eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
166هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 آدمها واقعا زیادند بی شمارند همین حالا که من دارم اینها را می نویسم و شما احتمالا دارید می خوانید من و شما فک می کنیم همه لم داده اند پای اینترنت یا تلویزیون اما اینطور نیس خیلی ها الان سر کار هستند خیلی ها توی اطاق عمل خیلی ها بالای برجک نگهبانی خیلی ها توو جادده خیلی ها گرسنه اند و دنبال جای خواب خیلی ها آخرین شبی ست که زیر یک سقف هستند خیلی ها عروسیشان است خیلی ها عزادارند خیلی ها همین امروز اخراج شده اند خیلی ها اولین شب خانه دار شدنشان است خیلی ها نو رسیده دارند خیلی ها ذوقمرگ رابطه ي جدیدشان خیلی ها تصادف کردند خیلی ها اولین شبشان در آسایشگاه سالمندان است خیلی ها توو فرودگاه اند و در چند قدمی رفتن خیلی ها با لبخند جواب سونوگرافی دستشان است و خیلی ها غمگنانه جواب پاتوبیولوژی خیلی ها پیش صاحبخانه گردن کج کردند این ماه مهلت بدهد. بعضی ها اولین روز مواد مخدر را تجربه می کنند بعضی ها هم از ترک کردن شادند خیلی ها گم شده اند خیلی ها پیدا شده اند و ... خیلی ها درست در لحظه ای که شما خواندن این متن را تمام کنید می میرند. زندگی کن تا دیر نشده و انقدر ذهنت را به اینکه دیگران در مورد تو چه فکری میکنند درگیر نکن. یک روزی میفهمی اینها اصلا مهم نبود و کاش زندگی میکردی.کاش درست زندگی میکردی...❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💚 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸 من از کوچیکی که به سن تکلیف رسیدم فقط همون سال اول نماز هامو کامل میخوندم و هر چقدر ک
❤️ سلام درمورد شخصی که نماز نمیخونن دوست عزیز سلام ۴ برای اینکه کسی نماز خون بشه باید نماز بخونه یعنی شروع کنیم نماز رو اقامه کنید احترام بذارین سر ساعت اذان بلند شو ضوبگیرو نماز بخون خودت را وادار کن کم کم محبت نماز هم به دل تو میشینه سعی کنید چهل روز پشت سر هم نماز تو بخون نزار فوت بشه فاصله نیفتد اگر پشت سر هم نماز بخونی ملکه میشه تو وجودتون دیگه نمی تونید کنار بذاریدبا وجودتون عجین میشه در ضمن قرآن تلاوت کنید معانی قرآن رو بخونید سی دی های استاد پناهیان استاد عالی رو گوش کنید وقتی که توحید انسان بالا بره واز روز قیامت حساب ببره تاثیر میزاره،اصلا فکر نکن وای باید همش نماز بخونم هر روز بگو من امروز باید ۵ تا نماز بخونم کاری نداره که ،،چون نفس انسان این مدلیه ،وشیطان هم در این مواقع میاد وسوسه میکنه هر روز ۴ ساعت با گوشی بازی کنی شیطان کاری نداره اما موقع نماز میاد که نگذاره ماه رجب هستش سعی کنید تو این ماه نمازتو بخون روزه بگیرماه رجب برای خودسازی خیلی خوبه هر روز هم تا میتونین سوره توحید رو بخونید سوره توحید و تکرار کنید انشالله که خداوند موفق تون کنه و عشق نماز به تو هدیه کنه بعد چهل روز خبر بده عزیز 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 سلام به اون عزیزی که میگفتن چیکارکنن تاعلاقمند بهنمازخوندن بشن پیشنهاد میکنم صوتهای چگونه یک نمازخوب بخوانیم استاد پناهیان روگوش کنن حتما. واینکه نمازخوندن نیازمندعلاقه وحال نیست تنهاچیزی ک نیازداره مبارزه بانفسه که اون لحظه اذان بزنی توگوش هوای نفست وبلند شی وبری بخونی ان شاءالله ک هممون توفیق نمازاول وقت داشته باشیم 🌺 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 سلام برااون دوستی که فرمودن کاهل نمازن صبح جمعه 7بارسوره مومنون رو بخونن اشتیاقشون به نماززیادمیشه وبه همین نیت مرتب ذکرصلوات بگن 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 سلام خواهری که کمرشون درد می کنه اگه درد کمر به صورت یه خط در پایینی ترین سطح کمر دارین یقینا درررفته گی لگن دارین، منم این شکلی بودم و رفتم پیش طب گیاهی و شکسته بند . اگر تو کارشون واردن برید وگرنه من اصفهان آدرس دارم 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 سلام، اون خانمی که میگن دنباله چشون افتاده عزیزم حتما حتما برو عکس بگیر و همینجوری خودتو دست این این واون نده که کار از اینم که هست بدتر بشه موفق باشی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌸 👫بچه هامون مسافرند... یه روزی میاد که جای خالیشون تو اتاق بد جور حس میشه .. یه روزی میاد که دلتون برای صداش تنگ بشه .. یه روزی میاد که آرزو کنی بغلش کنی .. یه روزی میاد که دلت برا ریخت و پا شاش تنگ میشه.. یه روزی میاد که دوست داری تا صبح پیشت بخوابه و تو بوش کنی و تا صبح نگاش کنی.. اونوقت میگی .. چه زود بزرگ شد.. اونوقت میگی .. چقدر عجله داشتم برا بزرگ شدنش .. اونوقت میگی کاش کوچیک بود.. اونوقت میگی .. اگه کوچیک بود .. بیشتر بغلش میکردم .. بیشتر میبوسیدمش .. بیشتر باهاش بازی میکردم .. میذاشتم گاهی تو تخت من بخوابه .. اون وقتی که صدام میکرد و من سرم تو دنیای مجازی بود.. نمیگفتم ، مگه نمی بینی دستم بنده .. اونوقت که دنیای مجازی رو همه دنیام کردم .. نمیدونستم همه دنیام داره از تنهایی کارتون میبینه .. نمیدونستم همه دنیام دلش میخاد باهاش بازی کنم .. نمیدونستم همه دنیام ، دنیاش منم .. نمیدونستم همه دنیام تو فصل پاییز دلش میخاد رو برگهای خشک پا بزاره و بدوئه. . من به خاطر دنیای مجازی و تکنولوژی دنیای کودکی بچم رو ازش گرفتم .. کاش هنوز بچه بود .. امروز دستش رو میگرفتم و باهم روی برگهای خشک .. قدم میزدیم .. اون میگفت :مامان .. بابا .. من میگفتم : جاااانم... اشک نریز .. اون اینجاست .. هنوز بچه هست .. بلند شو و برو دنیای کودکیش رو .. زنده کن ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#حرف_دل_اعضا 💚 سلام خدمت ادمین محترم و همراهان عزیز . محتوای تلنگری که میزارید منو تشویق کرد که علی
💚 سلام و عرض ادب خدمت همگی. و بنده خدایی که قسمت نبود مادرشون رو ببرن کربلا پدر خدابیامرز من توی زندگیش آرزو داشت بره کربلا همراه پیاده روی اربعین که از تلویزیون نشون میداداشک می ریخت اما نتونست بره عاشق امام حسین ع و حضرت عباس ع بود روزهایی که مریض شده بود. خواهرم خدمت امام حسین ع سلام دادند از راه دور و شفای پدرم رو خواستند همون لحظه من کنار پدر بیمارستان بودم. شاید چند دقیقه خواب رفتند وقتی بیدار شد گفت الان پدرم با دو نفر سید کنارم بودند وبهم گفتند خوب میشی. اما مصلحت نبود و پدرم. بعد از سه ماه. بیماری به رحمت خدا رفتند. توی مراسمشون کتاب زیارت عاشورا. پخش کردیم بعد یه مدت خودم شب جمعه شروع کردم زیارت عاشورا رو از روی همون کتاب خوندن و ثوابش رو هدیه کردم به پدر. همون شب خواب دیدم منزل ما چراغانی و عکس امام حسین ع درب منزل و همه اقوام اومده بودند. پدرم ازرپزیارت کربلا اومدن وارد شدگفتم بابادیدی بالاخره رفتی کربلا مرتب من رو می بوسید. میگفت خدا خیرت بده. خیلی خوب بود خیلی بهم خوش گذشت خیلی زیارت چسبید و همه اش دعای خیر من میکرد. بعد از بیدار شدن فهمیدم اون زیارت عاشورایی خوندم کار خودش رو کرد و پدرم زائر شد حتی یکی از آشناهای دور خواب دیده بودند که پدرم. خادم حرم امام حسین ع هستند و گفته اینجا مواظب کبوترها هستم و بهشون غذا میدم .. پس ناراحت نباشید ما همه اشتباه میکنیم. وبعد پشیمون میشیم الان شما هر کار خیری که میکنید ثوابش رو به مادرتون هدیه کنید. که به زیباترین شکل به مادر عزیزتون می رسه بعد معجزه ی خدا رو تو زندگیتون ببینید. لطفا همگی برای دل من و شفای مادرم که بیمار شده و حالش بد هست دعای خیربفرمایید . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🧡 سلام دوستان من یکی از اعضای خانوادمون کرونا گرفته دو هفتس حدودا امروز من از صب که بیدار شدم صدام گرفت 😢 میدونید چی برای باز شدن صدا خوبه؟ اخر هفته هم قراره خاستگاری داریم میخوام صدام باز بشه لطفا اگه چیزی سراغ دارید بگید ممنونم😞 🌸💚🌸💚🌸💚🌸💚🌸💚🌸 یکی از اشناهای ما نزدیک ۳ساله مشکل لک وپیس داره هر کاری مینکه درمان نمیشه گفتم باشما درمیان بزارم شاید این بنده خدا این مشکلش حل بشه خیلی ناراحته گفتم شاید برای نزدیکان یا اشناهای شما این مشکل پیش اومده باشه ودرمان شده باشه لطفا اگه پزشک خوب چه سنتی وچه پزشک مدرن خوب سراغ دارید یا تجربه کسی این بیماری داشته ودرمان شده برام بنوسید باتشکر از شما اجرتون با امام حسین (ع) از مدیر گروه خواهش میکنم این پیام را داخل گروه بزارند شاید فرجی شد ودر بسته ای باز شد 💚🌸💚🌸💚🌸💚🌸💚🌸💚🌸 سلام خانم های عزیز من یه دختر دارم ولی دوبار سقط کردم خیلی خواب های من به هم ریخته همیشه تو خواب ها چیزهای ترسناک می بینم می خواستم بدونم این که میگن چله داره یا باید قبل از بارداری براش دعا نوشت واقعیت داره یا نه اگه کسی دعا نویس خوب واقعا با انصاف سراغ داره برا م بفرست قم هستم چند وقت پیش دوماه باردار بودم همش تو خواب می دیدم کسی اویزونش کرده ومی خواد بندازه و متاسفانه سقط شد اکثرا میگن نیاز به دعا دارم چی کار کنم شمارو به خدا یه راه حل بدین آخه بعد ۵سال باردار شدم خیلی بهم ریختم یا راه حلی دارین بگین ممنون😔 ایدی ادمین👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۴۰۴ 🌹 @azsargozashteha💚
404_Page.mp3
811.8K
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۴۰۴ 🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
چرا تلفن خونتون اشغاله با کی حرف میزنید چی میگن و... واااای نگو از وقتی میخواستم برم بیرون.من همیشه
🌸 سلام وخسته نباشید در رابطه با اون خانم ی که گفتن نامزدشون شکاک هست . من ۴۳سالمه وهمسرم ۵۰سال ۱۶سالم بود که باهاش نامزد کردم ۱۰, ماه نامزد بودیم تمام این ده ماه مثل همسرتون رفتار کرد بعد عروسی از شهر خودمون واسه کار اومدیم یه شهر دیگه همسرم خیلی شکاک بود و هست من هیچ کجا نمی‌رم حتی با خانوادم هر کجا بریم باهم میرسم باهم بر می گردیم الان ۲۵سال ازدواج کردیم به پسر ۲۳ویه پسر۱۷ساله دارم هنوز مثل دوران نامزدیمون روم حساسه ونه جایی میرم نه هیچ . اما از بعد دیگش بگم درسته شکاکه وحساسه اما عاشق منه واین که دوستمون گفت که همسرشان میگه می ترسه ویا میخواد فقط مال خودش باشی راست میگه اینطور آدما شاید درگذشته خیانتی ازکس ی دیدن یا شنیدن که خیلی تحت فشار قرار گرفتن من اوایل همش دعوا میکردم اما از یجایی باخودم فکر کردم مگه من بجزیه زندگی عاشقانه وارام وپراز عشق چی میخام پس بزار به حرفش گوش کنم ببینم چی میشه چرا باید بجنگم خوب دوست داره تنها جایی نرم نمی‌رم یا با نامحرم حرف نزنم نمی‌زنم وقتی باهاش نجنگیدم وهرچی گفت قبول کردم زندگیم که پر از عشق شدبماند به مرور زمان بهم اعتماد کرد یه جاهایی آزادی پیداکرد م اما نه زیاد .ولی خودم عادت کردم به اخلاقش و دیگه رو اعصابم نبود بلکه باهاش خو گرفتم . اما بگم چند تا کارم انجام دادم تا به قول دوستم نشینم درو دیوار و نگاه کنم . خودمو با کارهای خونه .خیاطی .گل سازی .بافتنی وهزار تا هنری که احتیاج نداشت برم محیط بیرون سرمو گرم کردم بعدها بچه ها اومدن سرم گرم کارهاوتربیتشون بود . خلاصه عزیزم اگر شوهرتون دوست داری نمیخای جدا بشی باهاش کنار بیا نخواسته باش عوضش کنید چون عوض بشو نیست کاری کن خودت به آرامش برسی . من الان بعد ۲۵سال زندگی عاشق همسرم هستم با خوب وبدش ساختم اونم تو خونه مثل ملکه ها بامن رفتار می‌کنه اینا از لطف خداوند وقتی صبور باشی و بسازی بهانه گیر نباشی خداوند بهترین ها رو واست می فرسته .بگما من اصلا گوشیم رمز نداره همسرم مرتب روش می‌ره هیچ ناراحت نمی شم اضطرابم ندارم چون چیز پنهانی ندارم . موفق باشید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
چرا تلفن خونتون اشغاله با کی حرف میزنید چی میگن و... واااای نگو از وقتی میخواستم برم بیرون.من همیشه
❤️ سلام می خواستم به اون خانمی که با پسر عموشون نامزدن بگم عزیزم من نه کارشناسم نه روانشناس دردمندی مثل خودتون البته شاید همسن مادرتون نزدیک به سی و پنج سال پیش بعد از ماجراهایی در سن هفده سالگی ازدواج کردم همسرم خیلی دوسم داشت ولی انقدر شکاک و بد بین بود که بیچارم کرده بود(فکر میکنید این دوست داشتنه؟؟؟) گاهی می گفت با فلان شخص از نزدیکانت ارتباط داری گاهی میگفت با اون یکی ... ولی خدا شاهده که اصلا اینطور نبود . رفته رفته خوب می شد البته با وسواس فکریش اذیت میشدم و مدام کنترل میشدم سوال های پی در پی و حال به هم زن تا اینکه هشت سال پیش بازنشسته شد و روز به روز بدتر و بدتر میشد ((البته بعد از بازنشستگی شغل ازاد داشت اونم با فشار خانواده)) شکاکی و بدبینی بیشتر شد تا جایی که براحتی حموم نمی تونم برم هر جا برم هر جا باشم ریز به ریز رو سوال میکنه ضعف اعصاب گرفتم منزوی شدم بچه هام که نگم بیچاره شدن خودم محجبه و مقید هستم که با نامحرم ارتباط نداشته باشم بهیچ وجه اهل ارایش نیستم حتی طوری رفتار میکنم که در اجتماع یا فامیل مردا به راحتی نمی تونن با من بیشتر از سلام اوایل بد دهن نبود الان فوقالعاده بد دهنی میکنه حتی به مقدسات هم بد و بیرا میگه ادم لجوجی هست ولی من هرگز باهاش لج نکردم. دکتر نمیاد تا کمی اروم بشه بعضی از شب ها اشهدمو میگم و می خوابم احتمال میدم تو خواب منو بکشه خلاصه نمی دونم از کدوم اخلاقش بگم خیلی خسیس هست. الان که فکر میکنم کاش به موقع حامی و پشتوانه داشتم جدا می شدم فکر میکنم هم خودم پیشرفت می کردم و موفق میشدم هم بچه هام .خلاصه شروع زندگی با همچین ادمی سخته درست فکر کنید و درست تصمیم بگیرید سلامتی امام عصر عج صلوات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌱 داستان تلخ زندگی خواهرم صبا دختر ۱۷ الی ۱۸ ساله بود که تو راه مدرسه عاشق علیرضا شد.. صبا خیلی اهل درس و مدرسه نبود، به اجبار پدر و مادرش می خواست مدرک دیپلم رو بگیره، به دنبال کار بود... بیشتر تابستون هارو کار می کرد خودش درآمد داشت هرچند اندک ولی از نظر خودش از بیکاری خیلی بهتر بود. یه روز سرد زمستان بود وقتی از مدرسه برمی گشت ، سوار تاکسی شد که پسر خوشتیپ و معقولی راننده بود... از ایشون خواهش کرد که اگه ممکنه بخاطر بارون شدید درب منزل برسونتش و کرایه اشو کامل دریافت کنه.... علیرضا که تو آیینه صبا رو زیر نظر داشت خیلی از این قضیه خوشحال شد... از این طریق خونه صبا رو هم یاد می گرفت و شروع کرد به صحبت کردن.... _من دانشجو هستم، مواقع بیکاری با ماشین بابا کار می کنم پاره وقت +خیلی هم عالی، کار خیلی خوبی می کنید _اگر لطف کنید آدرس رو بگید شما را تا دم خونه برسونم +همین خیابونو تا انتها برید، میرسیم به یک دو راهی..سمت چپ چند خانه جلوتر منزل ماست ببخشید مسیر شما را دور کردم و از کار انداختم _نه خواهش می کنم وقتی رسیدند صبا هرچه اصرار کرد که کرایه رو بده علیرضا قبول نکرد و خداحافظی کردند و از هم جدا شدند همین آشنایی اولیه باعث شد وقت و بی وقت علیرضا می رفت سر کوچه صبا و تو مسیر مدرسه با هم صحبت می کردند صبا پیشنهاد داد که درسته من و شما از هم بدمون نیومده ولی نمی خوام وارد دوستی و رابطه بشیم یکم با هم آشنا بشیم بعد تصمیم بگیریم ... علیرضا به همین حد هم راضی بود، کار هرروزش شده بود بردن و آوردن صبا از مدرسه.. کلاس های دانشگاه را طوری تنظیم می کرد که حتما صبا رو ببینه.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌸 از قدیم گفتن اگه کسی رو خواستی بشناسی باهاش همسفر شو با یکی از دوستام تازه آشنا شده بودم یه روز بهم گفت فردا میخوام برم شیراز. گفتم: منم کار دارم باهات میام. 1- سر وعده اومد در خونه مون سوئیچ ماشینشو دو دستی تعارف کرد گفت بفرما شما رانندگی کنید. گفتم ممنون؛ حالا خسته شدی من میشینم. معرفت اول 2- رسیدیم سر فلکه خروجی شهر خواستیم از دکه یه چیز خوردنی برا تو راه بگیریم . من رفتم از دکه اولی بخرم گفت بیا از اون یکی بخریم. گفتم: چه فرقی داره؟!!! گفت: اون مشتریهاش کمتره، تا کسب اونم بگرده... 3- ایستگاه خروجی شهر گفتم صبر کن دوتا مسافر سوار کنیم هزینه بنزین در بیاد. گفت: این مسافرکش ها منتظر مسافرن، گناه دارن، روزیشون کم میشه. 3-بین راه یه مسافر فقیری دست بلند کرد. اونو سوار کرد. مسیرش کوتاه بود؛ پول که ازش نگرفت، 5هزار تومن هم بهش داد. گفتم رفیق معتاد بود ها. گفت: باشه اینها قربانی دنیاطلبان روزگار هستن. مهم اینه که من به نیّت خشنودی خدا این کار را کردم.بره باهاش یه چیزی بخره بخوره 5-رسیدیم کنار قبرستان شهر، یه آدم حدود چهل ساله یه مشما قارچ کوهی دستش بود. بهش گفت: همش چند؟ گفت: 13هزار تومن. ازش خرید. گفتم: رفیق اینقدر ارزش نداشتا. گفت میدونم میخواستم روزیش تامین بشه.. 6- رسیدیم شيراز، پشت چراغ قرمز یه بچه 10ساله چندتا دستمال کاغذی داشبردی دستش بود. گفت 4تا 5هزارتومن. 4تا ازش خرید. گفتم رفیق اینقد ارزش نداشتا. گفت: میدونم، میخواستم روزیش تامین بشه. گناه داره تو آفتاب وایساده. یه جای دیگه هم از یه بچه یه کتاب دعا خرید 2 هزاروتومن!!! 7- از روی یک پل هوایی رد میشدیم، یه پیرمرد دستگاه وزنه (ترازو) جلوش بود. یه کم رد شدیم، یه دفعه برگشت گفت میای خودمونو وزن کنیم؟ گفتم: من وزنمو میدونم چقدره. گفت باشه منم میدونم اگه همه مثل من و تو اینجوری باشن این پیرمرد روزیش ازه کجا تامین بشه؟!!! گفتم باشه یه پولی بهش بده بریم. گفت نه، غرورش میشکنه، میشه گدایی؛ اینجوری میگه کاسبی کردم. 8-یه گدایی دست دراز کرد. یه پول خورد بهش داد. گفتم: رفیق اینها حقه بازنا. گفت: ما هیچ حاجتمندی را رد نمیکنم. مبادا نیازمندی را رد کرده باشیم. 9-اگه میخواستم در مورد یکی حرف بزنم بحث رو عوض میکرد میگفت شاید اون شخص راضی نباشه در موردش حرف بزنیم و غیبتش رو کنیم... 10-یکی بهش زنگ زد گفت پول واریز نکردی؟!!! گفتم: رفیق، بچه هات بودن؟ گفت: نه، یه بچه فقیر از مهدیه رو حمایت مالی کردم. اون بود زنگ زد. گفتم: چن بهش میدی؟!!! گفت سه مرحله در یک سال 900 هزار تومن. اولِ مهر، عید و تابستان سه تا سیصدتومن. 11-تو راه برگشت هم از سه تا کودک آویشن کوهی خرید. گفت اگر فقط از یکیشون بخرم اون یکی دلش میشکنه. میدونین من تو این سفر چقد خرج کردم؟!!! 3هزار تومن!!! یه بستنی برا رفیقم خریدم چون همینقدر بیشتر پول تو جیبم نبود. من کارت داشتم رفیقم پول نقد تو جیبش گذاشته بود.‌ به من اجازه نمیداد حساب کنم. میدونین شغل رفیق من چه بود؟!!! برق کش، لوله کش، تعمیرکارِ یخچال و کولر و آبگرمکن بود و یه مغازه کوچک داشت. میدونین چه ماشینی داشت؟!!! پرایدِ 85 میدونین چن سالش بود؟!!! 34 سال. میدونین من چه کاره بودم؟!!! کارمند بودم، باغ هم داشتم. میدونین چه ماشبنی داشتم؟ 206 صندوق دار؛ کلک زدم گفتم خرابه که اون ماشینشو بیاره.. دوستم یه جمله گفت که به دلم نشست: دستهایی که کمک میکنن مقدس تر از لبهایی هستن که فقط دعا میکنن. بنده مخلص خدا بودن به حرکت است نه ادعا بعضیها بزرگوار به دنیا اومدن تا دیگران هم ازشون چیزایی یاد بگیرن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••