eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
166.1هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 شهید محمود دوستانی 💜🍃
وصيت نامة شهيد محمود دوستاني دزفولي! بسم الله الرحمن الرحيم اينجانب، محمود دوستاني دزفولي، فرزند محمدحسن، ايمان و عقيده راسخ خود را به يگانگي خداوند تبارك و تعالي اعلام داشته و اظهار تسليم در مقابل او مينمايم و اعلام ميدارم كه صد و بيست وچهار هزار پيامبر خدا برحقند كه اولين آنها حضرت آدم و آخرينشان حضرت خاتم الانبياء محمد مصطفي(ص) ميباشد و كتاب معظم قرآن بر حق است و اذعان ميدارم كه دوازده گوهر پاك خدا جانشينان به حق پيامبر اسلام در روي زمينند كه اولين آنها مولي الموحدين حضرت علي بن ابيطالب (ع) و آخرين آنها حضرت مهدي(عج) است و افتخار ميكنم كه طوق ولايت آن بزرگواران را به گردن نهادهام و اميدم اين است كه با ولايتشان چشم از اين جهان فرو بندم. مردم! و الله قيامت بر حق است؛ معادي هست؛ حساب و كتابي هست. بكوشيد تا اين چند روزه دنيا را در طاعت و بندگي خدا سپري كنيد كه ان شاء الله در آن روز واويلا روسفيد درگاه خدا و پيامبرش باشيد! حرف چنداني ندارم، چون هر چه ميخواهم بگويم، ميبينم مسئوليتآور است و پايم در لغزش. از اين رو به يكي دو نكته اكتفا مي نمايم: اول اينكه از تمامي شما ميخواهم در كارها رضايت خدا را بر هر چيز مقدم بداريد و پشتيبان اسلام و انقلاب و رهبر جامعه باشيد. وحدت را حفظ كنيد كه رمز پيروزيمان بوده و هست. از همه جوانان غيرتمند همسنگرم ميخواهم كه راه و هدف را هميشه مد نظرداشته باشند و در كورهراهها و فراز و نشيبهاي راه، مصلحت انقلاب و اسلام را بر هر كار مقدم داشته و هر جا احتياج بود، حاضر شوند وبكوشند تا جوانمردانه اسلحه شهيدان را به طرف دشمنان نشانه روند. به هيچ وجه جبهه را خالي نكنيد كه خيانت است! از پدر بزرگوار و مادر عزيز، اظهار شرمندگي ميكنم كه نتوانستم فرزند خوبي برايتان باشم و از زحمات فراواني كه برايم كشيديد،بسيار تشكر ميكنم. پدرم، مادرم، افتخار كنيد كه فرزندي ديگر به راه خدا قرباني داديد! دعا كنيد كه مقبول خدا قرار گيرد و بدانيد اجر زيادي در نزد خدا داريد! از همه افراد خانواده خودمان، برادران و خواهران، طلب حلاليت ميكنم و خدمتشان اظهار ارادت ميكنم بسيار ممنونم از زحماتتان. برادران، ياد ما همان راهمان است كه ان شاء الله فراموش نشود. از همه شما خداحافظي نموده و طلب عفو و بخشش ميكنم. از برادران مسجد ميخواهم كه جلسات و نماز جماعت را پابرجا و زنده نگه داري كنند و مراسم عزاداري امام حسين(ع) را حتماً بر پا دارند. برادران، در مراسمتان يادمان كنيد و دعايمان كنيد! مقداري حساب و كتاب دارم كه در كاغذي جداگانه مينويسم. همه شما را به خدا سپرده و وعدهام ديدار روز قيامت، در محضر رسول خدا. ان شاء الله. والسلام محمود دوستاني دزفولي 1364/11/18 ساعت 10 شب درباره شهید زندگينامه شهيد شهيد محمود دوستاني دزفولي در اول تير ماه سال 1343 در دزفول به دنيا آمد. او از كودكي به همراه برادر شهيدش، علي و خواهرزادهاش، شهيد حسين ناجي، به مسجد امام حسن عسكري(ع) ميرفت و در مجالس قرآني شركت ميكرد. در دوران انقلاب اسلامي، نوجواني 14 ساله بود كه در راهپيماييهاي ضدرژيم شركت و در پخش اعلاميههاي انقلابي و نوشتن شعار روي ديوارها فعاليت داشت. او پس از پيروزي انقلاب اسلامي توانست با اخلاق اسلامي و رفتارهاي جذاب خود نوجوانان را به مسجد بكشاند و با روي آوردن به كارهاي فرهنگي آنها را با تعاليم اسلام آشنا سازد. با آغاز تهاجم رژيم بعث عراق به ميهن اسلامي ما در شهريور ماه سال 1359 ، به سوي جبههها شتافت و در جبهة شهدا (در منطقه كرخه) بود كه مجروح گرديد و يكي از انگشتان خود را از دست داد، اما پس از مداواي نسبي به سرعت به جبهه اعزام و در عمليات بزرگ فتح المبين شركت كرد. او عاشق و شيفتة حضرت سيدالشهدا(ع) بود و از هفته ها مانده به ماه محرم، به همراه دوستانش، مسجد را مهياي عزاداري ميساخت. در روزهاي تاسوعا و عاشوراي حسيني سر از پا نميشناخت و با چشمان اشكآلود، سينه ميزد و عزاداري ميكرد. او در كنار شركت در دفاع مقدس به كسب علم و تحصيل نيز مشغول بود و با هوش و ذكاوت خود تحصيلاتش را تا ديپلم به انجام رسانيد. محمود اعتقاد داشت شركت در جنگ يك تكليف شرعي است و اگر كسي به اين تكليف الهي عمل نكند، فرداي قيامت بايد جوابگوي خون شهدا باشد. او در عملياتهاي مختلف از جمله فتحالمبين، بيتالمقدس، والفجر مقدماتي، بدر و سرانجام والفجر 8 و در بسياري از مناطق پدافندي شركت كرد و حماسهها آفريد. او توانست با هوش سرشار و پشتكار خود و با اصرار مسئولين به فرماندهي گروهان غواص گردان بلال از لشكر 7 ولي عصر(عج) مفتخر گردد و در عمليات والفجر هشت، اين مسئوليت
را به عهده داشت. شهيد محمود دوستاني دزفولي پس از پيروزي افتخارآفرين والفجر 8 و فتح فاو در هنگام برگشت از منطقة عملياتي در تاريخ 1364/12/5 ، در حالي كه در كنار همرزمانش در اتوبوس نشسته بود، بر اثر اصابت راكت هواپيماي دشمن متجاوز، به شهادت رسيد و به دوستان و برادر شهيدش پيوست. يادش گرامي و راهش پر رهرو باد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ شخصى مبلغى را از فردى به عنوان قرض گرفت و اميرمؤ منان (ع ) را شاهد قرار داد. سه سال از اين ماجرا گذشت و آن پول را به صاحبش برنگردانيد. شبى يكى از آشنايانش او را در عالم رؤ يا مشاهده كرد كه از دار دنيا رفته و طبق سنت متداول در صدد آن هستند تا جنازه اش را در جوار مرقد حضرت على (ع ) ببرند، اما خود آن حضرت مانع ورود جنازه به حرم شدند و فرمودند: كسى بر وى نماز نخواند. شخص خواب بين مى گويد: من جلو رفتم ، عرض كردم : يا مولاى پرهيزگاران ! صاحب اين جسد از دوستان شماست . آن حضرت فرمودند: درست است ، ولى او در هنگام قرض گرفتن مالى ، مرا بر آن شاهد گرفته كه آن رابه صاحب مال برنگردانيده است ! كسى كه اين رؤ يا را ديده بود، صبح روز بعد نزد دوستش كه آن مال را قرض ‍ گرفته بود رفت و به او گفت : به چه دليل آن مال را به صاحبش باز نمى گردانى ؟ او گفت : وى نزد من مالى ندارد! مرد با حالت فرياد و خشم گفت : واى بر تو اى دوست ، شاهد اين ماجرا حضرت على (ع ) است و داستان رؤ يا را برايش باز گفت ، او وقتى حكايت خواب را شنيد دگرگون گشت و توبه نموده و قرض خود را ادا كرد و مال را به صاحبش برگردانيد. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ عمران شاهين كه سرگذشت پناهندگى و نجاتش توسط حضرت على (ع ) در داستان قبل ذكر شد، با خود نذر كرده بود كه هر گاه مورد عفو عضدالدوله واقع شود، با پاى پياده از كوفه به نجف اشرف رفته و مرقد شريف على (ع ) را زيارت كند، هنگامى كه مورد عفو واقع شد، نيمه هاى شب پياده و تنها از كوفه به قصد نجف اشرف روانه شد، يكى از محبان على (ع ) به نام ((على بن طحال )) در عالم خواب ديد، اميرمؤ منان على (ع ) به او فرمود: همين كنار در ورودى حرم ، بنشين ، و هنگامى كه دوستم عمران شاهين آمد، در را به روى او باز كن ، او از خواب بيدار شد و مطابق دستور حضرت على (ع ) كنار در حرم نشست ، و در را باز كرد، ناگهان ديد عمران شاهين سر رسيد. على بن طحال از او استقبال كرد و گفت : ((بسم الله اى مولاى ما)). عمران به او گفت : من كيستم ؟ او گفت : ((شما عمران بن شاهين هستيد)). عمران در ظاهر گفت : من عمران نيستم . على بن طحال گفت : تو عمران شاهين هستى و اميرمؤ منان (ع ) در عالم خواب به من فرمود: كنار در، بنشين و در را به روى دوستم ((عمران شاهين )) بگشا. عمران گفت : تو را به حق على (ع ) آن حضرت چنين دستور داد. عمران كه غرق در عشق و محبت مولاى متقيان على (ع ) شده بود، خود را به آستانه حرم مقدس آن حضرت افكند و عتبه حرم را بوسيد (و به شكرانه اين نعمت ) مبلغ شصت دينار، حواله كرد كه سرپرست ماهى ها به على بن طحال بدهد (با توجه به اين كه عمران شاهين داراى چند قايق صيد ماهى در دريا بود) آرى اميرمؤ منان مولاى پرهيزگاران ، اين گونه به دوستان خود محبت مى فرمايد، و آنان كه در اين خانه ، آشنايند، اين مطالب را به خوبى درك مى نمايند كه حافظ گويد: تا نگردى آشنا، زين پرده رمزى نشنوى گوش نامحرم نباشد، پيغام سروش ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام عزیزان من همونی هستم که خواب شهدا رو دیدم چهل تا شهید رو درخواست کرده بودید براتون میفرستم🌸 التماس دعا 🤲 .شهید قلعه ای  ۲.شهید یاسینی  ۳.شهید محمد رضا دهقان ۴.شهید نوید صفری  ۵.شهید ابراهیم هادی  ۶.شهید قاسم سلیمانی ۷.شهید حججی ۸.شهید دوران ۹.شهید مهدی زین الدین ۱۰.شهید باکری  ۱۱. شهید عباس بابایی .شهید احمد محمد مشلب ۱۳.شهید حمید سیاهکالی ۱۴.شهید ابراهیم همت ۱۵.شهید صیاد شیرازی ۱۶.شهید محمد بروجردی ۱۷.شهید برونسی ۱۸.شهید سالخورده ۱۹.شهید چمران ۲۰.شهید عبدالرسول زرین .شهید بابک نوری ۲۲.شهید سیدکوچک موسوی ۲۳.شهید مجید سلمانیان ۲۴.شهید وحید فرهنگی ۲۵.شهید رسول خلیلی ۲۶‌.شهید محمد بلباسی  ۲۷.شهید عطری ۲۸.شهید محمود رضا بیضایی ۲۹.شهید مصطفی صدر زاده ۳۰.شهید سید احمد پلارک شهید فرهادی کیا  🌿*شهید مجید ساری  *شهید سید جواد موسوی شهید مفقودالاثر غلامحسین محمدی فرد* *شهید وحید زمانیان شهید علی اکبر شیرودی* *شهید محمد شمخانی شهید محمد باقر مشهدی عبادی* * شهید آصف امیری شهید عباس سعیداوی
🌸✅ 🔥درمان عصبانیت🔥 ☀️این مشکل بیشتر معلول غلبه است و درمان آن درمان صفرا است. 🔵 گوشت دراج یا تیهو🔵 🔻پیامبر (ص) می‌فرمایند:«کسی که دوست دارد عصبانیتش کم شود، گوشت تیهو بخورد.» 🔵 نوشیدن آب 🔵 🔻از ابو طیفور متطبب روایت شده: « امام کاظم (ع) را نهی کردم از نوشیدن آب، امام فرمودند مگر چه اشکالی دارد، که باعث چرخش غذا در معده است و را تسکین می‌دهد و درک و فهم را زیاد می‌کند و مره (بخصوص مره صفرا) را خاموش می‌کند.» 👈خوردن آب در بین خوردن غذا شدیداً نهی شده و سبب چربی کبد است ولی بعد از غذا نهی نشده حتی مطلوب است ولی اگر غذا گوشت یا چرب باشد باید یک ساعت بین غذا و نوشیدن آب فاصله باشد. 🔵نشستن🔵 🔻 امام باقر (ع) می‌فرمایند: «وقتی انسان عصبانی می‌شود، دیگر راضی نمی‌شود تا اینکه ورد جهنم شود، هرکس که عصبانی شود در حالت ایستاده، فوراً بنشیند، زیرا رجز شیطان با این کار برطرف می‌شود.» 👈اگر مراد نشستن روی خاک باشد مانند حالت قبل می‌تواند علت نوعی انتقال یا تخلیه الکتریکی باشد ولی اگر مراد صرفا نشستن باشد، احتمالاً تغییر حالت علت برطرف شدن عصبانیت است و شاید بتوان گفت که اگر فرد عصبانی نشسته هم باشد، ایستادن او در کم شدن عصبانیت مؤثر است. 🔻ادامه دارد..... 🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
🔴سربه راه شدن فرزند یا همسر نااهل🔴 اگر در خانه جوان نااهل یا همسری دارید که به حرف شما گوش نمیدهد و از نماز و دعا فاصله گرفته و شب دیر وقت به خانه میآید و باعث پریشانی و آزار شما شده است ،برای اصلاح شدن و تغییر رفتارش به طوری که مطیع شما شود و حرف شما را گوش بدهد تنها یک راه قطعی و موثر وجود دارد.در یک اتاق تنها بنشینید و بدون اینکه با کسی حرف بزنید ۳۶۰ مرتبه این دعا را بخوانید....👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 خیلیا با این دعا سربه راه شدن😍👆
❤️🍃 سلام دوستان مجازی خوبم .خانم سیده هستم امروز که دارم باهاتون درد دل میکنم روز شهادت امام موسی الکاظم(ع)هست😭 وقتی مشکلاتشون رو میخونم خیلی از اوقات دلم می شکنه ازگرفتاری شما وبا تمام وجود برا همتون دعا میکنم وخدا رو به مظلومیت وابروی اهل بیت قسم میدم که گره از کار همه باز بشه بحق مادر سادات و مظلومیت امام کاظم علیه السلام .عزیزان ازتون میخوام با دلهای پاکتون من وبچه ها و زندگیم رو دعا کنید مشکلات زیادی دارم و دل پر دردی دارم 😔وی مشکلی دارم که نمیتونم مطرح کنم😭😭 تورو خدا برام دعا کنید خیلی این مشکل معظل بزرگی شده تو زندگیمون 😭😭😭از خانواده و همسر شهدا میخوام برام دعا کنن و سفارش من رو به شهیدشون بکنن . وبه شهیدشون بگن فاطمه سادات از اون توقع داره کمکش کنید😭😭 پسرجوان پریشون حال دارم.😭دختر عصبی که مدام با پدرش دعوا میکنه.😞 همیشه تو زندگیم سعی کردم خدا واهلبیت رو درنظر داشته باشم و راه درست زندگی کردن رو به خودم وبچه هام بیاموزم که اون دنیا شرمنده نباشم و هیچ وقت کسی رو اذیت نکنم واین رو هم به بچه هام سعی کردم یاد بدم اما نمیدونم چرا دستم نمک نداره توی فامیل همسرم افرادی هستند که بدونه دلیل فقط از سر سر خوشی و خود خواهی وبی تقوای خود برتر بینی و احترام زیادی که یک سری آدم چابلوس بهشون میکنن همیشه مورد ازار واذیت قرار میگیریم بدونه دلیل اگه بخوام بنویسم که چی از دستشون کشیدم ی کتاب میشه واز حوصلم خارجه وبه خدا واهل بیت واگذارشده میکنم که خودشون در دو دنیا جوابشو رو بدن. اهل نفرین کردن وبد خواستن برا کسی نیستم اما این افراد بی تقواهمیشه دوست دارن ضعیف چزونی کنن تو رو خدا برام دعا کنید خدا گره از کارم وا کنه😭😭خیلی گرفتارم خصوصا برا بچه های مظلومم دعا کنید بچهام نه کودکی فهمیدن چیه ونه جوانی و نه نوجوانی 😭و برای خوشبختی پسرم که ازدواج خوب و همسر خوب وکار خوب باروزی بابرکت حلال گیرش بیاد و اینکه ازتون میخوامدعا کنید بچه هام هم همسر خوبی برای همسر های اینده وپدو ومادر خوب وبا تقوایی برای فرزندان ایندشون باشن واونا رو خوشبخت بکنن دعا کنید با دلهای پاکتون همچنین خوش بختی دخترم که خیلی نگران آیندش هستم😔😔 و خصوصا برا مشکلی که نمیتونم بیان کنم 😔😔😔 خواهش میکن دعا کنید.سلامتی وظهورامام زمان صلوات ببخشید طولانی شد من هم باشم فاطمه سادات از ادمین خواهش میکنم حتما پیامم رو تو گروه بزارن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯خانم‌ها حتماً این کلیپ رو ببینید تا متوجه بشید زیر پوستتون چی هست که خودتون رو به دست ژل و بوتاکس نسپارید . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام خدمت خانومای عزیز گروه... سوال دارم از عزیزهایی که تو گروه به دلایلی از همسرش
❤️🍃 سلام.خانمی که بچت کلاس اول هستو شلوارشو کثیف میکنه عزیزم پسر منم توی این سن اینطوری بود بس که پسرها سهل انگارن و خودشونو با بازی و تلوزیون سرگرم میکنن و دقیقه ۹۰ میرن دسشویی الان که بزرگتر شده این اتفاق براش نمیوفته‌،شما هم باهاش صحبت کن و بهش بگو زودتر بره دسشویی ..... 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام.مادری که پسرش ۲۷ و عروس۱۸.عزیزم این عروس هردفعه تو چشمای پسرت نگاه میکنه میگه دوست ندارم و طلاق میخام به نظرم چن جلسه مشاوره برید تلاشتونو بکنید در ضمن راجع به طلاها هم بهش بگید پسرمو نمیخای طلاهاشو هم نخواه و ازش پس بگیرید. 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام وقت بخیربرای اون عزیزی که دهانش بوی بدمیده مینویسم گلم بدون بوی بدازدهانت نیست از حلقو حنجرومعده ست معده راپاکسازی کن مثلا یمدت گوشت نخور گوشت قرمز سرخ کردنی سوسیس کالباس نخور الو خورش الو خورش اسفناج اش اسفناج برهانی اسفناج ماست خیار خورش کرفس اب کرفس اب زرشک اب انار توی خورشا بجای گوشت قرمز گوشت مرغ یا بوقلمو بریز کلاخنک بخور پختنی کمتر بخور سرخ کرده اصلا نخور بجای گوشت قرمز هفته یکی دوبار سیرابی بخور این کاررا ادامه بده تا خوب شدی اطلاع بده برامنم دعا کن باشم مامانی 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام وقت بخیر خانمی ک گفتن پسر ۷ سالشون لباسش مدفوع میشه به پسرتون بگین بعد دفع چن دقیفه تو دستشوییبشه تاکامل دفع بشه بعد خودشو بشوره دستمال بکشه دور مقعدشو ... فک کنم چون تند تند کارشو انجام میده خوب دفع نمیشه 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خانمی ک گفتن برا درد گوشو اینکه بغد حموم صدا میده عزیزم قبل حمام گوشو چرب کن تااب نره تو گوش شما اب رفته صدا میکنه ازحمام بیرون اومدی گوشو خشک کن اروم باحوله بعد سشوار بکش هروقت ازحمام یااستخر اومد سشوار بکش هیچ وقت دیگ گوش درد نمیگیرب 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خانمی ک گفتن یکساله رفتار اقاشون عوض شده و بچه کوچیک دارن خانم چرا باهر مشکلی سراغ دعا نویس میرین خب چی انتظار داری همه کسایی ک پیش اینجور ادما میرن اولین حرفی ک میزنن اینه ک اره شوهرتو جادو کردن باید پول بیشتر بدی فلان طلسم بشکنم خانم اینجور دعاها وارد زندگیتون نکنین اون دعا نویس بااین جادوگرا فرق دارن نکنین تروخدا زندگیتون بدتر میشه خب شما بچه کوچیک داری شاید خسته ست منم بچع کوچیک داشتم شاید ماها میشد تارابطه داشته باشبم شوهرم کمی سرد شد چون بچه کوچیک دیر وقت مبخابه اذیت میکرذ خودمون خسته میشدیم عزیزم اون دوری میکنه شما نزدیک شد باکاراتون باحرفاتون 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 خانمی ک درمورد عروسشون حرف زدن ک اذیت میکنه اشتباه از؟شما بوده ک زیاد به حرفش گوش کردین وقتی پسر شما بخاطر حنگ و دعوا یا غرزدن خانمش راحت ماشبن به اسم زنش کرده اینم پرو شده میدونه هرچی بگه شما انجام میدین این خانم بدرد زندگی نمیخوره چیزی بنام خودش و پسرش نکنهاین خانم نقشه داره ک میگه خونه به اسم پسرتون بشه چون فردای طااق راحت از دستش در میاره به نظرم سیاست خرج بدین با پسرتون حرف بزنین یه مدت محلش نده 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام دوستان ندیده ام خدمت خانمی که گفتن عروسشون زندگی روسخت کرده به نظرم باید محکم جلوی این جور آدما وایستاد هر چه شما عقب نشینی کنید عروستون پرروتر میشه .این تجربه ی خودمنه.خواهرم همش به شوهرش سرکوفت میزد که شما برا من حلقه ازدواج نخریدین شوهرشم هیچی نمی گفت منم تحریک شدم به شوهرم گفتم شما شب عقد انگشتر کلید زبان به من دادین حلقه نخریدین.واقعا هم همینطور بود شوهرم بلافاصله گفت حلقه میخوای؟ بلند شو بریم طلاقت بدم با یکی پولدارتر از من ازدواج کن به آرزوت برسی.باور کنید دیگه همون شد من دیگه حرفی نزدم.اگه ایشون هیچی نمی گفت من پرروتر میشدم وبه کارم ادامه می‌دادم.بارها و بارها تو زندگی محکم پای حرفاش وایستاد واز حق خودش دفاع کرد .من فهمیدم چقدر آدم با آدم فرق داره.شوهر خواهرم سالها از خواهرم حرف شنید وسرکوفت خورد اما شوهر من همان بار اول من ونشوند سر جام! شما وپسرتون باید محکم باشید بعضی عروسها واقعا زورگو هستند ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 ملیحه تا اینکه یه مدت گیر داد میخوام بیام خواستگاری منم خیلی مردد بودم دلم
❤️🍃 ملیحه دیگه محلش نذاشتم و جوابشو ندادم اونم هی پیگیر بود چن بارم اومد دم شرکت کلی دید ازش منزجر میشم بی خیالم شد دیگه از هرچی رابطه و ادم بود دلزده شده بودم احساس میکردم دارم خودمو اسگل میکنم میگفتم همه بدن من بهترین ادم دنیا رو از دست دادم دیگه لیاقت ادم خوب ندارم.  یک سال واسه خودم تنهایی چرخیدم هر کی اومد جلو محلش نذاشتم. گفتم اینم مثل بقیه یه دردیش هست. خواهر برادرام همه رفته بودن پی زندگیشون . خیلی تنها بودم. دلم همدم میخواست. با مامان وبابامم که خیلی حرفی نمیزدم. نگارم انقدر درگیر خودش بود که وقتی واس من نداشت. همکارای دخترمم به دلم نمی شستن دیگه. یه شب خیلی دلم گرفته بود از تنهایی گریه کردم گفتم خدایا تو داری وضع منو میبینی دیگه خودت یه کاری برام بکن پاییز ۹۴ بود .یه شب داشتم تو اتاقم فیلم میدیدم مامانم صدام کرد گفت حاجی فلانی دوباره زنگ زدن واسه پسرش گفتم مامان من اخه به درد اونا میخورم؟ اونا عروسی مثل من میخوان؟ اصلا من میتونم با اونا زندگی کنم. گفتم چرا حاجی به من گیر داده اینهمه هم تیپ خودشون که از خداشونه بهشون دختر بدن(البته من جلو اونا خیلی مراعات میکردم موهام بیرون نیاشه و حتی چادر نماز سر میکردم ولی بازم باهاشون متفاوت بودم). مامانم گفت شاید پسرشون گلوش گیر کرده. ولی من بعید میدونستم.چن باری که پسرشونو دیده بودم اصلا نگاه بهم نکرده بود. با خودشم دعوا داشت. جوری که همیشه به شوخی با خواهرام میگفتیم پسر حاجی فلانی یه جعبه شیرینی بگیره بره با خودش اشتی کنه.میدونستم اصلا قضیه این نیست بالاخره ما زنا میفهمیم کی داره چه جوری نگامون میکنه. مامانم گفت بابات میگه یه قرار بزار برو بیرون باهاش حرف بزن یه چیزی رو بهونه کن بگو نمیخوام. بابات میگه اینا چن بار گفتن اینجوری ضایعست بی دلیل رد کنیم بی حرمتی میشه بهشون زنگ زدن و قرار شد بریم بیرون فرداش قرار شد بیاد دنبالم که بریم بیرون فرداش خواهرام خونمون بودن من هرچی میپوشیدم میگفتن نه ابروی مارو جلو حاجی نبر این بده این کوتاست این جلو بازه شال سرت نکن ارایش نکن ابروی بابا رو نبر تو‌که میخوای بگی نه ابرو داری کن. طبق سلیقشون لباس پوشیدم و رفتم دم در دیدم با خواهرش اومده دارن با مامانم خوش و بش میکنن. خورد تو حالم که با خواهرش اومده تو دلم گفتم خرس گنده سن خر ناصر الدین شاهو داره با خواهرش اومده. رفتم سلام علیک کردم  گفتم بریم خواهرش با تعجب گفت تنها میاین؟ گفتم اگه کمه تو خونه بازم هستن بیارم با خودم . خواهرش خندید و گفت نه فکر کردم یکی از ابجیا میان که من تنها نباشم گفتم شرمنده من خبر نداشتم شما تشریف میارین وگرنه حتما مزاحم میشدن. علی ام کلافه وایساده بود دم ماشین . معلوم بود زوری اومده. موقع نشستن خواهرش رفت عقب در جلو رو برام باز کرد گفتم نه شما بفرمایید جلو من عقب راحت ترم اونم هی میگفت نه و شما بشین جلو و یهوو علی  با کلافگی گفت میخواین جفتتون تشریف بیارین جلو من میرم عقب. بهم برخورد یه نگاهی بهش کردم و جلو نشستم و اخم کردم. رفتیم یه کافی شاپ نشستیم و علی  ام تو خودش بود و خواهرش هی سعی میکرد فضا رو از سنگینی دربیاره خواهرش خانم خوبی بود و این از برخورد اول معلوم بود. اصلا کلا خانواده خیلی خوبی ان. تو خوبی زبونزد همه ان. ازون  مومنای واقعی ان همشون. علی کم حرف میزد یادمه گفت من هیچ وقت عاشق نشدم و اصلا احساساتی و رمانتیک نیستم. و گفت نمیخوام خانومم بره سر کار و گفت مدیریت مالی خونه با منه و اصلا دلم نمیخواد کسی توش دخالت کنه.یه حرف نزد که دل منو به دست بیاره. معلوم بود اونم مثل من زوری اومده. خندم گرفت. دلم میخواست حالشو بگیرم ولی خوبی خواهرش و توصیه های خواهرام مانعم میشد گفتم بزار خانومی کنم این ا دوساعتم بگذره بره نشستیم تو ماشین سر ظهر بودگفت بریم جایی یه ناهار بخوریم؟ نگاش نکردم با اخم گفتم نه ممنون تنهایی تشریف ببرین راحت ترین. (اخه تو حرفاش گفته بود عاشق تنهایی ام و  تنهایی اصولا راحت ترم) دیگه چیزی نگفت و منم چیزی نگفتم و منو رسوند خونه و رفت. رفتم تو همه منتظر وایساده بودن ببینن چی شد بهشون گفتم و بچه ها هی میگفتن نه اون کلا همینجوریه اخلاقش . ولی من مطمئن بودم همینه و از حاجی برمی اومد پسر گندشو زور کرده باشه. گذشت و شبش دیدم اس داد علی فلانی ام. راستش خانواده امروزو بدون اینکه نظر منو بخوان هماهنگ کرده بودن . من اونی که نشون دادم نیستم. اگه میشه فردا شب شام مهمون من باشین تا علی واقعی رو ببینین. منم اس دادم ممنون واقعی و فیک شما برام تفاوتی نداره . خودتونو تو زحمت نندازین شب بخیر.... ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽