eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
143.3هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
12 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ ایدی ادمین( ارسال پرسش و پاسخ)👇💗 @adminam1400 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب وبنر کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#منبر_آسمانی 🌻🍃 کم بودن سن پسر از سن دختر اگر سن پسر در موقع ازدواج کمتر از دختر باشد آیا جنبه ر
🌻🍃 استخاره کردن برای ازدواج مرحوم آقای بهاء الدینی هشت تا دختر و دو تا پسر داشتند که یکی از پسرها زمان خودشان فوت کرد. بنده خدمت ایشان بودم که طلبه‌ای به من گفت: حاج آقا شما زیاد خدمت آقا می‌رسید من اهل کاشمرم می خواهم خانواده‌ام را از کاشمر برای خواستگاری از دختر آقای بهاء الدینی بیاورم. شما با آقا صحبت بکنید ببینید می‌پذیرند؟ فردا قبل از نماز زودتر ‌آمدم آقا تنها بود خدمت آقا نشستم گفتم: آقا جریان از این قرار است یک طلبه اهل کاشمر می‌خواهد خانواده‌اش را برای خواستگاری از دخترتان بیاورد. یک تأمل و مکثی کردند و فرمودند: که ما در کار بچه‌هایمان دخالت نمی‌کنیم به عنوان مشاور فقط دخالت می‌کنیم. یعنی حق انتخاب با دختر یا پسر است. خود دختر باید انتخاب کند. ایشان به همسرشان فرمودند تا با دخترشان مشورتی بکنند ببینند آن ها می‌پسندند یا نه؟‌ بعد فرمودند: همین دختری که الآن موقع ازدواجش است و به خواستگاریش آمدند در خانه قالی می‌بافد. ماها دنبال پز و لیسانس و مدرک کنکور افتادیم. این خانم ها جوانان را بی کار کردند شصت، هفتاد درصد پذیرش کنکوری ها مال خانم هاست ایشان فرمودند: چون قالی بافی کرده جهازش را هم خودش تهیه کرده است. خمسش را می‌آورد به من می‌دهد. اگر زندگی انسان روان گرفت و درست بچه تربیت کرد این طور می شود. سخنران: حجة الاسلام و المسلمین فرح زاد (دامة برکاته) ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 حجت السلام فرحزاد🌿 زوجیت تمام موجودات عالم مسئله زوجیت در کل خلقت هست؛ یعنی در ذات همه موجودات وجود دارد. در این زمینه آیه قرآن داریم وَ مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون [1] یعنی در عالم ماده غیر از خدای متعال که تک است، احد است، فرد است و واحد است؛ همه موجودات نر و ماده هستند یعنی حیوانات، درختان و گیاهان تمام شان نر و ماده هستند. در این زمان بعضی از این ها را علم امروز کشف کرده است. مثلا برق که هم قطب مثبت دارد و هم منفی که اگر این طور نباشد انرژی و نیرو معنا ندارد. همه موجودات عالم همین طور هستند مثلاً درخت خرما نر و ماده دارد بقیه درختان و گیاهان هم نر و ماده دارند اما بشر اسرار بعضی را پیدا کرده و بعضی دیگر را پیدا نکرده است و بنای خلقت به زوجیت و نر و ماده بودن است. زوجیت رمز بقای نسل بشر خداوند در درون هر موجود زوجی، خدا کشش و جذبه نسبت به جنس مخالفش را قرار داده است و انسان هم یک موجود است و از این قاعده مستثنی نیست. یعنی اگر یک آقا و خانمی علاقه به همسر و ازدواج ندارد بیمار است. فطرت و درونش ایراد دارد و یا نقص روانی یا جسمی دارد. و باید مداوا کند. اساساً رمز بقای نسل بشر هم در همین است اگر این جذبه و کشش در زن و مرد نبود؛ شاید هیچ کس ازدواج نمی کرد. این کار خدای متعال حکمت دارد. توجه اسلام و قرآن به ازدواج و مسئله زوجیت و کشش بین آنها ربطی به هیچ دینی ندارد و یک مسئله کاملاً غریزی و فطری است و بنای خلقت عالم بر این نهاده شده است. ولی از آنجا که مکتب اسلام اکمل همه ادیان است؛ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام و قرآن جوانب مختلف مسئله ازدواج را بیان کرده اند. از جمله؛ موقعیت ازدواج، شرایط زن و شوهر و... و کتاب ها و روایات فراوانی در این زمینه هست که می توانید مطالعه کنید. گاهی دانشمندان خارجی یک کتاب مفصل در مورد یک مسئله که تمام آن در یک جمله روایت آمده است نوشته اند. مثلاً در مورد آیین همسرداری و محبت انسان به همسر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند قول الرّجل للمرأة: إنّي أحبّك لايذهب من قلبها أبدا [2] . یعنی اینکه اگر آقا به خانم بگوید من دوستت دارم و خیلی به شما علاقه دارم هرگز از دل این خانم بیرون نمی رود. یعنی مودت را تثبیت می کند و می فهماند که باید دوستی ها را به زبان آورد چون تأثیر بیشتری برای تثبیت و ابقای مودت و ازدواج و دوستی و محبت دارد. اهمیت ازدواج در اسلام اسلام به ازدواج خیلی اهمیت داده و انسان ها را بسیار ترغیب به ازدواج می کند. نمونه اش حدیث معروف النِّكَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي [3] یعنی روش و سیره من ازدواج است. یکی از سیره های محکم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و تهدیدی که حضرت در انتهای حدیث فرمودند فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي بدترین تهدیدهاست. یعنی جزو مسلمین و امت من نیستید. کسی که از ازدواج روی بگرداند فَلَيْسَ مِنَّا از ما نیست این تعبیر تندی است. آثار ازدواج همین ثواب برای کسی که ازدواج می کند بس است که دو رکعت نمازی که آدم همسردار می خواند بالاتر از هفتاد رکعت نمازی است که آدم مجرد می خواند. همچنین حدیث داریم کسی که ازدواج می کند نصف دینش حفظ است یا محفوظ شده است و نصف دیگر دینش هم در روایت آمده است که انسان تقوا داشته باشد. یعنی خیلی از خطرهایی که جوان ها را تهدید می کنند از راه همین غریزه جنسی است. و از این راه به گمراهی و گناه و آلودگی های مختلف کشیده می شوند و ازدواج و همسر برای او آرامش می آورد. همچنین ازدواج یک محسنات روحی معنوی و مادی در انسان ایجاد می کند. لطیفه ای پیرامون شب اول قبر شخص مجرد و متاهل شخصی را در قبر گذاشتند و ملائکه نکیر و منکر پرسیدند ازدواج کرده ای؟ گفت: بله. گفتند: این بیچاره هر چه بلا و مصیبت بوده کشیده است او را بهشت ببرید. می‌گویند زن بلا است هیچ خانه ای بی بلا نباشد. شخص دیگری را در قبر گذاشتند. در قبر به او گفتند ازدواج کرده ای؟ گفت: نه. گفتند: این عذاب نکشیده است او را جهنم ببرید تا استخوان هایش نرم شود عذاب بکشد بعد او را به بهشت ببرید. شخص دیگری را در قبر گذاشتند. گفتند ازدواج کرده ای؟ گفت: دوبار. گفتند: او را ته جهنم ببرید چون یک بلا به سرش آوردند یک بلای دیگر هم خودش روی سر خودش آورده است این خیلی پوستش کلفت است. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#منبر_آسمانی 🌻🍃 حجت السلام فرحزاد🌿 زوجیت تمام موجودات عالم مسئله زوجیت در کل خلقت هست؛ یعنی در ذ
🌻🍃 نقل است که دختری به مادرش گفت: شوهر چه مزه ای دارد؟ مادرش که زن فهمیده و عاقلی بود در دلش گفت باید جوابی بدهم که هم زیبا و زیبنده و هم جامع و کامل باشد اگر بگویم شوهر یک چیز شیرین و خوشمزه ای است می گوید من شوهر می خواهم. اگر هم بگویم شوهر چیز ترش و تلخ و بی مزه ای است می گوید اصلاً من شوهر نمی خواهم. بالاخره در جواب دخترش گفت: شوهر مثل ترشی است. ترشی هم به مزاج انسان می نشیند و انسان دلش می خواهد و در عین حال هم وقتی آدم می خورد صورتش درهم می شود و مثل شیرینی نشاط آور نیست. طوری است که هم دل آدم می خواهد و در عین حال زحمت دارد و آدم چهره اش درهم می شود. دختر گفت مادر واقعاً حرفت درست است. مادر گفت: چطور؟ دختر گفت: به این خاطر است که هر وقت اسم شوهر را می شنوم دهانم آب می افتد. زنان و زندگی زن لباس می خواهد، طلا می خواهد، خانه زندگی می خواهد، مردها خیلی دنبال تجملات و تشریفات نیستند. بیشتر، خانم ها بازار دنیا را گرم می کنند ما معتقد هستیم اگر خانم ها از خانه بیرون نیایند؛ تمام کارخانه های پارچه بافی و طلافروشی ها و همه بازار اقتصاد دنیا بهم می خورد و به برکت این خانم ها، این ها همه برقرارند واقعاً باید قدر خانم ها را بدانید. به قول حاج آقای دولابی که خدا رحمت شان کند که می‌گفتند اگر خانم ها نبودند شاید ما یک پیراهن هم تن مان نمی کردیم یعنی به فکر دنیا نبودیم. این خانم ها هستند که به فکر فرش و طلا و خانه و زندگی هستند واقعاً بازار دنیا را خانم ها گرم کرده اند و اگر نمی بودند شاید ما یک لباس هم برای خودمان تهیه نمی کردیم یعنی نوع مردها به فکر این چیزها نیستند؛ ولی خانم ها خیلی به فکر هستند و زندگی و معاش را تامین می کنند. مذمت بی همسری اسلام جوانان را بسیار به ازدواج ترغیب کرده است و بی همسری در روایات ما مورد مذمت شدید قرارگرفته است چون انسانی که ازدواج نکرده است دست آویز شیاطین یا رفقای ناباب قرار می گیرد. حدیث داریم که اکثر اهل جهنم مجرد هستند أَكْثَرُ أَهْلِ النَّارِ الْعُزَّاب [4] و فرمودند خِيَارُ أُمَّتِي الْمُتَأَهِّلُونَ وَ شِرَارُ أُمَّتِي الْعُزَّابُ [5] یعنی بدترین امت من آنهایی هستند که بدون همسر هستند یعنی آنهایی که وقت ازدواج شان شده است و ازدواج نمی کنند. بعضی از پدر و مادرها می گویند حاج آقا با این جوان ما برای ازدواج صحبت کن. می گوید باید حتماً خانه داشته باشم، ماشین داشته باشم. اینها خیالات بی خودی است. هر چیزی وقتی دارد از وقتش که بگذرد دیگر بی معنا می شود. دوران شکوفایی سن ازدواج از هفده هجده سالگی تا بیست و پنج سالگی است. این تاخیرهای ده پانزده ساله کار خوبی نیست. خانواده ها هم باید برخی مسائلی که سنگ جلوی پای جوان می اندازد را مراعات کنند. روایتی داریم که می فرماید در آخر الزمان عذوبت و مجرد زندگی کردن حلال و جایز است به خاطر اینکه این بنده خدا بدون ازدواج می‌تواند دینش را حفظ بکند اما وقتی ازدواج کند خواسته های حرامی آن خانواده از او دارند و به خاطر خواست های حرام آنها ممکن است این شخص را به جهنم بکشند این حدیث یک مورد خاص است و در آن یک مورد خاصی را اجازه داده اند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#منبر_آسمانی 🌻🍃 نقل است که دختری به مادرش گفت: شوهر چه مزه ای دارد؟ مادرش که زن فهمیده و عاقلی
🌻🍃 پیامد های اخروی عدم ازدواج نقل کرده اند عرفایی که می خواستند زاهد و عابد باشند و ازدواج نکردند، آخر عمر پشیمان شدند یا بعد از مردن خواب شان را که دیده اند؛ گفتند ما اشتباه کردیم. آیت الله ناصری نقل می کرد پیرمردی که صاحب کرامت و دارای مقام طی الارض بود به نام حاج شیخ عبدالله و از دوستان بنده بود ازدواج نکرده بود حاج آقای دولابی فرمودند من دخترم را حاضر شدم به ایشان بدهم ولی قبول نکرد. حاج شیخ عبدالله کارش این بود که پیاده به مشهد، نجف و کربلا می رفت. ایشان اواخر عمر سخت پشیمان شده بود که چرا من این سنت حسنه را به جا نیاوردم و ازدواج نکردم ولی پیر شده بود و دیگر نمی توانست ازدواج بکند. مرحوم آخوند کاشی که در تخت فولاد دفن است کسی بود که ازدواج نکرده بود و نزدیک قبر ایشان در تخت فولاد قبر مرحوم علامه فانی است. مرحوم بانو مجتهده امین اصفهانی در کتابش نقل کرده است که یک شخصی مرحوم علامه فانی و مرحوم آخوند کاشی را در خواب دید ولی مشاهده کرد مقام علامه فانی خیلی بالاتر از آخوند کاشی است. تعجب کرد که آخوند کاشی با اینکه می گویند عارف و عابد بوده و صاحب کرامت بوده چطور مقامش پایین تر از علامه فانی است. علامه فانی فرمود به خاطر سه مسئله: یکی اینکه من سید بودم ایشان سید نبود. دوم من روضه خوان اهلبیت علیهم السلام بودم. برای مردم روضه می خواندم توسل به اهلبیت علیهم السلام می کردم. و سوم اینکه من ازدواج کردم و آخوند کاشی ازدواج نکرده بود. این داستان نشان می‎ دهد در عوالم دیگر هم آنهایی که ازدواج نکرده اند درجه اشان پایین است یا ممکن است اشکال و ایرادی برایشان باشد. اگر در قدیم فساد، مشکلات و سختی های جوانان کم تر بود دلیلش سن پایین ازدواجشان بوده است. البته ما معتقد نیستم خیلی هم پایین باشد مثلاً دوازده سیزده سال که هنوز پسر یا دختر آن بلوغ و رشد را پیدا نکرده اند. رشد جسمی، عقلانی، مدیریتی، فکری یا همسرداری را که بنا به فرمایش حضرت امیر سلام الله علیه لازم است. خَيْرُ الْأُمُورِ أَوْسَطُهَا . [6] نقش توکل در ازدواج اگر کسی نیت ازدواج دارد؛ توکل، دعا و توسل داشته باشد. من خودم که تصمیم به ازدواج گرفتم یک طلبه در قم بودم که فقط درس می خواندم. رفتم مسجد مقدس جمکران از امام زمان سلام الله علیه تقاضا کردم به ایشان توسل پیدا کردم گفتم خدایا واقعاً کار مشکلی است. در حدیثی نقل شده جوانی به پیغمبر خدا عرض کرد که همسری برای من انتخاب کنید حضرت فرمود: اگر من و تمام فرشته ها و همه عالم دست به دست هم بدهیم تو سراغ آن کسی که خدا برایت درنظرگرفته است می روی. به قول حاج آقای دولابی بخش زیادی از مسئله عقد و ازدواج آسمانی است. یعنی تقدیر نقش مهمی دارد به همین خاطر توکل و دعا و توسل خیلی مهم است. انتخاب همسر خیلی مهم است. آدم اشتباهی خانه و ماشین و فرش خانه و کالایی بخرد آن را عوض می کند یا شغلش را عوض می کند ولی ازدواج این طوری نیست که بگویی ازدواج کردم بعد می توانم عوض بکنم. بیشترین فردی که ما در عمرمان با آن زندگی می کنیم همسرمان است. دخترها شوهر می کنند پسرها ازدواج می کنند. بچه ها حدوداً هجده سال بیست سال مهمان ما هستند بعد جدا می شوند. ولی همسر ما تا آخر عمر در کنار ما هست یعنی خوبی، بدی، خوشی و ناخوشی او ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با ما دارد لذا من معتقدم دعا و توسل و توکل خیلی در مسئله ازدواج نقش دارد. این شعر حافظ خیلی معنا دارد. تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#منبر_آسمانی 🌻🍃 پیامد های اخروی عدم ازدواج نقل کرده اند عرفایی که می خواستند زاهد و عابد باشند و
🌻🍃 اهمیت خواست خدا در انتخاب همسر بنده، دوستی روحانی دارم که از من بزرگ تر است و حدود پنجاه سال سن دارد. ایشان حدود سی سال است که می خواهد ازدواج کند ولی نتوانسته موهایش مقداری سفید شده و هنوز ازدواج نکرده است. نه اینکه نخواهد می خواهد ولی نمی شود. با آیت الله ناصری مشورت کردند، استخاره کردند. چندین مورد هم رفته اند صحبت کردند اما ناگهان یکی از خانواده طرف مقابل مرده است. و ازدواج را به هم زدند یا استخاره شان بد آمده یا این آقا نپسندیده است یا مادرش نپسندیده یا خواهرش نپسندیده است. می‎خواهم این را بگویم که تا خدا نخواهد نمی شود. مگر فرعون همه عالم را بسیج نکرد که حضرت موسی علیه السلام متولد نشود اما حضرت موسی علیه السلام متولد شد. داستان توسل جوان به امام رضا علیه السلام برای ازدواج در قم منبر رفتم. بعد از منبر تاجری گفت حاج آقا پسرم داستانی را از دانشگاه نقل کرده است و من بعد از شنیدن این داستان غش کردم. دانشجویی مدت ها دنبال موردی برای ازدواج بود و گاهی هم رفقا و همکلاسی ها سربه سرش می گذاشتند و به او متلک می گفتند. بعد از مدت ها تصمیم می گیرد به مشهد برود خیلی مصمم بود که کارش درست می شود. من معتقد هستم امام هشتم قدرت دارد می توانند بگویند كُنْ فَيَكُونُ [7] آنها ولی امر هستند إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً [8] امام امرش امر خدا است اگر بگوید بشو می شود. حضرت رضا علیه السلام فرمود حضرت ابراهیم علیه السلام خدا را به ما قسم داد آتش بر او سرد و گلستان شد. گفت این بنده خدا به مشهد که رسید مستقیم به حرم رفت و به مسافرخانه نرفت. گفت من می روم حرم کار ازدواجم را از حضرت بخواهم و ازدواجم را درست بکنم بعداً می آیم. رفقا هم به او متلک می گفتند. گفت ایشان حرم رفت و خودش را به ضریح چسباند و شروع کرد به ناله کردن. می گوید یا امام هشتم من همسر می خواهم. یک ساعته درست بکن من این حرف ها سرم نمی شود شما نشانه های قدرت خدا هستید. یدالله هستید. گره گشا هستید. حلال مشکلات هستید. من به شما عقیده دارم. من زن می خواهم. می گوید بعد از مدتی ضعف کردم، تصمیم گرفتم بروم ناشتایی بخورم و دوباره بیایم گفتم یا امام هشتم من شما را رها نمی کنم. گفت از صحن بیرون آمدم که ناگهان یک خانم و آقای محترمی به من برخوردند و سلام علیک کردند و جلوی من ایستادند گفتند آقا خیلی عذر می خواهیم خیلی شرمنده ایم سوال ما حرف ما ممکن است خیلی زشت باشد بی جا باشد ولی اسائه ادب را بپذیرید و جواب ما را بدهید. گفتم: بفرمایید. گفتند: شما ازدواج کردید؟ گفتم: نه. گفتند: قصد ازدواج ندارید؟ گفتم: چرا قصد ازدواج دارم. گفتند: بیا که بختت باز شده ما بچه دار نمی شدیم متوسل به امام هشتم علیه السلام شدیم خدا به ما دختری داد و حالا دختر ما بزرگ شده و دم بخت است و الان آمدیم دین مان به امام هشتم علیه السلام را ادا کنیم و به امام هشتم علیه السلام گفتیم یک داماد خوب برای ما برسان. دخترمان را دادی حالا داماد هم بده و ما دیشب با امام هشتم علیه السلام پیمان بستیم و گفتیم از هتل می آییم بیرون به اولین جوانی که برخوردیم می گوییم این فرستاده امام هشتم علیه السلام است. می گوید من وقتی این را فهمیدم جا زدم. گفتم: مادرم نیست خواهرم نیست. گفتند نه موردش خیلی خوب است امام هشتم علیه السلام مگر چیز بد می رساند؟ از ما نازکردن بود که نمی خواهم. از آنها اصرارکردن بود و مرا به زور به هتل بردند و دختر را به من نشان دادند. مهرش به دلم نشست. رفتند یک روحانی آوردند و عقد کردند و این خانم در کمتر از یک ساعت به عقد من درآمد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#منبر_آسمانی 🌻🍃 اهمیت خواست خدا در انتخاب همسر بنده، دوستی روحانی دارم که از من بزرگ تر است و حدو
🌻🍃 روایت داریم من طلب شيئا و جدّ وَجَدَ [9] . گفت پیغمبر که چون کوبی دری سایه حق بر سر بنده بود عاقبت زان در برون آید سری عاقبت جوینده یابنده بود زلیخا خاطرخواه حضرت یوسف علیه السلام شد اما چه سنخیت و نسبتی با حضرت داشت؟ هیچ سنخیتی نداشت اصلاً حضرت یوسف علیه السلام پیغمبری موحد بود اما زلیخا بت پرست بود. زلیخایی که هیچ سنخیتی با یوسف صدیق نداشت و در راه یوسف آبرویش را داد حیثیتش را داد و همه چیزش را داد. روایات می گوید زلیخا بعد از اینکه پیر و فقیر شد. شوهرش او را طلاق داد ولی استقامت و پشتکار در طلبش داشت . نقل می کنند حضرت یوسف وقتی عزیز مصر شد در حال عبور از مکانی بود. به او گفتند این پیرزن فقیر، زلیخا است. یوسف علیه السلام گفت: عجب است او زمانی سلطان بانوی ما بود. ما غلام او بودیم. برویم احوال او را بپرسیم. نزدیک زلیخا آمد و گفت: حالت چطور است؟ زلیخا که مومن شده بود گفت: شکر می کنم خدایی را که بر اثر گناه عزیز را ذلیل کرد الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْمُلُوكَ عَبِيداً بِمَعْصِيَتِهِ [10] و شکر می کنم خدایی را که برده ها را به سلطنت رساند به خاطر اطاعت و بندگی و خویشتن داری و ای عزیز مصر ما می خواستیم گناه و معصیت کنیم اما خوار و ذلیل شدیم. حضرت یوسف علیه السلام گفت: هنوز هم به من علاقه داری؟ گفت به جدت ابراهیم علیه السلام قسم اگر همه دنیا مال من باشد حاضرم بدهم یک بار شما را ببینم. حضرت یوسف علیه السلام گفت: درست است من زیبا و قشنگ هستم اما می دانی از من هم زیباتر هست؟ زلیخا گفت: کیست؟ ایشان فرمود: حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم است. زلیخا بعد از شنیدن این توصیفات عشقش به پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم منتقل شد و گفت ای یوسف من خاطرخواه آن آقا شده ام آن آقا کجاست؟ محبت حضرت یوسف علیه السلام آن قدر نجات دهنده نیست که محبت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نجات دهنده است. جبرئیل بر حضرت یوسف علیه السلام نازل شد و گفت چون محبت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در دل زلیخا افتاده باید او را به عقد خود در بیاوری. یوسف علیه السلام گفت: این پیر زمین گیر به چه درد من می خورد؟ جبرئیل گفت: دعا کن جوان می شود. محبت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم کیمیا و اکسیر است. حضرت یوسف علیه السلام دعا کرد و زلیخا جوان شد و به همسری حضرت یوسف علیه السلام درآمد. زلیخا در اثر پایداری و استقامت در راهش به مقصدش رسید. زیبایی های پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند حضرت یوسف سفیدروتر از من بوده ولی من نمکین تر و ملیح تر هستم. چون رنگ خیلی روشن هم به مذاق انسان خوش نمی آید. کمی گندم گون قشنگ تر است. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم صوت زیبایی هم داشتند و صوتش را در نماز ظاهر نمی کرد، اگر ظاهر می کرد حدیث داریم بیهوش می‌شدند. در دعای صلوات بر حضرت می گوییم خدایا روز قیامت صوت پیغمبر را نصیب ما کن. ائمه علیهم السلام، همه قربان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می روند حضرت زهرا سلام الله علیها از فراغ پیغمبر گریه کردند تا از دنیا رفتند. سخنران: حجة الاسلام و المسلمین فرح زاد (دامة برکاته) ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 موضوع ❌ حجت الاسلام رفیعی 🌿 ولتر و خرافات یک نویسنده غربی به نام ولتر، کتابی به نام «روانشناسی خرافات» نوشته است. خیلی زیبا بحث می کند که خرافات از کجا شروع شده و علت اینکه در مردم رسوخ کرده چیست؟ این نویسنده در اول کتابش می گوید: خرافات یعنی کارهای غیر معقول و غیر منطقی، خرافات یعنی برخوردهای غیر علمی تا به این نتیجه می رسد که خرافات آن است که انسان بین دو چیز ارتباط قایل باشد در حالی که هیچ ارتباط علمی و شرعی بین آن دو نیست. مثلاً «سیزده» نحس است و اینکه چه ارتباطی بین سیزده و نحوست است. نه در شرع، نه در عقل و نه در منطق میان این دو رابطه نیست. شکستن تخم مرغ بلا و چشم زخم را از بچه دور می کند. چه رابطه ای بین تخم مرغ و چشم زخم بچه یا چشم خوردن یک بچه است؟! بعد ایشان قصه ای را نقل می کند که: دوستی داشتم زمینی خرید و می خواست آن را بسازد. روز اول کلنگ آورد توی زمین بزند بر حسب اتفاق دستۀ کلنگ شکست. از آن پس این مسأله در نظرش چرکین شد. گفت: این زمین، زمین خوبی نیست. شاید دستۀ کلنگ ترک داشته که شکسته است ربطی به زمین ندارد. اتفاقاً خانه اش را ساخت و همان سال های اول و دوم پدر و مادرش، برادر و همسرش را از دست داد. خودش هم ورشکست شد. همواره می گفت: این کلنگ که شکست معنایش مرگ پدر، مادر، برادر، همسر، و ورشکستگی بود. سقوطش از اینجا شروع شد. در صورتی که تصادف به خاطر بی احتیاطی در جاده است. ورشکستگی به خاطر سوء تدبیر در مال است و ربطی به کلنگ ندارد، و اصولاً هیچ ربطی بین کلنگ و ورشکستگی نیست. خرافات در جامعه عرب دکتر علی جواد کتابی به نام «عرب پیش از اسلام» دارد. می گوید: عرب ها به خرافات خیلی اعتقاد داشتند. ایشان موارد متعددی می آورد که در برخی کشورهای اطراف و برخی روستاهای ما هنوز آن تفکر چهارده قرن پیش است. ایشان مواردی را می شمارد که قبل از اسلام بوده و پیغمبر اکرم (ص) آمد با آنها مبارزه کرد. می نویسد: اگر کسی چیزی گم می کرد پیراهنش را پشت و رو می پوشید، می گفت: پیراهن را پشت و رو بپوشم پیدا می شود. حالا چه رابطه ای میان این دو قضیه است؟! اگر زنی اولاددار نمی شد او را کنار جنازه ای می بردند و می گفتند: هفت مرتبه برو بالا و بیا پایین بچه دار می شوی. یا اگر دندان کسی می افتاد، دندان را می گرفتند و به طرف آفتاب پرت می کردند و می گفتند: اگر این کار را انجام ندهیم جای آن دندان در نمی آید. دندان تا سن معینی در می آید و بعد از آن هم دیگر در نمی آید، ربطی به این قضیه ندارد. ایشان هشت قسم آتش افروزی را شمرده، «نارٌ التَّحالُف»، «نارٌ السَّلامَه»، «نارٌ الإسْتِمْتار». می گوید: وقتی از مسافرت بر می گشتند آتش روشن می کردند و چیزهای خوش بو داخلش می ریختند. می گفتند: این آتش باعث سلامت مسافر است. به این آتش «نارٌ السَّلامَه» می گفتند. وقتی پیمان می بستند آتش روشن می کردند، دستشان را در آتش می گرفتند و می گفتند: با این آتش پیمان محکم تر می شود و به این آتش «نارٌ التَّحالُف» می گفتند. وقتی باران نمی بارید به دم گاو چوب می بستند و آتش می زدند. این حیوان بیچاره می سوخت و نعره می زد. به این آتش «نارٌ الإسْتِمْتار»؛ یعنی طالب باران می گفتند. در همین کشور خودمان دیدم نخست وزیر شاه از روی آتش پرید. گفت: زردی من از تو، سرخی تو از من، حال چه ربطی دارد معلوم نیست. ما هنوز هم به تبعات چهارشنبه سوری و آتش افروزی مبتلا هستیم. این حرکات در یک جامعۀ علمی، در یک جامعۀ قرآنی خیلی بد است. علی (ع) به شدت جلوی اینها ایستاد، حضرت فرمود: «الطِّیَرَةُ لَیْسَتْ بِحَقٍ» [2] ؛ فال بد و این رابطه برقرار کردن ها حق نیست، اینها درست نیست. در یک جمله، باید بین دو چیز رابطه شرعی باشد اگر چه ما آن را نفهمیم. مثلاً روایت می گوید: زنا که زیاد شود زلزله می آید. رابطۀ زنا و زلزله را شاید ما متوجه نشویم ولی چون روایت گفته است متعبدیم و می گوییم چشم و می پذیریم. قرآن می فرماید: اگر در جامعه تقوا باشد برکت می آید. اگر زکات داده نشود، خشکسالی می آید. اینها یک رابطه ای است که در روایت آمده و مشخص است شرعی است ولی ما درکش نمی کنیم. می گوید: اگر انفاق کنی مالت چند برابر می شود. من هزار تومان دارم اگر پانصد تومانش را بدهم، بر حسب ظاهر کجا چند برابر می شود؟ اینکه پانصد تومانش کم شد. در جای دیگر دارد: اگر ربا بدهی مالت نابود می شود. در حالی که در ربا وقتی هزار تومان می دهم هزار و پانصد تومان می گیرم. ظاهر انفاق کاهش است و ظاهر ربا کثرت است، ولی خدا می فرماید: «يَمْحَقُ اللّهُ الْرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ» [3] آنکه ربا می دهد از بین می بریم و آنکه صدقه می دهد زیادش می کنیم. ما اگر رابطۀ ربا با نابودی مال را هم نفهمیم می گوییم روایت داریم، منصوص است. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#منبر_آسمانی ☀️🍃 موضوع #خرافات ❌ حجت الاسلام رفیعی 🌿 ولتر و خرافات یک نویسنده غربی به نام ولتر،
☀️🍃 . اسماء بنت عمیس و چشم زخم اسماء بنت عمیس همسر جعفر بن ابی طالب است، او خدمت پیغمبر گرامی اسلام (ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله، من خیلی از فرزندان عبدالله، جعفر و خواهر و برادرانش که پدرشان در جنگ موته شهید شده، می ترسم اینها چشم بخورند؛ - چون بچه های خوش بیانی داشت بچه های خوبی داشت. خود عبدالله بن جعفر یک مدیر بوده خبیر بوده، - گفت: اجازه می دهید من دعایی همراهشان کنم، یک تعویذی همراهشان کنم که به خدا پناه ببرند. پیغمبر (ص) فرمود: اشکال ندارد همراهشان کن. تعویذ برای حسنین (ع) وجود مبارک امیرالمؤمنین علی (ع) برای حسن و حسین (ع) دعای خاصی نوشته بودند که همراهشان بود. یک دعای کوچک دو سطری است: «أُعِیذُکُمَا بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ وَ أَسْمَائِهِ الْحُسْنَی کُلِّهَا عَامَّةً مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَمِنْ شَرِّ کُلِّ عَیْنٍ لَامَّةٍ وَ مِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد»؛ یعنی شما را می سپارم به تمام کلمات و اسمای حسنای خداوند، از شرّ مرگ و حیوانات موذی و هر چشم بد و حسود آنگاه که حسد ورزد. [4] در منابع آمده است، عزیزانی که با نهج البلاغه سر و کار دارید! نشانی می دهم نگاه کنید: کلمات قصار امیرالؤمنین، شماره 400، آنجا امیرالمؤمنین (ع) در این رابطه سخنی دارند. عین عبارت امیرالمؤمنین این است: «الْعَیْنُ حَقٌّ»؛ چشم زخم حقیقت دارد، «وَ الرُّقَی حَقٌّ»؛ دعا کردن و دعا همراه داشتن برای جلوگیری از چشم زخم درست است اما «الطِّیَرَةُ لَیْسَتْ بِحَقٍ»؛ فال بد زدن و خرافه و بدون دلیل بین دو چیز رابطه برقرار کردن این حق نیست. [5] اگر موضوعی در روایت بیان شود مثل چشم زخم و یا علم آن را تأیید کند قابل قبول است. مثلاً نمک بخوری فشار خونت بالا می رود. میان این دو رابطه ای منطقی است که علم آن را تأیید می کند. و یا اینکه حرص و جوش باعث زخم معده می شود پذیرفته شده است و علم تأیید می کند. اگر منطق بپذیرد و تجربه نشان دهد که فلان چیز فلان اثر را دارد غیر از خرافات است. هر چیزی که بین آن از نظر عقلی یا منطقی و یا شرعی رابطه ای نباشد خرافات است مانند رابطۀ بین سیزده و نحوست که هیچ رابطه ای میان سیزده و نحوست نیست. هیچ رابطه ای میان تخم مرغ شکستن و چشم زخم نیست. همچنین هیچ رابطه ای میان خرافاتی که بعضی به آنها اعتقاد دارند نیست. ابن رومی شاعر شخصی بود به نام ابن رومی که قصه اش خیلی جالب است. این آدم خیلی خرافاتی بود. جالب است که شاعر و عالم هم بود. خرافات تنها اعتقاد عده ای از عوام نیست، بلکه ممکن است یک انسان عالم همچنین اعتقادی داشته باشد. ابن رومی شاعر قرن سوم است که در سال 283 هـ ق از دنیا رفته است. یک شعر خوبی هم در وصف امیرالمؤمنین علی (ع) دارد آن جایی که می گوید: تراب أبی ترابٍ کحل عینی؛ خاک کف پای علی سرمۀ چشم من است. همچنین ارادتی به امیرالمؤمنین (ع) دارد که می گوید: من هر وقت نیاز به نور چشم داشته باشم به خاک کف پای علی (ع) متوسل می شوم. این آدم خرافی بود خیلی عجیب است. نوشته اند: علی بن ابراهیم که همسایه اش بود می گوید: یک روز در خانه بودم که سنگی از خانۀ ابن رومی به حیاط خانه ام افتاد. گفتم چه شده؟ حتماً کاری دارد که سنگ می اندازد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#منبر_آسمانی ☀️🍃 . اسماء بنت عمیس و چشم زخم اسماء بنت عمیس همسر جعفر بن ابی طالب است، او خدمت پی
☀️🍃 . مثل حالا که پیامک و تلفن و این قبیل چیزها که نبود، این طور پیام داد. به غلامم گفتم: برو داخل این خانه ببین دعوا شده؟ خبری است؟ چرا سنگ آمد؟ می گوید غلامم بالا رفت، دید کنیز این رومی وسط حیاط است، گفت: فلانی! به اربابت بگو بیاید ابن رومی را نجات بدهد، سه روز است که داخل خانه نشسته و از خانه بیرون نمی رود. همۀ غذایمان تمام شده است. یک روز از در بیرون می رود کلاغی را می بیند، می گوید: امروز روز خوبی نیست. روز دیگر در را باز می کند یک آدم پشت خمیده را می بیند، می گوید: امروز هم روز خوبی نیست. روز سوم در را باز می کند می بیند گربه رد می شود، می گوید: امروز هم روز خوبی نیست. سه روز است که در خانه نشسته است و تصادفاً هر روز که در را باز کرده به چنین مسأله ای برخورده است. غلام می گوید: پایین آمدم موضوع را به ارباب گفتم. او گفت: اسم تو حسن است خوب است. برو به این همسایه بگو: اربابم گفته بیا. غلام رفت و گفت: اربابم گفت بیا. گفت: اسمت چیست؟ گفتم: حسن. گفت: حسن؛ یعنی خوب، نیکو، اسم قشنگی است. بلند شد و آمد و وارد خانه شد. اتفاقاً بند کفشش به لولای دَر گیر کرد و پاره شد، گفت: نه آقا، برمی گردم امروز روز بدی است. خلاصه خودش را محاصره کرده بود در این خرافات باطل که آخرش هم با این تفکر مرد و از دنیا رفت. اسلام اجازه نمی دهد با مبانی دین که برای شما بر می شمارم با مبانی اعتقادی اسلام که دینِ معرفت، دین آگاهی و دین بصیرت است بازی شود. اسلام جلوی خرافات، قرعه انداختن، ایجاد ارتباط بین قضایای بی دلیل و بی مبنا، مراجعات نادرست به افراد، و سرکیسه کردن دیگران، می ایستد و اجازۀ اینگونه سوء استفاده کردن از دین را نمی دهد. در هر گوشۀ کشور می بینی یک روز یکی ادعای ملاقات با امام زمان، یکی ادعای پیام، یکی ادعای دست خط و غیره را کرده است. اسلام به ما راهکار داده است. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#منبر_آسمانی ☀️🍃 . مثل حالا که پیامک و تلفن و این قبیل چیزها که نبود، این طور پیام داد. به غلامم گ
☀️🍃 من دو نشانی خدمت شما ارائه می دهم. یکی در سوره نجم، آیه مبارکه 36، این آیه و آیات بعدش خیلی زیباست. این مطلبی را که می خواهم بگویم یک منشور و یک اساس نامه و یک قانون فراگیر است. این آیه را تابلو کنیم و در خانه هایمان جلوی چشممان بزنیم که هر روز آن را ببینیم. خدا می فرماید: «أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ». خداوند در قرآن سؤال هم مطرح کرده است، وقتی می خواهد مطلبی را مطرح کند، بیشتر سؤال طرح می کند «أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ»؛ ای مردم! می خواهید به شما خبری بدهم که در سه تا کتاب آمده است و هر سه پیغمبر هم پای آن مهر تأیید زده اند؟ - خدایا این پیام چیست که سه پیغمبر پای آن را امضا کرده اند و در سه کتاب آمده است؟ - «أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمٰا فی صُحُفِ مُوسیٰ»؛ آیا می خواهید چیزی به شما بگویم و خبری بدهم که اول در صحف حضرت موسی (ع) پیغمبر اولوالعزم الهی آمده است، دوم: «وَ اِبْرَاهِیم الَّذِی وَفَّی»؛ در کتاب حضرت ابراهیم (ع)هم آمده است، سوم: در خود قرآن هم آمده است. اما سه مطلبی که همیشه در زندگی هایتان تابلو باشد: 1- «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسٰانِ إِلاٰ مٰا سَعیٰ»؛ انسان در گرو تلاش خودش است. 2- «وَ لاٰ تَزِرُ وٰازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری»؛ کسی نمی تواند بار گناه دیگری را تحمل کند هر کس ضامن اعمال خودش است و خودش جوابگو است. عزیز من! برو دروغ بگو گردن من، چرا گردن تو؟! این حرف خلاف است، همان طور که قرآن می گوید. این کار را انجام بده، این پول ربا را بگیر گناهش پای من. این آیه جواب کسانی است که می گویند: گناهش پای من، آقا قیامت من جواب می دهم. کجا مرا پیدا می کنی که بخواهی جواب بدهی. قیامت فرزند از پدرش فرار می کند آیا می ایستد تا از تو دفاع کند؟! بدبخت ترین مردم کسانی هستند که فریب این حرف ها را می خورند. و کسانی که این حرف ها را می زنند که برو جلو گناهش با من، دروغ بگو گناهش با من، گناه کن گناهش با من، روزه ات را بخور تو با این وضع نمی توانی روزه بگیری، من قیامت هم جواب روزۀ خودم را می دهم هم جواب تو را! چرا آقا دین مردم را این طور به سخره می گیرید؟! «وَ لاٰ تَزِرُ وٰازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری».  «وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى» [7] هر که هر کاری کند نتیجه اش را می بیند. آیه دیگر سوره اسراء آیه 13، این آیه چند اصل را بیان کرده است: یکی این است «وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِي عُنُقِهِ». [8] پیغمبر ما که می آمد می گفتند: اینها بد قدم هستند. الان هم متأسفانه این مسایل هست. تصادفاً در یک عروسی ممکن است یک اتفاقی بیافتد، مرگ و میر و یا حادثه ای رخ دهد، بعضی ها این را بهانه ای برای به هم زدن آن ازدواج قرار می دهند. همچنین وقتی یک کار تحصیلی و تحقیقی، تصادفی یا مسأله ای پیش می آید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#منبر_آسمانی ☀️🍃 من دو نشانی خدمت شما ارائه می دهم. یکی در سوره نجم، آیه مبارکه 36، این آیه و آی
☀️🍃 . پیغمبر (ص) در وفات فرزندش پیغمبر اکرم (ص) وقتی فرزندش ابراهیم از دنیا رفت، خورشید گرفت. پیغمبر فرمود: هیچ ارتباطی میان این دو نیست. ببینید چهارده قرن پیش، کسی از خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی، سر در نمی آورد. همین که مرگ پسر پیامبر (ص)، ابراهیم واقع شد و خورشید گرفت آن حضرت فوری بالای منبر رفت و فرمود: «إِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِ اللهِ یَجْرِیَانِ بِأَمْرِهِ مُطِیعَانِ لَهُ لَا یَنْکَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَیَاتِه»؛ خورشید و ماه با مرگ کسی نمی گیرند، او خودش گرفته و فرزند من هم به مرگ خودش از دنیا رفته است. [9] حالا تصادفاً این آقا عمرش تمام بوده و عروسی فرزند شما هم همان زمان بوده است. اکنون زمان اتفاق با هم تناسب پیدا کرده، نه اینکه چون این آقا داماد شما شده، و یا این خانم عروس شما شده است چنین اتفاق افتاده است. مرگ این آقا چه ربطی دارد او عمر خودش را کرده بود و این آقا هم مجلس خودش را داشت. مردم ما خیلی گرفتار این خرافات باطل و غلط هستند. می گفتند انبیاء شوم اند. گاهی پیغمبری نزدیک منطقه ای می آمد اتفاقاً آن سال خشکسالی هم می شد. گاهی پیش می آید آدم به کسی که بدبین است او را سوار می کند و ماشینش پنچر می شود، در حالی که هیچ ارتباطی ندارد که این آقا سوار شده. گفتند: انبیاء «تَطَیَّرْنٰا بِکُمْ» [10] شوم اند. قرآن می فرماید: «وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِي عُنُقِهِ» [11] هر کس سرنوشتش گردن خودش است. در یک جمله: اگر چیزی را دین نگفته، عقل نگفته، منطق و تجربه نگفته، قابل پذیرش نیست. خطرناک ترین نوع خرافات، خرافات دینی – اعتقادی عزیزان من، برادران و خواهران! خطرناک ترین نوع خرافات و خرافه پرستی – خدای نکرده – این است که در حوزۀ روضۀ سیدالشهداء (ع) و در حوزۀ مجالس دینی و مسایل اعتقادی و باورها بیاید، از خودش سلیقه ایجاد کند، خرافه ایجاد کند. مسایلی که تاکنون گفتم در مسایل اجتماعی بود. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله عظمی مرعشی – اعلی الله مقامه الشریف – در کتاب «احقاق الحق» خود، وقتی بحث صوفیه را مطرح می کند می فرماید: «عندی اَنَّ الصُّوفِیةَ مُصِیبةُ الصُّوفِیةَ مِن اَعْظَم الْمَصائِبِ»، نزد من مصیبت صوفیه بزرگ ترین مصیبت بر جهان اسلام بوده است. چرا؟ چون از خودشان سلیقه ایجاد کردند. البته من نمی گویم همۀ فرقه های متصوفه یکی هستند متفاوتند، اما سماء، رقص، خانقاه تراشی در مقابل مسجد و غیره فضیلت تراشی های بی خود در همه است. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#منبر_آسمانی ☀️🍃 . پیغمبر (ص) در وفات فرزندش پیغمبر اکرم (ص) وقتی فرزندش ابراهیم از دنیا رفت، خو
☀️🍃 . تذکرة الاولیاء عطار شما تذکرة الاولیاء عطار را ببینید. آدم وقتی این کتاب را می خواند می بیند چنان صوفیه را بالا برده، حرف های دروغ، بی ربط و بی معنا. آقای صفی الدین عربی گفت: من چهل روز با یک وضو نماز خواندم. تو چهل روز با یک وضو نماز خواندی؟ پیغمبر نمی توانست چنین کاری کند. در تذکرة الاولیاء است که حسن بصری آن قدر سر به سجده گذاشت و گریه کرد که از ناودان آب جاری شد! کسی پای ناودان نشسته بود بدنش خیس شد، آمد بالا دید حسن بصری است! گفت: اینها نجس است؟ گفت: نه، نجس اشک گناه کار است. برو خودت را بشوی. آدم آب تمام بدنش را جمع کند از ناودان جاری نمی شود. آخر این چه حرفی است؟ آیا این می تواند یک مبنا قرار بگیرد؟ و یا می گوید آن دیگری چه کرد؟ آن دیگری چه گفت؟ تذکرة الاولیاء از این حرف ها پر است. متأسفانه کتاب های زیادی در بازار می آید و از این قبیل حرف ها و عرفان کاذب در آن هاست. احوال بایزید بسطامی هم در تذکرة الاولیاء است. کسی پیش او آمد و گفت: حیا چیست؟ او آن چنان حیا را برایش توضیح داد که آب شد. یعنی شد آب! شخصی آنجا بود گفت: چه کردی؟ گفت: طاقت حرف مرا نداشت تبدیل به آب شد. متأسفانه گاهی یک مطالب و کراماتی می تراشند که خلاف سنت است. مسجد در اسلام مظهر تعبد است، خانقاه یعنی چه؟ خانقاه تراشی و نماز در خانقاه، طرح ذکر و سماء و اذکار خاص، اینها خلاف سنّت پیغمبر و خلاف قرآن است. آقا علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: هر کس نام اینها در نزدش برده شود و انکار نکند از ما نیست. [12] در سنت پیامبر و روش پیامبر خرافه پرستی راه ندارد. درمان خرافات و خرافه پرستی راهکار هم همان هست که گفتم: تعقل، تفکر، اندیشه. خود انسان قضایا را به کمک قرآن، توکل به خدا و توسل به پیغمبرش تحلیل کند. در آخر سوره توبه می فرماید: «فَقُلْ حَسْبِیَ اللهُ» [13] ؛ بگو خدا مرا کافی است و هر کاری داری وارد شو. وجود مقدس امام صادق (ع) فرمود: من تعجب می کنم از کسی که از مکر و خدعه می ترسد اما نمی گوید: «أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالْعِبٰادِ». [14] می خواهی دختر شوهر بدهی، پسر زن بدهی، مغازه باز کنی، کاری انجام بدهی، از چشم زخم و از خطر می ترسی بگو: «أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالْعِبٰادِ». کار را به خدا واگذار کن، خداوند به پیغمبرش می فرماید: امرت را واگذار کن «فَقُلْ حَسْبِیَ اللهُ». بعضی از امامان ما نگین انگشترشان این آیه بود: «حَسْبِیَ اللهُ». در بعضی از نقل ها دارد نشان خاتمشان این بوده است. در بعضی از نقل ها دارد این آیه را زیاد بخوانید در رفع گرفتاری کمک می کند: «حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ»  چکیده سخن خلاصۀ عرض من این است که واقع نگر و عمل گرا باشیم، سراغ خرافات نرویم. ائمۀ ما راه ارتباط با خودشان و قرآن را شفاف بیان کرده اند. خداوند راه ارتباط با خودش را شفاف بیان کرده است. به این وادی ها نیفتیم، که هر روز در گوشه و کنار کشور افرادی حیله گر و رمال و کلاهبردار بلند می شوند و مردم را به اسم رابطه با بعضی قضایا فریب می دهند و سر کیسه می کنند. حواسمان جمع باشد اسلام دین معنویت و دین آگاهی است. دین معرفت و واقع گرایی است. قرآن در فهم خودش انحصار ایجاد نکرده است. هر کس به این کتاب مراجعه کند برای او هدایت است، «هُدیً لِلنّٰاسِ» است. «هُدیً لِلْمُتَّقینَ» [16] است. ان شاء الله خداوند به همه ما توفیق فهم معارف را عنایت بفرماید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽