زندگینامه شهید صادق عدالت اکبری
جوان نخبه مدافع حرم، دانشجوی کارشناسی تربیت بدنی و ورزشکار حرفه ای در 8 رشته ورزشی بود که در دومین روز از اردیبهشت 67 به دنیا آمد و در چهارمین روز همان ماه سال 95 در حلب سوریه به شهادت رسید. مادرش زمانی که صادق را باردار بوده، پدرش در جبهه حضور داشته، وجود صادق از آن دوران بهره مند شده و در روحیاتش تاثیر گذاشته است. صادق از نظر قیافه و خصوصیات اخلاقی کاملا به پدرش شباهت داشت. خودش نیز از این موضوع خوشش می آمد و سعی می کرد همانند پدرش رفتار کند، مثلا چیزهایی را بخورد که پدرش می خورد. دوران خردسالی او با اتمام جنگ و بازگشت آزادگان همراه بود؛ مادرش همانند دیگران وقتی تصاویر بازگشت اسراء از تلویزیون پخش می شد، اشک شوق می ریختند. آن زمان صادق تقریباً یک سال و نیم سن داشت. به قدری تیزهوش و زیرک بود که به این رفتار مادر توجه می کرد و وقتی تلویزیون برنامه اسراء را پخش می کرد و مادر حواسش نبود؛ مادر را صدا می زد و می گفت: «مامان بیا گریه کن آمدند!» با اینکه نمی دانست دلیل این کار چیست. مادرش شاغل بود و صادق را از دو، سه سالگی به مهد بردند او را در کلاس نوزادان نگهداری می کردند، اما در یک هفته اول به قدری بی قراری و گریه کرد که معلم رده نوپایان صادق را به کلاس خودش برد تا آرام گیرد. با اینکه آن رده بزرگتر از سن صادق بود، اما به قدری خودش را با کودکان آن کلاس وفق داد که از همان روز نشان داد با افراد بزرگ تر از خودش راحت تر است و می تواند ارتباط برقرار کند؛ از آن روز به بعد همیشه در کلاس هایی که یک رده از سن خودش بزرگ تر بود، می ماند. صادق از دوران نوجوانی فردی واقع بین، ظلم ستیز و یاری رسان مستمندان بود، اما در کنار اینها احترام به بزرگان از ویژگی های بارز صادق بود. روزی پدرش متوجه می شود که صادق و دوستانش تیمی را تشکیل داده اند و با مبالغ ناچیز خوار و بار تهیه می کنند و شبانه به حاشیه نشینان شهر آذوقه می رساندند، این کار نشان از آن داشت که واقعاً به درس هایی که از امام علی(ع) گرفته بودند عمل می کردند، آنطور نبود که بشنود و عمل نکند. فرهنگ پاسداری اولین اولویت و سر مشق خانواده صادق بود و او با این فرهنگ مانوس شده و به همین علت خودش علاقه داشت که وارد سپاه شود. و روحیه نظامی گری در وجود صادق بود سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهادی است که به تأثیر از امام حسین (ع) و قیام ایشان تأسیس شده و مأموریت هایش نیز برای تداوم راه حسینی است. پدرصادق به این لباس قداست و ارزش خاصی قائل است و وقتی این لباس را بر تن صادق می دید افتخار می کرد و از تماشا کردنش لذت می برد؛ هر جوانی را با این لباس می بیند یاد و خاطره صادق برایش زنده می شود. فتنه 88 و رشادت های صادق در فتنه 88 که در تبریز هم جریان پیدا کرده بود، پدرش به عنوان فرمانده سپاه ناحیه تبریز فعالیت داشت و مأموریت هایی را به بسیجیان و پاسداران محول می کرد. یک مرتبه پدر صادق به خودش می گوید: «آقا رضا تو که به این سادگی جوانان مردم را به مأموریت می فرستی که احتمال هرگونه خطری برای شان وجود دارد، چرا پسر خودت را نمی فرستی؟!» وقتی این جرقه در ذهنش زده می شود صادق را صدا می زند و می گوید: «آماده شو و تیمی که برای مأموریت اعزام می کنم را همراهی کن. » صادق با ادب و احترام کامل و بدون اینکه اعتراضی به خواسته پدرش داشته باشد، دستش را بر روی چشمانش گذاشته می گوید: «چشم بابا!» صادق چهار شانه و تنومند بود، وقتی پدر بدرقه اش می کرد یاد بدرقه امام حسین(ع) افتاد که پسرش را با دعا راهی میدان جنگ کرده بود و او نیز به تأسی از امام حسین(ع) در دلش دعا زمزمه می کند؛ حتی یک آن این فکر به ذهنش می آمد: «من که پسرم را با این شور و شوق راهی اش می کنم شاید زخمی برگردد!» ولی می گوید چاره ای نیست، وقتی فردی مأموریتی را می پذیرد تبعاتش نیز برایش نوش است، اما در دل نگرانی داشت و با صلوات به ائمه متوسل شد، چند ساعت بعد خبر مجروحیت صادق را آوردند و در آن لحظه فقط می گوید: «خدایا رضایتم در رضایت توست و به آنچه امر می کنی تسلیم هستم.» بعد می پرسید که از چه ناحیه ای مجروح شده است؟ گفتند: «کمی دستش زخمی شده است.» چند ساعت بعد با دستی باند پیچی شده آوردنش. به پدرش می گوید: بابا چیزی نشده فقط کمی دستم خراش برداشته؛ پدرش نمی خواهد که زیاد به عمق قضیه وارد شود و معذبش کند. بعد از چند هفته پدرش متوجه می شود که دستش باد کرده وضعیت مساعدی ندارد، با یکی از همکاران راهی بیمارستانش می کند و عکسبرداری کرده و متوجه می شوند که تاندون یکی از انگشتانش قطع شده و نیاز به عمل دارد، هزینه عمل هم که 40 هزار تومان شده بود، سپاه پرداخت کرد.
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
💠 #درمان_فیبرم_رحم
🔴عفونت ها مشکلات کیست تخمدان، فیبروم رحمی، عفونت ها، چسبندگی ها که موجب نازایی میشن یا حتی سقط های مکرر که ریشه اش سردی رحم هست 👇👇👇👇👇
✅بخور خشک ✅
🍃عنبر نسارا، اسفند فراوان، اسفرزه، زاج سفید، خاکشیر دود داده شود
♦اسفرزه خنک است برای درمان های ضد صفرا از اسفرزه میتوان کمک گرفت ♦
🔴به مدت دو هفته روزانه 🔴
✅بخور مرطوب ✅
🍃آویشن، پونه کوهی، نعنا، گل ختمی، پنیرک گل بنفشه، بابونه، حنا (حنا ترمیم کننده زخم است)
🍃آب نخود (نخودی که 12 ساعت خیس خورده آبش رو صاف میکنیم)
🍃آب پوست انار (پوست انار داخل آب جوشانده یک روز هم داخل آبش بمونه بعد صاف کنید)
از این مواد به عنوان آبزن استفاده میشه
نکته ❌
🔴افراد صفراوی که رحم گرمی دارند فقط از مواد خنک مثل بنفشه، پنیرک و سرکه استفاده میکنیم چون بقیه گرم هستند
✅کرم واژینال
🍃عسل روغن زیتون بو دار یک نخود زاج سفید، آب نخود، آب پوست انار، حنا
از هر کدام مقداری (طوری تنظیم شود نه غلیظ باشد و نه رقيق) به صورت تزریقی استفاده شود
✔️این پماد حتی برای کسانی که مشکلی ندارند ولی قصد بارداری دارند برای پاکسازی قبل از بارداری عالی هست
برای ضخیم شدن اندومتر عالی جواب میدهد
✅زمان مصرف دو هفته مانده به عادت در زمان پاکی
✅نکته ها
⬅زاج سفید برای بیرون کشیدن عفونت ها عالی است
⬅آب پوست انار برای شستوشو لثه عالی هست
⬅ویژگی رحم گرم خونریزی کم
⬅ویژگی رحم سرد عفونت های مکرر، افتادگی رحم خونریزی شدید
زاج سفید فقط با نظرپزشک طب سنتی و یا حکیم مسلط اجرا شود
حتما با روغن زیتون و عسل درترکیب بهره گیری شود
🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
#روشهای_رفع_یبوست 🍌
✅ خاکشیر جوشیده
✅ توت فراوان
✅ روغن زرد و بارهنگ خصوصاً برای یبوست صفراوی
✅ حب زرد
✅ حلوای ملین
✅ گلسرخ و سنا
✅ شیاف مسهل
✅ تمر هندی
✅ آب پیازچه پخته قرمز تبری
✅ آش آلو
✅ زردک رنده شده
✅ گلسرخ و عسل
✅ زردک پخته و روغن زیتون
✅ گلابی رسیده و انجیر خیسانده در روغن زیتون
✅ آب جوشیده ولرم
✅ نان سبوسدار
✅ دوغ با گل سرخ و ماست شیرین
✅ بارهنگ غلیظ شده
✅ سبوس گندم
✅ خورشت چرب
✅ مصرف سبزیجات و میوه های ملین بطور مداوم
✅ ۱ یا ۲ قاشق روغن بادام شیرین قبل از ناهار یا شام
✅ بادکش گذاری شکم
✅ روغن مالی روی معده زیر ناف در جهت حرکت عقربه های ساعت
✅ روزانه ۱ الی ۱۵ عدد آلوی بخارا مصرف شود.
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺🔺🔺🔶 علت پدید آمدن #سنگ_کیسه_صفرا و درمان ساده
درمان کبد چرب با گرید ۱ و ۲ و ۳ با مصرف سکنگبین طی مدت ۱۲۰ الی ۱۸۰ روز
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلام خواهرهای عزیزم .وقتتون بخیر🌺دوستان دعا یا ذکری هست که بخونیم محصولات مغازه مون زودتر به فروش برسه ؟؟اگه هست لطفا بهم بگید ممنونم ازتون .انشالله موفق باشید.
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به اعضای محترم کانال.
من ده ساله که ازدواج کردم و یک پسر ۸ ساله دارم . شوهرم و برادرش تو سال ۹۸ یک باغی را شریکی خریدند وحسابی بهش رسیدگی کردند الان عالی شده مشکلی که دارم اینه که شوهرم واسه من خیلی زبون داره برای فحاشی و توهین به خانوادم وتحقیر کردن ما چون وضع مالی بابام خوب نیست
اما برای دیگران ساده رفتار میکنه و بی زبونه
خواهر شوهرم و شوهرش همش مهمونیا وتولدشون را تو این باغ میگیرند و منم حرص میخورم که شوهرم چرا یک کلمه بهشون نمیگه مراسماتشون را تو خونه خودشون بگیرن چون همیشه شوهرم چشم میخوره و بعد از مهمونیا و تولدشون یه اتفاق بد براش میفته از شوهرم نا امید شدم چونکه بهشون نمیگه تو باغ ما نیایید اگه اعضا راهکاری دارن لطف کنند
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت دوستان عزیزم کسی دراین زمینه تجربه ی داره لطفادریغ نکندخانه مان تازه گچ کردیم سرامیک های کف خیلی کثیف هستن باجرم گیروجوهرنمک پاک نشدن به نظرتان باچی بشویمشان که براق بشن؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان مهربان این مشکل رو یه نفر از من پرسید و نمیدونستم چی جوابش میشه از شما می پرسم دوستم پرسید که همسرش میگه بعضی وقتا تو خواب در حالی که خودش اصلا متوجه این نیست و نمیشه با شوهرش رابطه داره خودش میگه هیچ احساس چنین نداره و چرا این اتفاق میفته چطوری حلش کنه چون همسرش فکر میکنه دروغ میگه بهشو عمدا اینکار رو میکنه و میگه افکار جنسی درباره افراد مختلف میکنه و به ذهنش میاد و لی عمدی نیست و آزار دهنده اس براش .دلیلش چیه
چه باید بکنه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
ببخشید کسی راهکاری برای جلو گیری از سرما خوردگی داره؟!
و اینکه من وقتی سرما می خورم خیلی سرفه میزنم در حدی که شبا نمی تونم بخوابم و سر کلاس هم نمی تونم بشینم کسی راهکاری واسه درمان زود تر سرفه داره؟!
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام یه سوال داشتم ببخشین من دخترموچشم پزشکی بردم یکی مرکز استانمون دکتر باتجربه و خارج رفته عینک داده بانمره کمتر,یکی شهرخودمون دکترمعمولی واپتومتریست عینک داده بانمره بالاتر ,حالا این کار همزمانه باهم ,کدوم عینک درسته ,چرا هرکدوم یه نمره عینک متفاوت داده من گیج شدم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت خواهران عزیز کسی کاروان برامشهدمیشناسه معرفی کنه. رباط کریم
❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ممنون میشم سوال منم بزارید کانال شاید دوستان راهنماییم کنن دیگه خسته شدم از درد دوتا بچه مدرسه ای دارم کلاس اول اصلا نتونستم باهاشون کار کنم درست بهشون برسم
کمرم رگ به رگ شدن خیلی خیلی درد شدید داره سه تا امپول هم زدم ولی هیچ فایده نداشته اصلا نمیتونم بشینم یا موقع نشستن بلند بشم طور خدا خواهش میکنم اگه دوستان تجربه ای دارن راهنماییم کنن دگه خسته شدم خیلی میترسم که خوب نشم
لطفاً بزارید کانال پیشاپیش از راهنمایی دوستان سپاسگزارم 🙏
#ایدی_ادمین 👇🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
دمنوش پونه برای عفونت زنان
🔹پونه یک ضدعفونی کنندهی طبیعی است، ضد باکتری و ضد قارچ
🔹این گیاه نه تنها باعث از بین رفتن قارچ ها میگردد بلکه به تقویت دستگاه ایمنی بدن هم کمک میکند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام خواهرهای عزیزم .وقتتون بخیر🌺دوستان دعا یا ذکری هست که بخونیم محصولات مغازه مو
پاسخ اعضا 🌙🌺
سلام و خسته نباشید .
در مورد خانمی که شوهرش سر کار نمیره و ۳ سال هست ازدواج کرده .
مشکل شما از اون جا شروع شد که بزرگتر شما که پدرتون هست قاطع با همسرتون حرف نزده که من دیگه اجاره تو رو نمیدم و باید برای خودت کار ثابت پیدا کنی .
و خود شما هم همه پس انداز هاتو بهش دادی
و حتی به روش هم نمیاری که اقتدار داره و غرور داره که یه موقع کار پیدا کرد روت نمیشه بهش نگاه کنی مطمعن باش تا یه تکون اساسی خودت بهش ندی این ادم حرکتی نمیزنه نون و اب ش به راهه چرا کار کنه اخه .
مامانم وقتی منو حامله بوده بابام حسابی خودشو به اون راه زده بوده و ۶ ماه خونه مونده مامانم به صاحب خونمون میگه اونم میگه چرا هیچی بهش نمیگی چرا بیرونش نمیکنی مامانمم بابام رو بیرون میکنه و میگه تا کار پیدا نکردی نیا خونه بعدشم بابام میره سر میدون
برای کارگر ساده ساختمون میبرنش سر کار و شب هم به مامانم میگه کار پیدا کرده و بعدشم مامانم همیشه وقتی بابام تنبلی میکرد این کارو میکرد.
اخه شما تا کی میخوای اینجوری زندگی کنی و الان که فقط یه بچه داری وضعت اینه وای به روزی که دوتا بچه بشن .
و اینکه شما فک میکنی که فقط عیب های همسرت رو میبینی و خوبی هاشو نمیبینی عذاب وجدان داری اصلا هم نباید احساس گناه کنی چون استقلال مالی خیلی موضوع مهمییه .
از کجا معلوم خوبی هاشم به خاطر اینه که شما خرجش رو بدی و گشنه نمونه و شما رو راضی کردی که بچه بیاری که ترکش نکنی .
اگه رفت کار ثابت پیدا کرد و تو اون کار موند و پول اجاره و خورد و خوراک رو داد و بازم اخلاقش خوب موند میتونی بگی واقعا خوش اخلاقه .
و اینکه شما گفتی الان یه سری ها میان میگن چرا خودت کار نمیکنی و امور زندگی رو به دست نمیگیری خواستم بگم گلم اگه میخواستی خودت کار کنی که اصلا ازدواج نمیکردی اون موقع نون خودت رو فقط در میاوردی و با پدر و مادرت زندگی میکردی و تو یه عالمه هزینه هم صرفه جویی میکردی و اینقدر هم هر روز جنگ اعصاب نداشتی .
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
خانوم عزیز که بچه کوچیک داری وقهر کردی رفتی خونه ی پدرت عزیزم یه زن حرفش تا وقتی پیش میره که سر خونه وزندگیشه خیلی کار اشتباهی کردی قهر کردی رفتی الانم به واسطه یه نفر که باهاش صمیمی هستی بگو زنگ بزنه به همسرت وبگه بیابا من بریم دنبال زنت وبیاریمش سر خونه وزندگیت نکن دخترم این کارهارو این حرف منو وقتی متوجه میشی که چهل سالتون شده ومیبینید چقدر برای خودتون سخت گرفتید وسر چیزهای بی خودی دعوا کردید دیگه تو اون سن رفت وامد همسرتون با خانواده ش براتون دیگه مهم نیست با عشق دخترتونو بزرگ کنید واز این دوران لذت ببرید بزارید همسرتون هم یه مدت راحت با خانوادش رفت وامد کنه وقتی ببینه شما حساسیت نشون نمیدید اونم ول میکنه لجبازی رو ومیچسبه به زن وبچه ش
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
خانمی که نامزد هستی
و به گفته خودت خیلی اشتباه کردی تو نامزدیت و بله قربان گوی شوهر و خانواده اش بودی
درسته عزیزم خیلی اشتباه کردی
شما خودت رو بی ارزش نشون دادی
شوهرت و خانواده اش هوا برشون داشته که الان کسی هستن
اومدن شما ی بی ارزش رو واسه شاه پسرشون گرفتند
منم اشتباه شما رو کردم الان زارو پشیمونم
کلی حرف و کنایه شنیدم
تو همه کارام هم نظر میدادن
همسرم که تا بخوای بهم خیانت کرد و میکنه
پول هم هر چی بهم میده میره برای بدهکاری و قسط خودش
ما رو لایق یه لباس وخانع و زندگی خوب نمیدونه
اگه نامزدی که اصلا عجله نکن برای ازدواج
شما رفتارت رو کلا عوض کن
اصلا طرف نامزدت نرو برای آشتی
با خانواده ات صحبت کن
بگو من نمیخام با مادرشوهر تو یه خانه زندگی کنم
تا اونا هم هم نظر باشند باهات
هفتگی از همسرت پول بگیر
مثلا این هفته پونصد بگیر
یا ماهیانه مثلا اولش بگو دو میلیون بهت بده
بعد کم کم بیشترش کن
رفتار با خواهر شوهر و مادر شوهر هم درستش اینه که نه بی احترامی کنی نه بذاری سوار بشن بهت
خیلی کم برو خونشون مثلا دوهفته ای یا هفته ای یه بار
واسه خودت هم سنگین بشین
اگه تیکه ای چیزی هم بهت گفتم اخمات رو بکن تو هم
و چند دقیقه بعد برو خونه
اینطوری میفهمن که ناراحت شدی
و در آخر تو با ارزشی و لایق همه خوبی ها هستی عزیزم
نزار ارزشت رو پایین بیارن
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️⛔️📚📚🔺🔺یک عمر به همه و در همهجا گفتند "گوجه فرنگی"
برای پروستات و ... خوبه! حالا ببینید دکتر متخصص حسن اکبری از اساتید برجسته طب سنتی
در برنامه سیما درباره گوجه چی میگه!
نمیشد این مطالب رو که خیلی هم شفافه، زودتر کشف میکردین؟!
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
«مقبل» شاعر، در آغاز شباب، جوانی ظریف و بذله گو بود. روزی در ایام محرم، به جمعی رسید كه سینه زنان، به عزاداری شهید كربلا مشغول بودند و اشعار جانگدازی میخواندند. مقبل، از روی استهزاء شعری خواند كه همه عزاداران از مضمون شعر او دلگیر و پریشان شدند. پس از چندی مقبل به عقوبت كردار خویش گرفتار آمد و به مرض جذام دچار گردید، به طوری كه مردم از او بیزار گردیدند. ناچار، وی در گلخن حمامی مقام گرفت و روزگار میگذرانید. محرم سال بعد فرا رسید و مقبل در همان گلخن حمام نشسته بود كه ناگاه آواز جمعی از دوستان و شیعیان ابا عبدالله ـ علیه السلام ـ را شنید. پس خودش را از آن گلخن بیرون كشید و پنهانی به طرف آنان آمد. دید باز به قرار سال گذشته، آن گروه عزادار، سینه زنان و گریه كنان این اشعار را میخواندند:
روز عزاست امروز جان در بلاست امروز
افغان و شور محشر در كربلاست امروز
در این لحظه، قلب مقبل از دیدن آن منظره حزن انگیز و شنیدن آن شعر سوزناك شكست و حالش دگرگون شد و گریه كنان این اشعار را سرود:
چه كربلاست امروز چه پربلاست امروز
سرحسین مظلوم از تن جداست امروز
پس در همان شب، رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ را در خواب دید كه او را نوازش كرد و دست مرحمت بر سر او كشید و از تقصیرش در گذشت و بیماریش برطرف شد و حضرت او را ملقب به«مقبل» نمود. نامش در اصل«محمد شیخا» بود. از آن زمان بود كه مقبل، شروع به سرودن اشعاری در مصیبتهای سیدالشهداء نمود.
______________
لقمان حكیم را پسری بود كه همواره او را پند و اندرز میداد و به راستی و درستی و پیروی از حق دعوت مینمود. یكی از نصایح لقمان به فرزندش این بود كه در اعمال و رفتارش، صرفاً خشنودی خدا و رضای وجدان را منظور بدارد و از تمجید و تحسین خلق مغرور نشود و تعریض و كنایه عیب جویان و خرده گیران را با خونسردی و بی اعتنایی تلقی نماید. پسر لقمان، برای اطمینان خاطر از پدرش شاهد عینی خواست تا فروغ حكمت پدر، از روزنه دیده بر دل و جانش روشنی بخشد. لقمان حكیم به پسرش گفت: هم اكنون ساز و برگ سفر بساز و مركب را آماده كن تا در طیّ سفر، پرده از این راز بردارم. فرزند لقمان، دستور پدر را به كار بست و چون مركب را آماده ساخت، لقمان سوار شد و پسر را فرمود تا به دنبال او روان گردد. در آن حال بر قومی بگذشتند كه در صحرا به زراعت مشغول بودند. آنان چون در ایشان بنگریستند، زبان به اعتراض گشودند و گفتند: زهی مرد بی رحم و سنگدل، كه خود لذت سواری همی چشد و كودك ضعیف خود را پیاده میكشد! در این هنگام، لقمان پسر را سوار كرد و خود در پی او روان شد و همچنان میرفت تا به گروهی دیگر بگذشت این بار چون، تماشاگران آنان را بدیدند، زبان اعتراض را باز كردند كه: این پدر نادان را بنگرید كه در تربیت فرزند چندان قصور كرده كه حرمت پدر را نمیشناسد و خود كه جوان و نیرومند است، سوار میشود و پدر پیر و محترم خویش را پیاده از پی همی برد!
در این حال، لقمان نیز در ردیف فرزند سوار شد و همی رفت تا به قومی دیگر بگذشت. قوم چون این وضع را بدیدند، از عیب جویی گفتند: زهی مردم بی رحم كه هر دو بر پشت حیوانی ضعیف برآمده و باری چنین گران بر چارپایی چنان ناتوان نهادهاند، در صورتی كه اگر به نوبت سوار میشدند، هم خود از زحمت راه می رستند و هم مركبشان از بار گران به ستوه نمیآمد. در اینجا، لقمان و پسر هر دو از مركب به زیر آمدند و پیاده روان شدند تا به دهكدهای رسیدند. مردم دهكده چون ایشان را به آن حال دیدند، نكوهش آغاز كردند و از سر شگفتی گفتند: این پیر سالخورده و جوان خردسال را بنگرید كه هر دو پیاده میروند و رنج راه را بر خود مینهند، در صورتی كه مركب آماده پیش رویشان روان است، گویی كه ایشان این چارپا را از جان خود بیشتر دوست دارند! چون كار سفر پدر و پسر به این مرحله رسید، لقمان با تبسمی آمیخته به حسرت، به فرزندش گفت: این، تصویری از آن حقیقت بود كه با تو گفتم و اكنون خود در طیّ آزمایش و عمل دریافتی كه خوشنود ساختن مردم و بستن زبان عیب جویان و یا وه سرایان امكان پذیر نیست. از این رو، مردم خردمند به جای آنكه هدف گفتار و كردار خود را جلب رضا و كسب ثنای مردم قرار دهد، میباید خوشنودی وجدان و رضای خالق را وجهه همت خود سازد و در راه مستقیمی كه میپیماید، به تحسین یا توبیخ این و آن، گوش فرا ندهد.
داستانهاي جوانان / محمد علي کريمي نيا
______________
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
پرسش
سلام دوستان
دختری ۲۶ ساله هستم با پسری ۳۷ ساله آشنا شدم به صورت سنتی.
من معلم هستم ایشون حقوقی هستن، چند ماه آشنا شدیم و با هم یک مدّت پیام دادیم سه الی چهار بار بیرون رفتیم چون با پسری اهل رفاقت و دوستی نبودم هر چند همکلاسی آقا زیاد داشتم و... به ایشون وابسته شدم.
اما موضوعی که هست اینه که من خیلی معتقد تر از ایشون هستم بیشتر شبیه خانواده آقا پسر هستم تا خودش، خودش هم بی اعتقاد نیست اما خیلی کمتر از من هست از طرفی شوق و هیجان منم برای رابطه بیشتره زنگ بزنم پیام بدم اما ایشون بخاطره حالا سن یا آقا بودن یا حقوقی بودن این طوری نیستن، من واسه شون تو یک سری رفتارهای بدمون مثل لجبازی و عصبانی شدن، حساس بودن هم مثل هم هستیم البته من با بالا بردن صدا، اما ایشون وقتی جدی می شه با سکوت و اخم که ترسناک می شه و اون حس آرامش که کنارش دارم به یک باره از بین می ره اما تا لبخند می زنه باز علاقه م بیشتر می شه.
کمی فازی و مودی هست گاهی هم تو عصبانیت کلاً ساکت و آروم می شه من کمی بروز می دم ایشون تو تمام رابطه کوتاه گفتن من باید فقط عوض بشم همه ش این تیکه کلام شون بوده گفتم تو اخلاقهای بدم آره اما همه ش هم که من نباید عوض بشم یکجا هم شما می گه منعطفم میترسم نباشه...
میترسم بخواد دو روز دیگه کنار اخلاق هام من رو از اعتقاداتم دور کنه... نمیدونم... اخلاقهای خوبم داره اما تو نگاه اول همه خانواده میگن اخمو وعصبی دیده می شه و منم چون شخصیت آرومی نیستم خانواده میگن نه... نمیدونم دوسش دارم به دلم نشسته اما نمیدونم چه کار کنم...مادیات برام مهم نیست وضعشم معمولیه اما به لحاظ خانوادگی مادر پدر من سواد ندارن ایشون مادر پدرشونم باسواده... بچهها کمکم کنید درست کمکم کنید چه کار کنم؟
🌻❓🌻❓🌻❓🌻❓🌻❓
ماجرای دوستم درباره خواستگاری سنتی رو تعریف میکنم؛
دوستم متولد ۷۳ مدرک فوق لیسانس مدیریت بازرگانی استخدام رسمی سازمان امور مالیاتی یعنی کارمند دولت خانواده اش براش یک دختر متولد ۷۹ که اون هم دانشجوی رشته مدیریت بازرگانی تو دانشگاه پیامنور بود برایش در نظر گرفتن، بعدش پدر دوستم با پدر دختر تماس گرفتن بعدش پدر دختره تا فهمید یک جوان که استخدام دولتی هست می خواد بیاد خواستگاری.
تلفنی به بابای پسره گفت که آقازاده شما یک قرار ملاقات خصوصی با من بگذاره و حکم کارگزینی امسال و فیش حقوقی آخرین ماهش رو با خودش بیاره، منم این ۲ مدرک رو بررسی میکنم اگه مبلغش از نظر من اوکی بود قبول میکنم پسر شما همراه خانواده اش بیاد با دختر من جلسه معارفه یا خواستگاری رو بگذاره، بعدش پدر دوستم تا این موضوع رو به دوستم گفتش اونم گفت که نخواستم و همه چیز رو کنسل کنید
بعدش خانواده کمی خواستن آرومش کنن و توجیه کردن که این دختره شاید خودش بهترین باشه برات اما دوستم به پدر و مادرش گفت که بهترین دختر هم باشه نمیخوام با چنین مردی فامیل بشم. حسابش رو بکنید یک جوان دهه ۷۰ ی ازدواج سنتی که قدرت نفوذ پدر خانواده زیاد هست رو آخرش قبول نکرد، آیا جوان دهه ۸۰ این نوع ازدواج اصلاً قبول میکنه؟
این مرد چون رشته تحصیلی اش با خانم یکی بود هم تو دروس دانشگاه هم بعدش پیدا کردن شغل و آزمونهای استخدامی دولت میتوانست حسابی به خانمش کمک کنه، اما به خاطر سختگیری پدرش فرصت آشنایی و شاید ازدواج با یک مرد رو از دست داد.
نظر شما درباره اختیارات زیاد پدر و مادر دختر تو ازدواج سنتی چیه؟
#ایدی_ادمین 👇🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#درد_دل_اعضا ❤️🍃 پرسش سلام دوستان دختری ۲۶ ساله هستم با پسری ۳۷ ساله آشنا شدم به صورت سنتی. من
پاسخ اعضا 🌙🌺
سلام در مورد خانمی ک طلا گم کردن آیه ۱۰۸سوره توبه رو بخونن.ان شاالله خیلی زود پیدا میکنن
دعا برای پیدا شدن اشیا گم شده از آیت الله بهجت
یک دعای فوری برای پیدا شدن گمشده دعای سفارش شده توسط آیت الله بهجت است. ایشان بیان کردهاند اگر چیزی گم کردهاید این دعا را مرتباً زمزمه کنید تا آن زمانیکه آن شیء پیدا شود:
“أَصْبَحْتُ فِی أَمَانِ اللَّهِ وَ أَمْسَیْتُ فِی جِوَارِ اللَّهِ”
همچنین ایشان دعای دیگری را نیز برای پیدا کردن شیء گم شده یا چیزی که محل آن را فراموش کردهاید، سفارش میکنند که عبارتست از:
” اللهم انّی اسئلک یا مُذَکِّرَ الخیرِ و فاعلَهُ و الآمِرَ بِهِ اَن تُصلّیَ علی محمدٍ و آل محمد و تُذَکِّرَنی ما اَنسانیه الشیطان”
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام به خانمی که فیبروم دارن ولکه بینی دارن عزیزم حتما از طریق گوگل وارد سایت سیاه دونه شو دکتر احسانیان یه پشتیبانی مخصوص بیماری زنان داره ضرر نداره انشالله جواب میگیرین
برای خانمی هم که ۲ هفته پریود نشده نگران نباشین من خودم مثل شما میشم از صفرای زیاده البته گاهی اوقات میتونین چند قاشق رب انار یا قره قروت یا دم کرده تخم شوید ولیمو بخورید انشالله راه میفته
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام وقتتون بخیر به اون خانمی که گفتن پلاکت خون خواهرش پایینه بگید نگران نباشن من خودم حدود ۱۰ سال پیش متوجه میشدم که بی دلیل پاهام کبود میشن وقتی رفتم آزمایش پزشک عمومی گفت پلاکت خونت پایینه باید بری پیش متخصص رفتم پیش متخصص چند روزی بیمارستان بستری ام کرد و دارو بهم داد یکم اومد بالاتر
از بیمارستان که مرخص شدم دکتر گفت داروهای که تموم شد دوباره بیا تا آزمایش بگیرم و خداروشکر پلاکت ام بهتر شده بود حدود ۲ سال تحت نظر پزشک متخصص بودم الان هر ۲ سالی یک بار چکاپ میدم که پایین نیومده باشه
نگران نباشید چیز خطرناکی نیست فقط پیگیری کنید
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام براین دندونها باید بره دندان پزشک اگه دایمی هست وعصبش کامل شده روکش دایم بزاره
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام.اول به مدیرگروه وبعدبه تمامی اعضای محترم گروه..
میخواستم درپاسخ اون خانم گلی که اول ازدواجشون وارد گروهشون کردن وحالا ایشون رو همسرش حساس شده ومیخواد بدونه حد و اندازه رابطه با جنس مخالف چقدربایدباشه...
خب عزیزم جوابش خیلی ساده هست
همونی که اسلام میگه..قاطی شدن وصمیمی شدن زن ومرد بی برو برگرد سم هست حالا جوونای امروزی به اسم مدرن شدن وادای روشنفکری درآوردن(که البته این درواقع انحراف روشنفکریست)سعی میکنن همه جوره آزادانه رفتارکنن وغافل ازاینکه پایه های زندگیشون به همین راحتی سست میشه واون کسی که میگه بایداین چیزها(روابط زن ومرد نامحرم)
عادی بشه تاحساسیت کمتربشه کاملا مقرضانه این تحلیل رومیکنه ..
پاسخ سوال شماهم عزیزم اینه که
نامحرم حریم داره ومعمولا باید درحدضرورت وبااحترام ونجابت برخورد داشته باشن..وقتی دیگه روابط اینقدرصمیمی شد که همدیگروبه اسم صدازدن وکلمه (تو)به جای(شما)استفاده شد واقعا منتظرهراتفاقی باشیدوکسی روملامت نکنیدجزخودتون..
چراآرامشی که توتفریحات باهمجنس های خودمون داریم روباید باایجادگروههای مختلط بهم بزنیم..
حساسیت شمابجاست دخترم که اگه غیرازاین بودشمابیماربودی...
خداعاقبت هممون روبخیرکنه ان شاالله🤲
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
با سلام خدمت ادمین عزیز و همه اعضای گروه
عزیزان من نزدیک یک ماه هست برای محصول کفلمه دکتر احسانیان پول واریز کردم چونکه برای سه تا فرزند و خواهرم هم یکجا من پول واریز کردم هنوز سفارشها را ارسال نکرده اند میخواستم ببینم کسی هست که سفارش داده باشه و به دستش نرسیده باشه ؟؟
واینکه چقدر باید چشم انتظار باشیم برای ارسال؟؟!!!!
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽