شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت حبیبه خانم وهمه اعضای محترم.وقتتون بخیرببخشیدمن برابچه اولم۴/۵سال پیش زا
#پاسخ_اعضا 🌸🍃
سلام برای دوست عزیزی که گفتن مشکل تیروئید دارن میخوان باردار بشن عزیزم اول برو متخصص غدد بعد برای بارداری اقدام کن من خودم مشکل کم کاری تیروئید دارم خدارو شکر باردار شدم بچم هم شکرخدا سالم ولی قبلش رفتم دکترغدد
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
با سلام و خدا قوت
خانم ۳۸ ساله عزیزی که دو فرزند دارینو شوهرتون به رحمت خدا رفتن
در دوراهی که قرار دارین خوب عقل و خرد خودتون رو به کار بگیرین عزیزم
مشخصه خانم با درک و معرفتی هستین .
به نظرم چون آقا متاهل هستند و از طرفی علتی جلو نمیان اصلا نمیشه بهشون اعتماد کرد و گول حرفا و قربون صدقه هاشون رو نخورید
تصمیمات مهم زندگی رو باید بر مبنای عقل و دور اندیشی گرفت شما به فکر سرنوشت خودتون و دو طفل معصومی باشین که الان تنها تکیه گاه و امیدشون شما هستین .
با توجه به تجربیات اطرافیانم این کار به صلاح شما و فرزتدان تون نیست
قاطعانه با این آقا قطع رابطه کنید
و آینده فرزندان و آبروی خودتون رو به خطر نندازین
با آرزوی سلامتی و سربلندی خواهر گلم و همه عزیزان
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام و اخترامو خدا قوت
خانم ۳۴ ساله که عفونت زنانه دارن و با دکتر رفتن رفع نشده
هر شب دو سه پولک سیر را کوبیده یا ریز کرده در یکپیاله ماست مخلوط و یک ساعت قبل خواب بخورن
دو هفته ای اینکارو انجام بدن ان شالله که رفع بشه
در ضمن هر روز مقداری سرکه در آب ریخته و حداقا دوبار در روز خودشون رو بشورن
با آرزوی سلامتی
التماس دعا
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
با سلام و عرض ادب
خانمی که پسرشون کلاس دومه و استرس داره و نمیره مدرسه
مامان عزیز اگر شما شاغل نیستین
چند روزی تو مدرسه بمونید تا شما رو ببینه و کم کم به محیط عادت کنه و ترسش بریزه
من این تجربه رو برا مهد پسرم انجام دادم و نتیجهداد .
ودر مورد خانمی که بجه هاشونپاییز سرما خوردگی می گیرن
جهتپیش گیری شستن دهان با آب نمک ولرم برای چند نوبت در شبانهروز
موثره و خوردنپیاز خام همراه غذا و دود کردن اسفند هر روز در منزل
با آرزوی سلامتی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام صبح خیر جواب خانمی که پسر ۲۰ ساله و۱۶ سالش باهم دعوا میکنن شما سوره ه ی مزمل به نیت دوستی بین دوبردار به آب شیرینی یه مدت بخونید به دین بخورن بدون این که متوجه بشن انشالله حتما جواب میگیرید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
آسان شدن امر ازدواج
اگر فرد مجردی دوست دارد که ازدواج کند سه روز روزه بگیرد و در هر شب آن پیش از رفتن به رختخواب 21 بار آیات 74 تا 76 سوره فرقان را بخواند و از خداوند بخواهد تا خواسته اش را برآورده سازد خداوند امر ازدواج او را آسان میکند
مستدرک الوسائل، ج14، ص211.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اول اینکه پدرم این مشکل رو داشت ما روی همون قارچ یا ریزش سکه ی سیر (باید سیر و له کنید) میبستیم سوزش دار شاید قرمز بشه ولی قارچ رو میسوزونه و ممکن همه ی جای سرش پر بشه اگه درمان نکنید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
برای اون دوستمون که گفته خواهرش معده درد داره و آندوسکوپی کرده و خوب نشده: عزیزم شما یه سونو انجام بده شاید کیسه ی صفراش پر سنگه . من هم دقیقا همین حالات رو داشتم و مشکل از صفرام بود . عمل کردم و الان هیچ اثری از اون معده درد ها نیست.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام به دوستان عزیزوحبیبه خانم گلم . دوست عزیزی که سنگ کلیه دارم ودفغ نمیشه یک شربت هست معجزه میکنه اسمش ارتیکال هست بعضی داروخانه ها دارند سنگ روپودرمیکنه گیاهی و هیچ عوارضی نداره شوهرم سنگش بزرگ بود دکتر بهش دادفقط کمی تلخه انشاالله خوب شدید خبر بدید برای منم دعا کنید برای سلامتی امام زمان صلوات .
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام منم سنگ کلیه داشتم 16 میلی بود سنگ شکن کردم وقطره سنگ کل خوردم و هندوانه رو شسته و درسته بایه لیوان آب پختم کوبیدم ومیکس کردم وخوردم
خربزه هم همینطور درسته پختم ومیکس کردم وخوردم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما و اعضا ی گروه.
می خواستم به اون خانمی که در مورد همسرش نوشته بود که همسرش ریز بین و کینه ای هست بگم که من کاملا درکتون می کنم .همسر من هم دقیقا اینطوریه البته با من و خانواده من .و هیچ وقت با خانواده خودش اینطوری رفتار نمیکنه .اما وقتی با خانواده من رفت و آمد کنیم از همه چی ایراد میگیره از حرفای من و خانوادم ایراد میگیره و روی اعصاب منه.دوست ندارم خانوادم بیان خونه ما.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#چله_شهدا 🌻🍃
#شهید_سیو_چهارم🌱
شهید مصطفی کلهری❤️
ذکر صد صلوات ✅
قرائت سوره ی یاسین ✅
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌿
ان شالله تا شب همگی انجام بدن 🙏
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#چله_شهدا 🌻🍃 #شهید_سیو_چهارم🌱 شهید مصطفی کلهری❤️ ذکر صد صلوات ✅ قرائت سوره ی یاسین ✅ الهم صل ع
#زندگینامه 🌸🍃
زندگینامه شهید مصطفی کلهری
زمستان سال 1338 در شب ميلاد با برکت حضرت ختمي مرتبت، محمد مصطفي (ص) در خانواده اي مذهبي به دنيا که آمد او را «مصطفي» ناميدند. «مصطفي» گويي از ابتدا «برگزيده» بود، وجود او هماره ماي? خير و برکت براي خانواده اش بود... دوران تحصيلات او کوتاه بود، تا دوره راهنمايي؛ به قول پدر بزرگوارش «مصطفي» پسري بود خيلي غيرتي؛ نمي توانست تحمّل کند که خود تحصيل کند ولي ديگران کار کنند. با وجود اين دانش آموز ممتازي بود درس را رها نمود و به سوي کار شتافت.
يکي از همکلاسي هاي قديمي او تعريف مي کند که: «هر وقت زنگ تعليمات ديني بود، معلم از «مصطفي» مي خواست که «پرده برداري» کند؛ او هم هميشه با خوشحالي قبول مي کرد؛ داستانهايي که بيشتر تعريف مي کرد، ماجراي «حرّ و زاير کربلا»، داستان «مختار»، داستان «طفلان مسلم» بود. «مصطفي» «مصطفي» داستان «حرّ» را بسيار دوست مي داشت و هر وقت که اين داستان را شروع مي نمود، با شور و حال خاصيّ آن را باز مي گفت؛ شايد به اين دليل که شباهتي لفظي بين نام «حرّ» با نام فاميلي او بود...»
پس از ترک تحصيل به «بناّيي» روي آورد و تا پيروزي انقلاب، به اين شغل پرداخت. در جريان مبارزات سياسي عليه رژيم، فعاليت هاي مستمر و قابل توجهي داشت و يکي دو بار هم مجروح و دستگير شد. پس از آزادي از زندان و پيروزي مبارزات به ورزش روي آورد در «کاراته» موفقيت هايي کسب نمود.
پس از پيروزي انقلاب، «مصطفي» در نهادهاي مختلف به خدمت پرداخت، از ديگر کارهاي او تشکيل يک «تعاوني کشاورزي» به کمک چند تن از دوستان همفکرش بود که هدفي جز کمک در امر خودکفا شدن مهين اسلامي نداشت. در همين زمان بود که جنگ تحميلي آغاز شد؛ «مصطفي» دست از کار کشيد و راهي جبهه شد، يکي از همرزمانش در اين باره مي گويد:
«وقتي جنگ شروع شد، مصطفي نتوانست نسبت به تجاوز دشمن به ميهن بي تفاوت باشد؛ به ما گفت که برادران! جنگ بر اينِ کار، مقدم مي باشد. بياييد سلاح برداريم و از ارزشهاي ملي و معنويمان دفاع کنيم.»
«مصطفي» مدتي در غرب و پس از آن در جنوب، جبهه ها را در نورديد و حماسه هاي بزرگ و با شکوه را ببآفريد... در غرب بود که با آتش پدافند، سوخوري متجاوز عراقي را سرنگون ساخت، مدتي هم فرماند? خط غرب گشت؛ در اين مدّت نگذاشت دشمن، ذره اي تحّرک و فعاليّت داشته باشد.
در جنوب، از «عمليات رمضان» تا «عمليات بدر» حضوري مستمر و مفيد داشت. شهامت و استواري و رشادت او زبان تحسين همگان را گشوده بود؛ حماسه آفريني هاي او در «عمليات خيبر» که منجر به تثبيت خط پدافندي «جزاير جنوبي مجنون» شد همگان را به تعجب واداشت، حتي به پاس مقاومت و نبرد غرور آفرين و سرنوشت سازش، تقديرنامه اي از «قرارگاه خاتم النبياء» دريافت کرد؛ اگرچه ـ هيچکس به جز تني چند از دوستانش ـ از آن مطلع نشد.
«مصطفي» با همين شيوه و از همين کارها به «خلوص» رسيد. اوج اين اخلاص را مي شد در رفتارهاي او، پس از حماسه «خيبر» يافت؛ پس از عمليات، ديگر او چهر? آشناي لشگر شده بود، همه جا صحبت از وي و رشادت هاي گردانش ـ سيدالشهداء (ص) ـ بود... او اين مراتب تحسين و تقدير را مي ديد و مي شنيد اما هميشه با همان صداقت و خلوص و سادگي زايدالوصفش مي گفت: «به خدا قسم اشتباه مي کنيد! اين من نيستم که .... اين خود سيدالشهداءست که نظر دارد بر اين گردان...»
«مصطفي» از ابتدا «برگزيده» بود و حيات مادي و زندگي در اين دنيا، آزموني بزرگ براي او بود تا مقام بلند «قرب به حق» را بيابد و «عمليات بدر» وعده گاه تحقق پيمان او با معشوق ازلي بود... «مصطفي» بر همگان ثابت کرد که روح او آماده پرواز است... اين را مي شد از حلاليت طلبيدن او در شب عمليات، فهميد:
«بچه ها! من کلهرم! شما را به خدا مرا حلال کنيد... من روسياه، من گنهکار را حلال کنيد!»
آري! او برگزيده خدا بود و به خدا پيوست. اميد آن که هدايتگر حقيقي ما را از رهروان حقيقتِ راه او قرار دهد ان شاءالله.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#تجربه_اعضا 🌻🍃
در جواب خانومی که گفتن بچه ۱۴ ماهشون راه نمیره
عزیزم دختر منم همینطور بود از ۲ ماهگی کلا باهاش حرف میزدم چون بچه اولم بود و خودم تو خونه تنها بودم خیلی براش وقت میذاشتم
از دوماهگی انقدددددر سر و صدا درمیاورد که من همه میگفتن وای این خیلی پرحرف میشه از الان انقدر سر و صدا میکنه
اما یک سالش شد فقط بزور مامان و بابا میگفت
اونم کامل نه
گااااااااااهی
خیلی باهوشه
هرررررچی میگفتیم میفهمید و بادقت نگاه میکرد
اما حرف نمیزد
انگار ضبط میکرد
الان یک سال و ۷ ماهشه
حدودا دوماهه که شروع کرده
اما تو این دوماه هرررررررررررکلمه ای بگم تکرار میکنه
راه رفتنش هم همینطور شد
از ۶ ماهگی که چهاردست و پا رفت
حدودا ۲۰ روز نشد که از پشتی گرفت پاشد
با خودم فکر میکردم دیگه چهار دست و پا نمیره و راه میره
اما فقط در همین حد بود
تا یک سالگی راه نرفت
فقط از پشتی میگرفت و وایمیستاد و قدم برمیداشت
دقیقا از فردای روز تولد یک سالگیش راه افتاد
ولی راه افتاداااا😂
دیگه ترمز نداره
دیگه مثل بچه ها که اولش هی میفتن نبود
چون انقدر که همیشه سرپا بود و با کمک پشتی و مبل راه میرفت دیگه مسلط بود
حتی یبارم یادم نمیاد افتاده باشع
و اینکه یک ماه هم نگذشت که اصلا میدوید خیلی راحت
انگار قبلش میترسیده مستقل راه بره مثلا
یا میخواسته کامل یاد بگیره بعد با خیال راحت راه بره
اما خب ... اگه دندوناش سخت درمیاد و قدش خوب رشد نمیکنه شاید کمبود کلسیم داشته باشه
چیزایی که کلسیم دارن بدین بخوره
و اینکه بدن شو مخصوصا ساق پاهاشو با روغن بادام شیرین ماساژ بدین هرروز
مخصوصا الان که فصل سرماست کلا براش خوبه و از تندتند سرماخوردن هم جلوگیری میکنه
دقیقا حرف زدنش هم همینطور بود
قشنگ گوش میداد
به حرکات لبهای همه دقت میکرد اما حرف نمیزد😐همه میگفتن: هیچی نمیگه؟🤔
دیگه داشتم نگران میشدم
اما وقتی حرف زد دیگه مثل راه رفتنش یهو گازشو گرفت
الان همه چی میگه هرچی بگیم تکرار میکنه
مامان بابا آب دایی دادا داداش در عمو عزیز دمپایی جیش بیف بیف نی نی نانای جوجو
فقط شما هرچیزی که گفت شبیه سازی کنید
مثلا یهو یه چیزی گفت شبیه به کلمه دایی بگید آففففرین گفتی دایی😍چندبار تکرار کنید به لب هاتون نگاه کنه
و اینکه وقتی یه حرفی رو یاد میگیره کلمات مشابهش رو زیاد بهش بگید چون گفتنش دیگه آسون میشه براش
مثلا دختر من دادا و دایی و در و داداش رو همه رو توی یکی دو روز پشت سرهم یاد گرفت
یا عمو و عاله(خاله)
بابا و بح بح (یه کلمه ای شبیه به باح باح میگفت اما الان میگفت بح بح)
ولی با این حال
بهش آب انار شیرین
و رب انار شیرین بدین که الانم فصلشه
رشد مغزی شو تقویت میکنه
و زودتر زبون باز میکنه و کلا در همه جنبه ها رشدش بهتر میشه
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#همسرداری 🌿
رام کردن مرد سرکش
دوره و زمانه فرق کرده و اگر این روزها دیگر مردها به تنهایی نان آور خانه نیستند قرار هم نیست که زن ها به تنهایی کارهای خانه را به دوش بکشند اما هنوز هم در خیلی خانه ها کمتر مردی متوجه این تغییرات شده و حاضر است بدون چانه زدن یا غرولند بخشی از مسئولیت های خانه داری را هم برعهده بگیرد. اگر شما هم همسری دارید که در کارهای خانه تنهای تان می گذارد و همه مسئولیت ها را زیر این سقف روی دوش شما می اندازد، بهتر است راهی برای وارد کردن او به دنیای خانه داری پیدا کنید. این کار نه آسان است و نه در یک روز و دو روز نتیجه می دهد ولی بد نیست با مدتی تلاش عدالت را در خانه داری تان هم اجرا کنید.
● اگر شبیه پدرش است
بپذیرید و باور کنید که زن ها و مردها متفاوت هستند و درجه اهمیت موضوعات مختلف از نظر آن ها متفاوت است. ممکن است کاری که به نظر شما باید در اولویت قرار گیرد و در نخستین فرصت انجام شود، از نظر همسرتان اهمیت چندانی نداشته باشد و به همین دلیل هم اصراری برای باعجله انجام دادنش به خرج ندهد. اغلب مردهایی که به پدرشان نزدیک بوده اند و رابطه خوبی با او داشته اند سعی می کنند در زندگی مشترک شان هم مردی مانند پدرشان باشند. اگر احساس می کنید که چنین مردی با آنچه شما انتظار دارید خیلی تفاوت دارد بهتر است به زندگی تان زمان بدهید و به مرور به او نشان دهید اقتضائات زندگی کنونی اش و اولویت هایی که برای ازدواج تان مشخص کرده اید با آنچه پدرش یا هر مرد دیگری انجام می داده متفاوت است.
● خودتان بازی اش دهید
از او در انجام کارهای خانه یا بیرون از خانه کمک بگیرید. اگر شما از او کمک نخواهید به احتمال زیاد خودش داوطلب انجام این کارها نخواهد شد، پس به او بگویید که در چه زمینه ای به کمکش احتیاج دارید. ممکن است در آغاز نتواند برخی کارها را به تنهایی انجام دهد. پس از او تقاضای مشارکت کنید و با انجام کار ۲ نفره هم به همسرتان راه و رسم کمک کردن را یاد دهید و هم امکان یک شروع خوب برای این همکاری را به وجود بیاورید. شاید بد نباشد که بعد از مدتی فهرستی از کارهایی که دوست دارید او انجام دهد را بنویسید و بخواهید که به ترتیب اولویت انجام شان دهد. مثلا اگر در یک روز تعطیل قصد خانه تکانی دارید، او اول می تواند پرده ها را دربیاورد و بعد خرید خانه را انجام دهد و درآخر به شما در جارو کردن کمک کند. در نوشتن این فهرست منصف باشید و بیش از توانش به او کار نسپارید.
● هیچ وقت نگویید نه
هیچ وقت کمکش را رد نکنید. مهم نیست که شما چقدر کار برای انجام دارید یا این که خودتان به تنهایی از پس کارها برمی آیید یا نه. اگر او از شما پرسید که کمک می خواهید به جای گفتن جمله مخربی مثل «نه خودم می توانم انجامش دهم» به سوالش پاسخ مثبت بدهید و کاری برایش دست و پا کنید.
● بگویید و صبر کنید
با همسرتان در این مورد صحبت کنید و بگویید که چه چیزهایی شما را آزار می دهد و چه انتظاراتی از او دارید. سعی کنید با لحنی آرام، دوستانه و تشویق کننده با او حرف بزنید و هرگز با حرف ها و لحن تان به او نشان ندهید که قصد اصلاح کردن یا تغییر دادنش را دارید. در روزهای بعد از این گفت وگو از همسرتان انتظار نداشته باشید که نسخه کپی شده حرف های شما باشد بلکه به او زمان دهید و تمامی تلاش هایش را ببینید. اگر شما موفق شده باشید او بهترین کاری که می تواند بکند را انجام خواهد داد گرچه همان بهترین هم ممکن است با خواسته واقعی شما تفاوت زیادی داشته باشد.
#ادامه_دارد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#داستان_یک_اشتباه ❌🌸
زندگی ناصر و مریم تا دو سال پیش نه تنها مشکل خاصی نداشت، بلکه مورد عجیبی هم در زندگی آنها دیده نمیشد، تا آنکه سر و کله خواهر خلافکار مریم پیدا شد. «مرضیه» بعد از 5 سال حبس از زندان بیرون آمد و کلاف زندگی زن و شوهر جوان پیچیده شد. ناصر نه دل خوشی از خواهرزنش داشت و نه از باجناقش، با این حال روی حرف همسرش حرفی نزد و چند روزی از او پذیرایی کردند. ناصر میدانست که مرضیه پنهان از خانواده برای شوهرش پول و خوراکی به زندان میفرستد، اما باورش نمیشد که از خانه خواهرش سرقت کند. یک روز زاغ سیاه خواهرزنش را چوب زد و او را در هنگام دزدی گیر انداخت. همین موضوع باعث جنجال زیادی شد و پای پلیس به میان آمد. در نهایت مرضیه رها شد، اما مریم را با خودش به خانه مادرشان برد.
ناصر از آن آدمهایی نبود که منت همسرش را بکشد، معتقد بود زنی که قهر کرده خودش برمیگردد، اما زنش برنگشت و پدر و پسر یک سال تنها ماندند. چند باری واسطه فرستاد و باز هم مریم اهمیتی نداد. ناصر بالاخره راضی شد که خودش دنبال همسرش برود، اما او به طرفداری از خواهر و مادر مطلقهاش دعوا راه انداخت و حتی ناصر کتک مفصلی از همسایهها خورد. همین چند ماه پیش بود که مریم تماس گرفت و از ناصر خواست بهطور توافقی از هم طلاق بگیرند و ناصر هم با وجود علاقه به همسرش به جدایی رضایت داد، شاید خودش و پسرش از این ماجرا رها شوند.
ماجرای آشنایی زن و مرد به 13 سال قبل باز می گشت. ناصر 19 ساله بود و مریم 18 ساله را نخستین بار هنگام اسباب کشی در حیاط خانه عمهاش دید، احساس کرد باید به زن بیوه و دخترانش کمک کند. همان روز دستش زخم بزرگی برداشت و مریم داشت دستش را پانسمان میکرد که به او دل باخت. همان شب دختر به خانه ناصر زنگ زد و حالش را پرسید. ناصر نه بهسربازی رفته بود و نه دبیرستان را تمام کرده بود، اما دلش را به دریا زد و از مریم خواستگاری کرد. همه چیز سریع اتفاق افتاد و با هم ازدواج کردند. انگار سرنوشت آنها در همان اسباب کشی جا به جا شده بود.
در آن روز سرد پاییزی که باد ملایمی برگهای زرد را به کف خیابان میریخت، زن و شوهر پشت در شعبه 276 منتظر وارد شدن به دادگاه بودند. نزدیک به 13 سال از جشن عروسی آنها میگذشت که از آن مدت 11 سال را خوب و خوش زندگی کرده بودند و پسری 10 ساله داشتند و حالا خزان زندگی مشترک آنها فرا رسیده بود.
منشی دادگاه مراجعان ساعت 11 را به دادگاه فراخواند. ناصر و مریم روبهروی جایگاه روی صندلیهای سرد فلزی نشستند. قاضی احمدی در خصوص روند پرونده توضیحاتی به زوج جوان داد و باز هم از آنها خواست با هم مدارا کنند و نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشند. سپس به وجود پسرشان اشاره کرد که تا آخرین روز زندگی به پدر و مادر نیاز خواهد داشت. داشت از سختیهای تنهایی و طلاق میگفت، که مریم از توهین و تحقیر خودش حرف زد و ناصر از وابستگی همسرش به خواهر خلافکارش. یکی در میان به ضعف و ایرادهای هم اشاره و شروع کردند به شرط و شروط گذاشتن. در میان مشاجره آنها قاضی به میان حرف آنها آمد و گفت؛ ظاهراً هیچ کدام گوش شنوایی ندارید و بیشتر به طلاق تمایل دارید تا ادامه زندگی مشترک! محتویات پرونده هم توافق شما را روی طلاق نشان میدهد. با این حال شما باید به دفترخانه مراجعه کنید و سند ازدواجتان را از نو ثبت کنید تا مدرکی مبنی بر ازدواج شما وجود داشته باشد که ما بتوانیم طلاق شما را صادر کنیم.
زن و شوهر برگههای مربوطه را امضا کردند و از اتاق خارج شدند تا نامه دادگاه را از دفتر شعبه برای ثبت واقعه ازدواج تحویل بگیرند. اما پیش از آن قاضی احمدی با لبخندی ملایم به زن و شوهر گفت:«حالا که میروید تا دوباره عقد کنید، روی حرفهای من هم فکر کنید، شاید تقدیر فرصتی دوباره برای زندگی مشترک به شما داده باشد...». ناصر و مریم بدون آنکه جوابی بدهند سرشان را به احترام تکان دادند و بیرون رفتند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت حبیبه خانم وهمه اعضای محترم.وقتتون بخیرببخشیدمن برابچه اولم۴/۵سال پیش زا
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام خانمی که گفتن شقاق و بواسیر دارن واز عمل جراحی میترسن .خواهرم همین مشکلو داشت خیلی بد جور .فقط جیغ میکشید گفتن بهش با لیزر خوب میشه ولی چند بار انجام داد اصلا فایده نداشت .اخرش از بس درد داشت به جراحی راضی شد .جراحیش فقط سر پایی ۱۰دقیق هم طول نکشید .دیگه از اون زمانه نه دردی داره نه هیچی .همه چی هم راحت میخوره
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خانمی که گفتن بچه ۷ماهش پاش سوخته .فکر کنم مال دندناش باشه .داره دندوناشو در میاره ادرارو مدفوعشون مثل اسید میشه .هر چی هم بشوری و پماد کالاندلا بگیری و بزنی خوب نمیشه .از من هم دخترم همین طور بود تا یک ماه دوماه طول کشید اخر پماد هیدروکورتیزون و قطره کانازول یک قطره و پماد زینک اکساید فیروز رو باهم رو دستم قاطی میکردم به پاهاش میزدم خوب خوب شد .دکتراطفال گفت
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام در جواب خانمی که شقاق دارند واز عمل میترسند من خودم عمل کردم خوب خوب شدم ترس هم نداره خیلی هم راحت عمل بیشتر جواب میده
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خاستم در جواب اون خانمی که گفته بچه سه ماهه داره و صورتش قرمز شده بگم بچتون اگزما داره دختر خودمم داره الان یه سال ونیمش شده ولی اگزماش شدیده خیلیم دارو استفاده کردم ولی باز شما میتونین پماد استریل چشمی کورتینیل( هیدروکورتیزون) با پماد موپیروسین قاطی کن تا یه هفته ده روز استفاده کن اگ خوب نشد ببرش پیش یه متخصص خوب چون اگزما چند جوره ایشاله زودتر خوب بشه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خسته نباشی در جواب خانمی که گفتن بچه شون قد کوتاه هست شربت کا لمرز بهشون بده با شربت اهن( به تجویز پزشک)
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خسته نباشی در جواب خانم ۳۵ ساله برای پوکی استخون علامتش گرفتگی پا درد کمر بهترین راه حل مصرف قرص ویتامین د با کلسیم با ازمایش مقدارش مشخص میشه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خسته نباشی در جواب که گفتن سنگ کلیه دارن قره قروت محلی بگیر بخور
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام در جواب اون خانمی که خواهرش معده درد داره تا یک هفته ناشتا آب یدونه سیب زمینی رو بخوره خیلی خوبه.من زخم معده داشتم ولی با این کار خوب شدم.همچنین ۱قاشق عسل و ۱قاشق پودر دارچین رو بریزید تو یک لیوان آب جوش ناشتا بخورید تا چند روز
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خسته نباشیدخدمت شما عزیز برای خانمی گفته پای نوه شوند باادرار سوخته پماد ان ان از داروخانه بخرن دو بار بزنن خوب میشه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام حبیبه جان.برای خواهری که پای بچه شون ازپوشک سوخته.... نوه ی من پاهاش سوخته بود از پوشک طوریکه از جاشون خون میومد.روغن جامد,کره,انواع پماد ها,شیرمادرووووو..... هرکاری کردیم بدتر میشد که بهتر نمیشد یه نفر سرنج رو معرفی کرد(پودرنارنجی رنگ که مث پودر بچه استفاده میشه)خدا خیرش بده با دوبار استفاده خوب خوب شد واثری از سوختگی نموندالانم چندوقت یه بار براش از این پودر میزنم دیگه اصلا قرمزم نشده چه برسه به سوختگی.سرنج رو میتونید از عطاریها تهیه کنید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#همسرداری 🌿 رام کردن مرد سرکش دوره و زمانه فرق کرده و اگر این روزها دیگر مردها به تنهایی
.
● بگذارید اشتباه کند
خیلی از زن ها به دلیل این که همسرشان نمی تواند به خوبی آن ها کارهای خانه و بچه ها را انجام دهد آن ها را معاف می کنند. بعضی های شان حتی به دلیل این که همسرشان حین انجام کارها برخی اشتباهات را مرتکب می شود ترجیح می دهند خودشان کارها را انجام دهد اما این تصور نادرست را کنار بگذارید. هرگز به دلیل این که او در انجام کارها سرعت پایینی یا دقت کمی دارد او را از کارکردن منصرف نکنید. هرکسی برای انجام کارهایش روش خاصی دارد و شما نمی توانید به این بهانه که روش او را نمی پسندید همه چیز را یک تنه به عهده بگیرید. از او بخواهید در انجام کارهای خانه؛ خرید ها و نگه داری بچه ها به شما کمک کند و سعی کنید به مرور و آرام آرام اشتباهاتش را اصلاح کنید. هرگز ابتدای انجام کار به او نگویید که اشتباه می کند و توی ذوقش نزنید بلکه به شکلی نامحسوس و آرام او را تصحیح کنید.
● از دیگران کمک بگیرید
اگر بعد از تمامی این کارها باز هم نتوانستید آن طور که باید همکاری او را به دست بیاورید و باز هم خودتان مسئول قسمت بزرگی از کارهای خانه شدید ناامید نشوید. این حق شماست که زیر بار تمامی کارها ویران نشوید. می توانید در این شرایط هر هفته یا هر ۲ هفته یک بار از شرکت های خدماتی کمک بگیرید و برخی کارهای خانه را که برای تان بیش از حد سنگین و فرسایشی است را به عهده آن ها بگذارید. اگر در این کار افراط نکنید این کار هزینه زیادی برای تان نخواهد داشت و علاوه بر این، شما را از بسیاری از دعواها، استرس ها و کش مکش ها نجات خواهد داد. پس اگر تنها مشکل شما و همسرتان کمک نکردن اوست به جای از هم پاشیدن زندگی تان راهی برای پایان دادن به این بحث دست و پا کنید.
● باهم قرارداد ببندید
اگر همسرتان موافق باشد می توانید یک قرارداد عادلانه درمورد کارهای خانه وضع کنید. مثلا جارو کردن با او باشد و شستن ظرف ها با شما یا این که در روز خاصی شما غذا بپزید و در روز خاصی او. در وضع این قرارداد چیزی که بیشتر از همه اهمیت دارد عادل بودن شماست. اگر هردوی شما بیرون از خانه به میزان برابری کار می کنید و درآمد دارید پس حق شماست که سهم برابری از کارهای خانه را هم داشته باشید اما اگر شما وقت بیشتری در خانه هستید یا کاری که انجام می دهید نسبت به شغل همسرتان ساده تر است یا این که او سهم بیشتری در فراهم کردن بودجه خانوادگی تان دارد، بهتر است شما هم سهم بیشتری از کارهای خانه را به عهده بگیرید. تقسیم وظایف در خانه به معنی کاملا برابر بودن حجم مسئولیت ها نیست. اگر برای شما غذا درست کردن لذت بخش است و مهارت بیشتری در آن دارید و همسرتان هم حاضر است با کمال میل گردگیری یا شست وشو را انجام دهد دست از حساب و کتاب بردارید و کارهایی را انتخاب کنید که انجامش برای هر دوی شما لذت بخش یا راحت باشد.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
آیت الله العظمی اراکی همه شبها پس از ادای نماز مغرب و عشاء در مدرسه فیضیه به صحن مطهر حضرت معصومه (س) می رفتند و در کنار مرقدی فاتحه می خواندند.
از ایشان سوال شد این قبر از کیست؟
|فرمودند: مرقد حاج سید عبدالمطلب رشتی است، که نه با من خویش بوده نه رفیق فقط یک منقبت برای من نقل کرده است لذا من حق او را محترم می شمارم.
سید عبدالمطلب که شخصی موثق و مورد اعتماد من بود، روزی به منزل مرحوم آیت الله العظمی سید محمدتقی خوانساری (رحمه الله علیه) آمد و چنین گفت:
وقتی که من برای تحصیل به نجف اشرف مشرف شدم در آنجا شنیدم پیر مردی پینه دوز هر شب جمعه نزدیک غروب از نجف به کربلا طی الارض می کند و در حرم مطهر امام حسین علیه السلام مشغول عبادت می شود و صبح شنبه دوباره با طی الارض به نجف باز می گردد.
به فکر افتادم صحت این مطلب برایم اثبات گردد، لذا از خود او هر چه پرسیدم چیزی دستگیرم نشد. سرانجام یکی از دوستان را به کربلا فرستادم تا غروب پنج شنبه نزدیک کفش داری حرم منتظر رسیدن نامه ای از من باشد و خودم هم در موقع غروب پنج شنبه به دکان و مغازه آن پیرمرد در نجف اشرف رفتم. نامه ای به او دادم و گفتم من کاری فوری دارم خواهش میکنم وقتی به کربلا رسیدید نامه را در اسرع وقت به فلانی که نزدیک کفش داری ایستاده برسانید، پیر مرد پذیرفت و نامه را از من گرفت.
پس از خدا حافظی از او، او درب مغازه اش را بست و رفت. دوست ما در کربلا در همان محل موعود، نامه را در زمان غروب پنجشنبه دریافت کرد.
بدین ترتیب بر ما روشن شد که پیرمرد مذکور با طی الارض به کربلا می رود.
در یکی از روزها به نزد پیرمرد رفتم و صحبت از طی الارض کردم ولی باز هم پیر مرد اظهار بی اطلاعی کرد و زیر بار نمی رفت سرانجام کاری که با او کرده بودیم را برایش باز گفتم آن پیرمرد سخت ناراحت شد.
من به او گفتم:
آیا ممکن است این مقام را به من هم تعلیم کنی؟
پیرمرد به قبر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره کرد و گفت: این آقا جد تو است یا جد من؟
گفتم جد من است.
گفت: هر چه من دارم از این بزرگوار است از من چه می خواهی؟
آیت الله العظمی بهجت می فرمودند :
آقای حاج سید عبدالمطلب، ناقل این داستان عالمی خوب و اهل ریاضت بود، من با او رفت و آمد داشتم. آن پیرمرد پینه دوز را هم دیده بودم و کفشهای خود را برای تعمیر به او می دادم، او عادت داشت در مقابل کار خود قیمتی را معین نکند بلکه هر چه به او می دادند قبول میکرد و سخنی هم نمی گفت و عادت دیگر او این بود که هر شب دوشنبه جمعی از مؤمنین را به منزلش دعوت می کرد و آنان را اطعام می نمود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت حبیبه خانم وهمه اعضای محترم.وقتتون بخیرببخشیدمن برابچه اولم۴/۵سال پیش زا
#پاسخ_اعضا ☀️🍃
سلام :خانمی که میگی شوهرت فوت شده با یک نفر که باخانوم خودش در حال متارکه هستن تلفنی حرف می زنی
از شر شیطون به خدا پناه ببر روی خرابه ی زندگی کسی سنگ بناءِ زندگیت نگذار دوام نداره
نفرین و آه ش پشت سرت به آسمان بلند میشه خدا ناکرده
به جای ترس از اطرافیان از خدا ترس داشته باشی و از خدا بخواهی برات یک همسر شفیق و با خدائی رو از جائی که نمی دونی و خبر نداری روزی می کنه ان شاءالله
و خوشبخت میشی به یاری خدا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام در جواب اون خانمی ک گفتن بار دار هستن و قبل بارداری دیابت داشتن خواهر منم باردار بود انسولین میزد اصلا اذیتم نشد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام شبتون به نیکی ،دوست عزیزی که زانوش آب آورده،طریفل از عطاری بگیر که بلغم بدنتون دفع بشه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام ،درمان روده تحریک پذیری
💊 علائم سندروم روده
🌸نفخ، صدای شکم، دورههای اسهال و یبوست از جمله تظاهرات سندرم رودهی تحریک پذیر است که در جوانان و افراد با روحیه حساس و آسیبپذیر بیشتر دیده میشود.🌸
✅ راهکارهای درمانی بر مبنای طب سنتی
👈ورزش
👈 #رعایت_تدابیر_خوردن_و_آشامیدن
👈خواب خوب
👈و پرهیز از استرس موجب کنترل علایم بیماری خواهد شد.
👇در ادامه تدابیر خوردن و آشامیدن را توضیح داده میشود.👇
🔻سر ساعت غذا بخورید.
🔻آهسته میل کنید و خوب خوب
بجوید شاید ۳۰ بار کافی باشد!
🔻آب را از وسط لقمهها حذف کنید.
🔻ماست، دوغ، سالاد شیرازی همراه غذا میل نکنید.
🔻ترشی نخورید.
🔻یک نوع غذا میل کنید.
🔻بلافاصله بعد غذا چای و میوه نخورید.
🔻در خوردن غذاهای خمیری مثل ماکارونی، لازانیا، نودل، آش رشته رعایت معدهتان را بکنید و به ظرفی کوچک بسنده بفرمائید.
🔻چهار یا پنج عدد زیره سبز روی غذا بجوید.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خوبین جواب اون دوستمون که گفتن بواسیر دارن تا 3 شب سیر و شیاف کنن (داخل مقعد) حتمن خوب میشن امتحان شده جواب گرفتیم فقط سیر و طوری پوست بگیرن زخمی نشه بعد استفاده کنن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام
از دوستان اگه کسی عضو این کانال هست لطفا لینک برام بفرسته یت منو عضو کنن
ممنون
اسم گروه
بازارچه خرید وفروش اجناس
مال اصفهان هست
ممنون
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام عزیزم خستهرنباشید
برای اون خانمی که گفتن نوه 4سالشون لکنت زبان دارند
دوست خانوادگی داریم اقاهه دکتر مغز و اعصاب هست وخانمش هم تحصیل کرده
اینها زود ازدواج کردند سن شون کم بود حالا الحمد الله سه تا بچه دارند
فرزند بزرگ شون کلاس پنجم هست اقای دکتر حدود 32سالشون هست
سه تا بچه شون همین طوری مثل نوه شما بودند من یادم هست بچه ها تا کلاس دوم هم همین طور بودند درست کلمات را نمی توانستند ادا کند
الحمد الله با تمرین و تکرار کلمات خوب شدند
با صبر و حوصله، باهاش حرف بزنید کلمات را تکرار کنید خسته نشوید به مرور زمان درست می شود
با غصه خوردن و ناراحت بودن چیزی درست نمیشود اراده به خرج بدهید
تعجیل در امر مولای مهربانمان، سه صلوات با توجه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام عزیزم
برای اون دختر 39ساله
خدا رحمت کند پدر و مادر بزرگوارتان
عزیزم وقتي اخلاقش خوب هست چرا دنبال بهانه الکی هستی
تو محل ما زن و شوهری هستند شاید 140هم قدشون. نیست با هم ازدواج کردند
الان 6تا بچه دارند حتی برای بچه هاشون هم زن گرفتند و دختر هاشون هم ازدواج کردند
عزیزم اگر اخلاق و ایمان داره با توکل به خدا بله را بده
ان شاءالله خوشبخت بشی بحق اقا رسول الله🤲
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
میخواستم ازدوستان گلمون بپرسم من بعدازبارداری پوست شکمم هم افتاده هم ترک داره کسی راهکاری داره که جواب گرفته باشع واقعاعذاب آورشده برام افسردگی گرفتم خداقهرش نگیره پشیمونم که باردارشدم😔😔
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت همه عزیزان
لطفا پیام منو اورژانسی بذارید
هرکسی از شما که دکتر متخصص ارتودنسی اطفال خوب در شهرهای کرمان یزد و شیراز میشناسید معرفی کنید ،استان دیگه هم میشناسید بگید ،لطفا تبلیغ نباشه واقعا کار این دکتر رو دیده باشید،ممنون از همه شما خدا خیرتون بده
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خوبی حبیبه خانم
خواهشاً پیام های منم هم بذار الهی که خیر ببینی
من پسرم سه ونیم سالشه همش ناخونش میخوره هر کار کردم نتونستم بگیرمش هر وقت گشنش شد همین ناخون شصتشو میمکه دگه غذایی نمیخوره تلخک زدم فلفل زدم سرگرمش کردم ترسوندمش که مامانت میان میبرن بازم کار خودش میکنه خیلی اذیتم از این موضع کاش غذایی میخورد کمتر غصه می خوردم خیلی هم لاغر هست دوستان اگه میشه راهنمایی کنید من بتونم با کمک شما اینواز ناخون خوردن بگیرم
یه دنیا ممنون 🙏🙏🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت بخیر به من گفتن حرارت کبدت بالاست و التهاب و میکروب معده هم دارم .دوستان از شما عزیزان خواهش میکنم اگر تجربه ای در از بین بردن میکروب معده دارید در اختیارم بذارید ممنون از همگی🌹
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
از یه طرف شوهرم اعتیاد داره بی خیال یک بارم از ما نمیپرسه که تو چه حالی هستیم بخدا اول امیدم به خداس بد به شما راهنمایی کنینن که چکار کنم کم آوردم دیگه خسته شدم با سه بچه نمیشه طلاق گرفت موندم چکار کنم 😪😪
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام 🌹🍃
دخترم تو کنکور مدیریت بازرگانی شیراز قبول شده
خودش خیلی ناراحته و ناراضی
اگه کسی خودش یا نزدیکانش تو این رشته بودن یا سر رشته دارن تو این کار میشه بگن چجوریه؟
خوبه یا بد؟؟
هر چی دربارش میدونین بهم بگین لطفا..
❌❌❌
ایا راهی هس که تو دانشگاه تغییر رشته بده؟؟؟❌❌❌
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
باسلام خدمت همه من دوماه اومدم تویه خونه اجاره نشینم خونهقیمتش مناسبه احساس میکنم صاحب خونه مشکل دارن چشم ناپاکن نه پولی که برم جای دیگه دارم نه میتونم کرایه بیشتر بدم آخه یه دیه بدهکاریم ۸۰۰میلیونش کمه کل دارایمون حتی فرش وتلویزیونمون را هم فروختیم اوضااقتصادی خرابی داریم تورا خدایه دعایی یه ذکری یه چیزی که بشه شرش ازسرمون کم بشه اگه میدونیدبگید شوهرم تا شب نمیادخونه فکرآبرومم خیلی میترسم
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عباس و #مریم ❤️
هیچ وقت به گوشی عباس دست نمیزدم ولی اون روز بلافاصله بعد از رفتنش موبایلش رو که هنوز توی بازی بود رو برداشتم و رفتم توی پیامهاش ..
اسم نرگس رو مامان پسرم سیو کرده بود .. دستهام میلرزید .. پیامهای اخیرشون رو خوندم .. نرگس تو همه ی پیامهاش عباس رو عباس جونم خطاب کرده بود و دلم میخواست الان نزدیکم بود و تکه تکه اش میکردم ..
آخرین گفتگوشون همین یک ساعت پیش بوده که نرگس گفته بود نگرانم بچه به دنیا بیاد و یک دونه لباس نداره تنش کنیم ..
عباس جواب داده بود نگران نباش نرگس گلی فردا میریم هر چی لازمه میخریم ..
دیگه چیزی نمیدیدم .. عباس .. عباس من .. به کسی غیر از من هم گفته بود گلی ... مگه من فقط گل عباس نبودم ..
دیگه حتی یک ثانیه نمیتونستم و نمیخواستم عباس رو ببینم .. سریع ساک کوچکی برداشتم و وسایل شخصیم رو جمع کردم ..
در تمام این مدت اشکهام بی اختیار میریخت و باعث کند شدن کارم شده بود .. وسط سالن مانتو میپوشیدم که عباس برگشت ..
با تعجب نگاهم کرد و پرسید مریم .. چی شده .. چرا گریه میکنی ..
قدمی به سمتم برداشت که بلند داد زدم سمت من نیا ..
عباس هم با صدای بلند پرسید چی شده؟ کی بهت حرفی زده؟
با دست اشاره ای به موبایلش کردم و گفتم اون ... حرفهای خصوصیت با نرگسسس گلییی جونت رو بهم گفت ..
ساکم رو برداشتم و دیگه منتظر یک کلمه حرف از جانب عباس نشدم و از خونه زدم بیرون .. 👇👇👇
ادامه 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5
داستان #زندگی عباس و مریمه ها😍🙈👆🏻
ترکونده کل #ایتا رو💪🏻
از دستش نده این داستان #جذذذذذابو😍🔞👆🏻👆🏻