#پرسش_و_پاسخ
#بپرسو_بدون
🔮موضوع : فرق غیبت و درد و دل
⁉️ فرق بین #غیبت كردن و #درددل كردن چیست؟ اصلا مگه میشه بدون درددل کردن زندگی کرد؟!
✅ #جواب ✍
غیبت بیان عیب پنهان مومن است اما درددل بیان مشکلات و غم و غصه زندگی پیش دیگران است.
🌱 این دوتا گاهاً با هم جمع میشوند و گاهی هم نه، یعنی بعضی وقتها درددل غیبت هم هست و بعضی وقتها هم نیست.
👌 اگر در درددل کردن عیب پنهانی مومن را بگوید که شنونده او را میشناسد ولی از آن عیب خبر نداشته، غیبت است.
مثلا بگوید دیروز با همسرم بحثم شد 😔و بهم توهین کرد.
🍃 اگر در درددل کردن عیب پنهانی مومن را نگوید یا شنونده نشناسدش غیبت نیست.
🔰چند نمونه از درد دل که غیبت محسوب نمیشود:
1⃣ گفتن مشکلات اقتصادی
2⃣ گفتن بیماریهای خودش (نه افراد خانواده)
3⃣ گفتن مشکلات خانه که مربوط به اشخاص نیست مانند: سرمایش و گرمایش، وجود حیوانات مثل مورچه، سر و صدای اتومبیل و خیابانهای اطراف و ...
4⃣ آرزوها و اهدافی که به آنها نرسید.
5⃣ اشتباهاتی که مرتکب شده مثل انتخاب شغل نامناسب و ...
👌درددل کردن پیش فردی مانند مشاور یا بزرگتر که میتواند مشکل شما را حل کند اگر چه غیبت است اما از باب مشاور جایز است و اشکالی ندارد.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
ج ۵_ آیات کاربردی.m4a
6.35M
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانه
🎞📍روایتی از اولین آشنایی حضرت آیتالله خامنهای با #شهید_حسن_باقری
📆 ۹بهمن سالروز شهادت شهید حسن باقری 🦋
#شهید
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
#رمان 📒 ✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن #قسـمـت_هـشـتـم -ولی نداره که. اینهمه راه اومدی بعد یه ن
#رمان 📗
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
#قسـمـت_نـهـم
-احسان دیگه. باباش کارخونه داره🏣
-اها اها اون تیره برقه😄 خوب چی؟؟
-فک کنم از تو خوشش اومده. خواهرش شمارتو از من میخواست
-ندادی که بهش؟!
-نه...گفتم اول باهات مشورت کنم
-افرین که هنوز یه ذره عقله رو داری😝
-ولی پسره خوبیه هاخوش به حالت
-خوش به حال مامانش
-ااااا ریحانه.چرا ندیده و نسنجیده رد میکنی
-اگه خوشت اومده میخوای برا تو بگیرمش؟!😒
-اصلا با تو نمیشه حرف زد...فعلا کاری نداری؟!
-نه..خدافظ
بعد قطع کردن با خودم فکر میکردم این همه پسر دور و برم و تو دانشگاه میخوان با من باشن و من محل نمیکنمشون اونوقت گیر الکی دادم به این پسره بی ریخت و مغرور😤😒 (زیادم بی ریخت نبودا)
شاید همین مغرور بودنش من رو جذب کرده..😰
دلم میخواد یه بار به جای خواهر بهم بگه ریحانه خانم
تو همین فکرا بودم دیدم که صدای ضعیفی از اونور میومد. که سمانه داره هی میگه ریحانه ریحانه.🗣
سرم داغ شد.ای نامرد.نکنه لوداده که بهم نماز یاد داده و هیچی بلد نیستم😣
یهو دیدم سمانه اومد تو.ریحانه پاشو بیا اونور
-من؟!چرا؟!😳
-بیا دیگه. حرفم نزن
باشه. باشه..الان میام.
وارد اطاق شدم که دیدم همه دور میز نشستن. زهرا اول از همه بهم سلام کرد و بعدش هم آقاسید همونجور که سرش پایین بود گفت:سلام خواهرم. سفر خوش گذشت؟! کم و کسری ندارید که؟!😌
نه. اوکیه همه چی..الان منو از اونور اوردید اینور که همینو بپرسید؟!😒
که آقاسید گفت: بله کار خاصی نبود میتونید بفرمایید.
که سمانه پرید وسط حرفش:
نه بابا،این چیه. کار دیگه داریم.
سید:لا اله الا الله...😤
زهرا:سمانه جان اصرار نکن
ریحانه:میتونم بپرسم قضیه چیه؟؟
که سمانه سریع جواب داد هیچی مسول تدارکات خواهران دست تنهاست و یه کمک میخواد و من تو رو پیشنهاد دادم ولی اینا مخالفت میکنن.
یه لحظه مکث کردم که آقاسید گفت: ببخشید خواهرم .من گفتم که بهتون نگن .
دوستان، ایشون مهمان ما هستن نباید بهشون همچین چیزی میگفتید..از اول گفتم که ایشون نمیتونن.
نمیخواستم قبول کنم ولی این حرف آقاسید که گفت ایشون نمیتونن خیلی عصبیم کرد😡 و اگه قبول نمیکردم حس ضعیف بودن بهم دست میداد.😑
آب دهنمو قورت دادم و با اینکه نمیدونستم کارم چیه گفتم قبول میکنم.✌️
سمانه لبخندی زد و روبه زهرا گفت:دیدین گفتم.😬
آقاسید بهم گفت: مطمئنید شما؟!کار سختی هستا.
تو چشماش👀 نگاه کردم و با حرص گفتم بله آقای فرمانده پایگاه😤
ادامه دارد ...
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
12.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایران_قوی
#ما_میتوانیم
🧡 آینده رو باید ساخت 🇮🇷
📺 خیلی قشنگه حتما ببینید و ارسال کنید
#خود_باوری
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚