⚘﷽⚘
پس از شهادت علی بهزادی در عملیات کربلای ۵ ، مادر هر روز بر مزار علی حاضر میشد، سنگ مزار را با آب و گلاب میشست و خوشبو می کرد، با علی حرف میزد و بسیار هم گریه می کرد. 🌷
یک روز صبح گفت علی در خواب به دیدارم آمد و گفت مادرجان چرا اینقدر ناراحتی می کنی و هر روز خود را به زحمت می اندازی، مگر من کجا رفته ام که بی تابی می کنی، آمدهام به شما🌷 بگویم که جای من بسیار خوب و راحت است و نگران نباشید، شما هم هر روز خود را به زحمت نیندازید، عصر های پنجشنبه که بر مزار من بیایید کافی است... 🌷
#شهیدعلےبهزادے
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#پايى_كه_نمى_خواست...!!
🌷چند روز قبل از عمليات، ناخن پايش به شدت عفونت كرد، طوريكه ديگر قادر به حركت و حتى پوشيدن پوتين نبود. بهمين خاطر، فرماندهان تصميم به عدم شركت او در عمليات گرفتند. او به محض اينكه از اين قضيه با خبر شد....
🌷....سريع رفت و پوتين هايش را پوشيد و بندش را هم محكم بست و آمد و بدون هيچگونه ابراز دردى قاطعانه گفت: پايى كه بخواهد مرا از عمليات جا بگذارد اصلاً نمى خواهم راحت باشد. شهيد سيداحمد برقعى در همان عمليات جاودانه شد.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#دست_در_دست_هم....
🌷در عمليات كربلاى ٥، هنگامى كه نيروهاى بعثى پاتك كرده بودند و ما شديداً مشغول نبرد بوديم، متوجه شدم كه خمپاره اى درست بين آن دو بسيجى به زمين اصابت كرد و به سختى مجروحشان نمود. آنها همه جا با هم بودند؛ از بچگى هر كارى كه مى كردند، هر جا مى رفتند همه را با هم بودند و اين بار هم با هم به جبهه آمده بودند.
🌷وقتى گرد و غبار فرو نشست و آنها ديدند كه موج انفجار بينشان فاصله انداخته، با همان حالت نيمه جان و زخمهايى كه برداشته بودند، به صورت سينه خيز به طرف هم آمده و با سختى بهم رسيدند و دست در دست يكديگر، پروازى ابدى را آغاز كردند....
راوى: رزمنده دلاور شعبان تيمورى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
-📞📻
📻••
-
تو ²³سالگیش بہ جایے رسید کہ
دشمن میترسید از مقابلہ بآهاش؛
دست بہ ترورش زدن..!
²³سالگۍ تو رد کردۍ؟
یا موندھ برسے؟
راستے کجایۍ؟! (:
-
-
♥️| #جہادمغنیه
روزتون شهدایی🌤
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
مملکتی رو که شهدا پاک کردهاند آلوده نکنیم ! 🌱
#آیتاللهجوادیآملی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
در این دنیای آشوب
در این تلاطم روزگار
بااین دریایآشفتهیخیال
یادتو...❤
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊