eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
164.8هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
😍❤️ سلام به روفقا مجازی بهترین هدیه که از آقای شوهر گرفتم و خیلی سوپرایز شدم وقتی عکس تست مثبت بارداریم براش فرستادم غروب که اومد خونه یه ساعت هوشمند گرفته بود خیلی ذوق کردم همون شب برد منو طلا فروشی یه انگشتر یه گوشواره برام خرید دیگه خیلی خیلی ذوق زده شدم انتظارشو نداشتم... 🙊الان پسرم6 ماهشه انشاالله به حق حضرت علی اصغر همه اونای که اولاد میخوان خدا سالم و صالحش اطا کنه ان شاء الله 🙏 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خدمت همگروهیها و عرض تبریک عید غدیر برا چالش هدیه من از شوهرم فیش حج تمتع هدیه گرفتم و خیلی خوشحال شدم البته برا هر دوتامون ثبت نام کرده بودند و با هم در سال هشتادوسه مشرف شدیم به مکه و مدینه خواهشن برا ی روح شوهر مرحومم و دختر عزیزم وهمه اموات گروه فاتحه صلوات ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درموردچالش هدیه دادن وگرفتن ازهمسر من۲۱دیماه متولدشدم.دوسال قبل روزتولدم اقام به روی خودش نیاورد تبریک بگه ورفت سرکار. شبش خواهرم زنگ زد گفت کجایی گفتم خونه گفت باشه شایدمن بیام خونتون گفتم بیا. بعدزنگ زدم اقام گفت هنوزمغازه ام معلوم نیس کی بیام.یدفعه دیدم زنگو زدن دخترم رفت در روبازکرد واومد داخل. دیدم خواهرم واقام وداداشم باکیک اومدن داخل اقام اومد طرفم تبریک گفت وسوپرایزم کرد و۲۵۰۰۰۰۰هدیه بهم داد این هدیه ی سوپرایز وناغافلی خیلی چسبید😊 امیدوارم قسمت همه بشه🌹 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام شبخیر ممنونم ازکانال خوبتون من همیشه پیام‌ها را میخو نم الان داشتم چالش‌ها میخوندم د رباره سوپرایز شوهرا خوندم من خانمی هستم ۶۰ ساله ۴۷ ساله ازدواج کردم هیچ هدیه ای ازشوهرم نگرفتم خیلی آرزو دارم خیلی صبورم هستم ممنونم که صبورانه به دردو دلها توجه میکنید سپاس ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام من بهترین هدیه ای که ازهمسرم گرفتم موقعی بود که پسرم بدنیا اومده بود همسرم وقتی اومد بیمارستان یه گردنبند انداخت گردنم منم خیلی خیلی خوشحال بودم ولی بعده اینکه مرخص شدم اومدم خونه بعده یک هفته ازم گرفت گف بده میخام بفروشم یعنی شوک وارد شدبهم گفتم مگه کادو نداده بودی بهم گف نه قرض کرده بودم خریده بودم گفتم اگه پول نداشتی چراخریدی بس من که مجبورت نکردم میخاستی پیش دیگران پز بدی که به زنم ارزش قاعلم 😔ولی گف قرض کرده بودم بزور ازم گرفت برد فروخت خیلی دلم شکست ازش .کلن همسر من اینجوری با ناراحتی سورپرایزم کرده .الانم با دوتا بچه رفته زن گرفته با اون زن زندگی میکنه منو اینجوری سورپرایز کرده .خیلی دلم شکسته ازش خیلی .برام دعا کنید خدا سورپرایزم کنه فقط 😔 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خدمت دوستایی مجازیم و ادمین عزیز در مورده چالش هدیه گرفتن هدیه دادن می خواستم بگم راستش من خیلی طلا داشتم چند سال پیش یک مقداریش برای خانه که می خواستیم درست کنیم فروختیم دلی یک مقداری دیگرو داشتم تا اینکه یکی دو سال پیش برادرم یک بدهی گنده بالا آورد و من با اجازه شوهرم بقیه ای طلا هامو دادم به برادرم که بره بفروشه برای بدهید ولی از این جریان خانواده شوهرم خبر دار نشدن تا امسال ماه زیقعده که دایشون می خواستن برن مکه ما رو دعوت گرفتن برای روضه ای خدا حافظی بعد از روضه که تمام شد من و شوهرم سوار ماشین شدیم که بیایم خونه که دیدم ماشینو برد سمت بازار فکر کردم می خواد یک دوری با ماشین بدم ولی دیدم که جلو یک طلا فروشی واستاد گفت بیا بریم یکم طلا برات بخرم چون همون دادشم که بدهی داشت می خواست داماد بشه منو میگی کلا هنگ کرده بودم چون در طول این سالا چه اول چه این چند سال دیگه حتی یک بارم فکر نمی کردم که دوباره بخوام طلا بگیرم با این قیمت‌های که طلا داشته و داره واقعا خیلی خوشحال شدم خیلی ذوق داشتم جوری که وقتی خریدیم آمدی بیرون شوهرم از دور من کلی خندش گرفته بود میگفت عینه بچه ها شدی مرسی و ممنونم شوهر عزیزم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام و خسته نباشید خدمت دوستای عزیزه مجازیم و ادمین گرامی خوب حالا در مورده چالش هدیه دادن خودم به شوهرم بگم براتون من امسال تنهایی یک سفر کربلا رفتم اولین باری بود که می رفتم کربلا تنهایی چون بچه ها مدرسه داشتن باید یکیمون وایمیستادیم شوهرم دید که من خیلی آرزویی کربلا رفتن رو دارم رفت منو توی کاروانای کربلا سبت نام کرد خلاصه من رفتم کربلا کاروان ما اینطوری بود که اول می بردنمون نجف منم به خاطره اینکه کار شوهرمو خیلی دوست داشتم اوین هدیه ای که گرفتم رفتم برای شوهر جان گرفتم یک انگشتر دره نجف براش گرفتم ولی موقعی که بر گشتم بهش ندادم گذاشتم که سالگرده ازدواجمون بهش دادم چون می خواستم بهش بگم که تو بهترینی و دوست داشتم بهترین هدیه ای که براش تا حالا گرفتم توی بهترین شب عمرم بهش بدم البته از کربلا هدیه های دیگه هم براش آورده بودم که همون موقع بهش دارم ولی این انگشتر دوست داشتم توی شب خاصی بهش بدم وقتی شوهرم جریان رو فهمید خیلی خوشحال شد خیللللی
🍎 🖍🖍🖍🖍📚📚📚 شب ادراری در دوران سنین کودکی و نوجوانی و میانسالی و کهنسالی بر مبنای طب سنتی   ۱- شب ادراری کودکان بالای دوسال  ۲- شب ادراری نوجوانان  ۳- شب ادراری مزدوجین همسردار! ۴- شب ادراری پیران  ?بنظر حقیر وجه مشترک همه را درسرد مزاجی + غلبه بلغم درگوارش و بالاخص مثانه + تنبلی مثانه + خودارضایی مستمر درجوانی ( فاجعه قرن ۲۱) + تغذیه سرد و یا میوه جات سرد در عصر و شب هنگام + استرس مستمر و آثارش در مثانه + درکودکی بیش ازحدپوشک شده و بالنتیجه بیضه و تخمدان و مویرگها بشدت سست و تنبل + وسواس و اب بازی با اب + در بزرگسالان دفع موی دستگاه تناسلی را با پودرواجبی انجام ندادن و نهایتا حاکمیت سموم در نیم تنه پایین بدن + سرد بودن کلیه و یا کیستهای بلغمی در این ناحیه و…. فقط درگروهی این شب ادراری براثر خشکی مطلق گوارش و مثانه است که با گرفتن شرح بالینی قابل تفکیک است و راهکاردرمانی آن با رطوبت دهی به گوارش و مجاری است ?ساده ترین راه حل  ۱- تغذیه سرد به حداقل مصرف شود ۲- تغذیه گرم باحداکثر مقدارمصرف شود ۳- ضماد یکی از روغن های کنجد و یا سیاهدانه و یا گاوی و یا شوید و یا پونه فقط روی مثانه اولویت با روغن کنجد بین ۷ الی ۲۱ روز روزی یکبار این فرمول برای زنان باردار مطلقا ممنوع ۴- دوغ و دلستر و ماست و قارچ و حتی دربعضی دارچین و زنجبیل ممنوع ۵- عصرهنگام نوشیدنی و تغذیه آبکی ممنوع ۶- لیسیدن سعدکوفی یا کندر به مدت ده دقیقه روزی یکبار تا چهل روز ۷- گرم نگه داشتن کلیه ها با شال به روش اجدادی مان ۸- قورت دادن صبح هنگام ۲۱ دانه سیاهدانه بجود یا اسفند ۲۱ دانه مطلقا نجود با یک لیوان آب ۹- بزرگسالان موهای انه را با تیغ حذف نکنند بلکه هفته ای یکبار پودرواجبی حداکثر تا ۵ دقیقه بگذارند ۱۰ دمنوشهای رقیق پونه یا اویشن یا نعناع یا سنبل الطیب یا بومادران یا کوهی عالیست یعنی نوبه ای مصرف شود ۱۱- مطلقا ازخوردن شاش دان گوسفند و گاو و… پرهیزشود چون باعث ورم مثانه میشه ۱۲- گاهی مواقع در مصرف گیاهان خشک بسیارتندروی شده و مثانه را خشکش کرده ایم که این طبقه باید شرح بالینی مشروح درپی وی بدهند ۱۳- نگرانی که اکنون وجوددارد تغذیه قرن ۲۱ با فست فود خوری سبب شده که زنان و مردان متاهل دچارشب ادراری شوند که بایستی جداگانه شرحی در پی وی بده 💊💊💊💊🇮🇷🇮🇷🇮🇷 😫 1⃣روش درمان ۱: 💫سینوزیت را به روشهای زیر میتوان درمان نمود: 🍀 -قطره نازیل یا روغن سیاه دانه به روش زیر داخل بینی چکانده شود. 🍃شب اول یک قطره داخل بینی سمت راست. 🍃شب دوم یک قطره داخل بینی سمت چپ. 🍃شب سوم دو قطره داخل بینی سمت راست. 🍃شب چهارم دو قطره داخل بینی سمت چپ. 🍃شب پنجم سه قطره داخل بینی سمت راست. 🍃شب ششم سه قطره داخل بینی سمت چپ. 🍃بعد از این شش روز یک هفته قطره را قطع کرده سپس دوباره به روش بالا یکبار دیگر ادامه دهید. 🍃 سپس در هفته چهارم استنشاق آب ولرم به همراه یک قاشق مرباخوری عسل در هر دو بینی هر شب انجام شود. ♦نکته : قطره نازیل سوزش کمتری نسبت به روغن سیاهدانه دارد .. ❌توجه: مالیدن اسانس نعناع یا روغن سیاه دانه روی پیشانی در این مدت مفید است. ❌توجه: در هنگام استفاده از روغن سیاهدانه سر باید کاملا رو به عقب باشد یا سر در حالت سجده قرار گیرد. ❌توجه: منظور از تعداد قطره ها تعداد قطره ای است که واقعا داخل سینوس ها شود. ❌توجه: استفاده از این قطره معمولا دارای سوزش و ریزش خلط پشت حلق را بیشتر میکند که امری طبیعی است. 2⃣روش درمان ۲: 🌿روش دیگر درمان استفاده از ترکیب یک لیوان آب جوشیده ولرم به همراه یک قاشق مرباخوری جوش شیرین جهت استنشاق شبانگاه به مدت سه شب سپس یک هفته تعطیل دوباره سه شب این کار انجام گردد. 🌿سپس یک هفته استشاق آب و عسل به روش بالا توصیه می شود. 3⃣روش درمان ۳: 🍀روش دیگر درمان استفاده از بخور اکالیپتوس به مدت ۱۴ شب می باشد. ❌توجه: ✅در بین سه روش بالا روش اول از همه بهتر است. ضمنا اگر با روشهای بالا درمان کامل اتفاق نیفتاد باید جهت درمان تکمیلی از زالو درمانی (طبیب حاذق) استفاده گردد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 عاطفه  در رو باز کردم که فریبا گفت صبر کن عاطفه  فریبا اومد سمتم  درست مقاب
🌸🍃 عاطفه من سرزنشش کردم بهش گفتم اشتباه کرده گفتم اون برام یه برادر عزیز عصبی گفت خب با حرف‌هایی که بهش زدی قانع شد؟ غمگین گفتم تقصیر من چی عزیز چرا از من ناراحتین عزیز گفت توی محل هم اومده دنبالت؟ فوری گفتم نه فقط... اهسته ادامه دادم چند روز پیش اومده بود خبر آمدن فریبا رو بهم بده عزیز با تاسف سر تکون داد و گفت تو هم منو برداشتی بردی خونه‌شون گفتم من برای دیدن فریبا رفتم اون‌جا عزیز سکوت کرد و گرفته گفت سفره رو جمع کن نون‌ها خشک می‌شه اون شب عزیز هم مثل من سخت تو فکر بود طوری که دیگه باهام حرف نزد و به هر ۲مون فرصت تصمیم‌گیری داد  چیزی رو که خیلی خوب متوجه شدم این بود که فریبرز به کل تغییر کرده اون دیگه هیچ شباهتی به گذشته نداشت و این یعنی حالا هر کاری از دستش برمیومد  دلم نمی‌خواست خاله و آقای شاکری از این‌موضوع باخبر بشن  نمی‌خواستم بین خانواده‌هامون حرمتی شکسته بشه نمی‌خواستم فریبرز بیش‌از این به احساسش به من ادامه بده نمی‌خواستم فریبا رو بازهم دچار اشتباه کنم  نمی‌خواستم توی محل کسی من رو با فریبرز ببینه نمی‌خواستم خطایی صورت بگیره نمی‌خواستم اتفاق بدتری بیفته به‌همین خاطر روی تصمیمم مصمم‌تر شدم  برای رفتن برای دور شدن  گرچه می‌ترسیدم ترسی که توی چشم‌های عزیز هم نمایان بود  وقتی به‌عنوان آموزشیار با یه مانتو شلوار سرمه‌ای بلند و مقنعه چونه دار وارد نهضت شدم بغض داشتم دلیلش هرچی که بود اون بغض حجیم سعی در شکستن داشت انگار قرار بود همون روز از عزیز جدا بشم و برم راه دور  با معرفی حاجی زنگنه و ورود من به نهضت کلاس‌های مسجد به بعدازظهر موکول شد و من صبح تا ظهر و بعدازظهر تا اذان مغرب سخت مشغول تدریس شدم و شب از فرط خستگی بی‌پایان بیهوش می‌شدم  اوایل خیلی برام دشوار بود انرژی زیادی صرف تدریس می‌کردم بیشتر ساعات سرپا بودم وقت زیادی برای خوردن وعده‌های اصلی و میان وعده نداشتم گرچه عزیز هر روز صبح برام کلی خوراکی آماده می‌کرد و توی کیفم میذاشت اما خب بیشتر اونها دست‌نخورده برگشت می‌خورد  تو این مابین کم‌کم بهم لقب خانم معلم تعلق گرفت کم‌کم تعداد دانش‌آموزام بیشتر شد منم کم‌کم به روال زندگی جدیدم عادت کردم و بهش دل بستم ااین‌که می‌گم بهش عادت کردم شاید ۴ ماه طول کشیده باشد اما خوب راضی بودم  وقتی چهره افرادی رو که بهشون سواد یاد می‌دادم و اون‌ها می‌تونستن بخونن و بنویسن می‌دیدم خدا رو شکر می‌کردم که تونستم کار خیری انجام بدم تو امامزاده مشغول زیارت بودیم که مریم گفت  عاطفه چند روزیه ی چیزی می‌خوام بهت بگم  بهش لبخند زدمو گفتم  بگو گوشم با توئه  دستمو گرفت و گفت  بیا بشینیم مفصله  مشتاق شنیدن حرف‌های مریم بودم اما اون برای گفتن تردید داشت اخم کردم گفتم  مریم چیزی شده؟  پوفی کشید و گفت  بهم نخندی ها  بی‌اراده خندیدم و گفتم  حالا بگو ببینم چی هست  مریم سر به زیر گفت  خیلی خودمو بابت فکری که ذهنمو مشغول کرده سرزنش می‌کردم خیلی با خودم کلنجار می‌رفتم  مریم نگام کرد و گفت  حتی ی بار توبه هم کردم ولی خب این فکر لعنتی بیرون بشو نبوده و نیست  مریم مکث کرد و پرسید  این عشق و عاشقی که می‌گن چه شکلیه؟ همینه که فکر یه آدم از سرت بیرون نره ؟ تا چشام گرد شد مریم دوباره سرشو پایین انداخت و گفت  تورو خدا این‌جوری نگام نکن خودت که می‌دونی من اصلا مال این حرف‌ها نبودم الانم نیستم ولی خب واقعاً نمی‌دونم چم شده  پوف بلندتری کشید و گفت  فکر کنم همه‌اش با تعریف تمجیدای مامانم شروع شد  صورتمو پوشوندم و گفتم  وای تو عاشق شدی  مریم ملتمسانه گفت  حالا چه گِلی به سرم بگیرم عاطفه؟  نگاش کردم و ناراحت گفتم  هیچی فکر نمی‌کنم بشه کاریش کرد  متأسف و ناراحت سری تکون داد و گفت  گند زدم رفت ولی باور کن تقصیر من نبود مقصر مامانم انقدر هی از این حاجی تعریف کرد تا فکرش رفت تو مخ من  یه‌لحظه فکر کردم و سوالی گفتم  حاجی ؟ مریم ریز ریز نگام کرد و آهسته گفت  آره حاجی  پرسیدم  کدوم حاجی؟  مریم معصومانه گفت  همون حاجی که معرف ما به این محل و معرف توبه نهضت بوده  چشام از فرط تعجب کم مونده بود از حدقه دربیاد که مریم گفت  چند سال خانمش فوت کرده اصلا می‌دونی نسبتش با ما چیه؟  مامانم دختر خاله خانمش بود یعنی دوماد خاله مامانم  مریم با دیدن قیافه همچنان متعجب  من شمرده گفت  بوده  تا ساکت شد گفتم  ولی بچه داره  مریم گفت  داره یه دختر نه‌ساله داره  دستمو گذاشتم روی قلبم و نفس عمیقی کشیدم که مریم گفت  مرد خوبیه عاطفه خودت که باهاش برخورد داشتی دیدی چقدر متدین  با اخم و عصبی گفتم  مریم تو عقلتو از دست دادی؟! مریم گفت  کجاش اشتباه عاطفه ؟ گفتم  وای باورم نمی‌شه انگار خواب‌گرد شدی 
💜🍃 سلام به دوستان عزیز خودم ی مشکلی دارم خواهش مکنم اگه کسی چیزی مدونه به من بگه ممنون میشم ،پسرم رماتیسم لوزالمعده داره ۲ ماهی هست که قرض ازارام و کورتن مصرف مکنه همه‌ی کفت و پشت کمرش تا توی صورتش،جوش های خیلی زیادی زده اگه کس چیزی مد ونه که چی بهش بدم تا کمتر شه ممنون میشم راهنماییم کنی ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ ,🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 سلام.دوستان پسر ۱۶ماهم چند روزی ک سرفه شدید میکنه و آبریزش بینی گاهی چرکی گاهی آبکی منم گرفتم دکتر میگه کرونا هرچی دارو اسپره .براپسرم استفاده میکنم هیچی تو روخدا راه‌حلی ک بچه بتونه باهاش درمان شه بدین آنتی بیوتیک هم مصرف غذا هم نمیخوره حتی سوپ آب مایعات با سرنگ میدم بی اشتها شده تو رو خدا کسی راه حلی برای درمان کودک داره بگه . مامان مهراد🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت بخیر من اولین باره ک پیام میدم لطفا پیامم رو داخل گروه بزارین دوستان راهنمایی کنند. من ۱۸ سالمه دخترم؛ دیپلم انسانی گرفتم تو دوراهي گیر کردم برای کنکور بخونم دانشگاه برم یا حرفه یاد بگیرم از لحاظ مالی یکم مستقل شم نمیخوام وقتمو علکی برا کنکور دادن تلف کرده باشم بعدا مدرک بدون کار داشته باشم حسرت بخورم میخوام مستقل شم ی درامد حداقلی واسه خودم داشته باشم نمیدونم چیکار کنم درس بخونم تو رشته ایی ک آینده داره یا حرفه یاد بگیرم میترسم با درس خوندن وقت تلف کرده باشم ی جورایی دیگه حالو حوصله درس رو ندارم ۱ سال اخیر خیلی فشار بهم وارد شد از درس و نهایی و افسرده شم میترسم برای کنکور هم باز این حال تکرار بشه عزیزان لطفا راهنمایی کنید و از تجربیات خودتون بگید لطفا....تو دوراهی خیلی بدی گیر کردم ذهنم خیلی مشغوله ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام چه ختمی براموفقیت در کنکور خوبه خودم خیلی قران میخانم ولی خدا جوابم نمیده نمیدانم چرا خدا صدانمیشنوه درحق بچه هام ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت حبیبه خانم عزیزوهمه عزیزان گروه شوهر من بعد از عید پاهاش ورم کرد چن بار دگتر بردیم تشخیص ندادن بردیم تهران دگتر گفت همین الان باید بستری بشه بیمارستان لبافی نژاد ۱۰ روز بستریش کردیم کراتین سه نیم شد اوره هم خیلی بالا بود الان دگتر میگه یکی کلیه از بین رفت یکی دیگر کیست داره الان خدا راشکر کراتین اوره اش درست شد ورم پا به نسبت داره شما دگتر ی سراغ دارین یا کسی را میشناسین که این مشگل داشته ودرمان شده انشالله هیچوقت شما عزیزانتون مریض نشید و محتاج طبیب نشید الهی منتظر راهنمایی شما عزیزان هستم❤️❤️ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم امیدوارم که خوب باشی ممنون از کانال خوبتون راستش منم سوال داشتم چند وقتیه که گردنم دونه های قرمز میزنه وچند وقت بعدش اونا تبدیل به خال گوشتی میشن خواستم از دوستان بپرسم درمان خانگی داره یا نه ویه سوال دیگه شوهرم هم میگه داخل گوشم صدای سوت میاد به حدی که شبها بیداره درمان ش چیه ممنون از جواب دهی تون منتظرم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان گلم لحظاتتون خوش خانوادم حرف هم نمیفهمن سر کوچیکترین موضوع بس شون میشه از پدر مادرم بگیر تا برادرام همیشه عصاب خوردی؟ بد دهنی بخدا دیگه خسته شدم زمونه بس کردن نیست ولی صدای خانواده ما بلنده بسکه دعوا دارن 😢😔😔خودمم 30سالمه مجردم بفکر منم نیستن؟ بخدازشته ممنونم میشم اگه ذکری یا رسوره قرآنی هست یا راهی هست راهنماییم کنید 🙏😭کل خانوادمون اینجوری هست حرف شنوی هم ندارن ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام کسی کرم آبرسان خوب سراغ داره برا پوست مختلط داره صورتم هم جوش میزنه وهم خشکی اجرتون با فاطمه زهرا 👇💜 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام دوستان عزیزم امیدوارم که خوب باشید منم میخواستم یکمی درد دل کنم براتون من ۳۵ ساله م الان فرزند سومم بارداارم دختر اولم ۱۲ سالشه شب ادراری داره هیچ جوری خوب نشده دستش میخوره شبها باهاش خیلی اذیتم پسرم که دوسال کوچکتر از دخترمه خیلی پرخاشگری شدید داره دست بزن فحش میده انگار این ساخته شده که همه بدی ها را تو دنیا اموزش ببینه و الان که ماه ۸ بارداری هستم و فرزندم دختره دوستان من شوهرم خیلی بده بد به معنایی واقعی نماز نمیخونه سیگار میکشه اهل فیلم های ۰۰ از منم توقع همون کار داره و خود ارضایی هم میکنه که از قبل مجردی این جور بوده و ترک هم‌نمیتونه بکنه خیلی کمک کردم ترک کنه ولی دیدم بیماره و دست خودش نیست نکته ی که دلم خیلی شکسته اینه که خیلیییی دست بزن داره سر هر چیزی ی کتک رو من میزنه به ناحق سر خوابیدن سر غذا خوردن سر هر چیزی من بچه هام از دستش خسته شدیم خسته به تمام واقعی ومعنا هر چی خدا را صدا میکنم جوابی نمیشنوم شوهرم به زور واجبار پدرم بود ایشون فامیل نزدیک پدرم بودند من هیچ وقت تو زندگی م محبت مرد را ندیدم بابام هم خیلی انسان ظالمی بود وهست بد دل و بدبین سر بد بین بودنش من به فامیل خودش داد که داماد غریبه وارد خونه زندگی نشه خلاصه که خیلی دلممم گرفته اینقدر تو این حاملگی از شوهرم کتک خوردم میترسم که نکنه بچه مشکلی براش پیش بیاد از بس گریه کردم چشمام دیگه نور نداره دوستان خواستم بگم من تو دلم همیشه به مادرشوهرم لعنت میکنم که این پسرش میخاست از سر خودش باز کنه و دچار من کرد خیلی زجر کشیدم این های که گفتم خیلی خلاصه کمی بود الان شما برام دعا کنید من به خوبی زایمان کنم من از زایمان هام خاطره های بدی دارم سر هر زایمان ی کتک از شوهرم خوردم به ناحق با شیکم پاره ولی نمیدونم چرا خدا صدای من نمیشنوه من گناهی نکردم که این تاوان من شده دوستان اگه شوهراتون خوب هستند و مرد هستند به مال کاری نداشته باشید که من حسرت ی محبت از شوهر به دلم موند دلم مرگ‌میخاد اما چه کنم که خدا باید مرگ هر کسی را برسونه از لحاظ کار کردن هم‌که اهل کار نیست قبلان خودم‌میرفتم خونه کاری ولی الان باردارم نمیتونم عضو ی خیریه هستیم خلاصه که رفقا برام دعا کنید از ته قلبتون که منم خدا راه نجات بهم بده ایمانم از دست نره از این مرد خسته شدم خستهههه 😭😭😭😭😭رفتارا هاش رو بچه ها خیلی تاثیر. داره خدا لعنت کنه پدر مادرهای که این جور بچه ها را زن‌میدند و بدون حمایت خودشون راحت میکنند برا منم دعا کنید و منا با راهنمایی ها تون دلگرم کنید کوچک شما دلشکسته ❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 🔴🔴سلام عزیز دلم.ممنون بابت کانال عالیتتون...عزیزم میشه درخواست منم بزارین توو کانال خوبتون....من با شوهرم ۱۳ سال ازدواج کردیم....زندگیمون معمولی هست...یه دختر دارم ک مشکل عروق داره...شوهرم بی نهایت گداست....زورش میاد پول خرج کنه..یه هزاری به ما نمیده...به گریه های من دخترمم میبره دکتر..تا میگی هم باید بچه تحت نظر باشه ؛؛ بمن میگه اینا برا خودشون دکان باز کردن..بیشتر دکترهاش رو با بابام بردم...تصمیم گرفتم خودم یر کار برم.شروع کردم ب خوندن ک توو اموزش پرورش برم..شهر ما خیلی نیرو کم میگیره و حدنصابها بالا..دوسال دارم شرکت میکنم..حتی پول ثبت نام رو بمن نداد ومن از بابام گرفتم.اما قبول نشدم..از اعضای خوبت ک توو آموزش و پرورش شرکت کردن و با نمره خیلی خوب قبول شدن میخوام بمنم کمک کنن ک چی بخونم..من پول خرید کتاب و پک ندارم😭..چی بخونم..چطوربخونم ک قبول بشم...ازشون میخوام کمکم کنن تا حداقل بتونم هزینه ها دخترمم رو در بیارم...از طرفی هم مامانم سرطان داره و بابامم بازنشست..خودشون توو درد خودشون موندن..نمیخوام غصه ی منم بخورن..دارم دیووونه میشم...دخترمم رو ک نگاه میکنم دلم مبخواد بمیرم..خیلی دختر قانعی هست..نسبت ب سنش هم بیشتر میفهمه..کلاس دومه..حتی بچم رو پول نمیداد ک بره اردو مدرسه.خیلی بچه گریه میکرد😭جیگرم آتیش میگرفت.. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🪶🕊 وصیت نامه شهید ابوطالب محمدی ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون هرگز گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند. اشهدان لااله الاالله الها واحدا اخرا صمدا لم یتخذ صاحبه ولاولدا و اشهدان محمد رسول الله وعلیا ولی الله. بار خدایا، اگر قابلیت دارم، مرا قربانی راهت کن و با خون ناقابلم درخت اسلام را آبیاری فرما. سپاس خدایی که ما را در چنین برهه ی زمان قرار داده که مرگ و زندگی همراه است. مرگ در راه خدا بسیار پر افتخار ایت. حضرت علی (علی السلام) می فرمایند: بهترین مرگ ها کشته شدن در راه خداست. هزار ضربه شمشیر بر من آسان تر است تا مرگ در بستر غیر اطاعت پروردگار. ان الموت طالب حین لا یفرقه المقیم و لا تعجره الحارس، مرگ به سرعت در طلب شماست، نه آن ها که ایستاده اند و نه آن ها که فرار می کنند؛ هیچ کدام از چنگالش رهایی پیدا نمی یابند. حال که مرگ به سراغ همه می آید، چه بهتر آدمی مرگ افتخار آمیز، یعنی شهادت در راه خدا را انتخاب کند. پس مدخل شهادت همیشه باز نیست که بتوان با بهترین مرگ به سوی خدا شتافت؛ چه بسا دفتر شهادت بسته شود و متنظران کوی دوست در حصرت چنین مرگی شریفی به نظاره بایستند. سختی به تو دارم ای هم رزم، ای هم سنگر، ای پاسدار که تو را رسالتی است به اندازه ی تاریخ ۱۴۰۰ساله ی اسلام و این پیام خون هزاران شهید شناور بوده تا به دست ما رسیده و این شمائید که باید این پیام را از خون هزاران شهید گرفته، به دست آیندگان بسپارید. برادرم هشیار باش که این رسالت به دور از هر گونه سیاست بازی و قدرت طلبی به دست آیندگان برسد. نمی خواهم که در بستر بمیدم می روم هم چو مردان در دل سنگر بمیرم زندگی خواب است اما جرعه ی جام شهادت می کشم سر،تا به بزم عشق شیرین تر بمیرم ازشراب جان مادر باده ی تسلیم خوردم می روم تا با رضای کامل مادر بمیرم پدر جان؛ از شهادت من ناراحت نباش وراضی باش به خداوند و صبر پیشه کن که در قرآن زیاد آمده ان الله مع الصابرین و خود فرمود صابرین را دوست می دارد. اگر شهادت نصیبم شد، سرپرستی دخترم را به عهده تو می گذارم و امیدوارم در تربیتش کوشا باشی. اما خطاب به تو ای مادر مهربانم، ای کسی که از شیره جانت استفاده کردی و شب ها به خاطر من بیدار ماندی و با رنج ها و مشقت ها بزرگم نمودی، وصیتم به تو این است که از شهادتم ناراحت نباشی و حتی لباس سیاه هم نپوشی؛ چون من در راه خدا قربانی می شوم و بسیار سعادت بزرگی است کسی در راه خدا قربانی شود. علی اصغر و علی اکبر ها در راه خدا قربانی شدند. مادر جان، اینک که جسمم در زیر شن های سوزان قرار گرفته،اما روحم شاد است از آزادی از زندان. مرگ چیزی نیست جز تحول از زندگی فانی؛ خوش به سعادت کسی که در راه الله و برای خدا و به خاطر او شهید شود، این بالاترین آرزوی من بوده و امیدوارم که به این مقام برسم. واما ای همسرم، از شهادت من ناراحت نباش و زینب وار صبر و پایداری پیشه کن و همچون زینب کبری (سلام الله علیها) مقاومت کن و در حفظ حجابت کوشا باش. همسرم، در تربیت و نگهداری بچه ی کوچکمان کوشا باش و نگذار او رنج بی پدری بکشد. زینب وار از او مراقبت کن و در حفظ و تربیت او کوشا باش. خداوند تو را با حضرت فاطمه زهرا (سلام اله علیها) محشور گرداند. و اما ای برادران و ای خواهران، از مرگ من ناراحت نباشید و حتی لباس سیاََه هم نپوشید که دشمنان اسلام را شاد کنید و به بچه هایم کمک کنید و آن ها را ناراحت نکنید. مرا در مزار روستای کناروئیه در جمع شهدا دفن کنید . والسلام، خداحافظ
🌱 امام علی علیه السلام به سمت كوفه حركت می كرد كه با یك كافر ذمی همراه شد. آن مرد به امام علی علیه السلام عرض كرد به كجا می روی ؟ حضرت علیه السلام فرمود: به كوفه می روم . وقتی بر سر دو راهی رسیدند و خواستند از یكدیگر جدا شوند امام علیه السلام از مسیر خود خارج شد و در مسیر او حركت كرد. مرد ذمی گفت : مگر به كوفه نمی روی ؟ امام علیه السلام : بله به كوفه می روم . مرد ذمی : چرا راه كوفه را رها كردی ؟ امام علیه السلام : این كمال حسن همراهی است كه مرد رفیق راهش را در هنگام جدائی چند قدمی بدرقه كند و این دستوری است كه پیامبر صلی اللّه علیه و آله به ما داده است . مرد ذمی : پیامبر شما چنین دستوری داده است ؟ امام علیه السلام : آری . مرد ذمی : پس هر كس از او پیروی كرده است بخاطر همین رفتارهای بزرگوارانه بوده است و من تو را گواه می گیرم كه پیرو دین تو باشم . آنگاه همراه امام علیه السلام به كوفه رفت و چون او را شناخت اسلام آورد. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 آورده اند كه در آن وقت كه شاه مردان را ضربت زده بودند، صعصعه بن صوحان پیش وی آمد و گفت : یا امیر المومنین ! مدتی است كه مسائلی چند در خاطر من می گردد. من خواستم كه از حضرتت سئوال كنم ، هیبت تو مرا مانع شد. اگر اجازت فرمایی بپرسم ؟ گفت : بپرس . گفت : یا امیر! تو فاضلتری ، یا آدم ؟ گفت : یا صعصعه ! تزكیه امرء نفسه قبیح . یعنی : قبیح است كه مرد خود را بستاند اما چون می پرسی ، (می گویم ) آدم را از یك چیز نهی كردند، وی بدان نزدیك شد (و بخورد) و بسیار چیزها بر من مباح كردند و من آن نكردم و گرد آن نگشتم و بدان نزدیك نشدم . گفت : تو فاضلتری ، یا نوح ؟ گفت : نوح بر قوم خود دعای بد كرد و من نكردم ؛ و پسر نوح كافر بود و پسران من سیدان جوانان اهل بهشتند. گفت : تو فاضلتری ، یا ابراهیم ؟ گفت : ابراهیم گفت : رب ارنی كیف تحیی الموتی و من گفتم : لو كشف بی الغطاء ما ازددت یقینا . گفت : تو فاضلتری ، یا موسی ؟ گفت : حق تعالی وی را به رسالت فرستاد پیش فرعون ، گفت : من می ترسم كه مرا بكشند - كه من یكی را از ایشان كشته ام . برادرم هارون را با من بفرست . و چون رسول صلی الله علیه و آله و سلم مرا فرمود كه سوره برائت بر اهل مكه خوانم - و من صنادید قریش را كشته بودم - نترسیدم و برفتم و بر ایشان خواندم و تهدید و عیدشان كردم . گفت : تو فاضلتری ، یا عیسی ؟ گفت : مریم در بیت المقدس بود، چون وضع حملش شد، آواز آمد كه برون رو كه این خانه عبادت است نه خانه ولادت ، و مادر مرا چون وضع حمل شد برون كعبه ، آواز آمد كه به اندرون كعبه آی و من در اندرون كعبه در وجودم آمدم . گفت : راست گفتی یا امیر المومنین . 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 متوكل (دهمین خلیفه و طاغوت عباسی) از ستمگران بسیار خونریز و متكبر و ستمگر تاریخ است ، وی به خصوص با علی (ع) و آل علی (ع) دشمنی و كینه سختی داشت ، و به ساحت مقدس آنحضرت ناسزا می گفت ، و از ناصبی های بسیار كثیف بود. وی شبی در عالم خواب دید: علی (ع) در میان آتش شعله ور، است ، وقتی بیدار شد، اظهار خوشحالی كرد، چرا كه دشمن علی (ع) بود. تا اینكه از یكی از علمائی كه به تعبیر خواب آگاهی داشت ، خواست ، این خوابش را تعبیر كند، بی آنكه اسم علی (ع) را ببرد. او گفت : سزاوار است آنكس كه در عالم خواب در درون آتش دیدی ، پیامبر یا وصی پیامبر (ص) باشد. متوكل گفت : این تعبیر خواب را از كجا می گوئی ؟!. معبّر خواب ، در پاسخ گفت : (در آیه 8 سوره نمل) قرآن می خوانیم : فلما جائها نودی ان بورك من فی النار ومن حولها: هنگامی كه (موسی) نزد آتش (در آغاز وحی بر او) آمد، ندائی برخاست كه مبارك باد آن كسی كه در آتش ‍ است (گوئی آتش او را احاطه كرده) و آنكس (فرشتگان) كه بر اطراف آتش هست نیز مبارك باد. داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي
درمان ریزش مو دردوهفته 😳⁉️ 🔺🔻من واقعا خیلی ریزش مو داشتم خیلی رنج میبردم از این موضوع 😔 برای کاشت مو ب چند تا کیلینیک مراجعه کردم ولی متاسفانه جواب نداد😞 🟢تا اینکه رفیقم یه کانالی بهم معرفی کرد😍 🔥💥باورتون نمیشه وقتی عضوش شدم طی دوهفته من جوابشو دیدم👌🤩 ✅اگر توام داری از نداشتن مورنج می‌بری حتماً عضو این کانال شوو معجزه می‌کنه براتون 💫❤️: https://eitaa.com/joinchat/2433090155Cc6c16e5897 09024085679 ☎️
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
❌❌❌❌❌❌❌❌❌ سلام عزیزای دلم لطفا همگی عضو کانال فروشگاهیمون بشین ❤️ مختص اعضای خودمونه و در زمینه ی👇 و فعالیت میکنه و محصولات ارگانیک خدمتتون ارسال میکنه مشاوره هم میدن بهتون👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 با خیال راحت خرید کنید زیر نظر خودم اداره میشه 👆🌸
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام به دوستان عزیز خودم ی مشکلی دارم خواهش مکنم اگه کسی چیزی مدونه به من بگه ممنون
پاسخ اعضا 🌱❤️ خانمی که گفتی بعد۸سال آرشیو گوشی شوهرت نگاه کردی دیدی آنچه نبایدازرابطه عاشقانه وخیانت شوهرت بادخترخالش به نظرم اگه می دونی تو زندگی باهاش موندن بهترازخونه پدرت بهتربه جای اینکه عرصه رابرای اون دخترخاله زندگی خراب کن خالی کنی وبهانه دست شوهرت بدی که بدون اجازه رفته وعدم تمکین داره که بتونه اجازه ازدادگاه برای عقداو بگیره برگردی ولی به اون دخترخاله هشداربدی که اگه پاش اززندگیتون نکشه بیرون چیزهایی که دیده رونشون خانواده اش وفامیل ودوست وآشناش می دی تارسوابشه وهمه بدونن چه لجنی بوده ودیگه کسی نگاهش هم نکنه چه برسه هم صحبتی باهاش و... 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ثریاهرچندخودم کوله باری ازدردوغصه گذشته وحال ونگران آینده ام ونمی دونم سرگذشت خودم ودختری که توشکمم هست درآینده باوجودشوهری که فقط گوش به حرف خانواده بی انصاف وازخدابی خبرش چی می شه ولی باخوندن داستان زندگیت دلم به درداومدوبرات دعامی کنم این روزهای سختت زودبگذره ودخترت همون طورکه پیش بینی شده دکتربشه وبادیدنش وافتخارش ودرآمدش سختی هاوغصه هات یادت بره 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 آقایی که گفته ازدست وسواس زنش خسته شده بایدباش صحبت کنه بگه تمیزی خوب زن تمیزخوب ولی نه اینکه درقبالش هم آرامش خودش بگیره هم ماومهم این من مردسخت گیری نیستم وهمه چیزرادرحدتعادل دوست دارم پس ازحساسیتت کم کن واین بدون اگرخودم کثیفی ببینم رسیدگی می کنم وازبین می برم ونمی خوام همه چیزرودوش توباشه خلاصه یه مدت کمکش کنیدشده باشوخی وخنده ومسخره بازی تاببینه وبدونه تمیزکاری وتمیزشدن کارسختی نیست که بخوادسخت گیرانه بهش نگاه کنه وبهش فکرکنه وبدونه حالایه جایه کم کثیف بودباعث نمی شه دنیابه آخربرسه وبعداهم می تونه تمیزکنه ونیازنیست فوری تمیزبشه هم خودش خسته کنه هم شمارا 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 خانمی که گفتن براخونه شون مستأجر نیست بسپارن به بنگاه هاتابراخونه شون مشتری پیداکنن،توبرنامه دیوارشهرشون آگهی اجاره بامشخصات خونه وقیمت موردنظرشون وشماره تلفن جهت پیامک یاتماس بزارن تابراش مشتری پیدابشه، آگهی باشماره تلفن چاپ کنن بزنن دردانشگاه ها،اداره آموزش پرورش شایددانشجویامعلمی باشه دنبال خونه بگرده آگهی تون ببینه اقدام کنه،پیش دوست،آشنا،مغازه دارهایی که می بینن بگن خونه برااجاره دارن واگه کسی دنبال خونه برااجاره گشت آدرس یاشمارتون بهشون بدن،آگهی چاپ کنن درادارات بزنن شایدکارمندی باشه که نیازبه خونه اجاره داشته باشه 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 سلام خدمت حبیبه خانم و همه دوستان برا اون عزیزی که گفتن چانه ام جوشهای چرکین میزنه،منم همین طور بودم جوش میزدم به چه بزرگی این یکی خوب نمیشد یکی دیگه دراومد،تا توی یه کانال خوندم که سرکه انگبین بخورین تا بدنتون پاکسازی بشه ،منم گرفتم قبل شام یه لیوان اب جوش میزاشتم ولرم میشد بعد دو قاشق غذا خوری سرکه انگبین میریختم توش میخوردم تا سه ماه دیگه جوش نزدم،البته غذای جوانی هم که ترکیبی از ۴ واحد روغن زیتون ۲ واحد عسل ۱ واحد سرکه خمری هست هم استفاده میکنم ،به این صورت که بعد ناهار وشام یه قاشق مربا خوری باید بخوری و تا یه ساعت بعدش نباید نوشیدنی بخوری خیلی خوبه،من از کانال عقیق گرفتم که دوستان تو همین کانال گفتن 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 سلام اون خواهر گلم که گفتند ۴۵ ساله ازدواجتون جور نمیشه منم شرایط شما رو دارم با قرآن استخاره کردم طلسم و جادو اومد فامیلمان رفته پیش یه نفر اونم قرآن باز کرده طلسم اومده گفتن باید یه دعای باطل سحر بگیرم 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 سلام وقتتون بخیر.دختری که چانه اش جوش میزنه قرص راکوتان بخور( با تجویزپزشک ).یکی ازفامیل هامون به چانه اش جوش میزدحالاکه آزمایش داده روماتیسم داشته ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
😍❤️ سلام در مورد چالش چهارم بهترین کادو من ۴۸ سالمه سال ۸۰ در تولد ۲۵ سالگیم شوهرم یه پاکت بهم داد حس کردم خالیه یا نهایتش یه اسکناس توشه فکر کردم میخواد شوخی کنه گفت بازش کن وقتی باز کردم فیش حج تمتع بود خدا میدونه چقدر خوشحال شدم هنوزم یادم میفته کیف میکنم اصلا فکرشم نمیکردم سال ۸۳ باهم مشرف شدیم خیییلی سورپرایز شدم خییییییلی 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 سلام در مورد چالش☺️ من عاشق گل هستم🌹🌹 و خداییش شوهرم برام در این مورد سنگ تموم میذاره امسال روز آخر ماه رمضان با یه گلدان بزرگ که درخت گل رز بود و۳۲ گل داشت برای عیدی عید فطر منو سورپرایز کرد هر چند گل فصلی بود و دیگه الان گلی نداره اما حسابی لذت بردم.🎉🎉🎉 خدا به هممون کمک کنه وظایفمون رو درست و کامل انجام بدیم در هر زمینه ای به برکت صلوات.🌺🌺🌺 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 سلام وخسته نباشید به تمام اعضای خوب گروه گفتین از سورپرایز هامون بگیم که از طرف شوهر جان شدیم بله من روز زن بود که هر چی به گوشیم نگاه میکردم که ببینم شوهرم برام پیامک تبریک روز زن فرستاده یا نه دیدم که اصلا هیچی نفرستاده خیلی ناراحت شدم منتطر بودم بیاد خونه تا اینکه ظهر برای ناهار اومد خونه در رو که باز کردم براش قیافه گرفتم بهم نگاه کرد وگفت چی شده چرا ناراحتی بهش گفتم امروز چه روزیه مگه روز زن نیست اگه دستت تنگ بود لااقل یه پیامک تبریک میفرستادی میفهمیدم که به یادم هستی ودوستم داری دیدم دستش رو برد به طرف جیب کتش وبعد یه قوطی طلا در آورد وبهم گفت عزیزم روزت مبارک ومنم که اصلا انتظارش رو نداشتم با تعجب قوطی رو باز کردم دیدم یه انگشتر طلا هست خیلی خوشحال شدم واز رفتار خودم شرمنده شدم 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 سلام در مورد چالشتون خاستم بگم چن بار شوهرم کادو خریدن ولی دوبارش خیلی بهم چسبید که یه بارشو بگم یه بار رفتیم خونه پسر عمو شوهرم دیدم خانمش یه انگشتر بزرگ خوشگل خریده خیلی خوشم اومد ازش یکم انداختم دستم دیدم چه خوشگله 😍 خلاصه آقایی فهمیده بود من خیلی اونو دوست دارم هفته بعدش که تولدم بود نشسته بودم خونه دیدم شوهرم هم خونه نبود دیدم یه پیام اومد رو گوشیش منم باز کردم دیدم هر چه تو حسابش بود کشید و 50هزارتومن دیگه فقط ته کارت موند😱 دل تو دلم نبود چکار کرد که حسابو خالی کرد فکر کادو هم نبودم چون زیاد عادت به کادو دادن نداشت😀وقتی برگشت سریع لباس پوشید و رفت مسجد منم شروع کردم به گشتن جیباش 🙈دیدم وای عین همون انگشتره برام خریده سریع گذاشتم سر جاش 😃 وقتی اومد بهم داد انقد خوشحالی کردم تا فکر نکنه من دیدم😁می‌گفت رفته انگشتر از زن پسر عمویش گرفته برده طلافروشی که اندازه و مدل همونو بگیره خانمهای تو طلا فروشی بودن چقدر حسادت کردن که خانمت که یکی داره چرا باز از همین میگیری براش بهشون گفته چون اینو دوس داره می‌خوام دوتا داشته باشه😆😆😆😆😆ببخشید زیاد شد 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 سلام درمورد چالش هدیه همسر خواستم بگم سال ۸۲ روز زن همسرم یه کلید بهم داد گفت اینم هدیه من برای روز زن گفتم کلید چیه گفت مال خونس که خریدم فکرکردم شوخی میکنه اینقدر قسم خوردتاباورکردم از خوشحالی شوک بهم دست داد😀واین اولین وآخرین کادو روز زنش بود 🤣🤣البته ناگفته نمونه از ۳تا بانک وام گرفته بود تا خریدش الانم به اسمم کردش ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽