eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.5هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
و ❤️ هیچ وقت به گوشی عباس دست نمیزدم ولی اون روز بلافاصله بعد از رفتنش موبایلش رو که هنوز توی بازی بود رو برداشتم و رفتم توی پیامهاش .. اسم نرگس رو مامان پسرم سیو کرده بود .. دستهام میلرزید .. پیامهای اخیرشون رو خوندم .. نرگس تو همه ی پیامهاش عباس رو عباس جونم خطاب کرده بود .دلم میخواست الان نزدیکم بود و تکه تکه اش میکردم .. آخرین گفتگوشون همین یک ساعت پیش بوده که نرگس گفته بود نگرانم بچه به دنیا بیاد و یک دونه لباس نداره تنش کنیم .. عباس جواب داده بود نگران نباش نرگس گلی فردا میریم هر چی لازمه میخریم .. دیگه چیزی نمیدیدم .. عباس .. عباس من .. به کسی غیر از من هم گفته بود گلی ... مگه من فقط گل عباس نبودم .. دیگه حتی یک ثانیه نمیتونستم و نمیخواستم عباس رو ببینم .. سریع ساک کوچکی برداشتم و وسایل شخصیم رو جمع کردم .. در تمام این مدت اشکهام بی اختیار میریخت و باعث کند شدن کارم شده بود .. وسط سالن مانتو میپوشیدم که عباس برگشت .. با تعجب نگاهم کرد و پرسید مریم .. چی شده .. چرا گریه میکنی .. قدمی به سمتم برداشت که بلند داد زدم سمت من نیا .. عباس هم با صدای بلند پرسید چی شده؟ کی بهت حرفی زده؟ با دست اشاره ای به موبایلش کردم و گفتم اون ... حرفهای خصوصیت با نرگسسس گلییی جونت رو بهم گفت .. ساکم رو برداشتم و دیگه منتظر یک کلمه حرف از جانب عباس نشدم و از خونه زدم بیرون .. 👇👇👇 ادامه 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5 داستان عباس و مریمه ها😍🙈👆🏻 ترکونده کل رو💪🏻 از دستش نده این داستان 😍🔞👆🏻👆🏻
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۱۲۴🌼 @azsargozashteha💜
124.mp3
4.17M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۱۲۴🌼 @azsargozashteha💜
🌱 مَعَانِي الْأَخْبَارِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْقَطَّانِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ أَبِي قُتَيْبَةَ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ رَافِعٍ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ النَّبِيِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا قَالَتْ سَمِعْتُ النَّبِيَّ ص يَقُولُ إِنَّ فِي الْجُمُعَةِ لَسَاعَةً لَا يُوَافِقُهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ يَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا خَيْراً إِلَّا أَعْطَاهُ إِيَّاهُ قَالَتْ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّ سَاعَةٍ هِيَ قَالَ ص إِذَا تَدَلَّى نِصْفُ عَيْنِ الشَّمْسِ لِلْغُرُوبِ قَالَ وَ كَانَتْ فَاطِمَةُ تَقُولُ لِغُلَامِهَا اصْعَدْ إِلَى الظِّرَابِ فَإِذَا رَأَيْتَ نِصْفَ عَيْنِ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلَّى لِلْغُرُوبِ فَأَعْلِمْنِي حَتَّى أَدْعُوَ. فاطمه زهرا علیهاالسلام مى ‏فرماید: از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله شنیدم، در روز جمعه ساعتى است كه هیچ مسلمانى مراقب آن نبوده كه حاجت خیرى از خداى عزوجل بخواهد مگر آنكه حاجت او را برآورده ساخته است. فاطمه علیهاالسلام مى‏ گوید عرض كردم یا رسول‏ اللَّه آن چه ساعتى است؟ فرمود: آن هنگامى است كه نصف قرص خورشید در موقع غروب پنهان شود. پس از آن فاطمه به غلام خود فرمود: بر فراز بام درآى و چون دیدى نصف قرص خورشید در هنگام غروب پنهان شد به من خبر ده تا دعا كنم 📓 منبع : بحارالانوار ج 86 ص 269 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کربلا ضریح مطهر امام حسین❤️ : دوستان گلم این فیلمو اقا مرتضی به درخواست من گرفتن ببخشید اگه زیاد خوب نگرفتن ،به خاطر دل شما این درخواستو کردم ازشون ان شالله روزی خودتون بشه به زودی🤲
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام دوست عزیز.لطفا سوالم رو در کانال قرار دهید.دختر کوچیکم تقریبا همه ی دندونای شیر
❤️🍃 سلام اون خواهری که گفتن دلپیچه خشک دارم لیمو نمک بزنه آبش بخوره آبلیمو بریزه توی چای کم رنگ بخوره چن بار تکرار کنه خوب میشه آن شاءالله قرص هیوسین خوبه 8ساعت یک( با مشورت پزشک)❌ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام اون خواهری که گفتن دلپیچه خشک دارم لیمو نمک بزنه آبش بخوره آبلیمو بریزه توی چای کم رنگ بخوره چن بار تکرار کنه خوب میشه آن شاءالله قرص هیوسین خوبه 8ساعت یک 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام در جواب اون خانمی که پوست صورت و سر پسرش قارچی شده؛ پماد کتوکونازول و مگاکورت عالی هست ،شب بزنه و فرداش با شامپو ضد قارچ بشوره ،هفته ایی دو الی سه بار به مدت یه ماه بزنه ،انشاالله که خوب میشه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام برای خانمی که پسرشون ۲۷ سالشه وخسته شدن از خواستگاری زیاد رفتن،ممنون میشم بفرمایی در کدام شهر ساکن هستی،توکل بخدا وبه اهل بیت سپردن دیگر اینکه باور کنید قسمت پسرتون هر زمان پیدا بشه جور میشه همه چیز.نگران نباشید. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام بعضی از چادر مشکی ها متأسفانه پرز و خاک زود بهشون می چسبه ماشین لباسشوئی الکتریسیته رو تشدید میکنه، سعی کنید چادر با دست شسته بشه وقتی آبکشی تموم شد، در لگن آب ریخته و مقداری نرم کننده لباس، با دست آب رو آرام هم زده سپس چادر را توش بمدت یربع تا نیم ساعت بمونه بعد بچلونین و بزار خشک بشه ان شاءالله مشکل حل بشه🌺 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عزیزان در جواب دوستانی که گفتن بچه هاشون عضو شرکت‌های حرمی شدن و نمیان خونه دوست عزیز شرکت حرمی چرا نباید بگذاره بچه بیاد خونه اتفاقا شرکت‌های حرمی دنبال زیرمجموعه و جذب افراد بیشترند یه کم مراقب باشید و اطلاع بدید که بچه هاتون نیستن چون تو یکی از روستاها که یه بچه اینجوری رفته بود و با خانواده ش ارتباطی نداشت یه بار فرار کرده بود اومده بود خونه به خانواده ش گفته بود عضو داعش شده ولی از طرفی فکر میکرده اگه سپاه یا نیروی انتظامی بفهمه می‌گیرندش دوباره از خونه فرار کرده بود یه نفر دیگه هم پسر یک خانواده همینطور غیب شده صد میلیون هم پول برده که کار کنه گفتن میلیاردر برمیگرده ولی نمیزارن که بیاد با خانواده یا بدونن که کجاست و چکار میکنه فقط میگن هراز چندگاهی زنگ میزنه میگه زنده م آخه اگه حرف پول و شرکت باشه چه دلیلی داره اینقدر مخفی کاری که حتی اجازه دیدن پدرومادر و دادن شماره تلفن و اینکه بگن کجایند نداشته باشند البته میگن تحدید هم میشند هم بچه ها و هم خانواده ها تورو خدا مراقب باشید حساب شده کار کنید البته من فقط شنیدم خودم اصلا این بچه هارو نمیشناسم خدا خودش کمک کنه واقعا خیلی مشکلات زیاده مواظب بچه ها باشیم و دعا کنیم بچه هامون جزو یاران امام زمان باشند 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 با سلام خدمت اعضای محترم گروه و ادمین های گرامی خانم عزیزی که مادر شوهرشون زمین گیر هستند و پیش ایشون هستند عزیز دلم اول در مورد شوهرتون که میگید کم حرف هیچ ناراحت نباش اکثر مردها اینجورین چون خلقتشون اینه تو مغز مردها یک قسمت برای صحبت کردن طراحی شده برای زن ها چها قسمت چون باید با بچه ها سر و کله بزنن پس بنده خدا مردها دست خودشون نیست خلقتشون اینه و محبتشونو عملی نشون میدن و اکثرن از محبت و لسانی و زبانی طفره میرن. دوم در مادر شوهرتون این موهبتی از جانب خدا به شماست واین رو واقعا قدر بدونین که نصیب شما شده و اگر پیش بقیه بچه هاش نیست چون لیاقت از اون ها سلب شده مبادا در دلت ناراحت باشی از این لحظه در دلت نیت کن و این رو خالصانه برای خدا انجام بده و با خدا معامله کن دنیا و آخرتت آباد میشه اگر پرده ها از جاوی چشمان ما کنار میرفت میدیدی برای هر لحظه خدمت به این پیرزن و تحمل غرعر هایش چه نعمات عظیمی در انتظارته. و مطمئن باش این دوران خیلی زود میگذره و رو سفیدیش تو دنیا و آخرت برات میمونه. در مورد دخترت مثل فرشته ها از دنیا رفت پاک و مطهر اگر در برابر این مصیبت صبوری کنی اجری در انتظارته که به ذهنت ختور نمی کنه. عزیز دلم در راه اطاعت پروردگار موفق و پیروز باشی. برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام عصر صلوات 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام وقت بخیر .برای خانمی که سر دخترش پسوزیاریس گرفته. منم همین مشکل برام پیش اومد که اول در ناحیه ی سرم به اندازه ی عدس سرخ میشد وخارش میگرفت وبعد ازمدتی فلس مانند میشد.من پماد کلوبتازول استفاده کردم که روی زخم میمالیدم وبعد از چندین روز خوب شد. البته قابل عرضه که پسوزیاریس قطعا ازبین نمیره وگاها برمیگرده.ولی با کرم کلوبتازول کنترلش میکنم. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام دوست عزیز.لطفا سوالم رو در کانال قرار دهید.دختر کوچیکم تقریبا همه ی دندونای شیر
❤️🍃 سلام به شما و همه دوستان من خیلی دلم میخاد برم مشهد ولی شرایطشو ندارم هرکسی میخاد بره به مشهد از طرف من به امام رضا بگه خیلی ممنون که به من روسیاه نگاه کردی اسمم هم باشه مامان علی اصغر 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌺 دختر ها منتظر خواستگار نباشید دعای گشایش بخت دخترها خیلی موثر روش ختم سوره الرحمن جهت گشایش بخت در عرض یک هفته به این صورت است که برای بازشدن و گشایش بخت در عرض یک هفته می‌بایست هفت سوره قرآن را بخوانید. هر روز یکی از سوره ها را باید خوانده شود. ترتیب خواندن سوره‌ها را در ادامه آمده‌است: شنبه: سوره “فتح” خوانده شود. یکشنبه: سوره “یس” خوانده شود. دوشنبه: سوره “واقعه” خوانده شود. سه‌شنبه: سوره “الرحمن” خوانده شود. چهارشنبه: سوره “جنّ” خوانده شود. پنجشنبه: سوره “ملک” خوانده شود. جمعه: سوره “سجده” خوانده شود. همچنین زمان ختم سوره الرحمن، هربار که به آیه «فبایّ آلاء ربّکما تکذّبان» رسیدید، بایستی متن را بخوانید: «لا بِشَیْء مِنْ آلائِکَ رَبِّ اُکَذِّبْ» این دعا دارای منابع معتبری همچون {الکافی، ج‌۳، ص‌۴۲۹؛ ثواب الاعمال، ص‌۱۱۶ و بحارالانوار، ج‌۸۹، ص‌۳۰۶} می‌باشد. برای پسران هم روایات متعددی هست که تاکید بر نماز اول وقت دارن یعنی هرچی از خدا بخواین بهتون میده اگه به صلاحتون باشه فقط نماز اول وقت فراموش نشه👌 البته نماز اول وقت برای گشایش تمام امور عالیه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام در جواب اون خانومی که گفتن خواهرشون جراحی مجاری اداری انجام دادن ولی بهتر نشدن...عزیزم من هم همین مشکلو چند سال داشتم و دوبار جراحی کردم...بعد از طریق یکی از دوستانم با یک درمان گر طب اسلامی آشنا شدم ایشون به من گفتن که هر شب یک قاشق عسل و مقداری سیاه دونه روی عسل بریز و بخور طوری که سیاه دونه رو در دهانتون بجویید و کلیه ها رو با روغن سیاه دونه ماساژ بدین و شال پشمی ببندید...به لطف خدا کاملا مشکلم چندین ساله که برطرف شده 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام بر حبیبه خانوم مهربون دلسوز و همه اعضای محترم گروه من همون خانمی هستم ک گفتم دختر 5سالم بر اثر ترس لکنت گرفته حالا بعد تقریبا دو ماه گفتار درمان چند وقتی هست ک دیگه تکرارخیلی کم گرفتگی نداره ولی موقع ک میخواد حرف بزنه انگار نفس کم میاره دهانشو باز میکنه مثل هااا میگه تقریبا بین همه حرفاش هست حالا گفتار درمان میگه این تنفسش مشکل داره گفتارش مشکلی نداره حالا من موندم ببرمش چ دکتری خواهش میکنم اگه دکتر خوبی تو قم سراغ دارین معرفی کنین وتورا خدا شمارا بخون شهیدان سخت محتاج ب دعا هستم برای دخترم با اون دلهای پاکتون دعا کنین برای طفل معصوم من هرکی کرمانه اگه رفتی گلزار شهدا شهید سلیمانیو قسم بدین ب خون خودش ضامن طفل معصوم من بشه خدا میدونه این دوما چی کشیدم دیونه شدم😭😭😭😭😭ممنونم از همه ی شماهاجانن التماس دعا🙏🙏😭 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام ب همگی و ب خانمی ک گفتن دلش شکست ک کسی جوابش رو نداده عزیزم من برای رهایی شوهرت از زندان دعا کردم و ناراحتت شدم چون درکت میکنم حدود ۱۸ سال پیش وقتی پسرم ۳ سالش بود شوهرم بعلت بدهکاری ۲ ماه افتاد زندان یادمه اونروزا بستنی ۵۰ تومان بود خانواده شوهرم پول ی بستنی رو هم کف دست پسرم نزاشتن.ولی خدا کمک کرد و ب سختی گلیممون رو از آب کشیدیم بالا .عزیزم ۴۰ مرتبه صلوات حضرت فاطمه رو بخون.۲۱ مرتبه آیت الکرسی رو بخون. قبل از رای دادگاه بعد از اذان صبح ک هنوز آفتاب طلوع نکرده سوره طه رو بخون.برای رفع گرفتاری در روز جمعه سوره احقاف مفیده.اگه ک اصفهان هستی آقای مجلسی تو سبزه میدون برو چهار طرفش سوره یس رو بخون و امامزاده شاه نوری روبروی بیمارستان چمران هم خیلی حاجت ها را روامیکنن .انشاالا ک ب زودیای زود گره از کارِت باز بشه و شوهرت بیاد خونه و خبرشو توگروه بگی. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 باسلام خانمی کدگفتید کلدخانواده قارچ پوستی گرفتید عزیزم ریشه ی بیشتر این قارچ ها کیسه و لیف و سنگرپاهست ک توی حمام استفاده میشه .اول ک هر کسی باید کیسه و لیف جداگونه داشته باشه وبعد از استفاده بزاری تو آفتاب .زمستونا ک آفتاب نیست بشور و بزارخشک ک شد بزار رو بخاری .حالا هم اونا رو بریز دور و نو بخر.وبرای درمان اقدام کن انشاالاا ک رفع میشه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 مادری که چشم پسرشون چرک میده حتما ببرنش دکتر چشم شاید مجرای اشکش بسته شده دختر منم همین مشکل و داشت قطره چشمی میانداختم با چای میشستم ولی دوباره آب میداد چشمش برا دختر منم دعا کنین چهارشنبه عمل داره برای چشمش (اگه خدای نکرده چرک پشت چشم برسه بینایی کم میشه) 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام در جواب خانمی که میگه چادرش خاک به خودش میگیره با نرم کننده حتما مارکش سافتلن پوش طلایی باشه بشورن من خودم چادرامو با این نرم کننده میشورم حتی یه با هم خاک و .. به خودش نمیگیره حرف نداره امتحان کن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_ازدواج ❤️😍 بلاخره دلم رو زدم به دریا و یه روز ازش خواستم از تهران بیاد مشهد تا باهم صحبت
❤️ چند روزی گذشت ولی خبری از حمید نداشتم گوشیشم خاموش بود و من نمیدونستم علتش چیه نه به اون همه اصرارش ونه به این همه بی تفاوتی میترسیدم پشیمون شده باشه و آبروی من جلوی دوست وهمکارو خانواده بره .همینطوری هم نمیتونستم نگاه سنگینشون رو روی خودم تحمل کنم .توی همین افکار بودم که تلفن زنگ خورد پریدم بالا درسته تلفنه بود که داشت زنگ میخورد نگاه کردم دیدم ازتهرانه همون شماره ای که حمید باهاش زنگ میزد.گفتم باید حالشو بگیرم. برای همین قطعش کردم .به دقیقه نکشید که دوباره زنگ زد ومن دوباره قطع کردم.اینکار چندبار تکرار شد.نمیخواستم جوابش رو بدم خیلی ازش دلخوربودم .نامرد پست فطرت منو به بازیچه خودش کرده … گوشی رو برداشتم تااگه اینبار زنگ زد هرچی توی دلم هست خالی کنم روی سرش .تازنگ زدمن دکمه OK رو زدم خواستم بگم :بروگمشوهمون جایی که تاحالا بودی…تاگفتم:برو…صدای یک زن اومد که میگفت :الو…الو… تعجب کردم وجواب دادم :بفرمائید. -ببخشید فرخنده خانم ؟ -بله خودم هستم !شما؟ - من ریحانه هستم خواهر حمید آب دهنمو فرو بردم وگفتم :-بله سلام بفرمائید. -راستش…. چند دقیقه ای برام حرف زد نمیدونم کی روی پاهام بلند شده بودم و خودم خبر نداشتم تمام بدنم خشک شده بود.چیزهایی که شنیده بودم رو باور نمیکردم مگه میشه آخه؟ حتما دروغه حتما منو میخوان بازی بدن گوشی توی کنار گوشم سنگینی میکرد آروم آوردمش پائین وحرفای ریحانه رو دوباره مرورشون کردم…. آره حمید اون روز بعد از خداحافظی بامن به ترمینال میره تابرگرده تهران توی راه اتوبوس تصادف میکنه وحمید پرمیکشه به اسمون حمید حالا شده بود یه کبوتر توی حرم امام رضا(ع) ومن دوباره شرمنده اون و قضاوتهای نابجام . خواهرش میگفت :تمام ماجراهای بین خودش و من رو دردفترخاطراتش نوشته بود وآخرین بارهم  ازتصمیمش برای اومدن به مشهد نوشته بود وعلتش ..حمید نوشته بود : امام رضا سلام ممنونم که منو قابل دونستی و میخای با این وصلت زائرهمیشگیت کنی منو … اقاجون قول میدم کبوتر حرمت بشم و روی سرزائرات پربگیرم با بالهای خودم روی سرشون سایه بندازم تا ناراحت نشن … ریحانه میگفت :این سفراولین وآخرین سفرحمیدبه مشهد بود… حرفاش داشت داغونم میکرد.انگار سرم سنگین شده بود.وقتی سرمو بلند کردم دیدم روبروی پنجره فولادم شعاع نگاهم رو دوختم به حرم و اشک همینجوری ازچشمام جاری میشد کمی بالاتر که نگاه کردم یه کبوتر بالای سرم داشت میچرخید…   ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام دوستان وهم گروهی های عزیز خواهر زاده ام که عمل قلب بازداشت هنوز تو ای سی یو هست😭 باز هم به دعای شما عزیزان نیازمندیم ، خیلی چله و نذر و نیاز کردیم مامانش به نیت حضرت علی اصغر ۱۴۲۰۰۰صلوات نذر کرده،هر کس تونست وصلوات فرستاد اعلام کنه،چون باید یادداشت بشه که چند تا فرستاده شده الهی هیچ مادری این روزایی رو که خواهر عزیزم داره تجربه می‌کنه رو نبینه به حق سه ساله ابا عبدالله امروز شاید آنژیو بشه،😢التماس دعا🤲🤲🤲ممنون از همه بخاطر دعاهاتون،اجرتون با خدا
❤️🍃 سلام خسته نباشیدتوروخداسوالات منم خواهشازودبذاریدکانالتون اورژانسی هست شوهرم الکل میخوره عرق میخوره بخداخسته شدم ازدستش من به زورخانوادم بااین آدم ازدواج کردم 😔خیلی سختی وزجرکشیدم خیلی خواستگارداشتم اماازبخت سیاه من سرنوشتم اینجورشد۲تابچه دارم یک دختر۸ساله ویک پسر۴ساله بخدابریدم ۱۲سال هست باکم وزیادش باخوب وبدش ساختم باخانوادش ساختم اماجدیداخیانت دیدم ازش یک ارتباط تلفنی وپیامکی بایک نفربرقرارکرده شمارشوبرداشتم به نظرتون چطوراززندگیم بیرونش کنم جرئت رودروحرف زدن راباهاش ندارم چون مشکل عصبی دارم وقتی بایکی بحثم میشه قلبم شروع میکنه به تندزدن وسوختن چون دریچه قلبم شله ودست هام بی حس میشندطوری که انگارقطع شدندودهنم خشک میشه به فاطمه ی زهرا۳۴سالمه هرکی منومی بینه میگه وای ننه حیف توچقدرمظلومی چقدربی سروصدایی بخداتوخونه مادرشوهرم زندگی میکنم باجاریم ۳خانواده ایم در۳طبقه ولی بخداخسته 🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸 سلام . بنده 33 سال دارم 17 سال ازدواج کردم ..وشوهرم 39ساله دوتا دختر دارم 14 و 3 ساله ... شوهرم تک پسره و 4 تا خاهر داره از همون اول زندگی تا الان پدرو مادر و خاهرااش خیلی بهم تو توهین و تحقیر بی احترامی کردن ..هیچ وقت شوهرم پشتم نبود خداشاهده ب جان دخترام اصلا ب خانوادش کوچکترین بی احترامی نکردم در قبال این همه بلایی و سرم اوردن یکی دوتا نیست ولی من بازم ب خاطر عابرو و زندگیم ودوست داشتم چیزی بهشون نگفتم و ..ولی شوهرم هیچ وقت بهشون چیزی نگفت حتی از گل نازکتر مبادا ناراحت بشن دلشون بشکنه همیشه هرنیش و کنایه ایی ک مادرش و خاهراش میزنن میگه .منظوری ندارن شوخی میکن ..منم گفتم شوخی یک بار ..دوبار 10 بار ولی..هروقت بهش میگفتم منم آدم هستم چرا اجازه میدی ب من فحش بدن چیزی ب خانوادت نمیگی .. من ناراحت بشم برات مهم نیست ولی اونا برات مهم هستن میگه اشکال نداره چون تو زن من هستی اشکال نداره ..ولی اونا نباید ناراحت بشن میگه حالا ماهی یک بار یا هفته ایی یک بار میخان فحش بدن حرف بزنن چی میشه .. .همیشه طرفداریشونو میکنه هیچ وقت .با عدالت قضاوت نمیکنه همیشه ناحق طرفداری خانوادشومیکنه .همیشه ی خدا حرفشونو گوش میده دهن بین هستش اصلا دل نداره اونارو ناراحت کنه ولی خودش میبینه اونا با حرفاشون با کاراشون جیگرمن و تیکه تیکه کردن منوعصبی کردن ولی هیچی نمیگه انگار نه انگار که چیزی شده ولی من هیچ وقت خداشاهده ب خانوادش با این همه بی احترامی کوچکترین بی احترامی ب خانوادش نکردم ولی شوهرم همیشه ازمن طلبکاره میگه تو مقصری همش بخاطر اینا دعوا داریم نمیدونم چیکار کنم ینی من اومدم تو زندگیش فحش بخورم بی احترام بشم 🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸 سلام وقتتون بخیر . من تازه عضو کانالتون شدم بسیار لذت بردم . خدا خیرتون بده . میشه دوستان ب منم کمک کنید . خانمی هستم ۳۹ سالمه دوتا بچه دارم پسرم ۲۰ سالشه سربازه و دخترم ۱۳ سالشه کلاس هفتم . از اول زندگی ارومی نداشتم با همسرم خیلی اختلاف داشتیم . مشکلات هم برمیگرده ب خانوادش خیلی روی خانوادش حساس بود و وابستگی شدید ب خواهر و مادرش داشت طوری که اونارو ترجیح میداد ب خانواده خودش اونا در اولویت اول بودن .. منم که یکی از فامیلای خودم ب علیه شوهرم تحریکم میکرد هر چی بهم میگفت جواب عکس میگرفتم تا جایی که چند بار تا مرحله طلاق رفتیم. گذشت و مادرش برحمت خدا رفت و خواهر عروسی کرد زندگی ما اروم شد بگذریم این خلاصه ای از زندگی گذشته ام بود بچه هام تو میدان جنگ بزرگ شدن الانم پسرم خیلی عصبی و کم حوصله و دخترم همینطور مشکلم اینه که رفتارم اصلا با دخترم خوب نیست دنیامون خیلی با هم فرق داره خیلی بهش سخت میگیرم دوست داره موهاش بیرون باشه و تیپ امروزی داشته باشه من هم بشدت حساسم نماز هم که حوصله نداره . خلاصه بگم اخلاقم خیلی باهاش تنده بخاطر مو هاش و طرز لباس پوشیدنش اخه خانوادهامون خیلی مذهبی هستن میدونم که هم تو سن حساسه ولی دست خودم نیست. نمیدونم چکار کنم که نماز بخونه و رو حجابش حساس باشه 😔 اینم هم بگم دخترم خیلی خوشگله حیفم میشه میشه دوستان با تجربیاتی دارید راهنمایی کنید با تشکر از کانال خوبتون 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا #یگانه آخرش مامان و بابا پاشدن همون شب رفتن خونه عمه تا با فهیمه صحبت کنن ولی شوهر
❤️ پوریا عصبی و طلبکار از خونه من بیرون رفت و گفت تو زندگی منو خراب کردی اگر اون شب به شوهرت گیر نداده بودی اگر میذاشتی بعدا برات توضیح بدم دهن فهیمه بسته میشد نه اینکه از من طلاق بگیره . گفتم اگر فهیمه رو میخواستی نمیرفتی سراغ مرضیه. با پررویی زل زد بهم و گفت خوب کردم که رفتم نکنه باید پابند یه نفر میموندم . پوریا مجبور شد مرضیه رو عقد کنه ، عقدی که نه بابا توش بود نه ما . دیگه بعد خبر عقد پوریا و مرضیه نه از خانواده عمو نه از عمه خبر نداشتیم . فقط با یکی از عمو ها که میشد بابای علی رفت آمد کمی داشتیم که یه روز اومدن خونمون و گفتن خبر دارین فهیمه ازدواج کرده ؟ حدس میزنم همین روزا ازدواج کنه ولی این که به این زودی ازدواج کنه عجیب بود نگران شدم شاید از لج پوریا ازدواج کرده ولی عمو گفت نه بابا پسره خیلی آدم حسابیه رئیس یه شعبه بانک و مثل اینکه همونجا دیدتش خوشش اومده ‌. پسره مجرد هم هست تا حالا ازدواج نکرده . شنیدن خبر ازدواج فهیمه زندگی پوریا و مرضیه رو داغون و داغون تر کرد تا جایی که روزی که بچشون دنیا اومد از دو هفته قبل به خاطر کتکایی که مرضیه خورده بود خونه مادرش دراز بود . پوریا هم مدام برای فهیمه مزاحمت ایجاد می‌کرد که تو دختر درستی نبودی وگرنه بعد من شوهر نمی‌کردی مگه من چیم کم بود ؟ انگاری امید داشت همه چیز به اوضاع قبل برگرده ولی برنگشت . هرروز شاهد عکسای دو نفره فهیمه و شوهرش رو پروفایلش بود. الان از اون ماجرا حدود ۴ سال میگذره ، پوریا و مرضیه زندگیشون چیزی از جهنم کم نداره ولی به خاطر بچه مجبورن زندگی کنن . پوریا نمیزاره مرضیه از خونه دربیاد هیچ جایی حق نداره بره چون بهش گفته زمانی که شوهر داشتی با منم بودی ولی خودش جلوی چشم مرضیه با صد تا دختر صحبت می‌کنه . داستان زندگی ما شاید خیلی جالب نبود ولی خواستم به همه خانوما بگم ته ته ساختن زندگیت رو خرابه های زندگی یکی دیگه میشه عاقبت مرضیه . پوریا هم زندگی درست و حسابی نداره اینو بروز نمیده ولی پشیمونه و حسرت زندگی با فهیمه رو میخوره ولی راه برگشتی نیست . ازتون خواهش میکنم اگر خیانت دیدین چون برادرتونه خواهرتونه یا هر چیزی روش سرپوش نزارید فقط به این فکر کنید اگر شوهر خودتون بهتون خیانت کنه چه حالی میشین؟ مرسی که داستان منم خوندین. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽