#دعا_درمانی 🌱
#دعاے_مجرب_جهت_بازگشتن_وحاضر_شدن_غائب
💯✍🏻در مخازن آورده اند ڪہ هر گاه کسی سوره مبارڪہ حمد را وارونہ بہ نام غائب و مادرش بخواند بدون شڪ باز خواهد گشت .
💯✍🏻هم چنین جهت حاضر شدن غائب این نام را ( یامالینوش ) بر سفال آب ندیده بہ نام کسی ڪہ غائب باشد بنویسد حتما حاضر خواهد شد
💢✍🏻ایضا براے مراجعت غائب با آب ریحان در ڪاغذی ( فیضعطکص ) بنویسد و در جاے
تاریکی دفن کند و باید ڪہ در وقت نوشتن نام غائب را بر زبان آورد
📚چشمہ رستگارے ص 186 و 187
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
🧒جنسامون ارزون 💥❌ چون اجاره مغازه ومالیات نداریم😊
🧒هر#مادری اومد تواین کانال😳 ازهمه کانال های #لباس_کودک لفت دادددددددددد😁😎👇
عرضه زیباترین وارزان ترین لباس #بچگانه درایتا👇بزن رولباسا ببین چی میاد😎🤓
👗👗👗👗👗👗👗👗👗👚👚👚👚👚👚👚👚👚👚👚👚👚👚👚👚👚👚👚👚👕👕👕👕👕👕👕👕👕👕
دیروز که رفتم مهد دنبال دخترم👩👧، همه مامانا میپرسیدن لباس دخترمو از کجا گرفتم🤩😱🤔
بفرمایید ازین #کانال ☺️😍😉👇
https://eitaa.com/joinchat/97124638C7a0b9a760f
بچه مچه هم ❌❌❌❌
بیاد😁😂
#ارزان_ترین کانال #لباس_کودک ایتا
ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝ᡃ⃝
https://eitaa.com/joinchat/97124638C7a0b9a760f
🔴 این همه #رضـایت_مشتری😳😍👆 فقط بیا قیمتهاشونو ببین 😱😱🤯🤩
باما یه #خرید_واقعی وتجربه کنید
آی دی جهت هماهنگی وسفارش
@shikpuush
#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلام خوب هستید ممنون از گروه خوبتون، من 15 سال پیش ازدواج کردم اوایل چون ازشوهرم دور بودم نمیدونستم اعتیاد داره تا اینکه من حامله شدم مادرشوهرم وخانواده شوهری زیاد توکارامون دخالت میکنند شکر که یکم ازشون دورم خلاصه بد موقع فهمیدم کاری نمیشد کرد خب اکه بچه روسقط میکردم 3ماهه بودگناه بزرگی بود نمیشد همش گریه میکردم دوران حاملگیم توغم وغصه گذشت شوهرمم الکل برای دلخوشی من گفت ترک میکنه ولی افسوس بلاخره فرزندم به دنیا آمد بعد از دو یاسه ماه باز به شوهرم شک کردم چون ازقرص استفاده میکرد وموداو کنار گذاشته بود میدیدم ببخشید زیاد تودستشویی میمونه مثلا یک ساعت وقتی هم ازش میپرسیدم بهانه می آورد تا اینکه از جیبش شیشه پیدا کردم دنیا رو سرم خراب شد به هر دری میزدم بسته بود خانواده شوهرم مرگشو میخواستند تا یک چیزی دستشونو بگیره واز دستش راحت بشن ولی من دوستش داشتم نمیخواستم باوجود اذیت شدنم تنهاش بذارم میخواستم خوب شه طول کشید ولی نتیجه داد بعد 2سال دوباره شروع کرد بازم مکافات من شروع شدانقدر تلاش کردم تا بعد دوباره ترک کرد دخترم 5 ساله بود ترک کرد دوباره 7 سال ونیم بود شروع کرد کلاس پنجم به زور ترک کرد الانم در خفا میکشه ولی از رفتاراش میبینم تازه شروع کرده دخترم اول راهنمایی دیگه بریدم خسته شدم چقدر به یک نفر وقت جبران میدن به خدا هربلایی بگین سرم آورده من ازنظر خانوادگی تو خانواده مرفحی بزرگ شدم چیزی نبود نداشته باشم موقع ازدواجم منو به زور گرفتند آنقدر مادر شوهرم رفت وامد تابلاخره خانوادم راضی شدن تادوسال پیش خیلی احترام مادرشوهرمو داشتم ولی الان نه چون همش درحال جادوکردن وزندگی داغونمو داغونتر کردن دیگه ازهمه جابریدم حق هیچ کاری ندارم شوهرم انقدر مواد کشیده که به سایه منم شک داره همش میگه تو بادیگران در ارتباطی آخرسر قاط زدم گفتم ثابت کن طلاقم بده به خداخداهم از گریه وناله هام خسته شده من حتی در رو هم حق ندارم باز کنم چطوری به من تهمت به این سنگینی میزنی 😭😭یکی راه کار راه چاره بده به خداصواب داره 😔🙏🏻
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت همگی بخیر و خوشی.
یه سوال داشتم اگر کسی اطلاع داره درموردش لطفا کمکم کنه
من ۱۷ سالمه، حدود یک سال هست (البته شایدم بیشتر یا کمتر) کلا یه مدتی بود که خیلی سرم گیج میرفت فکر میکنم تقریبا همون موقع ها بود که کرونا اومده بود و من اصلا تحرکی نداشتم، یه مدت خیلی سرم گیج میرفت، یعنی مثلا نه اینکه نشستم سرم گیج بره ها هررموقع که از حالت نشسته پامیشدم که راه برم چند قدم که میرفتم سرم گیج میرفت ( یعنی باید حتما از جایی میگرفتم و وایمیستادم چند ثانیه) و اینکه جلوی چشمامم سیاه میشد، تا چند ثانیه فقط و بعد خوب میشدم...راستش وقتی صاف میشینم زمین این اتفاق نمیفته، وقتی دراز میکشم یا حالتی تکیه دادم ب دیوار اما حالت دراز کشیدن رو داره(پامیشم گیج میره)..من بعد یه مدت خوب شدم، و این درحالی بود که یه مدت مثلا حدود دوهفته مشغول چیزی بودم و تحرک داشتم و از اون ب بعد هم کلا یکی دوماه خوب بودم تا باز شروع شده ولی بدتر، وقتی که بلند میشم به شددددت، یعنی خیلی شدید تر از قبل سرم گیج میره، و چشمام سیاهی میره، اگه به جایی تکیه ندم میوفتم، و بوی خون رو تو دماغم حس میکنم و دستام یجوری میشه، انگار بیحس... نمیدونم...و انگار پاهامم بیحس میشه و فقط اون لحظه تکیه میدم به جایی و چشمامو میبندم، حتی یه بار نتونستم رو پاهام بایستمحالا وقتی که بهش فکر میکنم میترسم، میگه نکنه واقعا مشکلی هست و اینکه من الان بیشتر از دفعهی قبل تحرک دارم اصلا نمیدونم ربطی به تحرک داره یا نه،...........خواستم بدونم اگه کسی تجربهای داره یا پزشکی کسی بتونه کمکم کنه ممنون میشه .... ببخشید طولانی شد
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام سوال اورژانسیه..من مادرم زمستان ک میادمریض میشه اذرماه ک میشه یعنی از دکتررفتن خسته شده دکترمتخص ریه رفته به خیلی چیزا حساسیتداره دوسالی هست که اینجوری شده فقط زمستونا به فلفل .دارچین.هل. بادمجون.. اگه ایناتوغذاش باشه دگه تاصبح سرفه میکنه. سردی زیاد هم بد هست بخصوص تن ماهی خیلی کم اگه سالاد بخوره.یزد زندگی میکنیم هوای اینجا سرد وخشک مریضش طوریه سرفه زیاد میکنه اینقدر ک خلت بالامیاره پارسال بستریش کردیم ماسک اکسیژن میزدالان دکتربراش اسپری تجویز کرده میزنه کمترشده باز سرفه میکنه عکس ریه گرفته دکتر گفته کثیفه ریت ولی مشکل دگه ای نداره نمدونیم دگه چکارکنیم خودش ازاسپری زدن دوست نداره..🥺اگر حموم بره بایدسریع موهاشوخشک تافرداش بیرون نره ک سرد میشه مریض میشه اگه بادسرد به پیشونیش بخوره سردرد میشه فردا سرما میخوره حتما باید کلاه سرکنه برابیرون رفتن. توخونه باید خودشو گرم بگیره منو خواهرم خسته شدیم هردکتری رفتیم نتیجه نگرفتیم
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_و_پاسخ ❤️👇
@adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام من پسرم ۹سالشه تقریبا ۶ ماهه ک ب ناخن جویدن عادت کردن اوایل میگفت ک پوست دور نا
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
با سلام اون خانمی که گفتن شب ها که میخوابم مغزم بیداره و خواب مرده ها را میبینم خانم عزیز من خودم سالها ست این مشکل را داشتم شاید بگم ۲۰ سال ،دوتا علت داره یکی خشکی مغز ودوم سودای بالا ،از غذاهائی با طبع گرم وتر استفاده کنید از مصرف غذاهای گرم وخشک وسرد وخشک و سودا زاها پرهیز کنید ،خوردن عدس ،اب یخ ،ماست ،ترشی ،فست فود ،غذای مانده، گوشت مرغ گاو ،براتون بده گوشت گوسفندی مصرف کنید ذکرو دعا بخونید درحمام حتما از نوره استفاده کنید پیاده روی زیاد انجام بدین شب ها سررا به مدت ۵ تا ۱۰ دقیقه برس بزنید برس روزانه کف پا هم مفید است اگر شرایط حجامت دارید در فصل بهار وپاییز حجامت کتید حرز امام علی (عین علی به گردن بیاویزید )باعث
بهبود بیخوابی وقطع کابوس شبانتون میشه تا میتونید در طول روز خود را خسته کنید شماره برا تهیه حرز امام علی ۰۹۱۹۱۹۸۶۲۶۴سید محمد مهدی رضوی قمی _در شهرقم ارسال میکنن براتون
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خانمی که گفتن بچشون رفلکس داره خانم عزیز تواین سن اگه بچه رفلکس داشت شما باید بعد از هر وعده غذا چند قاشق اب سیب بهشون بدین درمان اصلیس همینه ،بچه خواهر من همینطور بود تهران پیش دکتر خوبی رفته بود همین را بهش گفته بود بعد از یه مدت که بچه ها بزرگتر بشن این مشکلشون حل میشه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام در مورد سوال خانمی که تازه زایمان کردند و مشکل معده و روده دارند
عزیزم من هم این مشکل رو داشتم ....
نصف استکان گلاب را با نصف استکان عرق نعنا و یک قاشق مرباخوری بالنگ بجوشونید ...بعد چند دقیقه از رو گاز بردارید با عسل یا نبات شیرین کنید
بعد از ناهار و شام میل نمایید
برای من که خیلی خوب بود .امیدوارم برای شما هم مفید باشد
این مشکل از استرس هم میتونه باشه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
برا اون خانمی که دخترشون رو در کودکی از دست دادن وهر روز گریه میکنه،عزیزم اولا خدا بهت صبر بده واقعا تحملش سخته،ولی یه آقایی گفت بچه هایی که در سن کم فوت میکنند نزد حضرت ابراهیم در بهشت به امانت سپرده میشن ودر قیامت به نزد پدر و مادر میروند، ودر برنامه ی زندگی پس از زندگی یکی از تجربه گر ها گفت بچه های کوچک در بهشت به صورت پرنده و..خوشحال و سبکبال بودند،پس جایشان در اون دنیا خوبه،شما هم سعی کن با دعا و توسل روحیه ات رو تقویت کنی وبرای دو فرزند دیگرت مادری کن.اونها شما رو با این حال می بینند وغصه میخورند و براشون خیلی استرس و مشکلات به وجود میاد.اون فرشته کوچولو که در بین شما نیست پس اینها رو دریاب،خدا مهربان است وحکیم،دل بسپار به خودش،سعی کن مثل مادران شهدا صبور باشی و بردبار،در پناه حق
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام به همه دوستان و هم گروهی های عزیز
عید همگی مبارک انشاالله از دستان با برکت خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها همگی عیدی بگیریم اول از همه ظهور دردانه اشون آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه 🌹🌹بعد تاج مادری بر سرتمام بی اولاد ها انشالله 🌹🌹 آرامش و خوشبختی و عاقبت بخیر ی برای همه 🌹🌹دعای خیر امام زمان نصیب همگی مون انشالله امین یا رب العالمین
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام دوستان از صمیم قلبم ناراحت شدم برا اون جوونی ک ورشکسته شده و کارخونش و اموالش رو از دست داده و از همه مهمتر پدر و مادرش رو؛ منم خیلی مشکلات کشیدم تو بدترین شرایط بودم و تنها چیزی ک میتونم بگم خیلی موقع ها جواب گرفتم چله ی زیارت عاشورا (به روش آیت الله حق شناس)هستش.یکم سخته ولی غیر ممکن نیس،دوست خواهر اون آقا دنبال ذکر یا دعایی بودن تا ب امید خدا حال اون جوون تغییر کنه بهترین دعا همینه،متوسل شدن ب شهدا هم خیلی موثر هستش خودم این اواخر ب شهید غریب و بی کس(شهید یوسف قربانی)ک غواص بوده خیلی متوسل شدم سعی کنین متوسل بشین و خیرات کنین هر چند کم.
سعی کنین قبل خواب وقتی تو رخت خوابتون هستین 1حمد و سوره تقدیم ب روح پاک امام حسن عسگری و نرجس خاتون پدرو مادر امام زمان(عج)کنین،و ب آقا بگین من دلتون رو شاد کردم شما هم دل منو شاد کنین،برا منم دعا کنین ک سخت محتاجم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت سخن می گفت. از مسجد که بیرون آمد، فکر سهیم شدن در ثواب وقف رهایش نمی کرد، از طرفی چیزی هم نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود. مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد!
که نگاهش که به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت. زمزمه ای در جانش شکل گرفت: بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم.
اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد.
وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر می شد. از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد.چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد.
عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد.
ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود. کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد. درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت:
آقا، کار می کنی؟ بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟ من می خواستم بار آن کشتی بزرگی را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می آورند. می خواهی با من شریک شویی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟
دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ اگر خدا بخواهد، همین امروز می توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم. پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگی اش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک!
همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت آنها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود. نمی دانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود. اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ...
درست همان موقع، مردی با کت و شلوار قهوه ای زیبا جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟ گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم.
هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطورمعجزه آسایی به فروش رسید. سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمی کرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد. این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود.
حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. می خواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند. در راه به یاد عهدی با حضرت معصومه کرده بود افتاد: بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم ...
حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند. بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود. مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند. با برنامه ریزی که کرد حدود 30 کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به 200 نفر رسید.
قصد داشت 30 نفر را جدا کند اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت: خانم حضرت معصومه خودش برکت این پول را زیاد می کند. من همه کارگران را مشغول
کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم. نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد. حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا ❤️🍃
سلام،خدمت مدیرمحترم کانال،مردی هستم که شغل آزاد دارم وسرمایه زیادی ندارم،به همین جهت درآمد زیادی ندارم ودرآمد همسرم کمک خرج خانواده ماست،ایشان کارمند است.اینکه میبینم خانمهای زیادی از خیانت مردهایشان داغون هستند،تعجب میکنم،من مرد با ایمان بالایی نیستم،ولی از این همه خیانت در تعجبم،نقطه قوت ما در ایران اسلامی خانواده است،که بنیان جامعه بر خانواده بنا شده است،بنابراین تجربه خودم را برای شما خواهران گرامی بیان میکنم،تا با انگیزه بیشتری،به حفظ خانواده همت کنند،من ۵۶ سال سن دارم،امسال بعد از سفر اربعین،به پیشنهاد همسرم برای بچه ها نمازی که سفارش شده بخوان،منهم شروع کردم به خواندن این نماز برای بچه ها(طریقه خواندن این نماز در مفاتیح آمده)،بعد از آن یک دو رکعت هم به نیت همسرم میخوانم،که به روح وجسمش برسد،خانمهای محترم وبا ایمان دو رکعت نماز برای شوهرهایتان که بد اخلاقند،بد دهن هستند،ویا دست بزن دارند،ویا رابطه با زن نامحرم دارند بخوانید،به رویشان نیاورید که خبر دارید،که خیانت میکنند،با خدای شوهرتان ارتباط قوی پیدا کنید،این کارهای شوهریتان از دست خدا در نرفته ،وخدا مسلط بر اوضاع هست،دو رکعت نماز برای شوهرهایتان در هر روز بخوانید،ما هر کدام که به این دنیا آمده ایم،یک وظیفه ای در قبال خداوند وبندگانش داریم،حالا که بندگانش درست عمل نمیکنند،ما وظیفه مان را درست انجام دهیم،برای حفظ بنیان خانواده وجامعه،خدا خودش حواسش به ما بندگانش هست،ناراحت بد عمل کردن همسرتان نباشید،داستان مرحوم هاشم حداد،شاگرد مرحوم
استاد سید علی قاضی را در اینترنت جستجو کنید،صبر بر شدائد وسختیها،در کنار ایمان به خداوند جواب میدهد،طولانی شد عذر میخواهم.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام ب ادمین عزیز ودوستان
من ۱۲سال ازدواج کردم اوایل شوهرم خوب بود اما خواهر وبرادر شوهرم منو از چشم شوهر انداختند از بس از من بد گفتن خلاصه.بهم بی محلی می کنه اصلا بامن حرف نمی زنه هر چه بهش محبت می کنم فایده نداره با هیچ کس رفت امد نمی کنه مهمون می یاد خونه محل نمی زاره خیلی خجالت می کشم .....دیگه خسته شدم دخترم۱۰ سالشه همه چیز متوجه شده وعصبی از دست باباش
خواهش می کنم برا منم دعا کنید این مشکل سخته من حل بشه من برا شما دعا می کنم.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلاام علیکم لطفا پیاممنو ارژانسی بزارید
با خانواده شوهرم زندگی میکنم و خیلی رنج و عذاب میکشم ی بچه ۴ ساله و بچه ۸ ماه دارم شوهرم خیلی حرف گوش کن هس و خانواده شوهرم بامن خیلی بدن البته ناگفته نماند مقصر من هستم چون اوایل خیلی بهشون احترام محبت وصمیمی شدم که از من سو استفاده کردن حالا من ی اتاق توی خونه حیااطشون زندگی میکنم و خیلی رنج و عذاب میکشم از اینکه خونه ندارم رلحت نیستم اختیار خودمو ندارم شوهرم هرجه پول میگیره ازش میبرن
حالا چندین بار دارم اسمم مینویسم طرح ماشین مادران ولی در نمیاد یکی پیاد شد گفت از ماشین های مدل بالا بنویس من ازت میخرم قیمت خوب حالا نوشتم خیلی از شما التماس دعا دارم هرکی میتونه بره برام حرم ی شهدا دعام کنه از نیابت خانم سیده هستم دعام کنه خیلی محتاجم ان شاالله در بیاد میخوام زمین بخرم چون اینجا زمین ها اطرافمون قیمتشون خوبه خیلی التماس دعا دارم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃 سلام من آقا هستم ۳۴ سالمه خانم من ۲۹ سالشونه بیشتر از ۵ ساله که باهم ازدواج کردی
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃
#بخش_دوم
تو دعوای بین برادراش شنیدم که به زور مجبورش کردن
و گفتن اگه ازدواج نکنه با من اون پسره رو میکشن
پسری که پزشکه و خارج از ایران زندگی میکنه و تو این مدت هرچه خواستگاری اومده قبولش نکردن
چون که آدم غیر مذهبی هستش و خانوادش بی حجاب و بی بند و بار هستن و کلا تفاوت فرهنگی بینشون زیاد هست
و میخواسته که باهاش ازدواج کنه ولی خانوادش مخالف کردن،
اونوقت من اون بی اهمیت بودنا بهونه آوردن برای خرید و لباس و چیزایی که زنا خیلی براشون مهمه رو گذاشتم پای شرم و غریبگی
اما خب منم تو این مدت واقعا عاشقش شده بودم برادرش گفت این چیزا مال قبله و به تو ربطی نداره
منم بی خیال شدم چون دوسش دارم و بعد چند هفته عروسی کردیم،
من مخالف نامه سلامت بودم ولی مادرم میخواست حتما نامه باشه ولی بعد از اینکه من جریان اون آقا رو شنیدم مانع نشدم و به همراه مادرم پیش دکتر رفتن و نامه رو گرفتن و خیالم راحت شد ما عروسی کردیم و زندگیمونو خونه پدرم شروع کردیم
و بعد از دو سال خودم تونستم خونه اجاره کنم
الان ۳ ساله که خونه خودمون هستیم خانمم هم که ترم آخر بود بعد از تموم شدن درسش سریع شاغل شد و آزمون ارشد شرکت کرد و بهترین دانشگاه قبول شد، تو این مدت رابطمون خیلی سرد بوده و اصلا بهم علاقه مند نشده در حالی که من اصلا نمیزارم دست توی جیب خودش کنه
یا اینکه برای کار کردن و درس جلوشو نمیگیرم
اما هیچوقت تو روم یه لبخند هم نزده هر بار ابراز علاقه کردم فقط تشکر کرده با خانواده خودشم هیچ ارتباطی نداره
فقط سالی یبار عید میریم خونشون البته من اونا رو دعوت میکنم با برادراش حتی تلفنی هم حرف نمیزنه وقتایی هم که میبینتشون جواب سلامشونو نمیده
فقط بعضی اوقات با مادرش
با خانواده منم رابطه خوبی داره هرچند که اصلا اهل رفت وامد نیست ولی احترامشونو داره فقط من براش بی ارزشم که هیچ اهمیتی بهم نمیده.
#ادامه_دارد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلام وقت بخیر ببخشید میشه عکس دست مادرشوهرش رو بذارید تو کانال هروی میره دکتر خوب نمیشه میگم قارچه،دارو وپماد هم استفاده کرد اما نتیجه نداد
#ایدی_ادمین 🌸👇
@adminam1400