شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
چرا تلفن خونتون اشغاله با کی حرف میزنید چی میگن و... واااای نگو از وقتی میخواستم برم بیرون.من همیشه
#تجربه_اعضا 🌸
سلام وخسته نباشید
در رابطه با اون خانم ی که گفتن نامزدشون شکاک هست .
من ۴۳سالمه وهمسرم ۵۰سال
۱۶سالم بود که باهاش نامزد کردم ۱۰,
ماه نامزد بودیم تمام این ده ماه مثل همسرتون رفتار کرد بعد عروسی از شهر خودمون واسه کار اومدیم یه شهر دیگه
همسرم خیلی شکاک بود و هست من هیچ کجا نمیرم حتی با خانوادم هر کجا بریم باهم میرسم باهم بر می گردیم الان ۲۵سال ازدواج کردیم به پسر ۲۳ویه پسر۱۷ساله دارم هنوز مثل دوران نامزدیمون روم حساسه ونه جایی میرم نه هیچ .
اما از بعد دیگش بگم درسته شکاکه وحساسه اما عاشق منه واین که دوستمون گفت که همسرشان میگه می ترسه ویا میخواد فقط مال خودش باشی راست میگه اینطور آدما شاید درگذشته خیانتی ازکس ی دیدن یا شنیدن که خیلی تحت فشار قرار گرفتن
من اوایل همش دعوا میکردم اما از یجایی باخودم فکر کردم مگه من بجزیه زندگی عاشقانه وارام وپراز عشق چی میخام پس بزار به حرفش گوش کنم ببینم چی میشه چرا باید بجنگم
خوب دوست داره تنها جایی نرم نمیرم یا با نامحرم حرف نزنم نمیزنم وقتی باهاش نجنگیدم وهرچی گفت قبول کردم
زندگیم که پر از عشق شدبماند به مرور زمان بهم اعتماد کرد یه جاهایی آزادی پیداکرد م اما نه زیاد .ولی خودم عادت کردم به اخلاقش و دیگه رو اعصابم نبود بلکه باهاش خو گرفتم .
اما بگم چند تا کارم انجام دادم تا به قول دوستم نشینم درو دیوار و نگاه کنم .
خودمو با کارهای خونه .خیاطی .گل سازی .بافتنی وهزار تا هنری که احتیاج نداشت برم محیط بیرون سرمو گرم کردم بعدها بچه ها اومدن سرم گرم کارهاوتربیتشون بود .
خلاصه عزیزم اگر شوهرتون دوست داری نمیخای جدا بشی باهاش کنار بیا نخواسته باش عوضش کنید چون عوض بشو نیست کاری کن خودت به آرامش برسی .
من الان بعد ۲۵سال زندگی عاشق همسرم هستم با خوب وبدش ساختم اونم تو خونه مثل ملکه ها بامن رفتار میکنه
اینا از لطف خداوند وقتی صبور باشی و بسازی بهانه گیر نباشی خداوند بهترین ها رو واست می فرسته .بگما من اصلا گوشیم رمز نداره همسرم مرتب روش میره هیچ ناراحت نمی شم اضطرابم ندارم چون چیز پنهانی ندارم .
موفق باشید.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
چرا تلفن خونتون اشغاله با کی حرف میزنید چی میگن و... واااای نگو از وقتی میخواستم برم بیرون.من همیشه
#حرف_اعضا ❤️
سلام می خواستم به اون خانمی که با پسر عموشون نامزدن بگم عزیزم من نه کارشناسم نه روانشناس دردمندی مثل خودتون البته شاید همسن مادرتون نزدیک به سی و پنج سال پیش بعد از ماجراهایی در سن هفده سالگی ازدواج کردم همسرم خیلی دوسم داشت ولی انقدر شکاک و بد بین بود که بیچارم کرده بود(فکر میکنید این دوست داشتنه؟؟؟) گاهی می گفت با فلان شخص از نزدیکانت ارتباط داری گاهی میگفت با اون یکی ... ولی خدا شاهده که اصلا اینطور نبود . رفته رفته خوب می شد البته با وسواس فکریش اذیت میشدم و مدام کنترل میشدم سوال های پی در پی و حال به هم زن تا اینکه هشت سال پیش بازنشسته شد و روز به روز بدتر و بدتر میشد ((البته بعد از بازنشستگی شغل ازاد داشت اونم با فشار خانواده)) شکاکی و بدبینی بیشتر شد تا جایی که براحتی حموم نمی تونم برم هر جا برم هر جا باشم ریز به ریز رو سوال میکنه ضعف اعصاب گرفتم منزوی شدم بچه هام که نگم بیچاره شدن خودم محجبه و مقید هستم که با نامحرم ارتباط نداشته باشم بهیچ وجه اهل ارایش نیستم حتی طوری رفتار میکنم که در اجتماع یا فامیل مردا به راحتی نمی تونن با من بیشتر از سلام اوایل بد دهن نبود الان فوقالعاده بد دهنی میکنه حتی به مقدسات هم بد و بیرا میگه ادم لجوجی هست ولی من هرگز باهاش لج نکردم. دکتر نمیاد تا کمی اروم بشه بعضی از شب ها اشهدمو میگم و می خوابم احتمال میدم تو خواب منو بکشه خلاصه نمی دونم از کدوم اخلاقش بگم خیلی خسیس هست. الان که فکر میکنم کاش به موقع حامی و پشتوانه داشتم جدا می شدم فکر میکنم هم خودم پیشرفت می کردم و موفق میشدم هم بچه هام .خلاصه شروع زندگی با همچین ادمی سخته درست فکر کنید و درست تصمیم بگیرید سلامتی امام عصر عج صلوات
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#داستان_زندگی 🌱
داستان تلخ زندگی خواهرم #صبا
صبا دختر ۱۷ الی ۱۸ ساله بود که تو راه مدرسه عاشق علیرضا شد..
صبا خیلی اهل درس و مدرسه نبود، به اجبار پدر و مادرش می خواست مدرک دیپلم رو بگیره، به دنبال کار بود... بیشتر تابستون هارو کار می کرد خودش درآمد داشت هرچند اندک ولی از نظر خودش از بیکاری خیلی بهتر بود.
یه روز سرد زمستان بود وقتی از مدرسه برمی گشت ، سوار تاکسی شد که پسر خوشتیپ و معقولی راننده بود... از ایشون خواهش کرد که اگه ممکنه بخاطر بارون شدید درب منزل برسونتش و کرایه اشو کامل دریافت کنه....
علیرضا که تو آیینه صبا رو زیر نظر داشت خیلی از این قضیه خوشحال شد... از این طریق خونه صبا رو هم یاد می گرفت و شروع کرد به صحبت کردن....
_من دانشجو هستم، مواقع بیکاری با ماشین بابا کار می کنم پاره وقت
+خیلی هم عالی، کار خیلی خوبی می کنید
_اگر لطف کنید آدرس رو بگید شما را تا دم خونه برسونم
+همین خیابونو تا انتها برید، میرسیم به یک دو راهی..سمت چپ چند خانه جلوتر منزل ماست ببخشید مسیر شما را دور کردم و از کار انداختم
_نه خواهش می کنم
وقتی رسیدند صبا هرچه اصرار کرد که کرایه رو بده علیرضا قبول نکرد و خداحافظی کردند و از هم جدا شدند
همین آشنایی اولیه باعث شد وقت و بی وقت علیرضا می رفت سر کوچه صبا و تو مسیر مدرسه با هم صحبت می کردند
صبا پیشنهاد داد که درسته من و شما از هم بدمون نیومده ولی نمی خوام وارد دوستی و رابطه بشیم یکم با هم آشنا بشیم بعد تصمیم بگیریم ...
علیرضا به همین حد هم راضی بود، کار هرروزش شده بود بردن و آوردن صبا از مدرسه.. کلاس های دانشگاه را طوری تنظیم می کرد که حتما صبا رو ببینه....
#ادامه_دارد
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دل_نوشت 🌸
از قدیم گفتن اگه کسی رو خواستی بشناسی باهاش همسفر شو
با یکی از دوستام تازه آشنا شده بودم یه روز بهم گفت فردا میخوام برم شیراز.
گفتم: منم کار دارم باهات میام.
1- سر وعده اومد در خونه مون سوئیچ ماشینشو دو دستی تعارف کرد گفت بفرما شما رانندگی کنید.
گفتم ممنون؛ حالا خسته شدی من میشینم. معرفت اول
2- رسیدیم سر فلکه خروجی شهر خواستیم از دکه یه چیز خوردنی برا تو راه بگیریم . من رفتم از دکه اولی بخرم گفت بیا از اون یکی بخریم. گفتم: چه فرقی داره؟!!!
گفت: اون مشتریهاش کمتره، تا کسب اونم بگرده...
3- ایستگاه خروجی شهر گفتم صبر کن دوتا مسافر سوار کنیم هزینه بنزین در بیاد.
گفت: این مسافرکش ها منتظر مسافرن، گناه دارن، روزیشون کم میشه.
3-بین راه یه مسافر فقیری دست بلند کرد. اونو سوار کرد. مسیرش کوتاه بود؛ پول که ازش نگرفت، 5هزار تومن هم بهش داد.
گفتم رفیق معتاد بود ها.
گفت: باشه اینها قربانی دنیاطلبان روزگار هستن. مهم اینه که من به نیّت خشنودی خدا این کار را کردم.بره باهاش یه چیزی بخره بخوره
5-رسیدیم کنار قبرستان شهر، یه آدم حدود چهل ساله یه مشما قارچ کوهی دستش بود. بهش گفت: همش چند؟ گفت: 13هزار تومن. ازش خرید.
گفتم: رفیق اینقدر ارزش نداشتا. گفت میدونم میخواستم روزیش تامین بشه..
6- رسیدیم شيراز، پشت چراغ قرمز یه بچه 10ساله چندتا دستمال کاغذی داشبردی دستش بود. گفت 4تا 5هزارتومن.
4تا ازش خرید. گفتم رفیق اینقد ارزش نداشتا.
گفت: میدونم، میخواستم روزیش تامین بشه. گناه داره تو آفتاب وایساده.
یه جای دیگه هم از یه بچه یه کتاب دعا خرید 2 هزاروتومن!!!
7- از روی یک پل هوایی رد میشدیم، یه پیرمرد دستگاه وزنه (ترازو) جلوش بود. یه کم رد شدیم، یه دفعه برگشت گفت میای خودمونو وزن کنیم؟
گفتم: من وزنمو میدونم چقدره. گفت باشه منم میدونم اگه همه مثل من و تو اینجوری باشن این پیرمرد روزیش ازه کجا تامین بشه؟!!!
گفتم باشه یه پولی بهش بده بریم. گفت نه، غرورش میشکنه، میشه گدایی؛ اینجوری میگه کاسبی کردم.
8-یه گدایی دست دراز کرد. یه پول خورد بهش داد. گفتم: رفیق اینها حقه بازنا.
گفت: ما هیچ حاجتمندی را رد نمیکنم. مبادا نیازمندی را رد کرده باشیم.
9-اگه میخواستم در مورد یکی حرف بزنم بحث رو عوض میکرد
میگفت شاید اون شخص راضی نباشه در موردش حرف بزنیم و غیبتش رو کنیم...
10-یکی بهش زنگ زد گفت پول واریز نکردی؟!!!
گفتم: رفیق، بچه هات بودن؟
گفت: نه، یه بچه فقیر از مهدیه رو حمایت مالی کردم. اون بود زنگ زد.
گفتم: چن بهش میدی؟!!!
گفت سه مرحله در یک سال 900 هزار تومن. اولِ مهر، عید و تابستان سه تا سیصدتومن.
11-تو راه برگشت هم از سه تا کودک آویشن کوهی خرید. گفت اگر فقط از یکیشون بخرم اون یکی دلش میشکنه.
میدونین من تو این سفر چقد خرج کردم؟!!!
3هزار تومن!!!
یه بستنی برا رفیقم خریدم چون همینقدر بیشتر پول تو جیبم نبود. من کارت داشتم رفیقم پول نقد تو جیبش گذاشته بود. به من اجازه نمیداد حساب کنم.
میدونین شغل رفیق من چه بود؟!!! برق کش، لوله کش، تعمیرکارِ یخچال و کولر و آبگرمکن بود و یه مغازه کوچک داشت.
میدونین چه ماشینی داشت؟!!! پرایدِ 85
میدونین چن سالش بود؟!!!
34 سال.
میدونین من چه کاره بودم؟!!!
کارمند بودم، باغ هم داشتم.
میدونین چه ماشبنی داشتم؟
206 صندوق دار؛ کلک زدم گفتم خرابه که اون ماشینشو بیاره..
دوستم یه جمله گفت که به دلم نشست:
دستهایی که کمک میکنن
مقدس تر از لبهایی هستن که فقط دعا میکنن. بنده مخلص خدا بودن به حرکت است نه ادعا
بعضیها بزرگوار به دنیا اومدن تا دیگران هم ازشون چیزایی یاد بگیرن
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#حرف_اعضا ❤️
سلام به اون خواهر عزیزی که قم هست و بارداره 🤰 و بچه های قبلی اش سقط شدند ... عزیزم منم خوابهای ترسناک میدیدم پزشک طب اسلامی و سنتی گفتند سودای بدن که بالا باشه کابوس های ترسناک میبینیم و دعا برای حفظ جنین می خواستید آیت الله تبریزیان یک حرزی دارند 📜 به اسم حرز همراه اسم خودت و نام مادرت باید توش بنویسی و همیشه همراهت باشه و یکی حرز اتاق خواب هست در اتاق خواب تون به دیوار بزنید و یکی هم حرز کبیر امام جواد ( امام جواد دو حرز دارند یکی حرز کوتاه است و یکی حرز بزرگ ، حرز کوتاه که معروف شده نه ، حرز بزرگ و کبیر که طولانی هست اون ) برای حفظ جنین و نوزاد و همه افراد هست که شیطان و وسوسه و خطر و بلا رو دفع می کنه به اذن الله ، این ها رو از سایت آقای تبریزیان کپی کنید و با ایشان یا شاگردانشان در قم هستند مشورت کنید ان شاالله که هر چه زود تر خوب بشید ، من از وقتی بخور حضرت مریم زیر نظر شاگردشون آقای آیت اللهی شرکت کردم بسیار پر انرژی و شاد و خوب شدم قبلا کابوس های ترسناک می دیدم ، پیشنهاد می کنم زیر نظر خانم «سودابه بیوس »که هم مامایی خیلی خوبی هستند هم طب سنتی تبحر دارند ، باشید به امید سلامتی همه مادران و تربیت صحیح و صالح فرزندان 💐❤️
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
✨بسمه تعالی✨
🌿 در جواب کسی که مادرشان را، به کربلا نبردند، اگر من جای ایشان بودم، حلالتان نمیکردم.
حق مادر شما، فرض کنید، چند گرم سنگینتر از فرزندان شما بوده است!!!.
آن روز فرصت داشتید، و اگر دیر شده است، مقصر شما بودید.
پدربزرگم از مادرم راضی بود، با اینکه در حق فرزندش کوتاهی کرد، شما کودک را، به سالمندی که باید احترامش را، نگاه میداشتید، ترجیح دادید.
همیشه از خدای متعال خواستم، فرزند صالحی داشته باشم.
اگر هم او به التماس من اعتنا نکند، از خدای بزرگ میخواهم در آخرت هم او را، نبینم.
چون جگرم را، سوزانده است.
ظلم والدین به فرزند، و فرزند به والدین، هر دو حساب و کتاب دارد.....و اعضای خانواده موظف هستند، حقوق یکدیگر را، رعایت کنند.
مادرم هم پدرم را، حلال نخواهد کرد.
خدای متعال از شما مردان، قدرتمندتر است، و او اگر بخواهد زیارت را، نصیب بانوان میکند.
به نظرم خیلی خوب است، که قسمت نبوده مادر رنج کشیده من هم، با شوهر سنگدلش زیارت برود.
مادر شما هم با عروس خودش که، به فکر خودش بود، و او را به چشم غریبه دید، به زیارت نرفت.
هیچ کس دختر خود آدم نمیشود.
البته گاهی عروس، و دامادهای خوش اخلاق، و انسان هم داریم.
✨🌿 از صالحان التماس دعای فرج داریم ✨🌿
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پرسش_اعضا ❤️
سلام.لطفا پیام منو بزارید.
مادرم چندروزه که سینه سمت راستش درد میکنه فقط سمت راست و یک خط قرمز از بالا تاپایین کشیده شده میشه.ایا کسی با این نوع مشکل اشنا هستش و بگید چی هستش؟
ممنونمیشم بگید خیلی نگرانم😥😭
❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹
سلام خدمت ادمین عزیز و همراهان گرامی
یه سوال داشتم ممنون میشم در کانال بذارید
من چندسال پیش وزنم بالابود رژیم گرفتم وزنم کم شد تا رسید به ۵۸کیلو و چند سال هم با همین وزن موندم تا اینکه تابستون امسال ازدواج کردم وزنم رفت بالا پرخور شدم هر روز برنج میخورم شکم دراوردم اراده ای برا رژیم ندارم الان وزنم شده ۶۴کیلو و من اصلا دوست ندارم و اینکه معذرت میخوام یبوست هم گرفتم بصورت شدید
دلم میخواد ۶کیلو کم کنم چکار کنم بهم میگن بلغمی هستی اول از کجا بفهمم دوم اگر بلغمی هستم چکار کنم راهکار درمانش چیه و بعد چطور میشه یبوست رو درمان کرد که در طول روز ۲یا ۳بار اجابت مزاج داشته باشیم (من در طول هفته ممکنه ۱بار یا دوبار اجابت مزاج داشته باشم)
❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹
سلام
خداقوت
خواهش میکنم اگه میتونید کمکم کنید
من ی خواهر دارم ک اصلا براش مهم نیست با نامحرم چت کنه
با همه در ارتباطه تا جایی میرن ک مرز از صحبت ها برداشته میشه ولی باز من میفهمم یکاریش میکنم ولی باز دور از چشم ما اینکار رو میکنه
مامان فهمیده دعواش کرد
گریه کرد
داد زد
که دروغع و تهمت
ولی نبود
ناراحت شد مثل دیونه ها سم خورد دوبار قصد خودکشی داشته ک ناموفق بوده
بعد مامانم ترسید
دیگه باهاش اونجوری صحبت نکرد
سربسته سربسته گفت
بعد خواهرم خوبه مهربونه
نماز میخونه
از امام زمان و عشقش به امام دم میزنه ولی
اینجوری نیست
بخدا واقعا حالم بهم میخوره
میرم یواشکی گوشیشو چک میکنم ک اشتباه نکنه
دوباره میبینم همزمان با چندتا پسر چت میکنه
واقعا نابود میشم اینارو میبینم
ادعا میکنه عاشق ی پسره است
و( اون پسره هم بهش اهمیت نمیده)
ولی باز با پسرا حرف میزنه
جوری ک اصلا مرز نداره
مامانم ناراحتی قلبی داره و منم مدیون کرده ک اون دنیا پیش حضرت زهرا سلام الله علیها ازت شکایت میکنم اگه چیزی بدونی و نگی
با وجود قلب مریضش واقعا نمی دونم چیکار کنم
تروخدا بگین کسی میدونه چیکار کنم دست از کاراش برداره
ایدی ادمین🌱👇🏻
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#حرف_دل 🌱
چقدر بد که آدم ها بدون پرسیدن آن چیزی که از کسی ذهنشان را به خود مشغول کرده نگاهشان به آن فرد عوض می شود و زود قضاوت می کنند،تنها می گذارند،حمایت هایشان را دریغ می کنن و جور دیگری می شوند کلا".
چقدر بد که آدم ها این روزها کفش و لباس و ظاهر را معیار برتری آدم ها قرار می دهند و هر کسی که گران تر پوشیده باشد محبوب تر است انگار،چقدر بد که آدم ها این روزها موقعیت نشناس شده اند،خود بین شده اند و به بهانه های مختلف سعی در به معرض نمایش گذاشتن خودشان را دارند.
چقدر بد که آدم های دیگر این روزها برای آدم های ساکتی که در جمعی شلوغ تنهایند هم صحبت های خوبی نمی شوند .
چقدر بد که آدم ها به جای مهربانی کردن دنبال کلمه های مناسب می گردند برای شعله ور کردن آتش خشم دیگران و فرو نشاندن خشم خود،چقدر بد که همیشه آدم هایی هستند تا همه را به جز خود مسبب اشتباهات زندگیشان بدانند.
چقدر بد که یاد نگرفته ایم از هر کسی به اندازه ی توانش انتظار داشته باشیم،چقدر بد که این روزها آدم هایی پیدا می شوند که با ما مشکل دارند و از طرفی استادِ عوض کردن نظر دیگران نسبت به ما هم هستند و بدتر از آن اینکه آدم های دیگری هم هستند که به سادگی تحت تاثیر حرف های خام آن دیگری قرار می گیرند،و چقدر بد که تو در برابر همه ی این احوالاتِ بد سکوت می کنی.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#حرف_اعضا 🌸
سلام ب همه ، به اون خانمی که باپسر عموش ازدواج کرده و شکاک وحساس هستن بگم
برادر شوهرم با دختری دوست بودن بعد از حدود یک سال ونیم با مشکلاتی ازدواج کردن ،
از همون اول عقد برادر شوهرم همین حساس بازی رو شروع کرد اون موقع گوشی تازه امده بود همه مردم کم کم گوشی خریدن ولی برادر شوهرم برای زنش نمی خرید بعد ۱۰ سال براش گوشی خرید ب شرت ها وشورت ها باید هیچ پیام رسانی نداشته باشه وبعدها بیشتر و بیشتر شد همیشه برادر شوهرم هرشب که از سر کار می امد گوشی شو نگاه می کرد برای کی زنگ زدی چند دقیقه حرف زدی مکالمه هر دقیقه اینقدر میشه مثلان این تومن بیشتر شده اونو با کی حرف زدی حذف کردی ،منظورت چی بوده عکس پروفایلتو این گذاشتی یه تلگرام تو گوشی خودش براش نصب کرد یعنی همیشه تو خونه گیر می داد چرا فلان فامیل مار رو انجوری نگاه می کردی ......
تنهای حق رفتن هیجا رو نداشت حتی خونه مادرش خواهرش سوپرمارکت ، خودش حق شارژ خریدن نداشت .....
من که ادم محجبه هستم نمی زاشت با من حرف بزنه می گفت تو گوشت می خونه از راه بدرت می کنه بلاخره اینقدر حلقه محاصره تنگ کرد زنش خسته شد از این همه توهمت هر چی هم می گفت طلاقم بده نمی داد می گفت دوست دارم زنش می گفت حالا ب من این همه سخت گیری وتوهمت می زنی منم این کار می کنم اخر سر بعد از ۱۱ سال ازدواج با دوتا پسر بچه ۷ ساله و ۹ ساله زنش با کسی گرفت وبلاخره طلاق گرفت
من خیلی مشاوره به جاریم می دادم میگفتم حساس نباش بزار گوشیتو نگاه کنه بزار خیالت ازت جمع بشه ولت می کنه
ولی خوب که نشد بدتر هم شد ، برادر شوهرم سالم پولدار خوش اخلاق و زن دوست هم بود فقط شکاک بود که این یدونه عیب همه خوبی هاشو پوشانده بود و جاریم خسته شده بود واصلان دوسش نداشت خوبی هاشو دیگه نمی دید ، برادر شوهرم میگه ۱۰ تا دیگه زن بگیرم همین اش هستو همین کاسه 😔😐
تو رو خدا ببخشید طولانی شد
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام.لطفا پیام منو بزارید. مادرم چندروزه که سینه سمت راستش درد میکنه فقط سمت راست و ی
#پاسخ_اعضا 💚
سلام خانمی ک یبوست دارن عزیزم از عطاری برگ ثنا بگیر هفته ای دویا سه بار دم کن بخور خوشمزه هم هست کامل یبوستتو برطرف میکنه هم شکمتوکوچیک میکنه
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام خدمت همه اعضای محترم کانال.خدمت عروس خانومی که میخوان شش کیلو کم کنند،خانوم گل شما تشریف ببرید پیش یک مختصص طب سنتی حاذق هم تشخیص مزاج براتون بدن هم یبوستتونو درمان کنند و هم مشکل اضافه وزنتونو حل کنند.متخصص طب سنتی باید زبان شما رو ببینه خصوصیات ظاهری شما رو ببینه هم تشخیص مزاج بده هم راهکار برای درمان.
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام در جواب خواهری که کرونا گرفتن راهکار میخواستند من جایی این مطلب را خواندم انشالله به کارشان بیاید
هر کس تو خونه مریض داره که به امیکرون و گلو
درد دچار هست حتما حتما
یه دونه شلغم خام رنده کنید
با درجه ریز بعد یه سیب کوچیک هم روش رنده کنید و کمی هم عسل و لیمو سنگی ترش اضاف کنید..
و بخورید معجزه میکنه هم صداتون درست میشه هم چرک گلو رو میکشه و همکسالت و سرما خوردگی و ویروس از بین میبره...ان شاءالله
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام در جواب دوستی گلمون که چاق شدن و اراده رژیم ندارن بهترین کار روزه هست نیت روزه کنن وقتی که روزه می گیری خود به خود اشتهات کم میشه فقط حتما آب زیاد مصرف کنن تا بدنشون بی آب نشه پوستشون خراب نشه.وعده افطار با چای خرما دو کف دست نان گردو یه قوطی کبریت پنیر گوجه خیار دو ساعت بعد شام که سعی کنید حتما یک سیب هم بخورنوبرنج دوبار در هفته استفاده کنید و بیشتر تخم مرغ آب پز مرغ بخورن کشک بادمجون درست کنن منتها بادمجون کبابی کنن خیلی خوشمزه سیر کننده و کم کالری بورانی اسفناج بخورن که سیر کنندس برای یبوست الوتو سوپ اش خورشت بریزن یا همین طوری میل کنن انجیر روغن زیتون ذرت کبابی کم کالری مفید برای یبوست هم خوبه کیوی خاکشیر در کل شیش کیلو وزن خیلی زیادنیست با این کارا میتونی به تناسب اندامت بر گردی
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#یک_نکته_از_هزاران 🌸
کسی می گفت:
در بیمارستان نوزاد مُرد و آن را به پدرش دادند که دفنش کند، من نیز همراه او سوار ماشین شدم و به سوی قبرستان حرکت کردیم...
او نوزادش را در آغوش گرفته بود و نگاهش می کرد... تا اینکه در راه رفتن به قبرستان، ماشین به خیابانی پیچید و نور آفتاب به داخل ماشین و روی نوزاد افتاد...
پدر حرکت عجیبی از خود نشان داد!!!
سبحان الله، پارچه سفید روی سر خود را در آورد و با آن نوزادش را پوشاند تا آفتاب به او نخورد!!!
انگار فراموش کرده بود که فرزندش مرده است ...
از عطوفت و رحمت پدر نسبت به فرزندش؛ بغضم ترکید و گریه کردم... و معنی این آیه را خوب فهمیدم و تکرارش می کردم👇
﴿.. و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا ﴾
بگو : «پروردگارا ! به آنان رحمت آور، همانگونه که مرا در کودکی پرورش دادند».
🍁 پدر و مادر می توانند همزمان ده کودکشان را دوست داشته باشند و به آنها توجه کنند اما ده پسر نمی توانند از یک پدر یا یک مادر مراقبت کنند...
🌟خداوندا به ما توفیق بده که به پدر و مادر خود نیکی کنیم و ما را ببخش به خاطر کوتاهی و خطایمان در حق آنان.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#تجربه_اعضا 🌸
سلام درجواب شکاک بودن همسر
میخواستم به دوست عزیزم بگم منم دوسال پیش نامزد کردم بصورت سنتی یعنی آشنایی. حدود یکماه و نیم رفت و آمد کردیم باهم بیرون رفتیم وقتی رفتاراشو زیرنظر گرفتم متوجه شدم شکاک و عصبی و فوق العاده خسیس... تنها بیرون نرو و باکی رفتی چی پوشیدی کجا رفتی حتی به جایی رسیده بود که حتی مامام یبار به شوخی بهش گفت میخوام برا دخترم مجلس عروسی بگیرم بعدش تو ماشین پیش من زد زیرگریه که بهم قول بده بعد ازدواج خودمون دوتا باشیم باهیشکی رفت و آمد نکنیم من اونجا فهمیدم اگه باهاش ازدواج کنم نمیذاره برم خونه بابام. یا بعضی وقتا باهاش شوخی میکردم انقدر زودجوش میاورد و قرمز میشد مثلا تو شوخی میگفت دوس دارم بزنم تو دهنت. یا میگفت دوس دارم بعد ازدواج یه سیم کارت برات بگیرم که هیشکی شمارتو نداشته باشه حتی دوستات و خانوادت. به بهداشت خودش نمیرسید میومد خونه بابام همش بوی بد میداد و ... قراربود عیداون سال عقد کنیم رفتیم حلقه بخریم مامانش که تا من دس میذاشتم رو یه حلقه الکی گوشی میگرفت دست میرفت بیرون خودشم بهم میگفت یک میلیون بیشتر ندارم خداشاهده قبلش به من میگفت حلقه طلا باید برام بخری درسته نمیندازم ولی پس اندازم هس منم گفتم باشه من دست گذاشتم رو یه حلقه که قیمتش ۹۵۰بود بعد یهو گفت من نقره میخوام منو برد یه نقره سفارش داد یک میلیون و پونصد یعنی من حلقم شد۹۵۰ مال اون که نقره بود شد۱۵۰۰ خودش پول نداشت توقع مراعات منو داشت ولی خودش مراعات جیب بابای منو نکرد و حتی تو این یکماه و نیم منو بیرونم میبرد یه آب برام نخرید....
اینرفتارارو که دیدم تا اومدم خونمون نشستم یه جدول نوشتم خوبی ها و بدی ها... رفتمپیش مشاور نه یکی بلکه پنج تا نه فقط مشاور غربی بلکه مشاور مذهبی هم رفتم...
همشون گفتن نامزدیتو بهم بزن و من اینکارو کردم مادرم خیلی از اینکه مردم حرف بزنن میترسید و گریه میکرد ولی گفتم مامان من الان نامزدم تودوران آشنایی هستم میتونم راحت بهم بزنم ولی اگه ازدواج کنم خدایی نکرده به بن بست بخورم پشت سرم حرف بیشتر غضب خدا هس و این وسط ممکنه بچه هایی هم بدبخت بشن دیگه نامزدی رو بهم زدم هرچقدرم گریه کرد ببخشید تغییر میکنم ولی مشاور به من گفت ازدواج یعنی سازش با تفاوت ها نه تغییر طرف تو نمیتونی کسی رو که بیست و چندسال یه اخلاق خاص داشته رو تغییر بدی و اونمنمیتونه عوض بشه من بهم زدم نامزدی رو و همه چی رو پس دادم بماند مادر بی ادبشون زنگ زده بود عموم بد و بیراه گفته بود و پشت سرم حرف زده بود ولی من بیش از پیش ایمان اوردم که کارم درسته بعد از اونم خیلیا بودن پشت سرم حرف زدن ولی من به خدا توکل کردم و گفتم جوری دستمو بگیر بلندم کن که همه کف کنن... بعد از چندماه با توسل بر ائمه و با توکل برخدا یه مورد خوب اومدخواستگاریم و الان ازدواج کردم و راضیم. دعا میکنم بحق بی بی فاطمه زهرا تمام دخترای سرزمینم خوشبخت و عاقبت بخیر بشن و انتخاب هاشون رو اول عاقلانه انجام بدن بعد عاشقانه.😊
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#نظر_اعضا 🌸
سلام در مورد اون دوست عزیزی خواهرش با بانامحرم چت میکنه
عزیزم میدونی به نظرم با داد و دعوا چیزی درست نمیشه باید از راه دوستانه باهاش وارد بشی و این بگی رابطه های مجازی واقعا به جایی نمیرسند
از یه نفر که بزرگتر و خوب صحبت میکنه بخواهی
با خواهرت منطقی صحبت بکنه
این رابطه های مجازی به هیچ چیزی نمی رسند
و اینکه احتمالا خیلی دوست داره ازدواج کنه
اگه خواستگار داره راه بدید اینطوری شاید بخودش بیاد
به نظرم مادرتون باید یه مدت گوشی از خواهرتون بگیره و ازش بخواد تو کار خونه کمک کنه اصلا نزارید تنها باشه با خانواده تون بیرون بیرید به یه کاری مشغلوش کنید ذهنش کمتر درگیر بشه
به نظرم حتما به مادرتون بگید ولی ازش درخواست کنید داد نزنه و دعوا نکنه زیاد حرص نخوره فقط گوشی از خواهر تون بگیره یه دو ماهی بدون گوشی باشه خط خواهرتون عوض کنه بعدا بهش گوشی داد از این گوشی ساده ها باشه فقط بتونه زنگ بزنه
هیچ کس دلسوز تر مادر وجود نداره
💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام دوست عزیزی که بابت چت کردن خواهرشون با نا محرم ناراحت هستن من نمی دونم می تونی این کارو انجام بدی یا نه یه کم سخت ولی جواب میدهد چله آیه الکرسی روز چهار شنبه باطهارت باید باشی ۶عدد ابریشم رو به رنگهای متفاوت باشه برداشته وروی.هم قرار میدی بعد یک گره می زنی یه آیه الکرسی تو گرهدوم دوتا تو گره سوم سه تا تا ۴۰ تا باید گره بزنی تو چهلمین گره ۴۰ بار آیه الکرسی رو می خونی به بهونه ای می بندی گردن خواهرت تا چهل روز گردنش بمونه بعد چهل روز باز کن بنداز تو آب روان یادت باشه آیه الکرسی تا وهوالعلی والعظیم خوانده بشه نگران نباش حتما جواب میده
💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام
درمورد اون عزیزی ک دوست دارن نماز بخونن ولی اراده ندارن:عزیزم اینکه دوست داری نماز بخونی خیلی عالیه...!شاید سخت باشه برات بعداز چند سال بخای یکدفعه روزانه 17 رکعت نماز بخونی بخاطر همین دوباره ولش میکنی ،بنظر من بهتره از روزی 2رکعت شروع کنی و کم کم بیشترش کن....اینکه روزی 2 رکعت نماز بخونی بهتراز اینه ک اصلن نخونی....
دین ما اصلا دین سختی نیست ...اتفاقن خیلی هم قشنگه🌸
سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات
💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام عزیزم اگه ممکنه پیام منو تو کانال بذارین ممنون میشم راجع به آقایی که مادرشون ازشون خواسته کربلا ببرنش، آقای محترم درسته که شما دچار عذاب وجدان شدین و این کاملا طبیعیه ولی به نظر من توقع مادرتون نابه جا بوده که خواستن یکی از بچه هاتونو با خودتون نبرین خانومتون کاملا حق داشته نمیشه بچه کوچیک رو با خودتون نبرین.اگه جداگانه ایشون رو با خودتون میخواستین ببرین کار معقول و به جایی بود ولی حالا که این اتفاق نیفتاده به نظر من میتونین یا خودتون یا کسی به نیابت ایشون زیارت رو انجام بدن ،براشون نماز و قرآن بخونین و شک نکنین مادرتون شما رو میبخشه امیدوارم خدا ایشون رو رحمت کنه.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••