی تو گوش فریبا گفت
فریبا با اخم نگاهی به من انداخت و همراه فاطیما رفت
دقایقی بعد هاشم رو صدا زد
صدای پچ پچ هاشون را شنیدم به سمت راهرو رفتم که شنیدم فریبا به هاشم گفت زنت به چه حقی در اتاق خوابو رو بچه های من قفل کرده بچه های من مگه دزدی یا دست کجی کردن خب حالا از سرشیطنت یه خرابکاری کردن این دیگه در قفل کردن داره
هاشم هم مرتب ازش معذرت خواهی می کرد و می خواست آرامش خودشو حفظ کنه و ناراحت نشه
وقتی دیدم انقدر وقیحانه صحبت می کنه به سمتش رفتم و از بچه ها خواستم برن پیش فرشید باباشون و حق به جانب گفتم عزیزم لباس های زیرم تو اتاق خوابه و اتاق خواب یه جای شخصی بچه های شما باید بدونن نرن داخل اتاق خواب یه زن و شوهر جوان وقتی بهشون یاد ندادی منم مجبورم در رو قفل کنم
فریبا که از من انتظار نداشت
اینطوری صحبت کنم محکم زد تو صورتش و گفت ای بی حیا خجالت بکش این چه طرز صحبت کردن
و تو یه چشم به هم زدن دست بچه هاشو گرفت و هر چقدر هاشم خواهش کرد کوتاه نیومد و از خونه زد بیرون
هاج و واج نگاهش می کردم
مونده بودم این دیگه چه زنی بود
از وقتی ازدواج کرده بودم فقط دوبار مارو پاگشا کرد و به خاطر رسم و رسوم مهمانی داد و دیگه هیچ وقت پامونو خونش نذاشته بودیم
یعنی من عادت نداشتم بدون دعوت جایی برم بعد ایشون هربار خودشو دعوت می کرد و بدون اینکه خبر بده از قبل سرزده
می اومد البته خونه شهناز اینطوری نمی رفت چون دوبار اوایل که سرزده رفته بود جمال بهش گفته بود از قبل خبر بده و بیا فریبا هم بهش برخورده بود و سالی یه بار اونم عید ها می رفت و الان می فهمیدم شهناز واقعا حق داشت که اینطور برخورد کنه....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
یادم میاد یک سال پا روی زمین کوبیدم که من بلبل میخوام...
از من اصرار اژ پدرم انکار که باید خودت بزرگش کنی هاااا...
گفتم باشه...
گفت مسئولیت داره باید قبول کنی هاااا...
قبول کردم... خرید!
از فردای اون روز، صبح زود باید از خواب بیدار میشدم و قبل از خوردن صبحانه ی خودم به بلبلم غذا میدادم...
خستم کرده بود، گاهی حتی زمان صبحانه خودم رو براش خرج میکردم و خودم گشنه میموندم...
درک نمیکردم چرا روزایی که من خوابم میومد یا نبودم پدرم این کارو انجام نمیداد و با عذاب وجدان گشنگی کشیدن بلبل تنهام میذاشت...
یک روز که فراموش کرده بودم براش غذا بذارم، به محض دیدنم سوت میزد و خودش رو به قفس میکوبید... طوری که اشکم دراومد، حسابی شرمندم کرده بود..
به پدرم نگاه کردم جوری که انگار او مقصر است...
اما تنها جوابی که گرفتم این بود که؛ دوست داشتن به همین سادگی ها نیست....
باید مسئولیت دوست داشتنتو قبول کنی...
نمیتونی دیگران رو بذاری مراقبش باشن...
هیچکس براش تو نمیشه...!
یا چیزی رو دوست نداشته باش... یا در مقابلش احساس وظیفه کن!
این داستان زندگی خیلی از ماست؛ دوست داریم، در قفس میندازیم و بعد رهایشان میکنیم به امان خدا
یا در بهترین حالت مسئولیتش را گردن بقیه میندازیم
همین است که بعد از چند وقت پرنده هایمان میمیرند...
و گلدان هایمان پژمرده میشوند...
مراقب آدمهایی که دوستشان دارید، باشید.
یا شروع به دوست داشتنشان نکنید یا مسئولیتشان را تا آخر قبول کنید!
سخت است اما بزرگتان میکند...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_ششم مادرشوهرم بعد دو ساعت اومد دید کلی سبزی جلومه و دارم با بدبختی پاک میکنم انقد نشسته بودم ک
#بخش_هفتم
بعد از ناهار تو حیاط مشغول شستن ظرفها بودم که دیدم در حیاط و زدن، با لباس خیس و دستای کفی درو باز کردم دیدم مادر آقاس، ظرفهارو که دید چشماش زد بیرون گفت چه خبره
گفتم دوستای راضیه خانوم اومدن
چادرشو زد زیر بغلش گفت راضیه خانوم غلط کرده
رفت داخل و بلند بلند شروع کرد به راضیه حرف زدن دوستای راضیه بلند شدن رفتن و راضیه هم گریش بند نمیومد
مادر آقا به من گفت پاشو پاشو بریم تا عباس بخواد بیاد این یه بلایی سر بچه ی تو میاره
منم تند تند جمع کردم از ترسم فقط یه نیم نگاه به راضیه انداختم دیدم داره با ناراحتی و زیر چشمی نگاهم میکنه
رفتم خونه مادر آقا و فرداش آقا اومد خونه با عصبانیت گفت سه روز رفتم نتونستین کنار هم سر کنین
مادرشم نشست همه چیو گفت آقام به من توپید گفت مگه من نگفتم مراقب باش
گفتم آقا وقتی راضیه خانوم میگن من چیکار کنم نمیتونم انجام ندم که سبزی هارو هم اگه پاک نمیکردم خراب میشدن
اینا رو که گفتم بلند شد گفت کار دارم یکی دو ساعت دیگه میام
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••