eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 سه نکته👇 مردها اینو دارن که به یک زن بدن، انگیزه ی اینکه خودش رو زیبا ببینه و به زیبایی هاش بپردازه. اینو دارن که در عرض چند ساعت حال ِ بد ِ یک زن ناامید و خسته رو تبدیل به حال خوش کنن، سنگینی و رخوت روحی یک زن رو به سبکی و آرامش و خلاقیت برسونن. مردها دارن که مرد ِ دیگه ای رو از زندگی و احساس یک زن بیرون بکشن، اینو دارن که زنی عاشقانه دوستشون داشته باشه و نترسه که باهاشون هم قدم شه. دارن که یک موجود ظریف با خیال ِ راحت بهشون کنه و از هیچ چیز آشفته و نگران نشه. مردها اینو دارن که اونو بخندونن، کاری کنن که روزهای یکنواخت و تکراری زندگیش پر از هیجان شه. مردها .👌 لطفاً باشید و از استفاده کنید🌹🌹  💢فن تمام کردن بحث و دعوا یکی از راه هایی که باعث میشه دعوا کم بشه خندیدنه چطوری؟ 💢آنتونی رابینز روانشناس بزرگیه. اون میگه: با زنم اختلاف پیدا کردیم. اون عصبی شد و رفت توی اتاق. وقتی از اتاق اومد بیرون یه بوق از قبلا داشتم که فشارش دادم. 💢خانمم از ترس پرید بالابعدش بهم نگاه کردیم و خندیدیم. 💢ازونجا به بعد هر وقت مشکلی پیش میاد یکیمون بوق رو فشار میده. بعد بحث خنده دار میشه 💢سعی کنید این روش رو امتحان کنید. وسط اختلاف یه چیز شاد بگین. یه شیطنت انجام بدین. همو ببوسین یا بزنین یواش پشت کمر هم و فرار کنین. اون وقت بعدا که یاد اون خاطره بیفتین غمگین نمیشین. بلکه خنده تون میگیره و این خیلی مهمه انتظارات از همدیگر در زندگی زناشویی ⭐️ روزهای خاص را به خاطر داشته باشید ⭐️از نظر عاطفی در دسترس باشید ⭐️با هم به خرید بروید ⭐️دوستان خوب مهم هستند ⭐️آنچه برای او نمی پسندی، بر خود هم مپسند ⭐️در کارهای خانه به همدیگر کمک کنید ⭐️حس شوخ طبعی تان را بهبود ببخشید ⭐️از تلاش هایش قدردانی کنید ⭐️هرگز او را احساساتی ننامید ⭐️شیک پوش باشید، اما زیاده روی نکنید ⭐️رابطه جنسی را هر سه روز یکبار انجام دهید ⭐️با هم آشپزی کنید یا برای همدیگر آشپزی کنید ⭐️درآمدتان را با هم شریک شوید و در مخارج زندگی کمک حال همدیگر شوید ⭐️مسافرت و تفریح را فراموش نکنید ⭐️سکس را فراموش نکنید ⭐️با هم و در کنار هم فیلم و سریال ببینید ⭐️به همدیگر اعتماد کنید،شکاک و ترسو نباشید ⭐️از همدیگر حمایت کنید در هر شرایطی ⭐️هر از گاهی از درآمد خودتان برایش هدیه بخرید ⭐️هنگام عصبانیت تصميم نگیرید ⭐️در شرایط اقتصادی بد همدیگر رو درک کنید ⭐️در تصمیمات زندگی و کاری و مشکلاتی که دارید با هم مشورت کنید ⭐️به خانواده هم احترام بگذارید و هر از گاهی به آنها سر بزنید ⭐️ هر از گاهی به همدیگر ابراز علاقه کنید هر جور که بلد هستید بهش بگید دوست دارم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💞 هر چقدر ارادت به امام زمانت داری بزن روی قلب ها ببین کجا میبرت 👇👇👇 💖 💖 💖💖💖 💖💖💖 💖💖💖💖💖💖💖💖 💖💖💖💖💖💖💖 💖💖💖💖💖 💖💖💖 💖 💞 عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد ? 💞 ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست 👆👆👆 امام زمان عاشق ماست کم لطفی از ماست
🌻🍃 سلام تشکر از گروه خوبتون من خیلی وقته تو گروه هستم چندین بار پیام دادم برام نذاشتین این بار اورژانسی بذارین شوهر خواهرم روسینش چربی داشت سفت شده بود درد نداشت عمل کرد بعد عمل هم هم گوشت اضافه اورده هم درد داره به قدری که اذیتش میکنه دکترش کورتون براش تجویز کرده ویکی دوبار تزریق شده بهد تزدیق هم درد داره وحالش بد میشه لطفا اگه کسی چنین موردی اطلاع داشته راهنمائی کنین با تشکر ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید خواهرهای خوبم من همسرم هفده سال فوت کردن و دوتا دختر دارم که موقع فوت پدرشون خیلی کوچیکه بودن وپدرشوهرم قیم بچه ها بود ولی بدون هیچ حمایت و کمکی پدرشوهرم حقوق بازنشستگی دارن الان دختر کوچک بنده که هفده سال داره و محصل هست می تونه حقوق پدر بزرگش رو دریافت کنه از تامین اجتماعی سوال کردم گفتن می تونه حقوق پدر بزرگش رو دریافت کنه کسی از دوستان ازاین موضوع اطلاع داره بنده رو راهنمایی کنه من خودم شاغل هستم و بیمه دارم و دخترم بیمه بنده هست ولی تا موقع زنده بودن پدرشوهرم قیم بچه ها ایشون بود من فقط بزرگشون کردم پیش من بودن و چیکار باید بکنم که دخترم حقوق پدرشوهرم رو دریافت کنه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ازگروه خوبتون ممنونم من یک پسر ۹ ساله دارم که تازه متوجه شدم دکتر بردمش اکو گرفت گفت قلبش از ۷۰ درصد ۳۰ درصد کار میکنه وقلبش هم یکم بزرگ شده واز این بابت خیلی نگرانم واعصابم دیگه به هم ریخت میخوام ببینم راه حلی هست که برا پسرم انجام بدم که خوب بشه چه راه حلی میشه انجام داد تورا خدا هم براش دعا کنید وهم راهنمایی کنیدچکار کنم اجرتون با امام حسین پیام من را توی گروه بزارید خیلی ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان عزیز ی مشکلی دارم ممنون میشم کامل راهنماییم کنید ان شاءالله مشکلات همه حل بشه ب یاری خدا من دختری دارم ک الان ۶سالشه ازوقتی ک ب دنیااومدشکاف کام وسیع داشت ک باقطره چکان بهش شیردادم تا ۱سالش شدمرکزطبی کودکان تهران جراحی شد و ۲ماه بعدجراحی گفتاردرمانی شروع شد جراحی دومش هم تو۶سالگی انجام شد حرف زدنش بهتر شد اخه قبلش تودماغی بود.شدید الان یکم بهتره دکترجراحش گفته زمستون بیارینش ی باردیگه ببینمش دکترگفتارش زیادراضی نیس بماند ک تواین ۶سال چ عذابی کشیدیم الان میخواستم بدونم ایاکسی توگروه هست ک بچه اش یااطرافیان این مشکل شکاف کام درگیربوده وچ مراحلی داره ازاین سن ب بعد برای مادری ک بی نهایت نگران آینده دخترم هستم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت حبیبه خانم عزیز لطفاً پیام منو بذارید گروه شاید کسی بتونه کمکم کنه پسرم 10سالش هست دستگاه تناسلیش خیلی کوچیک هست میشه راهنمای کنید یااگه دکتر خوب میشناسید بهم آدرس بدید ممنون از حبیبه خانم وهمه اعضا گروه ببخشید یادم رفت من تهران هستم خیلی خیلی ممنون میشم پیامک رو بذارید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان🌹 ی سوال دارم برا آب مروارید چشم جز عمل جراحی راه دیگه ای هس ک بشه بدون انجام جراحی آب مروارید درمان کرد لطفا اگه تجربه ای دارین اشتراک بذارین🙏 اجرتون با مهدی فاطمه... ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان عزیز مادرم مدتی است دل درد داره وبعضی مواقع خونریزی داره اندوسکوپی ولوناسکوپی شده دکتر زنان رفته آزمایش پاپ اسمیر داده هنوز جواب نگرفته کلیه اش سنگ داره که ۱۰ میلی است با دلدردش خونریزی هم شروع می شودخون غلیظ که بی حال می شود بعضی مواقع غذا که می خورد دلدرد داره حتی اب هم نمی تواند بخورد منتظریم جواب آزمایش ها بیاید تا به دکتر نشان دهیم مب خواستم بپرسم کسی این چنین وضعیتی داشته اگر داشتند وبهبود یافتند می شود راهنمایی کنند ممنون میشم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام حبیبه خانم ممنون ازکنال خوبتون لطف میکنی سوال منم بزاریدازتجربیه دوستان استفاده کنیم دختری دارم چهارساله ازدوسالگی پاهاش شبها خیلی میخاره ازخارش پاهش از خواب بیدار میشه وگریه میکنه خیلی هم ظیف ولاغرهستندممنون مشم راهنمای کنیددکتربردم پماد دادفایده نکرد🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام لطفاً سوال منم بزارین گروه.برای رفع سیاهی پشت گردن چه راه کاری سراغ دارین .خانمی ۳۰ساله هستم؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان عزیز من ۲۸سالمه بعدنزدیک ۷سال درحال اقدام برای بچه دوم هستم که دیدم باردارنشدم رفتم سونوی داخلی دادم روز دوم پریودیم بعدنوشتن اندازه آندومتر ۷/۵۶هستش که میگن این اندازه روزدوم پریودی نرمال نیست وضخامت رحم دارم خیلی خیلی نگرانم شب وروز فقط به این موضوع فکرمی کنم حالا خواهشی که ازشما دارم اگه شما ضخامت رحم داشتین باچی درمانش کردین وباردارشدین خواهشافقط ازتجربیات خودتون بگید لطفا کمکتون روازمن دریغ نکنیدمنتظرجوابتون هستم منم ازخورستان هستم اگه خوزستان دکتری می شناسیدکه چنین چیزی درمان کرده معرفی کنیدبرام باادرسش 👇❤️ @adminam1400
و ❤️ هیچ وقت به گوشی عباس دست نمیزدم ولی اون روز بلافاصله بعد از رفتنش موبایلش رو که هنوز توی بازی بود رو برداشتم و رفتم توی پیامهاش .. اسم نرگس رو مامان پسرم سیو کرده بود .. دستهام میلرزید .. پیامهای اخیرشون رو خوندم .. نرگس تو همه ی پیامهاش عباس رو عباس جونم خطاب کرده بود و دلم میخواست الان نزدیکم بود و تکه تکه اش میکردم .. آخرین گفتگوشون همین یک ساعت پیش بوده که نرگس گفته بود نگرانم بچه به دنیا بیاد و یک دونه لباس نداره تنش کنیم .. عباس جواب داده بود نگران نباش نرگس گلی فردا میریم هر چی لازمه میخریم .. دیگه چیزی نمیدیدم .. عباس .. عباس من .. به کسی غیر از من هم گفته بود گلی ... مگه من فقط گل عباس نبودم .. دیگه حتی یک ثانیه نمیتونستم و نمیخواستم عباس رو ببینم .. سریع ساک کوچکی برداشتم و وسایل شخصیم رو جمع کردم .. در تمام این مدت اشکهام بی اختیار میریخت و باعث کند شدن کارم شده بود .. وسط سالن مانتو میپوشیدم که عباس برگشت .. با تعجب نگاهم کرد و پرسید مریم .. چی شده .. چرا گریه میکنی .. قدمی به سمتم برداشت که بلند داد زدم سمت من نیا .. عباس هم با صدای بلند پرسید چی شده؟ کی بهت حرفی زده؟ با دست اشاره ای به موبایلش کردم و گفتم اون ... حرفهای خصوصیت با نرگسسس گلییی جونت رو بهم گفت .. ساکم رو برداشتم و دیگه منتظر یک کلمه حرف از جانب عباس نشدم و از خونه زدم بیرون .. 👇👇👇 ادامه 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5 داستان عباس و مریمه ها😍🙈👆🏻 ترکونده کل رو💪🏻 از دستش نده این داستان 😍🔞👆🏻👆🏻
🔴 🔴 اگر میخواهید فرزندتان عشق و علاقه ی شدیدی به شما پیدا کند و مطیع و حرف گوش کن شما باشد و گناه و بی نمازی را ترک کند❌ (هفت بار) این آیه را بر نمک بخوانید و به آن بدمید و سپس در غذا بریزید( غذا روی اجاق باشد). پس از اینکه مادر و فرزند از غذا تناول کنند، محبت و علاقه و مطیع بودن در فرزند نسبت به پدر و مادرش ایجاد میشود ان شالله👇🔮💓 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 کمتر از ۲۴ساعت اثرشو میبینید روی فرزندتون😳👆
تا حالا به این فکر کردی چرا مردها عاشق روزهای اول ازدواجند؟🤔 شوهرتوهم همش تورو با بقیه خانم ها مقایسه میکنه😔 🤩تغییری شگفت انگیز داشته باش وشوهرت رو دیوانه خودت کن💞 ❤️‍🔥بهت قول میدم ضربان قلب شوهرتو میبری رو 💯🔞 💫من اینجام که بهت یادت بدم مثل ملئکه ها زندگی کنی🧝‍♀ بیا اینجا تا فوت فن پرنسس شدن رو بهت بگم👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3184198244Cc3222866c7 بزن رو لینک تا پاک نشده 👆👆👆
https://eitaa.com/joinchat/3184198244Cc3222866c7 👆👆👆 این کانال با این همه حجم رضایت از از خانم ها💃 ایتا رو ترکونده☄🔥💥 عضو بشو مطمئنم پشیمون نمیشی😎
💜🍃 سلام عزیزم خداقوت حتما پیغام منوبزارید واسه اون خانمی که گفتن خونه مادرنرفتم وعروسی داداشم اولآ صبر کردن وتحمل کردن بخاطر بچه هاش خوبه ولی عزیزم تاکی بنظرتون بیست سال تحمل کردید اقاتون عوض شده جز اینکه خودتون داغون شدید مگه شما چندسال داشتید که الان بیست سال تحمل کردید پس کی احساس خوشی و خوشبختی کردید من خودم روزهای اول تا دوسه سال بعدعروسی همسرم حتی روی جوراب نازک حساس بود خلاصه هی گوش کردم گفتم غیرت داره و ...‌. دیدم نه روز به روز عوض تشکر که بگه ممنون به حرف گوش میکنی حتی روی روسری رنگی حساس شد من با سن ۱۹ سالگی خیال داشت مانتومشکی شال مشکی ارایش ساده که چه بشه مگه به جای خون اومدم خونه این اقا تصمیمگرفتم حقیقت گوش کنم بدتر میشه اومدم اول همه شروع کردم لباس روشن خریدن ارایش درحد خودم و ..... گیر داد ولی گفتم من همینم نمیخوام برو طلاقم بده اوج جوانی ام داغونم کردی .... حتی میرفتیم جایی یا مسافرت گیر میداد نمیرفتم کاری میکردم که اونم نمیرفت بنظرم کم کم ۸۰ درصد عوض شد الان خیلی روشن نمیکنم مثل سفید و قرمز مثلا مانتو رنگ سبز آبی کرم رنگ میپوشم من که جلوش وایستادم وگرنه الان شکسته وداغون شده بودم اخه ادم تاکی بسازه وبسوزه .... حتی بعضی ها گفتن افرین به این صبوری بله منم تحسین کردم ولی مگه این خانم دل نداره مگه خوشی و محبت لازم نداره صبوری تاکی همین غصه خوردن ها بعد مدتی میشه بیماری ام اس بیماری اعصاب بیماری فشارخون و قلبی و ..... بازم میگه صبر مهم ولی درجوابش طرف مقابلت وقت بزاره نه تو بیست سال بسوزی و اون هیچ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 در جواب خانمی که گفتن بچشون یک سال و چند ماهشه و فقط شیر خودشونو میخوره و ضعیف و لاغره عزیزم از یکسالگی ببعد شیر مادر فقط یک مکمل و غذاهای مقوی باید بدید به بچه من دستوری براتون می‌مینویسم که هزینه زیادی نداره ولی هم از لحاظ قد و هم وزن عالیه آرد گندم کمی تفت بدید میشه سویق گندم کنجد رنگ تیره کمی تفت بدید که بشه سویق و بعد آسیاب کنید سنجد که هسته و پوسته و گوشتش آسیاب شده باشه (از داروگیاهی میتونید تهیه کنید) اینم تفت بدید تا بشه سویق سنجد و در آخر بادام درختی رو پوست بکنید و بایک رنده ریز رنده کنید بادام نیازی به تفت دادن نداره اینهارو از هر کدوم ۱۰۰ گرم تهیه کنید ۴نوع پودر رو باهم مخلوط کنید تو شیر پاستوریزه یک قاشق بریزید و کمی هم عسل بریزید تا طعم خوبی پیدا کنه این رو روزی سه بار به بچه بدید از سوپ ها که توش پای مرغ و قلم گاو داخلش باشه زیاد استفاده کنید خیلی ناراحت میشم و واقعا متاسفم برای مردی که زورشو به یک زن نشون میده اونم زنی که بچه شیرخور داره اینه که اگه سنگ به رومون بباره کمه یک مادر باردار یا زن شیرده پیش خدا خیلی اجر و قرب دارن اصلا اگه بلایی نازل نمیشه چه بسا بخاطر وجود این عزیزان لطفا بیشتر هوای همدیگرو داشته باشیم اگه کسی بچه ضعیفی داره تو سرش نکوبیم که شیر من چرب بود بچم تپل بود این چه وضعیه بلکه خیلی دلسوزانه بهشون راهکار بدیم هیچ مادری لاغر یا ضعیف بودن بچه شو نمیخواد ببخشید خیلی طولانی شد سلامتی و تعجیل در فرج مولامون صلوات ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌿 ⭐️چرا مردها کم احساس می شوند؟ اغلب مردهایی که در معرض استرس شدید قرار دارند در خود فرو‌می‌روند ، سکوت می‌کنند و بی‌احساس می‌شوند تا مسئله ی خود را به شکلی حل کنند. از آن جایی که طبیعت اصلی مرد ، مردانه و مذکر است برای مبارزه با استرس به این نیاز دارد که خود را از معرکه عقب بکشد و مدتی را به تنهایی بگذراند. این رفتار قدرت مردانه او را تشدید و تقویت می‌کند. بنابراین زمان مناسبی برای رسیدگی به واکنش‌های عاطفی و احساسی نیست. اغلب مردها در برخورد با استرس ابتدا با احساسات خود قطع رابطه می‌کنند تا بتوانند به طور عینی و منطقی با مسئله پیش آمده برخورد کنند. زن‌‌ها از این رفتار مردها به هراس می‌افتند زیرا اگر قرار باشد زنی با احساسات خود قطع ارتباط کند باید به قدری ناراحت باشد که بخواهد کسی را رد کند اما این موضوع در مورد مردها صدق نمی‌کند در حالی‌که مردها خود به خود در واکنش به استرس با احساسات خود قطع رابطه می‌کنند. مرد توانایی آن را دارد که در لحظه‌ای در خود فرو برود و سکوت اختیار کند به همین شکل می‌تواند در لحظه‌ای از این حال خارج شود. وقتی مردها متعادل‌تر می‌شوند برای آن ها صحبت درباره ی این‌که از چه موضوعی ناراحت بودند ساده‌تر می‌شود. وقتی مرد از دنیای سکوت و تنهایی بازمی‌گردد ممکن است حرفی برای گفتن نداشته باشد زیرا ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که دلیل و موضوعی برای ناراحت شدن وجود ندارد. در اغلب موارد وقتی مرد از سکوت و انزوا خارج می‌شود و می‌گوید که همه چیز خوب و عالی است ، بهتر است زنش به این گفته او اطمینان کند و در شرایط آرام قرار بگیرد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گاهی ممکن است با جملاتی از قبیل “زندگی ما چشه؟ زندگی فلانی رو ببین”، “خوشی زده زیر دلت”، “ما باهم مشکلی نداریم تویی که مدام بهانه می‌گیری” و مواجه شوید. در این شرایط احتمالا دیدگاه شما و همسرتان نسبت به زندگی مختلف است و و درک درستی از نیازها و مشکلات یکدیگر ندارید. در این شرایط به جای جملاتی مثل “شاید برای تو این وضعیت افتضاح خوب باشه ولی من عادت به همچین زندگی ندارم”، “تو و خونواده‌ات شاید این شرایط براتون اوکی باشه برای من نیست”، “بله تو با داشتن من همه چیز برات خوبه ولی جای من نیستی ببینی چی می‌کشم” که قفط آتش تفرقه را بینتان شعله‌ور می‌کند می‌توانید بگویید: “خیلی خوشحالم که از زندگیمون راضی هستی همین به من انگیزه می‌ده بخوام شرایط رو بهتر کنم و کنارت منم به این رضایت برسم”، “خیلی خوشحالم که فکر می‌کنی زندگیمون خوبه ولی راستش من تو بعضی از مسائل یه مقدار با تو نظرم فرق داره و فکر می‌کنم اگه مشاوره بگیریم خیلی بهتر بشم و رضایت جفتمون بالاتر بده”، “همین خبر خوبی و من رو مصمم‌تر می‌کنه که مشاوره بگیرم چون جدیدا یه سری مشکلات حل نشده ندارم که حس می‌کنم اگه ادامه‌دار بشه این رضایت از زندگی توام کم کم کمرنگ بکنه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 سلام خسته نباشید ، میشه سوال منم تو گروه بزارید تو این ایام فاطمیه بلکه گره ی مشکل منم حل بشه دوستان دلم خیلی گرفته ، پدر و مادرم 36 ساله ازدواج کردن توی همه ی این سالها بابام مامانم رو مثل یه اسیر جنگی خون به جگر کرده ، به مامانم اجازه نمیده هیچ کجا بره ، حق نداره خونه همسایه روضه بره یا مسجد بره یا خونه ی من که دخترشم یا خونه ی اقوام و فامیل ، به شدت بد دل ، به شدت بد دهن ،کینه ای ، دست به زن ، معتاد و..... دائم پدر و مادر مامانم رو فش میده ، از بچگی شاهد کتک خوردن مامانم بودیم با سیم رادیو یا شلنگ و کمر بند به شدت میزد ، من و خواهر برادرم کوچیک بودیم و مامانم نمی‌تونست مارو ول کنه بره الآنم که بزرگ شدیم به خاطر اینکه هیچ پشتوانه مالی نداره ، پدر و مادرش هم خیلی پیر هستن و خرج خودشونو بزور در میارن ، از بابام فقط خاطره اینو دارم که همیشه خدا می نشست پای منقل و مواد میکشید انگار نه انگار زن و بچه ش هیچ پیدا نمیکنن بخورند ، به مادرم هیچ اختیاری نمیده،حرف هیچ کس رو قبول نداره، دو شب پیش مامانم ازش پول خواسته بود که داداشم بره سیب زمینی پیاز گوجه بخره تا شام درست کنه ، اونقدر تف انداخته و فش داده که چندرغاز پول بده ، داداشم بزرگه ولی کار نداره و دستش تو جیب خودش نیست ، خیلی ناراحته ، اگه بخوام همه رو تعریف کنم یه کتاب میشه ، تو رو خدا ، تو این ایام فاطمیه سر نمازهاتون دعامون کنید که خدا گره زندگی ما رو هم وا کنه ، اگه بابام اصلاح شدنی هست خدا خودش اصلاحش کنه ، که فکر نکنم این اصلاح بشه ، به قول مامانم میگه خدا هم از خلقت این بشر پشیمونه ، دعا کنین داداشم یه کاری پیدا کنه بره سرکار از زیر منت و تف فش بابام بیاد بیرون ، از خانم فاطمه زهرا بخواهید مشکل ما رو هم حل کنه ، دیگه نمی‌دونیم باهاش چکار کنیم ، ممنون ،التماس دعا 🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓ با عرض سلام طی مشاجره که با خانواده شوهرم داشتم شوهرم با اینکه من در زندگی خیلی بهش محبت وخوبی کردم جلو خانوادش به من گفت اومدی دعوا کنی پاشو برو خونه هرچی مادر وخواهر وپدرش به من گفتن هیچ جوابی بهشون نداد ومن رو جلو اونا کوچک کرد از اون روز به بعد دیگه هیچ حسی بهش ندارم فقط بخاطر خدا وفرزندانم با او زندگی میکنم خیلی بی حوصله شدم وسواس فکری گرفتم نزدیک چهارماه هست هر کاری میکنم نمیتوانم بی احترامی که بهم کرده فراموش کنم وقتی فکر میکنم سر دردمیگیرم لطفا من رو راهنمایی کنید داستان زندگی خانواده من وشوهرم دو خانواده متفاوت هستیم خانواده من به عروس وپسرشون خیلی احترام میگذارند وازاونها حمایت مالی میکنند موقعه ای که ازدواج کردم شوهرم هیچ نداشت تا توانستم قناعت کردم خونه وزندگی براش دست آوردم بعضی از اقوام شوهرم به من میگویند ما فکر نمیکردم تو اینطور باشی من هر رفتاری که انجام دادم به تلافی رفتار مادر شوهرم بوده اگر بیمار میشد زیاد بهش اهمیت نمیدادم چون خودشون زیاد به ما اهمیت نمیدهند دلم میخاد اونم زنگ بزند وبرای ناهار ما را دعوت کند ولی این کار رانمیکند آنها توقع کمک مالی از شوهرم دارند درصورتی که شوهرم کارگر پیمانکار هست و ما به مخارج زندگی خود نمیرسیم وبعضی وقتها پدرم به ما کمک مالی میکند ولی شوهرم هیچ وقت پیش خانوادش حرفی نمیزنه از اون روز دیگه حوصله شوهرم رو ندارم واز صبح که بلند میشم هزارتا فکر به سراغم میاد هر کاری میکنم رفتار شوهرم رو فراموش کنم نمیتونم احساس میکنم با کاری که بامن کرد من رو جلو خانوادش بی ارزش کرده چون زن بدی نبودم با دار اندازش ساختم زندگی براش درست کردم هیچ وقت تو زندگی بهانه جویی نکردم لطفا من رو راهنمایی کنید چگونه فراموش کنم چون بچه های من امانت هستند باید بخاطر فرزندانم این زندگی راحفظ کنم 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 حسین با عصبانیت گفت:پس واسه همونه نمیزاری بهت نزدیک شم.. اخم کردم و گفتم :یعن
🌸🍃 دلابرام چایی نبات درست کرد یکم بهتر شدم اما کامل خوب نشدم  مامان خندید و گفت:ترسیدم گفتم نکنه تو عقد حامله شدی ابرومون رو ببری  اولش خندیدم  اما بعد رفتن مامان از اتاقم خودم به خودم شک کردم نکنه حام.له باشم ؟! پری.ودمم عقب افتاده بود .. شال و کلاه کردم و رفتم بیرون و از داروخونه بیبی چک گرفتم با ترس اومدم خونه و یواشکی تست کردم  با دیدن مثبت شدنش دنیا رو سرم  خراب شد .. نمیدونستم چیکار کنم  برداشتمش و اوردم از دستشویی بیرون و تو مشما گذاشتم  حسین سر کار بود بهش زنگ زدم گفتم کار واجب دارم و باید ببینمت  اونم گفت پایان وقت اداری میتونه و الان سرش شلوغه  اینقد استرس گرفته بودم نتونستم تو خونه بمونم  بهونه بیرون رفتن با حسین رو گرفتم و از خونه زدم بیرون  تو خیابون میچرخیدم  با خودم میکفتم حالا ازمایش بدم شاید تباشم  اما نه یه حسی بهم میکفت باردارم و بیبی چک هم که احتمال دروغ بودنش خیلی کمه  اشک میریختم خدایا چیکار کنم  عمدا تند تند راه میرفتم تا اگه بچه ای باشه از بین بره رفتم نزدیک بانک .. منتظر موندم  حسین که کارش تموم شد با دیدن من دم بانک تعجب کرد و گفت:اینقد مهمه که نذاشتی من بیام دنبالت ؟! سوار ماشینش شدم و با گریه گفتم :بدیخت شدیم حسین حام له ام  اول باورش نمیشد  بیبی چکی که تو مشما بود رو بهش نشون دادم  اونم چون اخلاق خانوادش رو میدونست اعصابش به هم ریخت و گفت:من که… حرفش رو بریدم و گفتم :ما هیچ جلوگیری ای نکردیم  گفت:از بین ببرش.. گفتم مگه الکیه ؟من اصلا نمیدونم کجا باید برم نمیخوامم کسی بفهمه نه از خانواده من نه از خانواده تو .. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: عابدی از بنی اسرائیل سه سال پیوسته دعا می‎كرد تا خداوند به او پسری عنایت كند، ولی دعایش مستجاب نمی‎شد، روزی در ضمن مناجات عرض كرد: «یا رب اَبَعیدُ انا منك تَسْمَعنی اَمْ قَریب فلا تجیبنی» خدایا! آیا من از تو دورم كه سخنم را نمی‎شنوی یا تو نزدیكی ولی جوابم را نمی‎دهی. در خواب به او گفتند: مدّت سه سال است خدای را با زبانی كه به فحش و ناسزا عادت كرده و قلبی آلوده به ستم و نیّت دروغی می‎خوانی، اگر می‎خواهی دعایت مستجاب شود فحش و ناسزا را رها كن و از خدا بترس، قلبت را از آلودگی پاك كن و نیّت خود را نیز نیكو گردان. ای عمر به بد تباه كردی وی نامه خود سیاه كردی بیدار نمی‎شوی ز غفلت هشیار نمی‎شوی ز سكرت گوئی ز خدا خبر نداری وز روز جزا خبر نداری بس عاصی و دل سیاه گشتی غرق بحر گناه گشتی یك لحظه بفكر خویشتن آی چشمی ز درون جانت بگشای بنگر نیكو كه در چه كاری افتاده، پیاده یا سواری 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 عمرو بن حَمِق از اصحاب پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و از یاران شجاع و مخلص علی ـ علیه السّلام ـ بود كه سرانجام توسط دژخیمان معاویه دستگیر شد،‌ و در حصن موصل زندانی گردید، سرش را بریدند و نزد معاویه هدیه بردند. او هنگام جوانی برای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آب برد، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آن را آشامید و سپس این دعا را در حق او كرد: «اللّهم امتعه بِشَبابِهِ»؛ خدایا او را از جوانی بهره‌مند كن. این دعا آنچنان در حق او به استجابت رسید كه هشتاد سال از عمرش گذشت در عین حال موی سفید در سر و صورت او دیده نشد. او روزی به حضور امام علی ـ علیه السّلام ـ آمد، امام دید چهره او زرد شده پرسید: این زردی چیست؟ او عرض كرد: بر اثر بیماری است كه به آن مبتلا شده‌ام. امام علی ـ علیه السّلام ـ به او فرمود: ما از خوشحالی شما خوشحالیم، و هنگام اندوه شما غمگین هستیم، و برای بیماری شما بیمار می‌شویم و برای شما دعا می‌كنیم. مرا در تن بود تا جان علی گویم علی گویم چه در پیدا در پنهان علی گویم علی گویم به كامم تا زبان باشد زبان تا در دهان باشد بهر لفظ و بهر عنوان علی گویم علی گویم ز مهرش مست و حیرانم غم و شادی نمی‌دانم به هر دردی پی درمان علی گویم علی گویم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 از سوی خداوند به یكی از پیامبران به نام حزقیل كه سومین خلیفه موسی ـ علیه السّلام ـ در بنی اسرائیل بود الهام شد كه به فلان حاكم بگو پس از مدت اندكی می‌میری، حزقیل پیام خداوند را به او ابلاغ كرد. حاكم، سخت وحشت زده شده روی تختش به دعا و راز و نیاز پرداخت و به قدری هنگام دعا متوجه خدا بود كه ضعف بر او عارض شد و از روی تخت به زمین افتاد، و در دعایش می‌گفت: یا ربّ اَخّرنی حتی یَشبَّ طفلی و اَقْضی امری. ای پروردگار من به من آن قدر مهلت بده كه كودكم بزرگ شود و زندگی خودمان را سامان بدهم. خداوند دعای او را به استجابت رساند، و به حزقیل وحی كرد: برو به حاكم بگو مرگ تو را تا پانزده سال تأخیر انداختم. ای عمر من ای جان من، ای جان و ای جانان من ای مرهم و درمان من، ای جان و ای جانان من هم شادی از تو،‌غم زتو، زخم و از تو و مرهم زتو جان بلاكش هم زتو، ای جان و ای جانان من گاهی ز وصل افروزیم، گاهی ز هجران سوزیم گاهی دری، گه دوزیم، ای جان و ای جانان من ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽