#تغییر_نگرش 💚
#سبک_زندگی 🌱
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❣ سلام دوستان عزیز میشه لطفا کنید بگید حزر کبیره امام جواد علیه السلام کجایی مفاتیح هست
#پاسخ_اعضا 🌸
سلام خدمت دوستان گلم
میخواستم به خواهر گلم که ۳۸ ساله هستند دو تا دختر دارند شوهرش بچه میخواست بگم
عزیزم منم ۳۸ سالم هست دو تا بچه دارم یه دختر ۱۶ و یه پسر ۱۰ ساله منم سر هر حاملگی باید ۹ ماه تموم را استراحت میکردم در ضمن دو تا سقط و یک مرده زایی هم داشتم سر پسرم هم عمل سرکلاچ انجام دادم اما حالا دوباره حامله هستم یک هفته دیگه ماه ۶ تموم میشه در ضمن شکر خدا این حاملگی از همه بهتر بود حالا که دارم سنگین خیلی داره سختم میشه اما بچهها کمک حالم هستند شما هم اصلا نگران نباشید انشاالله به امید خدا اگه فرزند سوم را میخواهید اقدام کنید چون هر چه سن آدم بالاتر برا حاملگی سختتره
از دوستان گلم التماس دعا دارم 🤲🤲
✨✨✨✨✨✨✨✨
سلام عزیزی که حرز امام جواد علیه السلام میخواستن اپلیکیشن این حرز هست میتونید نصب کنید و صوتی هم گوشش بدید اول حرز هم با سوره حمد شروع میشه البته اینا واسه حرز کبیر هستن🌺
برا تعجیل در ظهور مولامون صلوات بفرسین💛
✨✨✨✨✨✨✨✨
سلام درمورد اون خانم ۱۶ ساله که پسر عموشون اومده خاستگاریشون و قبلا معتاد بوده .
عزیزم اگر شما به ایشون علاقه ندارید ، اصلااااا قبول نکنید . آره ممکنه ایشون دوباره معتاد شه و هیچ تضمینی وجود نداره که ایشون ترک کردن . حرف خانوادتونم کاملا غلطه که میگن گناه داره😒 اونا دلشون برا پسر عموتون میسوزه و برا دخترشون نمیسوزه ؟
خلاصه هرگز قبول نکنید حتی از روی دلسوزی های دیگران هم خودتون رو قربانی نکنید و درمورد خاستگار😑 عزیزم شما هنوز ۱۶ سالتونه و خیلیی راه در پیش دارید، خاستگار هم زیاده نگران نباشید . ضمنا ازدواج نکردن بهتر از اینه که با کسی که دوستش نداری و تازه قبلا معتاد بوده ، ازدواج کنید 😤
موفق باشی😘
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
سلام درمورداون خانمی که میگن چکارکنم همسرم خیانت نکنه..👇
جهت #ممانعت_شخص_از_کاری
مثل #حرام خوری/ #شراب خوری/ #دزدی /#رفیق بازی/ #زنا / #الواطی/ #اذیت وآزار/ #سرقت وهر عمل خلاف شرعی رو که بفکرتون میرسه
ساعت عمل کردن مابین اذان واقامه نماز صبح ویا بعداز نماز صبح ویا بعداز نماز شب
عمل کردن با #حضور_قلب_باشه نه فقط برای امتحان کردن
ذکر شریف یا #مانع رو 161 بار بخونین سپس بگین خدایا فلانی زاده فلانه رو از فلان کار منع کن
7 روز یا شب تکرار کنین در یک زمان مشخص وببینین خدا برای دل شما چه میکند
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#عاشقانه ❣
پدرم دوستی داشت که بهش می گفتند ممد سرگردان .
می گفتند آن قدیم ها، جوان که بوده عاشق دختری می شود از همسایه ها. دختر از یک خانواده خلوت و ساکت بوده. از آن خانواده ها که با بقیه دمخور نمی شوند، سرشان به لاک خودشان است ..کم حرف و بی حاشیه و بی آزارند و از زور بی صدایی، کند ذهن به نظر می رسند.
اهل محل به این خانواده می گفتند "طفلکی ها" و ممد، عاشق دختر طفلکی ها بود.
دختر هر روز جوجه هایش را می برده توی زمین خالی پشت خانه می چرانده. ممد می ایستاده و از دور دختر را نگاه می کرده، توی رویاهای آینده اش که برای رفقا تعریف میکرده، دختر زنش بوده، یک پسر داشته اند به اسم "طاهر" و طاهر قرار بوده دکتر بشود "هرطور که شده"...
وقتی دختر که از کنارشان می گذشته ساکت و سربه زیر میشده. حتی یکبار به دختر کمک می کند که یکی از جوجه هایش را که گم شده بوده پیدا کند، ولی باز هیچ کلامی بینشان ردوبدل نمی شود.
ممد، اسطوره ی عشق در سکوت بوده. تا اینکه یک تابستان، ممد و خانواده چند روزی می روند شهرستان و وقتی برمی گردند خانوادهی طفلکی ها از آن محل رفته بودند. نه آدرسی، نه تلفنی، نه حتی اسم و رسمی.
ممد خیره می شود به در بسته ی خانهی طفلکی ها، هاج و واج، بهت زده...
بعد از روی دیوار می پرد توی خانه و چند دقیقه که می گذرد اهل محل، صدای زار زدن ممد را می شنوند که می پیچد توی خانه ی خالی و از روی دیوارها می ریزد بیرون.
و کمی بعد در باز می شود، ممد بیرون میآید در حالیکه یک جوجه ی کوچک با پرهای خیس توی دستش است.
و بعد از آن ممد جوجه را می گذارد توی سبد، سبد را می بندد ترک دوچرخه و سرگردان می شود پی پیدا کردن صاحب جوجه.. انگار که با لنگه کفشی برود پی سیندرلا..
چند ماه بعد وقتی ممد به محل برمی گردد جوجه برای خودش مرغی شده و دختر پیدا نشده بوده.
ممد هر روز مرغ را می برد زمین خالی و خودش تکیه به دیوار پشتی خانه می نشست و زمین کاویدن و نوک زدن مرغ را نگاه می کرد. هرچند وقت یکبار هم مرغ را میگذاشت توی سبد، می رفت، چند هفته ای ناپدید میشد و بعد برمیگشت، با مرغ، بیدختر.
روزی که جنازهی مرغ را توی زمین خالی پشت خانه دفن میکرد رو کرده بود به رفقایش گفته بود "دیگه پیش نمی گردم" و نگشته بود. اما سرگردان مانده بود، چشمهایش سرگردانی را فریاد می زد..
بیست سی سال بعد، وقتی ممد مرد، توی اتاقش یک دسته روزنامه پیدا کردند.
روزنامه های اعلام قبولی های کنکور که ممد طی سالها، هرسال خریده بود و با مداد قرمز، دور اسم همه ی طاهر های قبولی پزشکی خط کشیده بوده...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا 💚 سلام ۵ ساله عقدم با دخترداییم البته دو سالش رفت و آمد داشتیم با هم حرف میزدیم سه سا
#حرف_اعضا 🌸
خسته نباشید
میخواستم در مورد اون آقایی که همسرش رو طلاق داده و خواهرش خونش رو بالا کشیده صحبت کنم
آقای محترم چرا الکی خودتو عذاب میدی؟اولا در مورد همسر سابقت میخواستم بگم که خدارو شکر کن که قبل از اینکه بچه ای داشته باشید رفته چون مشخصه همچین آدمی ذات نداره گاهی وقتا ما آدما اشتباه میکنیم ملاک شما اشتباه بوده به ذات آدما توجه کن ، در مورد خواهرت بشین باهاش منطقی حرف بزن البته حواست باشه که بچه و شوهرش نباشن یه روز که تنها بود باهاش صحبت کن بهش بگو من به تو اعتماد کردم اگه به خونه عادت کردی که اشکال ندارع خونه رو به اسم خودم بکن اجاره بده همینجا بمون تا منم با پول اجاره ی تو برای خودم خونه اجاره کنم . اگه هم نشد که از راه قانونی پیش برو .
ببینید شما یه اشتباهی کردی با اون خانوم عقد کردی الان متوجه شدی که اشتباه کرده بودی خداراشکر که زود هم متوجه شدی ، الان وقتشه به خودت بیای همسرت رفت به درک لیاقت نداشت جوری زندگی کن که حسرت بخوره و بگه کاش نرفته بودم ، زندگی ادامه داره شما میتونی خیلی موفق بشی البته اگه خودت بخوای ، اگه دوست داری با یه مشاور خوب هم صحبت کن . من خودم خیلی پیش مشاور میرم نتیجه هم داره .
موفق باشی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
سلام در جواب اون آقایی که خواهرشون خونشون بالا کشیده شما میتونید از دو راه وارد بشین و دو شکایت مختلف انجام بدین . مثل خیانت در امانت و یا بابت اینکه خانه به نام کردین پولی دریافت نکردین شکایت کنین و معادل پول خونه دریافت کنید . اگر خواستین آیدی من از ادمین بگیرین بیشتر راهنماییتون میکنم و انشالله بتونین حقتون زنده کنید . یا علی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
سلام در جواب اون آقایی که خواهرشون خونشون بالا کشیده شما میتونید از دو راه وارد بشین و دو شکایت مختلف انجام بدین . مثل خیانت در امانت و یا بابت اینکه خانه به نام کردین پولی دریافت نکردین شکایت کنین و معادل پول خونه دریافت کنید . اگر خواستین آیدی من از ادمین بگیرین بیشتر راهنماییتون میکنم و انشالله بتونین حقتون زنده کنید . یا علی
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا 💚
#پرسش
سلام خدمت دوستان در کانال , منم خواستم مشکلمو بنویسم بلکه به دست شما دوستان حل بشه من پنج ساله ک ازدواج کردم با خانواده شوهر زندگی میکنم یکی از عقایدشون اینه ک حتما حتما باید عروس با خانواده شوهر زندگی کنه تابع حرف اونا باشه و هر کاری ک میخود بکنه باید اول اجازه اونا رو بگیره یعنی این وسط شوهر و اجازه شوهر هیچ هس , ما هم عروس داشتیم ک با خانواده زندگی کرده ولی همچین عقاید رو نداریم همه عروسامون اول زندگی با خانواده خودم زندگی کردن ولی اصلا یک روز ندیدم ک مادرم بخاد تو زندگیشون دخالت کنه یا بخاد زور بهشون بگه منم چون تو همچین خانواده ایی زندگی کردم فک کردم خانواده شوهرمم همینطورن چون اشنا بودن و میشناختمیشون و تحقیق کرده بودیم هیچ چیز بدی ازشون نگفتن ! من حتی بخام برم دیدن خانواده ام اونم هفته ایی یکبار باید اول هماهنگ کنم باهاشون اجازه بگیرم اولاش ک ب شوهرم میگفتم ک برم میگفت ب مادرم بگو بعد چند بار صحبت و اینجور حرفا ک شما شوهر منی ن مادرت بهتر شد ولی باز هم ی سری چیزا هس , اینکه اولویت همه پسراشون و بیشتر شوهر من چون کوچیکشونه خانواده اشونه یعنی هیچ استقلالی از خودشون ندارن مسافرت بخاییم بریم حتما با اونا ... حرف محبت بحث دعوا قهر فایده نداشته شوهرم اوایل تا حرفی میزدم میزد بهم ولی بعد از تعهد پدر و مادرم دیگه دست روم بلند نمیکنه ولی اوضاع اونجوری ک میخام نیس, یعنی چیز زیادی نمیخام فقط استقلال شوهرمو میخام اینکه از لحاظ فکری و مالی ب خودش متکی باشه !خورد و خوراکمون با خانواده شوهرمه و بخاطر همین همه کارای خونه با منه پخت و پز بشور تمیز کردن مادرشوهر فقط ب کارای شخصی خودش میرسه من خودم تحصیلکرده هستم و تو بهترین شرایط استخدام میتونستم قبول بشم و مشغول ب کار بشم ولی باز مانع شدن یعنی ب صورت غیر مستقیم از طریق شوهرم در صورتی ک خواستگاری من ب ایشون گفته بودم و ی چیز دیگه ایی ک هس من متاسفانه یا خوشبختانه فرزندی ندارم بارها به طلاق فکر کردم چون زندگی ک میخاستم این نبوده هر چقدر هم سعی میکنم ک بسازم باهاشون احساس میکنم از خودم دور میشم از اهدافم ! اینم بگم احترام منو دارن خانواده شوهر ک خیلی جیزا رو ک با عروسای دیگه انجام میدادن با من انجام نمیدادن من ب شدت به بی احترامی نسبت ب خودم.حساسم برای همین سعی میکنم کاری نکنم ک بی احترامی بشه بهم , جاری های دیگمم بعد چند سال تونستن خودشونو با دعوا و زور از خانواده جدا کنن ولی باز دستوراتشونو تو زندگی میبینم!کسی بوده ک مثل من بوده چه کار کردین برای زندگیتون ?
ایدی ادمین🌸👇🏻
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دل_نوشت ❣
فراموش کردن سخته، خیلی سخته...
انتظار سخت تره، خیلی سخت تر...
اما سخت تر و دردتر از انتظار و فراموشی، بلاتکلیفیه!
اونجایی که بی حرف ولت می کنه و میره و تو سرگردون می مونی بین رفتن و موندن...
دو قدم میری و سه قدم برمیگردی...
سه قدم میری و چهار قدم برمیگردی...
آخرشم نه میتونی بری،
نه حقشه که بمونی!
برزخِ بلاتکلیفی از خود آتیش جهنم هم جهنم تره؛
هرموقع داشتین می رفتین تکلیف طرفتونو مشخص کنین و بعد بزنین به چاک...
اینجوری یا جون میده توی غیر ممکنِ فراموشی و راهشو میکشه و میره، یا میشینه منتظر به امید اون روزی که صبح دولتش بدمه و برگردین...
خلاصه هیچکسی رو توی بلاتکلیفی رها نکنین که بدتر و لاعلاج تر ازش دردی نیست توو دنیا!
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#تجربه_اعضا 🌸
سلام به همه ی دوستان .ممنونم بابت کانال خوبتان وامیدوارم همیشه درسلامت باشید.من تابحال چندمطلب فرستاده ام ولی درکانال قرارداده نشده امیدوارم ایندفعه لطف کرده قراردهید.درجولب دوستی که راجع به خانواده ی شوهرگفتندکه باآنهادریکجازندگی میکننددر(شایدبرای شماهم اتفاق بیافتد)موردزندگیشان که بهشون سخت میگیرندخواستم بگویم بله زندگی من دقیقامثل زندگی شما گذشته وداردمیگذرددقیقا ۲۷سال هست که خیلی سختی کشیدم البته شرایطم طوری بودکه اگرهم بخواستم اعتراض کنم چندان پشتیبانی نداشتم وهم امیدبه تغییردادن اوضاع ویا تغییرکردن شوهرم داشتم که اصلاوابدا ازپس آنهابرنمی آمدم وهنوزم آنهاهمان آدم هستندباهمان خصلتهاوذات .درضمن اقوام هم بودندهم پدرشوهروهم مادرشوهرولی باورکنیدهنوزهم شک دارم زندگیم راانگارجادو کرده بودنددقیقامانندشما ازطریق شوهرم نگذاشتنددانشگاه قبول شده بودم بروم کلا اینهمه سال خداوندهوای من وبچه هایم راداشته وچه هاکه برمن نگذشت قصه ی هفتادمن مثنوی هست .من دوسه مرتبه ای مشاورهم رفتم ولی برایم فایده ای نداشتندچون من بخاطربچه هایم ماندم والان بااعصاب ضعیف (خانه ی پدری هم نمیتوانستم باشم ) وبعدازداشتن بچه هایم شرایط خانه ی پدری برایم مساعدبودولی بازبخاطربچه هایم ماندم وبعدازان فوت مادرشوهرم که باعث تغیئروتحولاتی درخانه ی پدرشوهروکمی بارمنفی شان برمن کم کردندچون تمام توجهاتشون سمت زن پدرشوهره جلب شده بودناگفته نماندجاریهای من کاملازندگیشان برعکس من هست وتنهادلیل ماجرا شوهرهایشان هست وهم تلاش خودشان چون جاریهای من هم تفکرشان کاملا مثل خانواده ی شوهرم هم بودندوفرهنگشان چون به هم شبیه بودشرایط برای آنهاقابل تحمل تربودکه بازبرمیگرددبه رفتارشوهرهایشان وخلاصه کنم اگربتواتی شوهرت راتغییردهی به آنچه که یک زندگی معمولی رابتوانداداره کندخواهی توانست ادامه بدهی ولی به عقیده ی من اگرشوهرتان همچنان سنگ آنهارابه سینه میزندوعاشق سینه چاک خانواده اش (پدر مادر برادرخواهرو....کل اعضای خانواده )هست واولویتش انهاهستندحتمااول پیش یک مشاورخوب برویدوبعدتصمیمی عاقلانه بگیریدتادیرنشده وتاهنوزبچه ای ندارید وگرنه این شوهرهاآش دهان سوزی نیستندکه بخواهی عمروجوانی وهدف وآرزوهایت رابه پایش حروم کنیدوالله من چندسالی هم که هست خودمان عروس دارشده ایم البته کاملا مستقل زندگی میکنندومن کاملابرخلاف رفتارهای خانواده ی شوهرم باایشان برخوردمیکنم ولی شوهرم همچنان اخلاقیات سابق خودراحفظ کرده ومن همچنان حرص وجوش میزنم .ببخشیدطولانی نوشتم .امیدوارم زندگیتان همیشه باموفقیت وسربلندی باشداول تمام تلاشتان راکنیدانشاءالله خداوندنگهدارتان باشد
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
یکی دو سال به همین روال گذشت و بچه های حبیب چون بابا خیلی کم بالا سرشون بود آتیش پاره هایی شده بودن
پسرا سرگرم زن و بچه هاشون شده بودن و مشغول کارهایی که حبیب براشون جور کرده بود و سخت با هم توی رقابت بودن و چیزایی که داشتن رو توی چشم هم میکردن..زن هاشون هم مثل خودشون...ولی حضور حبیب باعث شده بود که جرات نکنن هیچ آزاری به توتیا برسونن...
کوکب هم علاوه بر درس خوندن کمک دست توتیا بود و توتیا بهش خونه داری و گلدوزبم یاد میداد تا همرمان همه چیو یاد بگیره..اون موقع درس خوندن دختر یه شوفر تا مقطع بالا و دیپلم اصلا توجیح نداشت و هر کی میفهمید شغل بابای کوکب چیه با تعجب نگاش میکرد..با این حال کوکب به خوبی دیپلمش رو گرفت و تصمیم گرفت پرستاری بخونه..
توی همین روزا بود که یه شب حبیب خوابید و دیگه از خواب بیدار نشد..حبیب توی زندگیش هیچ آزاری به توتیا نرسونده بود..ولی دیگه حبیبی نبود که پسرا ازش بترسن...به خاطر حرف مردم تا چهلم حبیب صداشون درنیومد ..به محض درآوردن لباس سیاه اومدن سراغ توتیا تا خونه رو ازش بگیرن و خرج خوشیاشون بکنن...خونه بزرگ حبیب رو توی چند روز فروختن و برای توتیا و کوکب یه اتاق اجاره کردن و قرار شد پول اجاره رو فقط بدن...
چند ماه به همین روال گذشت و توتیا کوکب رو به یه پزشک جوون شوهر داد...هیچ کدوم از برادرا نه توی مراسم شرکت کردن و نه هدیه ای بهش دادن..توتیا خودش هر چی پول داشت خرج کوکب کرد..هدیه سر عروسی ام بهش گردنبندی رو داد که سجاد بهش داده بود...این کارش دو تا دلیل داشت..اول اینکه حسابی پا به سن گذاشته بود و ممکن بود پسرا بیان اتاقشو برای چیز با ارزش بگردن...دوم هم این بود که کوکب مثه دخترش بود...به تنهاییش عادت کرده بود و با گلدوزی خرج خودشو درمیاورد... پسرا فقط چند ماه اول اجاره خونه دادن و توتیاام دیگه پس اندازی نداشت..حالا دیگه فقط باید گلدوزی می کرد...
#ادامه_دارد
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#نظر_اعضا 🌸
سلام در جواب اون خانمی که گفتن با خانواده شوهر زندگی میکنن و شوهرشون هیچ استقلالی از خودش ندارن باید بگم عزیزم منم دقیقا شرایطم مثل شما بود اما کوتاه نیومدم قهر کردم رفتم خونه مادرم و گفتم برنمیگردم تا مستقلم کنی و بالاخره مستقل شدم اولش زندگی سخت بود ولی یه سرمایه کوچیک داشتیم تونستیم یه پراید بگیریم و خونه اجاره کنیم شوهرم با پراید اسنپ کار کرد و خداروشکر خوب بود کارش و چون شوهرم فوق لیسانس داشت درس خوند و آزمون استخدامی قبول شد و الان معلمه خداروشکر وضعمون بهتره و همیشه میگ کاش زودتر مستقل میشدم به نظرم به طلاق فکر نکن یا حداقل اولویت اخرت باشه فعلا روی شوهرت کار کن بهش اعتماد به نفس بده که از جداشدن از پدر و مادرش نترسه و وابستگیش کم بشه. راستی منم پنج ساله ازدواج کردم تو خونه پدرشوهر بچه دار شدم و الان پسرم 4سالشه و داریم برا ایندش برنامه ریزی میکنیم امیدوارم شما هم هرچه زودتر مستقل بشی تسلیم نشو ما خانوما همیشه با سعی و صبر و تلاش به اهدافمون میرسیم با ارزوی خوشبختی💪💋
✨✨✨✨✨✨✨✨
خواهر گلی که از وابستگی و نبود استقلال همسر نگرانه خواهرم منم همین وضعیت رو داشتم و بعد از چهل سال زندگی هنوز هم همسرم نه اجازه و نه قدرت تصمیم گیری نداره اگه زود بچه دار نمیشدم اقدام به جدایی میکردم متاسفانه با وجود بچه یه روز خوش نداشتم و مجبور بودم و هستم که تحمل کنم الان به هر کس در مورد ازدواج مشورت میدم میگم اول تحقیق کن استقلال فکر و مادی داره خیلی سخته اگه میتونی تحمل کنی که هیچ والا تا بچه نیومده اقدام کن
✨✨✨✨✨✨✨✨
سلام اون خانمی که گفتن با خانواده همسرشون زندگی میکنن. سعی کنید با خانواده خودتون مشورت کنید وباهمسرتون صحبت کنید چون بعضی از خانوادها هستند اصلابرای عروس ارزش قائل نیستند وهمسرشما هم پسر همون خانوادست وسعی میکنه شما رو پیش خانوادش نگه داره چون من خودم این مشکل روداشتم ولی یکبار برای همیشه دعوای مفصلی کردم چون هر چیز که میگفتم رو اصلا همسرم نشنیده میگرفت وبراش تنها کسی که مهم نبود من بودم باید خیلی محکم وقوی باشید تا بتونید این مردها رو بسازین وگرنه قافیه رو باختیید بعد از اینکه موفق شدید رفت وآمد رو با خانواده همسرتون محدود کنید تا زندگیتون سروسامان بگیره چون اینجور مردها آویزون ننه باباشونن من نمیدونم چرا این افراد زن میگیرن ویه دختر رو با تمام آرزوهاش سرگردون میکنن
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#نکته_ی_روز 💚
بیست کاری که نباید اجازه بدهید کسی شما را وادار به انجام آنها کند
_نگذارید دیگران شما را به بحثهای غیرضروری بکشند.
_نگذارید دیگران منفیبافی خود را به شما منتقل کنند.
_نگذارید دیگران نقاط تاریک و زخمهای زندگی شما را مدام به یاد شما بیاورند و شما را خجالتزده کنند.
_نگذارید دیگران مدام اشتباهات شما را شما را فهرست کنند و اعتماد به نفس شما را مختل کنند. هیچ کس بدون اشتباه کردن، بزرگ نمیشود.
_نگذارید دیگران راستیهای حقیقی را در پیش شما کژ جلوه دهند.
_نگذارید کسی به شما زور بگوید.
_با دوستانی که صادق نیستند، دمخور نشوید.
_با کسانی که کارشان دروغگویی است، هم کلام نشوید
_با کسانی که تنها هدفشان از معاشرت با شما، سود جستن از تواناییها و امکانات شماست، نگردید.
_کسانی را که تنها به خاطر سرگرمی و یا ناچاری با شما طرح دوستی میریزند، جدی نگیرید.
_نگذارید کسی بین شما و افراد شایسته و صادق قرار بگیرد.
_نگذارید کسانی که از شما متنفرند، شما را به وادی نفرت بکشند.
_نگذارید مردم تخم کینه را در دل شما بکارند.
_نگذارید کسی با آگاهی از گذشته شما، حالای شما را تباه کند.
_نگذارید ترسوها شما را متقاعد کنند که تغییر چیز بدی است.
_نگذارید شما را از تعقیب اهدافتان دور کنند.
_نگذارید کسی رؤیاهایتان را مسخره کند.
_نگذارید کسی شما را از تلاش بیشتر، دلسرد کند.
_نگذارید کسی شما را به چیزهای سطح پایین قانع کند.
_نگذارید کسی بهانه شادی را حتی به خاطر خوشیهای کوچک از شما دریغ کند.
فهرست کردن و تأیید این نبایدها ساده است، اما در مقام عمل، اجرای آنها محتاج تجربه و نیز تیزهوشی است.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••