شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 عاطفه جواب داد متاسفم عاطفه دیگه کار از کار گذشته حتی الان اگر من هم نخوام فاط
#داستان_زندگی 🌸🍃
عاطفه
نه
مریم لبشو خیس کرد و دوباره پرسید
حسی از جانب تو به فاطمه هست؟
اسماعیل به من نگاهی انداخت و گفت
چرا اینارو میپرسین؟
مریم گفت
ببین اسماعیل عاطفه امروز متوجه یه،یه....
مریم مکث کرده گفت
تو میدونی فاطمه با کی رابطه داره؟
اسماعیل انگشتاشو درهم کشید و سر به زیر گفت
رابطه فاطمه با من عین رابطهاش با روح الله
باورکنید چیزی بین ما نیست من سر سفره خود شما بزرگ شدم نمک خوردم ولی قرار نیست نمکدون بشکنم
مریم گفت
اینو میدونیم اسماعیل میدونیم تو چطور پسری هستی اما بحث الانمون این نیست ما فقط میخواییم بدونیم تو خبر داری فاطمه با کی در ارتباطه؟کی برای رفتن تشویقش میکنه؟
اسماعیل با تاخیر گفت
بله میدونم
مریم گفت
خب اسمش چیه؟
اسماعیل بمن نگاه کرد و گفت
ببخشید خانم من میخواستم زودتر از اینها بهتون بگم
انگار بغض کرده ادامه داد
درست چند روز قبل رفتن من خاستم بیامو مثل همیشه حرف دلمو راز قلبمو به خود شما بگم به شمایی که همیشه راز دار من بودین.درست عین قدیم وقتی برای عمل مادر مه لقا اومدین و به کسی نگفتین این من بودم که بهتون زنگ زدم.
من اومدم به شما بگم به فاطمه علاقه دارم اما درست همون روز...
سر تکون داد و گفت
همون روز فاطمه یه چیزی ازم خاست یه درخواست داشت که مانع گفتن حرف هام بشما شد.
اسماعیل این بار واضح بغض کرده گفت
برای یه مردی میخاست یه بسته بفرسته میخاست مدارکشو برای آقایی بنام فریبرز شاکری بفرسته آمریکا
من اون آقا رو اونجا ملاقات کردم وقتی هم دیدمش که فاطمه شدیدا بهش ابراز علاقه میکرد
اسماعیل نفسی گرفت و گفت
به روح مادر مه لقا من میخاستم زودتر از این بهتون بگم اما فاطمه گفته بود اگر کسی چیزی بفهمه حتی بدون اینکه منم بدونم بی خبر میزاره میره
من ناچار تر از قبل با شنیدن حرفهای اسماعیل غالب تهی کردم اما مریم گفت
مدارکشو برای اون فرستاده بود که چی بشه؟
اسماعیل جواب داد
برای گرفتن دعوت نامه اون آقا اونجا یه شرکت ساخت سازه داره
مریم که انگار تازه متوجه عمق فاجعه شده بود عصبی گفت
وای اسماعیل چرا اینارو زودتر از این بهمون نگفتی
اسماعیل گفت
چون فاطمه قرار بود خودش شب تولد آقا اینارو بهتون بگه
مریم گفت
اینم میدونستی که آیدا خواهر زاده همین فریبرز گور به گور شدهاست؟
اسماعیل جا خورده پرسید
آیدا همون دختری که...
مریم سر تکون داد وفت
بله همونی که روح الله میخوادش
اسماعیل متعجب گفت
چطور ممکنه همزمان اون آقا و خواهرزادهاش باهم....
مریم که حسابی کفری بود بی فکر گفت
فریبرز در گذشته خاطر خواه عاطفه بوده فریبا مادر آیدا هم رفیق عاطفه
اسماعیل شوکه دست برد تو موهاش و گفت
باورم نمیشه..
مریم بلند شد و گفت
باید هر چه زودتر با فاطمه صحبت کنیم باید بهش بگیم که تو چه دامی افتاده
اسماعیل گرفته و ناراحت گفت
فکر نمیکنم دیگه فایده ای داشته باشه اونا قراره بزدوی برن
مریم گفت
مگه دست خودشه پاشین بریم باید به آقا سروشم خبر بدیم
توی اتاق فاطمه دنبال دعوتنامه می گشتیم که سروش از راه رسید
در اتاق باز کرد و با به دیدن به هم ریختگی اتاق پرسید
اینجا چه خبره ؟
مریم دست از تجسس کشید و گفت
سلام آقا سروش
سروش جواب سلام مریم رو داد و گفت
تا زنگ زدین راه افتادم چی شده؟
جلو اومد تا بهم نگاه کرد بغضم ترکید دستمو گرفت و گفت
عاطفه چرا گریه میکنی؟
آهسته گفتم
دیدی گذشته ما فقط مدرسه و روستا نبود
مریم گفت
شما برین پایین لباس عوض کنید منو عاطفه هم میایم حرف می زنیم
سروش به فکر فرو رفته بود که دعوت نامه رو بین یکی از کتاب های فاطمه پیدا کردم اونو گرفتم سمت سروش و گفتم
بگیرش نگاش کن ببین گذشتهای که میگفتم چی بوده
سروش فوری این پاکت رو باز کرد و شروع کرد به خوندنش
بی شک تا چشمش به اسم فریبرز افتاد لباش کبود شد و به من نگاه کرد
وا رفته روی زمین نشستم و گفتم
دخترت عاشق فریبرز شاکری شده هفته آینده هم قراره باهاش بره آمریکا
سروش انگار درست نشنیده باشه یا نمیدونم شاید شنیدن این جمله سوت وار گوشش رو آزار داده باشه
صورتشو در هم کشید و گفت
الان کجاست؟
گفتم
چه فرقی داره الان کجاست مهم اینه که جواب کینهای که تو بیست سال پیش توی دل فریبرز کاشتی حالا بچه من باید بده
سروش اخم کرد و گفت
کدوم کینه عاطفه من فقط...
فوری گفتم
چرا اونشب به پلیس تحویلش دادی؟ چرا اون ساکو بهش ندادی بره پی کارش؟ چرا زیر قول زدی که من بهش داده بودم
سروش با چهرهای که ازش به یاد نداشتم کتش رو بیرون آورد و در هم گفت
چی داری میگی عاطفه تو اصلا میدونی تو این ساک چی بود؟
بلتد گفتم
هر چی که بود هر آشغالی که بود به من و تو چه ربطی داشت؟
سروش به صورتش دستی کشید و گفت
عاطفه یه جوری حرف نزن انگار نمیدونی اون چی کاره بوده
اون ساک پر از مواد رو بهش میدادم و میزاشتم راست راست توی خیابون های شهر بگرده؟
#نکات_سلامتی 🍎
🖍🖍🖍🖍🖍❤️❤️❤️
فشارخون یا قاتل خاموش و شناخت ان برمبنای طب سنتی
۱- فشارخون پایدارش حداکثر بین ۱۴ تا ۹ است
۲- تنظیم فشارخون توسط قلب + کلیه ها و عروق و میزان رسوبات درانها حدود ۹۷۰۰۰ کیلومتر + روشهای تغذیه برمبنای سرد و گرم
۳- فشارخون دارای دومرحله است :ا🔻الف ::مرحله اولیه یا ناگهانی یا بدون عوارض خاص با علائم ::
سردرد + تاری چشم + دوبینی چشم + درد درقفسه سینه + سرگیجه + تنگی تنفس + تهوع و استفراغ ناگهانی
🔻ب :: مرحله دوم
سن + ارثی + اضافه وزن + الکل و دخانیات و شراب + استفاده مستمر ازتغذیه مدل غربی +دیابت + دود +بی تحرکی + عوامل روانی + بروز حوادث ناگهانی
🖍علائم فعالیت فشارخون ::
درد درپشت سر تا گردن وستون فقرات +سردرد صبحگاهی + تپش قلب + صوت گوش+ درد درپیشانی + گرفتگی عضلات + کابوسها + خونریزی بینی + فشاربه جمجمه + نفس تنگی + ضربان تند قلب + بروزقرمزی درچشم + بیحسی و خواب رفتگی دستها
🖍🖍علل فشارخون عمومی ::
سن بالا + عفونت ها + استرس روزانه + یبوست مستمر+ پرکاری تیروئید + کم خوابی و بی حوصلگی + درد کلیه و یا ورم کلیه +افزایش کلسترول +کبدچرب + کم خونی + خواب دیدن افتادن ازبلندی + کیست تخمدانها+ اب نخوردن + اب وسط غذا خوردن + منفی نگری + تری گلیسیرید بالا
❤️❤️درمان فشار خون برمبنای طب اسلامی ::
سویق عدس
الوجات درتغذیه
حجامت
کاهو با سکنجبین درهرروز
دمنوش عناب
❤️❤️❤️درمان فشارخون عمومی برمبنای طب سنتی ::
کاهو خوری
سکنجبین بعدشام دراب
دوسین ( سیاهدانه یک دوم واحد با عسل سه واحد با سرکه طبیعی یک دوم واحد ) دوقاشق مرباخوری ناشتا و یا قبل خواب
❤️❤️🖍🖍درمان فشارخون ازنوع سرد درزنان بلغمی مزاج ::
ضرورت کاهش سردیجات +افزایش گرمیجات +ضرورت کم خوری + تقویت عروق اعصاب با دمنوش بادرنجبویه + دمنوش رازیانه باعسل بشرط عدم بارداری و کیست درسینه + سرکه شیره
🖍🖍❤️❤️درمان فشارخون ازنوع گرم ::
حجامت سه مرحله دریک ماه
سرکه طبیعی اندک با تغذیه
سکنجبین و یا همراه کاهو
🖍🖍🖍درمان نوسان فشارخون ::
عسل خوری موقع خواب و ناشتا
حجامت عام
🖍🖍درمان اورژانسی فشارخون ::
فشارو ماساژدادن شصت پاها
فشاروماساژدادن دستها
فشاروماساژانگشت سبابه
سیاهدانه روزی یک قاشق جویده و با اب قورت داده شود
⛔️ممنوعیتها برای فشارخون ::
فریادکشیدن + مصرف کوکوجات + خوردن خیارشورکارخانه ای +مصرف شوری جات + نمک زیاد خوردن + چای سیاه و سبز + مجموعه قهوه جات و کاکائو + اش رشته که سبب ورم گوارش است +مصرف روغن صنعتی و مایع درحقیقت گریس اروپا + قندوشکر+ هویج فرنگی + مسکرات +ادویه جات زیادخوردن مثل زنیان +مسکرات و دخانیات + مسیر بالادویدن و یا پایین دویدن +غم و اندوه +اب میوه کارخانه ای + نوشابه گازدارکارخانه ای +دوغ گازدار+اسفناج +بادمجان خوری + قارچ خوری زیاد+ فندوق
📚📚📚📚سایرراهکارهابرای کاهش فشارخون :::
اب سیب طبیعی خوردن +شاتوت +خیاربوته ای خوردن مربای میوه به +ماساژروغن نارگیل درسمت چپ سینه +خوردن انارشیرین با پرده سفید داخل ان +عرق زیتون با شکرسرخ +توت فرنگی طبیعی و نه گلخانه ای + دمنوش عناب + دمنوش اب زرشک + سیر و پیازو موسیر با غذا +نصرف سیرخردشده با آب پرتقال طبیعی + گیاه قره قاط با آب و عسل +دمنوش گیاه بومادران با عسلاب + دمنوش ترکیبی با پودر تخم های خیارو کاسنی و خرفه و گشنیژ+اب ماست قبل خواب خوردن +خوردن اب نخودزرد رنگ + چای آلبالو + انگورشیرین +تمشک خوری +صبرزرد با سرکه طبیعی به کف پاها ( آلرژی درمیان نباشه ) + بادکش پشت کلیه ها فقط دودقیقه + میوه گلابی+خوردن سیرابی فقط ازنوع گوسفندی + گوجه سبزرسیده +تمرهندی بی نمک +قرقورت بی نمک + سبزیجات بسیارموثری مثل پونه و نعناع و ریحان و انیسون به همراه غذا
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#محرم_الحرام
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴 سالروز شهادت عزادار کربلا، سید البکائین، امام البقیع حضرت زین العابدین علیه السلام (به روایتی) را به ساحت مقدس حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و شیعیان حضرتش تسلیت عرض می نماییم.
🔳⚜🔳⚜🔳⚜🔳
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 میشه منم بزارید تو کانال تا راهنماییم کنن من خیلی خیلی حسود دارم که به بچهام و شو
پاسخ اعضا 🌸
سلام درجواب دوست عزیزی که گفته شوهرش نمیزاره مانتوبازاربخره یابره باشگاه بهش محبتی نمیکنه عزیزم ناراحت نباش مشکلت مشابه مشکل منه منم شوهرم ن میزاره آرایش زیادبکنم ن مانتوجلوبازن کوتاه باشگاه سرکاررفتن که دیگه واویلاست ولی محبت زیادمیکنه کارکنم هست همهی پولاروهم بهم میده زندگی خیلی خوبوارومی دارم خداروشکرفقط مشکلش این سختگیریشه حتی نمیزاره لاک بزنم به ناخنم حسرت همه چی به دلم مونده 😔😔ولی تابخوای به خودم میرسم هنوزسن زیادی هم ندارم۳۲سالمه ازکرمهای ۲میلیونی استفاده میکنم که واسه جوانسازی چین چروک خوبه میگه ایناچیه میگم این واسه چین چروکه فقط مال شبه واسه روزنیس که کسی ببینه لباس مرتب هم میپوشم تاسرزانوم ولی بیشترازاون کوتاه باشه نمیزاره میگه تودیگه پسرت بزرگه زشته کوتاه بپوشی ازتوگذشته درعوضش پسرم هنوز۱۱سالشه خودمم ۳۲سال خییییلی ناراحت میشم ازاین رفتارش ولی دیگه ازهمه لحاظ خوبه چکارکنیم خواهر دیگه بختمون اینه بایدکناربیایم بخاطربچه ها۲تاپسردارم پسرکوچیکم ۴سال ونیمه اون گریه میکنه بخوام باش دعواکنم پس ناراحت نباش خواهرم شوهرابیشترشون اینجورین کناربیا
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻
ساام وقت بخیر عزیز
خانمی که۶سال عقد بودند وافسردگی گرفتن.بنظرم یک ازمایش تیروئید بدهید احتمالا تیروئیدتون بهم ربخته که اینطور شدید با مصرف داروهای تیروئید سریع به حالت قبل برمیگردید.
ان شاالله بزودی بهبود یابید.
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻
سلام دخترخانمی که گفتن شش ساله عقدبودن وتپش قلب دارن ,سویق مخلوط کامل از عطاری بخرن بخورن ,وقرص مولتی ویتامین واسیدفولیک بخورن خیلی برای تپش قلب خوبن واسترس روکم میکنن.هرروز پیاده روی کنن واسپری گلاب بزنن داخل بینیشون و یه نصیحت هیچ چیزی مثل سلامتی باارزش نیست بخاطر مال دنیا به خطر بیفته ؟ازالان تاکی حرص وجوش؟
برای شب ادراری بارها وبارها گفته شده که سنجد یا پودر سنجد بدن به بچه یا بزرگسال بخوره وزیرشکم روغن زیتون بزنن وداخل ناف بریزن .
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻
سلاموعرضادبواحترامخدمتحبیبهخانموهمهدوستانعزیزمدراینکانالحبیبهجاناگهامکانشهستتاماهمحرموسفرتمومنشدهپیاممرابزاربخاطرامامزمان❤️دوستاندراینماهمحرموسفرتامیتونیددرحدتوانتانبراسلامتیامامزمانصدقهبدیداقادراینایامسختعزادارجدشوناقااباعبدللهالحسینهستنشبوروزشونگریهاستانشااللههمهحاجتروابشنبهنیتبراوردهشدنحاجاتوحلمشکلازهمهاعضایکانالپنجصلواتمحمدیپسندبراسلامتیامامزمان(عج)❤️❤️❤️
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻
سلاموعرضارادت،یهدخترخانمیگفتهبودنتوسایتهمسریابیعضوشدنویهخانمدرجوابایشونگفتنکهکارتونبسیاراشتباهبودههمهمردیاپسرهاییکهتوگروههمسریابینهمهمعتاد،دزد،خلافکاروالافوبیکارنمیخاستمبهاینخانمبگممنبرادرزادمبچهتهرانهتوهمینکانالایهمسریابیبادخترخانمیکهاطرافبوشهرزندگیمیکنهنزدیکسهسالهازدواجکردنخداروشکرمثدوتاکبوترعاشقمیموننهمپسربچهمثبتهوهمدختربسیارعاقلوفهمیدهپساینجوریامنیستکهشمافکرمیکنیدهستنپسرهاییمکهواقعاقصدشونازدواجهبرایگشایشبختهمهجووناپسرودختراینکانالپنجتاصلواتهدیهبهحضرتزهرا(ص)کنیماللهمصلعلیمحمدوالمحمدوعجلفرجهم
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻
سلام وقت بخبر
خانمی که فرمودن بعد از 6 سال نامزدی تازه رفته سر زندگیش و تپش قلب گرفته و احساس خفگی میکنه ...عزیزم هر روز هر وقت یادت افتاد آیه ی 28 سوره رعد (الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب )رو 7 بار بخوان و موقع خواندن دست راستت رو روی سینه ات بکش...
و همچنین
روزی 14 بار بگو ماشاالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
این دو تا کار رو انجام بده از صبح تا شب هر وقت یادت افتاد به تعداد گفته شده بخوان حتما خوب میشی ...تمام مشکل شما از افسردگی و استرس به خاطر مشکلات بوده...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️به راحتی سنگ کلیه ات رو پودر و دفعش کن
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام ممنون از کانال خوبتون ...ببخشید میشه بزارین گروه میخواستم به اون خانمی که گفتن ماست ترش برای صورت خوبه بگم که من استفاده میکنم ولی نمیدونم هفته ای چند بار بزارم وآیا اینکه هروز بزارم چون هروز میذاشتم پوستم یه کم خشک شده احساس میکنم ولی لک وکک مک کم رنگ شده
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام حبیبه خانم، ممنون از کانال خوبتون
از خانمهای محترم مشهدی یه خواهش داشتم اگه آدرس کسی یا فرد مطمئن کار بلد که ناف جا بندازن سراغ دارن بزارن مشکل منو همسرم حل بشه
دعاتون میکنم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام اگر کسی تجربه داره در مورد اتو که لباس چسبیده چجوری باید پاک کنیم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام چندساله ازدواج کردم همسرم سرکار نمیره بددهن کتکم میزنه حتی بچه رو هم میزنه انگار طلسم شده همش بیتفاوت به سختی زندگی میکنم لطفا بگید چکارکنم یه پسردارم ممنونم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقتتون بخیر ممنون از کانال خوبتون میشه سوال من رو تو کانالتون بزارید خواهرای گلم من ماهیانه 7ملییون پس انداز دارم که برای خودم بنظرتون با این پول چیکار کنم که سود داشته باشه و بتونم ازش درست استفاده کنم و بتونم پولم رو چند برابر کنم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشید خدمت ادمین عزیز میخاستم اگه میشه یه راهنمایی بکنید من شش تا برادر شوهر دارم همه سر خونه زندگی شونن ولی متاسفانه یکی مثل کنه به ما چسبیده تا مبینه شوهرم دایم داره کارمیکنه میخاد یکاری کنه که بیاد بیرون ماتعطیلات میریم روستا بااینکه پدرش توی روستا خونه داره امامیاد توی سوئیت ما براش مهم هم نیست که جامون کوچیک هست فقط فکر خودشه هرچی هم به همسرم میگم میگه چی بگم وقتی درک فهم نداره تازه ماخودمون پنج نفریم توماشبنمون جا نمیشیم موقع اومدن میاد صندلی جلو ماشین میشینه چند بار بهش گفتم میگه به مالتون مینازید گفتم اگه تصادف کردیم چی اونموقع هم اینو میگید بااینکه خودش توی شهر خونه داره همسرم به خاطر تصادف موتور خونه رو فروخت ومستاجریم ولی باز از ماحسودی میکنه تامبینه داره کار میکنه به هرطریقی شده میخاد بیکارش کنه همسرم هیچ حرفی نمیزنه خودشم ناراحته میخاستم دعای چیزی هست بهم بگید تامیانشون دوری دوستی باشه زیاد به مانزدیک نشه اهل دود دم هست بچه هام این میاد خونمون عصبی میشن تااینکه بره ببخشید زیاد طولانی شد
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به حبیبه خانوم وهمه دوستان عزیز.دورگردنم سیاه شده چندسال پیش رفتم دکترگفت بخاطرعرق کردن زیربغل ودورگردن سیاه میشه اون ی کرم دست سازبرام نوشت ازداروخانه گرفتم دوسال رنگ گردنم خوب شد ولی دوباره رنگش برگشت اون دکترم ازاونجا رفته اسم دکتر هم دقیق یادم نمونده.چنددکتردیگه رفتم کرم های دیگه بهم دادن ولی اصلاتاثیری نداشت.راه حل خونگی هم امتحان کردم ولی خوب نشد.شوهرم همش گیرمیده میگه توکثیفی وخیلی بومیدی بخاطرعرقه روزی دوبارم میرم حموم دیگه خسته شدم توروخدااگه کسی همچین موردی دیده که حل شده لطفا به منم بگین ببخشیدطولانی شد ممنون ازهمتون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ادمین جان امیدوارم حالتون خوب باشه اگه میشه این سوال را بگذارید داخل گروه برای آزمون استخدامی آموزش وپرورش باید از چه طریقی اقدام کنیم واز تاریخ آزمون وثبت نام اطلاع پیدا کنیم ممنونم هر کسی میدونه جواب بده
#ایدی_ادمین_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
مرحوم كلینی ، و عیّاشی و دیگر بزرگان آورده اند:
مدّتی پس از آن كه حضرت علی بن موسی الرّضا علیهما السلام به شهادت رسید، شخصی به نام علی بن حسّان نزد امام محمّد جواد علیه السلام حضور یافت و عرضه داشت : یاابن رسول اللّه ! مردم نسبت به مقام و موقعیّت شما كه در عُنفوان جوانی امام و حجّت خدا بر آن ها می باشی ، مشكوك هستند و ایجاد شبهه می كنند؟! حضرت جوادالائمّه علیه السلام لب به سخن گشود و اظهار داشت : چرا مردم چنین مطالبی را بر علیه من ایراد می كنند؟ و سپس افزود: خداوند متعال بر حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله این آیه شریفه قرآن را فرستاد: قل هذه سبیلی اءدعوا إ لی اللّه علی بصیره اءنا و من اتّبعنی. یعنی ؛ بگو: ای پیامبر! این روش من است كه مردم را به سوی خدای یكتا دعوت می كنم با هر كه از من تبعیّت و پیروی كند. بعد از آن ، امام جواد علیه السلام فرمود: به خدا قسم ، كسی غیر از علی بن ابی طالب از پیغمبر خدا صلوات اللّه علیهما تبعیّت نكرد؛ و در آن زمان 9 سال داشت و من نیز اكنون 9 ساله هستم . همچنین مرحوم كلینی و برخی دیگر از بزرگان آورده اند: شخصی خدمت امام محمّد جواد علیه السلام شرفیاب شد و اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! عدّه ای از مردم نسبت به موقعیّت شما ایجاد شبهه می كنند؟! امام جواد علیه السلام در پاسخ چنین فرمود: خداوند متعال به حضرت داوود علیه السلام وحی فرستاد كه فرزندش ، سلیمان را خلیفه و وصی خود قرار دهد، با این كه سلیمان كودكی خردسال بود و گوسفندچرانی می كرد. و این موضوع را برخی از علماء و بزرگان بنی اسرائیل نپذیرفتند و در اءذهان مردم شكّ و شُبهه ایجاد كردند. به همین جهت ، خداوند سبحان به حضرت داوود علیه السلام وحی فرستاد كه عصا و چوب دستی اعتراض كنندگان و از سلیمان هم بگیر و هر كدام را با علامتی مشخّص كن كه از چه كسی است ؛ و سپس آن ها را شبان گاه در جائی پنهان نما. فردای آن روز به همراه صاحبان آن ها بروید و چوب دستی ها را بردارید، با توجّه به این نكته ، كه چوب دستی هركس سبز شده باشد همان شخص ، جانشین و خلیفه و حجّت بر حقّ خدا خواهد بود. و همگی این پیشنهاد را پذیرفتند؛ و چون به مرحله اجراء در آوردند، عصای سلیمان سبز و دارای برگ و ثمر شد. پس از آن ، همه افراد قبول كردند و پذیرفتند كه او حجّت و پیامبر خدا می باشد. همچنین علی بن أ سباط حكایت كند:
روزی به همراه حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام از شهر كوفه خارج شدیم و حضرت سوار الاغ بود. در مسیر راه به گلّه گوسفندی برخوردیم كه گوسفندی از آن گلّه عقب مانده بود و سر و صدا می كرد. امام علیه السلام توقّف نمود و سپس به من دستور داد كه چوپان را نزد حضرتش احضار نمایم ، پس من رفتم و چوپان را خبر دادم ؛ و او نیز آمد. هنگامی كه چوپان نزد حضرت وارد شد، امام علیه السلام به او فرمود: این گوسفند مادّه از تو گلایه و شكایت دارد؛ و مدّعی است كه تو تمام شیر آن را می دوشی ، به طوری كه وقتی نزد صاحبش بازمی گردد، شیری در پستانش نیست . و می گوید: چنانچه از ظلمی كه نسبت به آن انجام می دهی ، دست برنداری و به خیانت خود ادامه بدهی ، از خدا می خواهم تا عمر تو را كوتاه گرداند. چوپان اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! من شهادت بر یگانگی خداوند متعال و رسالت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می دهم ؛ و این كه تو وصی و جانشین او هستی . و سپس افزود: خواهشمندم بفرما علم و معرفت نسبت به سخن این برّه را از كجا و چگونه فرا گرفته ای ؟ حضرت فرمود: ما - اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام - خزینه داران علوم و غیب ها و نیز حكمت های الهی هستیم ، همچنین جانشینان پیامبران و وارثان آن ها می باشیم ؛ و خداوند متعال ما را بر دیگر بندگانش گرامی و مورد توجّه خاصّ قرار داده است ، او از فضل و كرمش همه علوم را به ما آموخته است.
چهل داستان و چهل حديث از امام جواد(ع)/ عبدالله صالحي
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
🔴 داستان زیبای توبه 🔴
سلام من به زور و اصرار بابام تو سن کم ازدواج کردم ،همسرم ده سال ازم بزرگتر بود .موهاش جا به جا ریخته بود و با اینکه سنی نداشت ولی قیافش مثل مردای چهل ساله شده بود.منم به خاطر این چیزا ازش بدم میومد و حسرت به دل بودم. کم کم از سر بچگی و حماقت با یه پسری توی کوچمون اشنا شدم بدجوری عاشق و شیفته اش بودم ولی یه مدت که گذشت خواسته های عجیب غریبش شروع شد ،من از خدا و از شوهرم میترسیدم هر روزم شده بود گریه و التماس ولی اون بدتر اذیتم میکرد.یه روز بهم گفت یا فردا هر چی میگم گوش میکنی یا میام به شوهرت همه چیو میگم...منم محکم گفتم نه...نمیدونم تو قلبم چی احساس کردم فقط گفتم خدایا خودت نجاتم بده 😭،اخرش یه شب اومد در خونه و یه پاکت نامه رو انداخت توی حیاط و فرار کرد.شوهرم رفت بیرون و پاکت به دست اومد و نامه رو خوند ،منم مثل گوسفند قربونی نشسته بودم و نگاش میکردم .بعدشم بدون اینکه چیزی بگه با عجله رفت بیرون.میتونستم تو این فاصله در برم ولی پاهام انگار خشک شده بود .هنوز نیم ساعت نگذشته بود که یهو دیدم چند نفر با لگد دارن میکوبن به در...👇⛔️
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
ماجرای زندگی این خانم دلتونو میلرزونه😭
خواب زیاد میبینی و توی پیدا کردن تعبیر دقیق و درستش سردرگم میشی؟؟؟😥
خیلی از تعبیرا درست نیست و باعث دلهره و نگرانی میشه😓
این کانال تعبیر خواب های دقیق و صحیح از 👇
#یوسف_پیامبر
#ابن_سیرین
#امام_صادق داره که کمکتون میکنه به جواب درست برسید👌
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
تعبیر خواب رایگان هم براتون انجام میشه👆✅
#پرسش_اعضا❤️
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین یاابوالفضل العباس جانم به فداتون 😭سلام به حبیبه خانم وبه همگی از شما خواهش میکنم پیامم بزارید تو گروه برادر من نابیناست قبلن کم بینا بود چند سال پیش با سچرخه میره بیرون برا بچش دفتر بخره بره مدرسه از شانس بدش به یه پیرزن میخوره خدا شاهده به این ماه محرم قسم این زنه هیچیش نشده در هد زخم جزعی برادرم با سچرخه میبردش بیمارستان همون شب زخمشو پانسمان میکنن و مرخص میشه این حرفا چهار پنج سال پیش اتفاق افتاد پیرزنه گفت ازتون شکایت ندارم و شوهرش رضایت داد به برادرم بعد چند ماه احضاریه میاد برا برادرم میره دادگاه پیرزنه از برادرم شکایت کرده و یه پرونده بزرگ براش درست میکنه قط نخاع وشکستگی دست و پا ولگن و هزارتا زهرمار دیگه به قاضی گفت اقای قاضی خدا خودش شاهده هیچی نشده این سالمه قط نخاع نشده کجاش شکستگی داره پس چرا راه میره قاضی برادرم بیرون میکنه با تندی بهش میگه برو بیرون رضایتش بگیر نتونست از خودش دفاع کنه میره با زنش خونه این پیرزنه که ببینه چرا اینکار کرده با سرصدا ودعوا با برادرم خودش وشوهرش ودختراش برادرم بهشون گفت من نیومدم باتون دعوا کنم ببینم چرا اینکار کردید بهش میگن تا بدبخت نکنیم بزاریم فرش زیر پات بفروشی ولت نمیکنیم برادرم هیچی از خودش نداره وضعش اگه خوب بود میرفت دکتر چشماش درمون میکرد کور نمیشد بعد کلی برو بیا و رفتن به دادگاه براش صد ملیون دیه میبرن برادرم وزنش رفتن ستاد دیه و مدرک بهزیستی دیه به پیرزنه میدن از برادرم سفته میگیرن که ستاد دیه قسطی کنن کم کم بده ولی برادرم بیکار نداره بده کسی هم نداره که کمکش کنه خدا شاهده بعد چند سال حالا ستاد دیه ازش شکایت کرده که کامل دیه پرداخت کنه ودیر کرد و جریمه باید بده به نظر شما وقتی نداره بیکار نون شب ندارن بعضی وقتا شده بدون غذا موندن از کجا بده برادرم باایمان اهل نماز روزه هست حرام وحلال سرش میشه اینطور آدمی نیست که داشته باشه نمیخاد بده خدا خودش شاهده حقوقش فقط همین بهزیستی هست با این وضع گرونی و بچه مدرسه ای کجا میرسه😔این پیرزنه فقط واگذارش کردیم به خدا واهل بیت که یه پرونده دروغ براش درست کرده فکر کرده این دیه خوردن داره از ستاد دیه کامل صد ملیون بهش داده ببخشید شرمنده حلال کنید طولانی شد اگه تو این گروه کسی هست آدم خیری باشه کمک کنه داریم جمع آوری کنیم تا دیه و دیر کرد وجریمه صاف کنیم برادرم نره زندان بخدا بچهاش دق میکنن برادرم نمیبینه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
با سلام، وقت بخیر، لطفا اگه وکیلی تو گروه هست منو راهنمایی کنه، من خانمی هستم ک با یه آقای تهرانی ازدواج کردم چون ما از یه شهرستان دیگه و از روستا هستم یه بچه ده ماهه دارم ما طبقه بالای پدر شوهرم زندگی میکنیم شوهرم تک پسر هست و یه خواهر هم داره ک ازدواج کرده و خونشون هم نزدیک ما هست ب همین خاطر خواهر شوهر و مادر شوهرم ب همه کارای زندگی من کار دارن اینقد شوهرمو خسته میکنن ک وقتی برا من و بچمون نداره چون شوهرم اسنپ کار میکنه یعنی تنها راه درآمد ما همین هست شوهرم مشکل تو راه رفتن داره و از ناحیه پا بر اثر تصادف معلول شدن، الان مشکل من اینه ک با یکی از اقوام اومدیم شهرستان ب این شرط شوهرم اجازه داد بیاییم ک سر ده روز برگردیم با همون فردی ک اومدیم حالا با اون فرد نشد برگردیم هر چ ب شوهرم میگم حداقل پول بده ک بیاییم یا بیط بگیر زیر بار هم نمیره میگه همونطور با هر کی رفتی برگرد الان بیشتر از دو ماهه من اینجام اصلا قصد هم نداره بیاد دنبالمون، یا حتی پولی برا خرج و کرایه حتی برا پوشک بچه هم نمیده، خواستم از وکیلی اگه تو گروه هستن راهنمایی بخام ک آیا میتونم شکایت کنم و اینکه اگه مهرمو اجرا بزارم فایده ای هم داره چون هیچی ب اسمش نیست و حقوقی هم نداره و از ناحیه پا هم معلول هستن، و آیا ممکنه از من شکایت کنه ب خاطر عدم تمکین، کلا از چ راهی وارد بشم ک ب طلاق نرسه و زندگیم درست بشه و شوهرم هم ادب بشه و مسولیت زندگیشو بپذیره، چون فقط گوشش ب دهان مادرش هست اصلا حرفای منو نمیشنوه، هیچ کمکی هم ب دخترش نمیکنه اما میگه من دخترمو دوس دارم و تو خونم اگه بیاد خرجش میکنم، ممنونم از عزیزانی ک جوابگو هستن و از ادمین محترم