eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ سلام ادمین عزیز. من خیلی ناراحتم. من ۲۶سالمه جرأت ندارم حتی تو خونمون نظر بدم ولی از یه چیزی دلم کبابه. پدربزرگ من تمام اموالشو داد به بچه ها. گفت میخوام تا زنده ام اموالمو بدم به بچه هام که بعد رفتنم کارشون به دعوا نکشه و تا بچه هام جوونن از ارث لذت ببرن، پیر بشن به چه کارشون میاد. به عموهام آپارتمان داد، کارواش داد، به عمه هام زمین و خونه و طلا. وضع همشون توپه، یکیش بابای نمک نشناس من. وضع زندگی هممون به شدت تکون خورد. وقتی بی پول شد، وقتی خونه خودشم زد به نام بچه هاش، بردن گذاشتنش خونه سالمندان. بهانشون این بود که کسی که لگنی میشه دیگه نمیشه تو خونه نگهش داشت. بمیرم الهی نزدیک عیده، بجای اینکه مثل هرسال تو خونه خودش باشه بقیه دورش جمع بشن الان خانه سالمندانه. خونشو گذاشتن به فروش. یه عمو دارم آلمانه، خیلی دلسوز و باشخصیت و مهربونه. اگه اون بفهمه این مشکلو یجوری حل میکنه ولی ازش پنهان کردن. مدتیه پدربزرگم گوشش نمیشنوه واسه همین عموم بهش زنگ نمیزنه، یه وقتایی دیر به دیر تماس تصویری میزد. خیلی دلم میخواد عموم جریانو بفهمه ولی اگه بهش بگم کتک مفصلی از پدرم میخورم. من از قانون سر در نمیارم اما میدونم میتونستن همون پولی که دارن هر ماه به حساب سالمندان میریزن بدن به پرستار بیاد نگهش داره. با مامانم مشورت کردم، مامانم گفت دلم خونه هر چی به بابات میگم برو بیارش پیش خودمون براش پرستار میگیریم یا پوشکش میکنیم گفته اون گوشش نمیشنوه اذیت میشیم هی باید داد بزنیم. من واقعا ناراحتم. وقتی داشتن چمدوناشو لباساشو جمع میکردن بفرستنش خانه سالمندان، ریز ریز اشک میریخت ولی انقدر مغروره دم نزد. تو روستاشون باباش خان بوده، اینا خان زاده بودن، کلی ملک و املاک و زمین داشته، آخر عمری بیچارش کردن..😔 @azsargozashteha💚
بی لشکریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست فرمانبریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست با پرچم سفید به پیکار می‌رویم ما کمتریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست ! فریاد می‌زنند ببینید و بشنوید کور و کریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست تکرار نقش کهنه‌ی خود در لباس نو بازیگریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست آیینه‌ها به دیدن هم خو گرفته‌اند یکدیگریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست همچون انار خون دل از خویش می‌خوریم غم پروریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست آیا به راز گوشه‌ی چشم سیاه دوست پی می بریم؟ حوصله‌ی شرح قصه نیست @azsargozashteha💚
❤️ سلام.من یه خانم 33ساله هستم دارای پنج فرزند.وهمسرم 40سالشونه. من وهمسرم هیچ شباهتی باهم نداریم و ازاولین روزی که آشنا شدیم ،عقدکردیم و دیگه کارازکارگذشته بودوراه برگشتی نداشتم. همسرم اعتقاداتش کاملااااابامن متفاوته وماهیچ نقطه اشتراکی نداریم جز رابطه زناشویی من واقعاً اذیت میشم .من بسیار شوروهیجان دارم اما اون صبح تا شب تواتاقش و مشغول کارخودشه. حتی دوست نداره من وبچهابریم پیشش. اگرموقع نهارصداش کنیم میاد.وگرنه اصلاازاتاقش درنمیا. من وبچهاروبهیچ وجه گردش و تفریح نمیبره.آرزوی گردش داریم. بچه هام ازرفتارای پدرشون متنفرن واصلادوسش ندارن.وهمش میگن ازش طلاق بگیر. منم خیلی خسته شدم.وجایی ندارم برم.واقعانیازدارم باکسی حرف بزنم چون بالاخره من خانمم. امامیگه ازخونه بیرون نرو وباهیچکس حرف نزن. واین درحالیه که خودش بیشترشبهابارفقاش بیرونه.من وبچهام هم تنها.خیلی وقته که سپردمش به خدا.بهش میگم ماهم بیرون ببرباخودت ،میگه من حوصله ندارم.میخادراحت باشه .خیلی راحت طلبه .حتی حاضرنیست بچه بغل کنه،یاباهاشون بازی کنه. میخواستم بدونم که همه مردهااینجوری هستن .دوست ندارن بازناشون حرف بزنن و فقط بخاطر چیزای دیگه بااوناازدواج میکنن؟ خواهش میکنم این سوال منو آقایون جواب بدن.تشکر❤️ ایدی ادمین جهت ارسال پرسش و پاسخ و درد دل 👇👇🌹 @habibam1399 لطفا پاسخها کوتاه باشد✅
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_هفتادو_هفت چندبار نگین برام پیغام تهدید فرستاد ولی به شقایق نگفتم. همه ی کارای عروسیمونو ا
احتمال دادم اونم از نقشه های نگین باشه وگرنه پسره اونقدرام که ادعا می کرد عاشق شقایق نبود. برگشتم سوار ماشین شدم. شقایق خواست چیزی بگه که گفتم: امشب درباره ی هیچی جز خوشبختیمون حرف نزنیم. باشه؟ دست تو دست هم رفتیم داخل تالار. بچه های کوچولو میرقصیدن و انقدر شاد بودن که از شادیشون بغضمون گرفت. همکارام و دوستای شقایقم حسابی سنگ تموم گذاشتن. آخرای مجلس بود که خانواده ی من به همراه یوسف اومدن داخل مجلس. باورم نمی شد. مامان اومد جلو انقد گریه کرده بود و پیر شده بود که حسابی حالم گرفته شد. لبخند غمگینی زد و گفت: همه ی‌ عذابایی که بهمون دادی و خودت کشیدی به کنار، اگه می خوای خوشبخت شی تو عروسیت برقصم؟.. خندیدم و بغلش کردم. عروسیم با شقایق یکی از بهترین خاطره های زندگیمون شد که همیشه از خودم بابت گرفتن اون عروسی ممنونم. به خاطر خنده ی اون بچه ها بود یا دل پاک شقایق و رنج ها و حسرت های من، حالا بعد پنج سال حسابی با هم خوشبختیم و یه پسر و یه دختر داریم. وضعمون روز به روز بهتر میشه. شقایق لیسانسشو گرفت و فعلا تا بزرگ شدن بچه ها میخواد خانه دار باشه. حتی قصد آوردن بچه ی سوم هم داریم! دوست دارم این خوشبختی رو بین خیلیا تقسیم کنم... یوسف باهامون در ارتباطه دو سال بعد عروسی نگین هم کم کم دوست داشت بیاد خونه زندگیمون رو ببینه که من می ترسیدم از حضورش، دو سه بار عید نوروز همراه یوسف اومده و یکی دو روز موندن و رفتن. زیاد با کسی کاری نداریم و خودمون واسه خوشبختی خودمون کافی هستیم.. تنها غم من پیر شدن سریعمه که می ترسم نتونم از این عشق لذت ببرم هرچند شقایق مدام تاکید می کنه ورزش کنم و غذاهای سالم درست می کنه و در کنارش با عشق جادوییش دلم رو سرزنده نگه میداره... خوشبخت شدم هرچند دیر، اما لذت بخشه به جبران همه ی سختی هایی که کشیدم. الحمدلله پایان فرزاد @azsargozashteha💚 از فردا داستان جذاب دیگری شروع میشه پیشنهاد میکنم از دستش ندید ✅✅
سلام من واقعا نمیدونم شما که ادعای فرهنگ سازیتون میشه و مدام از انسانیت دم میزنین و اینهمه خانم در کانال شما عضو هستن چرا در مورد درک خانواده شوهر و مادرشوهر پست نمیذارید؟ چرا فکر میکنین خانواده شوهر دشمن خونی و جانی شما هستن؟ چرا خانومها فکر میکنن هر حرفی مادر خودشون بزنه خیرخواهیست اما اگر همان حرف از دهن مادرشوهر بیرون بیاد دخالت محسوب میشه!!! مادر بنده با وجود اینکه میتونست طبقه بالای خانه اش رو اجاره بده به منو همسرم ترحم کرد و به ما اسکان داد وگرنه من مجبور بودم با این حقوق ناچیز اجاره خانه بدم. به جای تشکر خانمم میگه دوری. مادرم میاد بهش سر میزنه خانمم میگه اومده دخالت کنه من صدبار گفتم سرزده دوست ندارم کسی بیاد و هزاربار من بهش گفتم خونه پسرشه اول که خونه خودشه و دوم خونه پسرشه. مادر معصوم من دستش نمک نداره، کدوم مادرشوهری شب عروسی به عروسش دوتا کادو میده؟ اما مادر من داد خانمم جای تشکر گفت باعث آبروریزیم شد، الان تو این دوره زمونه کسی پتو کادو نمیده، کارشون آبرومو برد. بهت حتی اگه یک هل پوچ دادن از رو انسانیت و محبتشونه اینو نمیخواد بفهمه. به تمام همکارام میگم زن نگیرید اگرم گرفتید از هم فرهنگ خودتون بگیرین. من خانمم واسه یه شهر دیگس از یه فرهنگ دیگه و این داره به شدت به ما آسیب میزنه. یکبار دولا نشد دست مادر منو ببوسه با اینکه میدید بین ما، عروسا باید دست مادرشوهرشونو ببوسن. مادر من هیچ وقت به زبون نیاورد. سر جهاز دادن با آبروی تیر و طایفه ما بازی کرد. تمام لوازمش از قبل خریده بود مه مدل چای ساز نه مدل جاروبرقی نه طرح کریستالها هیچ کدوم به روز نبود. ما چشممون به روی خطاهاش بستیم الان این خانوم با اینکه در خانه ۸۰ متری و دلباز میشینه قدر نمیدونه. مادرم میگفت اگه دلم به رحم نمیومد الان باید در زیرزمین ۵۰ متری زندگی میکردین من خودم باعث میشم عروسام سوارم بشن. مادرم به ما سر میزنه میگه برای من خوشایند نیست هر روز ریخت مادرشوهرمو ببینم. این همه نمک نشناسی و ذات کثیف درمانی نداره اما شما به عنوان ادمین باید فرهنگ سازی کنید بگید وقتی زنی ازدواج کرد خانواده اول و آخرش میشن همسر و خانواده همسرش. باید بدونن نام خانوادگی بچه وقتی نام خانوادگی پدره این یعنی خانواده اول و آخر زن خانواده شوهرشه اینا باید فرهنگ سازی بشه تا انشالله مثل اروپا طوری بشه که نام خانوادگی زن با نام خانوادگی همسر یکی بشه و زنها بفهمن تیر و طایفشون سمت کیه و اصل ماجرا کجاست. بنده واقعا با خانمم مشکل دارم و امیدوارم بعد از بچه دار شدن کمی مطیع بشه تا آرامش به خونمون بیاد وگرنه با همین شرایط پیش بریم مجبورم بچه رو ازش بگیرم و بفرستم جایی که از اونجا اومده. لطفا به فکر اجتماعتون باشین. @azsargozashteha💚
سوره ❤️ صفحه ی ۵۶🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#درد_دل_اعضا ❤️ سلام.من یه خانم 33ساله هستم دارای پنج فرزند.وهمسرم 40سالشونه. من وهمسرم هیچ شباهت
❤️ سلام من برا اون خانمی که شوهرشون هیچ توجهی به خودشون بچه هاشون ندارن مزاحم شدم منم یه دخترم مامان بابای منم همین طورین بابام اصلا دوست نداره ما جایی بریم صبح تا شب تو خونه ایم اما خودش با رفیقاشه بد که میگیم خسته شدیم میگه من نشدم من کیو میبینم بدش میاد میگیم کلا تو زمان عصر قجر مونده از اولین روز زندگی همین بوده اون زمان که یه بچه داشتن مشکل داشتن نباید بچه میووردن اما قدیما فکر میکنن بچه بیاری همچی درست میشه درصورتی که ما بچه ها هم بدبخت شدیم من با ۱۹سال سن یه دوستم ندارم تنهای تنهام کاش قبلاً اینکه بچه میووردین به فکر بی‌خیالی شوهرتون بودین الان فقط اون بچه هاتون بدبخت شدن شما که دیگه سنی ازتون گذشته من همیشه با مامانم دعوا میکنم که شما اگه مارو می‌خواستیم تو دعواهاتون سرمونو نمیبردین بزارین رو سینمون من فقط دلم میخواد ازدواج کنم اما کو خواستگار چون همه همسایه ها فکر میکنن عروس خونوادم نه دخترشون چون مدام تو خونم و اجازه ندارم پا جلو در خونه بزارم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام نه عزیز همه ی مردا اینطوری نیستن کی گفته؟ به نظر من شوهرتون هنوز به سن عقلی شون نرسیده که این رفتار رو از خودش نشون میده چه معنی داره مرد، به زن و بچش بی تفاوت باشه؟ من مرد نیستم ولی میگم که عده ی خیلی کمی از مردا فقد به دنبال لذت خودشون ازدواج میکنن، به نظرخودتون با کسی ارتباط نداره؟ چون دلیلی نداره که مرد از رابطه با زنش سرد بشه مگر اینکه............ شما هم با توکل برخدا جلو برید هر مشکلی قطعا یه راه حلی داره..... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام بنده اقا هستم خیر همه اینطور نیستند ایشون احیانا مشکل دارن باید درمان بشن و فکر میکنم قبول هم نمیکنن مشکلشونو ،خدا بهتون صبر بده🤦🏻‍♂ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ اول اینکه چرا وقتی از روز اول میدونستی شوهرت آدم راحت طلبیه کذاشتی بچه دا ر بشی اونم 5 تا؟؟؟واقعا نمیفهمم هدف از بچه دار شدن بعضیا چی هست؟؟؟فکر میکنم خودتون از روز اول گذاشتید هرکی هرچی خواست شما چشم بسته بگید باشه الان که کار از کار گذشته فهمیدید کجای کاری.تا زمانی که شما یه حرکت مثبت و قاطعانه نداشته باشی جریان همینه...شما این همه سال واقعا چرا تحمل کردید؟؟؟وای اصلا نمیفهمم... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام عزیزم نه همه مردها اینطور نیستند داریم از این جور اشخاص ولی ن ک همه اینطور باشند ولی اکثر مردا راحتی رو میپرستند. همسر شما آدم راحت طلب و بی مسئولیتیه . و ادم رفیق بازی هست ک شبا بیرونه از نظر من اینجور مردها بدرد ازدواج و زندگی زناشویی نمیخورن چون فقط ب فکر خودشونن...باهاش قشنگ صحبت کن حرفاتو بزن بهش فرصت بده اگر نه ک یه فکر اساسی بکن انسان ی بار به دنیا میاد نباید اسیر باشی .پیش ی مشاور دینی برو من آقای پور احمد خمینی رو بهتون معرفی میکنم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام والا مردا به این آقایی و باحالی این از ما نیس بزنید گردنشو😁 نه شوخی کردم ولی خداییش من خانوممو به زور میبرم سفر هی میگه چقد میریم بیرون بسه، ما مردا رو کچل کردید خدایی به کدوم سازتون برقصیم ما طفلیا😂 @azsargozashteha💚
❤️ داستان واقعی 👆👇 عبرتی برای زندگی😔
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی ❤️ داستان واقعی #ساره 👆👇 عبرتی برای زندگی😔
سلام من ساره ام. سی سالمه و دو ساله از همسرم جدا شدم. داستان زندگیم شاید برای خیلی ها غیر قابل باور باشه داستان یه اعتماد و زندگی ایی که به چشم بهم زدنی نابود شد. 😭 اگر زندگیت برات مهمه این داستان رو بخون تا هیچ وقت اعتماد بیجا به کسی نکنی. تازه یک سال بود که ازدواج کرده بودم، ازدواجم سنتی بود ولی همسرم از قبل منو میخواست، پسر همسایمون بود و جوون چشم پاک و مؤمنی بود. برای من این چیزا ملاک بود که منو دوس داشته باشه و بتونیم کنار هم آسایش داشته باشیم. بعد از یک سال که عقد کردیم رفتیم خونه خودمون. خونمون دو سه تا کوچه با خونه مادرم فاصله داشت. زندگی خوبی داشتیم محمدرضا مرد زندگی بود. صبح میرفت سرکار و بعد از کارش میومد خونه یا گهگاهی می رفت به مادرش سر میزد و میومد. توی کوچمون با همسایه ها زیاد رفت و آمد داشتیم. با اینکه شهرستان بزرگی بود اما چون همسایه های قدیمی بودیم و بافت منطقه همون طور قدیمی بود و خونه ها ویلایی بودن همه همدیگرو میشناختیم. دو سه تا دختر همسایه داشتیم که از همون بچگی با همدیگه میرفتیم مدرسه، زمان دانشگاه بین ما فاصله افتاد اما بازم هنوز با هم رفیق بودیم. @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#اظهار_نظر_اعضا سلام من واقعا نمیدونم شما که ادعای فرهنگ سازیتون میشه و مدام از انسانیت دم میزنین
به اظهار نظر این دوست عزیز من اینو نگم ته دلم میمونع😐 چراااا بعضیاااا بدون هیچ اطلاعی و دونستن چیزی میان حرف میزنن =/ آقای محترم وقتی دیدید از نظر فرهنگی و عقیدتی با هم مشکل دارید برای چی ازدواج میکنید =/ و برای چی میخواید بچه دار بشید و طلاق بگیری ک ی بچه رو بدبخت کنید =/ خانوم شما قدر نمیدونه شما هم والا خیلی بلد نیستی احترام بزاری ... خانواده ی زن ، شوهر بچه هاشه نع پدر و مادر شوهر و اینکه میگی مثل اروپایی‌ها خندم میگیرع واقعا و اینکه میگید جهازش مد روز نیست و ابروتونو برد واقعا براتون متاسفم ... شاید خانوم شما کارش و حرفاش زشت باشع واقعا ولی بدونید فقد مشکل از خانومتون نیست ... حداقل پیش ی مشاور برید ک زندگیتون با این چیزا از هم نپاشه :) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خدمت اعضای گروه... درجواب آقای فرهنگ ساز.... شماجاده یکطرفه روگرفتی و... اولا.. حتی در قانون... تامین خانه وملزومات زندگی وظیفه شماست... پس لطف شما یا مادرتون نبوده.... جهيزيه هدیه خانواده عروسه.... برا کمک به شما...در کدوم قرن زندگی می‌کنید.... دستبوسی مادر شوهر؟ شما خودتان چند بار دست بوسی مادر خانم انجام دادید؟ احترام احترام میاره...کدام قانون گفته خانواده همسر در اولویته... شما طرز فکرتان درست کن... مرد هستی زندگیت تامین کن. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ دست بوسی مادرشوهر نه تو دینه نه تو عرف،سرزدن بدون اطلاع کاملا نهی شده تو دین و صاحب خونه حتی اگه درو هم باز نکنه این اجازه رو داره،وقتی کسی خونشو به کسی یا با کرایه یا بدون کرایه به کسی میده دیگه صاحب خونه نیست که هروقت بخواد بره هر وقت بخواد بیاد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب آقای که فرمودن خانمشون نمک نشناس هستن اولا ب نظره من این اقا خیییلی بچه ننه هست دوما اجاره کردنه خونه وظیفه آقای خونست اگه مادرتون لطف کرده ب شما لطف کرده و وظیفه شما رو انجام داده و این دلیل نمیشه که هر ساعت و هر موقع خاست وارد خونه شما بشه خونه باید قانون داشته باشه و حریم سوما ۸۰ متر خونه کجا دلبازه چهارما قصر هم که باشه وقتی حریمی نداشته باشه ب چ درد میخوره و این حرف ب نظره من خیلی حرفه زشتی هست که انتظار دارید دست مادرتون رو ببوسه خانمی که حاضر شده نزدیک مادر شوهر زندگی کنه باید ب طلا گرفت آقای محترم کاش ب جای این انتظارات بیجا سعی میکردی خونتو دور از خانه مادرت میکردی مطمین باش زندگیت آرامش میگرفت ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ زنم دست مادرمو نمیبوسه؟!!!! جهیزیش به روز نبوده ؟!!!!! همه کس وکار زن فامیل شوهرشه!!!؟ باید فامیل زن هم به اسم شوهرش باشه؟!!! 😳😳😳 به نظر من باید دست زنشو ببوسه که داره تحملش میکنه ایشون هنوز مربوط به عصر جاهلیته هنوز مسلمان نشده @azsargozashteha💚 ارسالیها در این مورد زیاد داشتیم که امکان بازنشرش در کانال نبود متاسفانه، ولی چون حرفهای این برادر عزیز رو در کانال قرار دادیم نظر باقی اعضاهم محترم دونستیم و بخشیش رو گذاشتیم🌹
با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم به خیابان شلوغی که نباید رفتیم می‌شنیدیم صدای قدمش را اما پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم زندگی سرخیِ سیبی است که افتاده به خاک به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم آخرین منزل ما کوچه ی سرگردانی‌ست دربه‌در در پی گم کردن مقصد رفتیم مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم دیگر اصرار مکن باشد، باشد، رفتیم @azsargozashteha💚