🌷 خاطره ای از علی محمودوند به روایت همرزم شهید
🌹عروج علی محمود وند ...
🔶روز سوم بهمن ماه بود علی از استراحتگاه که خارج شد، نگاهی به آسمان انداخت، و گفت:
«تو به من قول دادی، تو ده روز دیگر فرصت داری، به قولی که به من دادی عمل کنی وگرنه میروم و دیگه پشت سرم را نگاه نمیکنم»
🔸پای مصنوعیاش شکسته بود، با خنده کمی لیلی رفت و به ما گفت:«این پا روی مین رفتن داره»
بالاخره یومالله ۲۲ بهمن ماه از راه رسید علی به میدان مین رفت، و حدود ۶۲ الی ۶۳ مین را پیدا کرد.
🔸من نیز کنارش بودم، به آخرین مین که رسیدیم، کسی مرا صدا زد. حدود ۷ متر از علی دور شدم، ناگهان صدای انفجاری مهیب در دشت پیچید، به طرف محمودوند دویدم، او با پیکری خونین روی زمین افتاده بودم باورم نمیشد اما خدا هیچگاه خلف وعده نمیکند.
🔶حسین شریفینیا با شنیدن خبر #شهادت او به سراغ مهر متبرک حاجی رفت، بهترین یادگاری از علی مهری که خاک پیکر ۱۰۰ شهید را با خود به همراه داشت، حالا هربار که سر بر سجده میگذارد، عطر حضور او را میان سجادهاش احساس میکند.
🖊راوی:آقای منافی
✅شادی ارواح طیبه شهدای تفحص علی الخصوص شهید #علی_محمودوند صلوات🌹
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
۞فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ۞
«هر قدر می توانید از قرآن بخوانید»
✨✨✨
#دوره نهم ✨ از ختم قرآن کریم ✨ #هدیه به روح پر فتوح شهید عالی قدر حاج قاسم سلیمانی عزیز و یاران شهیدش و شهید بزرگوار محسن فخری زاده
#همین طور که مطلع هستید به اولین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی عزیز و گرامی نزدیک میشویم😭
#ارادتمندان این شهید بزرگوار همت کنید که ان شاءالله بتوانیم به اتفاق هم چند ختم قرآن شادی روح سردار دلها حاج قاسم سلیمانی عزیز هدیه کنیم
#شادی روح پر فتوح دانشمند هسته ای ایران شهید بزرگوار محسن فخری زاده
#ذخیره شب اول قبرمون
#امرزش گناهانمون
#رهایی ازسکرات مرگ
#نجات ازاتش جهنم
#درامان ماندن ازهول قیامت
#حاجت روایی همه عزیزان
#شفای بیماران
#بهره مندی ازشفاعت ائمه
#محشورشدن بااهل بیت
#هر یک از بزرگواران تمایل دارند در این ختم پر خیر و برکت شرکت کنند به پی وی بنده جزء مورد نظرشون رو اعلام کنند
#جزء 1🌴 فاطمه کوثر ✅
#جزء 2🌴 اللهم عجل لولیک الفرج ✅
#جزء 3🌴 شمیم یاس ✅
#جزء 4🌴 خانم خدری ✅
#جزء 5🌴 یاوری ✅
#جزء 6🌴 لبیک یا حسین ✅
#جزء 7🌴 لبیک یا حسین ✅
#جزء 8🌴 ابراهیمی ✅
#جزء 9🌴 مادر ✅
#جزء 10🌴 خانم جعفری ✅
#جزء 11🌴 فاطمه خانم ✅
#جزء 12🌴یا صاحب الزمان عج ✅
#جزء 13🌴 مادر ✅
#جزء 14🌴 لا عشق الا الحسین ✅
#جزء 15🌴 لبیک یا حسین ✅
#جزء 16🌴آقا مجتبی ✅
#جزء 17🌴 لبیک یا حسین ✅
#جزء 18🌴 خانم وفا ✅
#جزء 19🌴 سبحان ✅
#جزء 20🌴 سبحان ✅
#جزء 21 ✅ خانم احمدی پور ✅
#جزء 22🌴 خانم رضوی ✅
#جزء 23🌴 زهرا خانم ✅
#جزء 24🌴 لبیک یا حسین ✅
#جژء 25🌴یا زینب ✅
#جزء 26🌴 یازینب ✅
#جزء 27🌴یاس ✅
#جزء 28🌴 شهید ابراهیم هادی✅
#جزء 29 🌴 رسولی F ✅
#جزء 30 🌴 سرباز سردار ✅
#شادی روح مطهر شهدا صلوات 🌹
#از همه ی بزرگوارانی که در دوره های ختم قرآن شرکت میکنند کمال تشکر و قدر دانی را دارم .
#اجر همگی با خانم حضرت زهرا سلام الله و شهیدان گرامی ان شاءالله 🤲🌹
#و اینک دوره نهم✨
رفاقت با شهدا
🌈🌸 شهید محمد هادی ذوالفقاری 🌸🌈
من مطمئن هستم
چشمی که به نگاه حرام #عادت کند
خیلی چیزها رو از دست میدهد ؛
چشم گنهکار لایق شهادت نیست.
تاریخ تولد:۱۳۶۷/۱۱/۱۳
تاریخ شهادت:۱۳۹۳/۱۱/۲۶
🌈🌹#شهید_هادی_ذوالفقاری🌈🌹
رفاقت با شهدا
🌈🌸 شهید محمد هادی ذوالفقاری 🌸🌈
♦️ همیشه روی لبش لبخند🙂 بود نه از این بابت که مشکلی ندارد❌ من خبر داشتم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد...
♦️اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید:👇👇
⚜مومن شادی هایش در چهرهاش
وحزن و اندوهش در درونش💔 می باشد.
♦️اولین چیزی که از هادی در ذهن💭 دوستان نقش بسته، چهرهای بـود کـه با لبـخند آراسـته شده بـود و رفـاقت👥 با او هیچ کـس را خسته نمی کرد✖️
#شهید #محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم
رفاقت با شهدا
🌈🌸 شهید محمد هادی ذوالفقاری 🌸🌈
🌺 زمانی که محمد هادی در تهران بود وصبح ها در بازار آهن فعالیت می کرد، و عصر اگر وقت می کرد با موتور کار می کرد
همیشه دست به خیر داشت. خصوصاً برای هیئت ها بسیار خرج می کرد.
✿ هادی میگفت باید مجلس "امام حسین" (علیه السلام) پر رونق باشد. باید این بچه ها که هیئت می آیند خاطره خوشی داشته باشند.
✿ هربار که برای هیئت و یا کارهای فرهنگی مسجد احتیاج به کمک مالی داشتیم اولین کسی که جلو می آمد هادی بود. همیشه آماده بود برای هزینه بود
اما چیزی برای خودش خرج نمی کرد. وقتی می فهمید که مثلا هیئت نوجوانان مسجد، احتیاج به کمک مالی دارد دریغ نمی کرد.
💙یا اگر می فهمیدکه شخصی احتیاج به پول دارد، حتی اگر شده قرض می کرد و کار او را راه می انداخت.
#سیره_شهدا
رفاقت با شهدا
🌈🌸 شهید محمد هادی ذوالفقاری 🌸🌈
به کربلا که رسیدیم، ما با هم به زیارت رفتیم. اما هادی میگفت: اینجا جای زیارت دسته جمعی نیست، هر کی باید تنها بره و تو حال خودش باشه...
#شهید_مدافع_حرم_هادی_ذوالفقاری
📞 از هادی بہ همه خواهـران...
حجابتـان را
مثل حجـاب حضرت زهرا(س)
رعایت کنید نه مثل حجاب های امروز..
چون این حجـاب هـا؛
بوی حضرت زهـرا (س) نمیدهد.🍂
#شهید_هـادی_ذوالفقاری
#شهید_هادی_ذوالفقاری
یکبار از هادی پرسیدم از چیزی ناراحتی!؟ چرا اینقدر گرفتهای؟ گفت: خیلی از وضعیت حجاب خانمها توی تهران ناراحتم؛
وقتی آدم توی کوچه راه میره، نمیتونه سرش رو بالا بگیره. بعد گفت: یه نگاه حرام آدم رو خیلی عقب میاندازه.📚پسرک فلافل فروش
⚘﷽⚘
#فرازی_ازوصیت_نامه
جهان در حال تحول است،دنیا دیگر طبیعی نیست، الان دو جهاد در پیش داریم
اول جهاد نَفس که واجبتر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم میشود که اهل جهنم هستیم یا بهشت....
حتی در جهاد با دشمنها احتمال میرود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوای نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشد
یعنی برای شیطان رفته و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن! آنها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی....
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری🌷
📎یادش_باصلوات
📎اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
رفاقت با شهدا
🌈🌸 شهید محمد هادی ذوالفقاری 🌸🌈
✅ زندگینامه شهید هادی ذوالفقاری از زبان خودش
🌺🌸 من محمد هادی ذوالفقاری ...
🌸 بهمن سال 1367 در یک شب جمعه چند روز بعد از فاطمیه به دنیا آمدم. روزی که مادرم مرخص شد شهادت امام هادی (ع) بود، برای همین اسمم را گذاشتند محمد هادی.
🌸 بعد از دوره تحصیل وارد فضای کار شدم و در یک فلافل فروشی که خانواده ی صاحبش اصالتاً اهل کاظمین بودند مشغول شدم. اسم مغازه را هم گذاشته بودند الجوادین. اصلا انگار زندگی ام همه جوره با امام هادی گره خورده بود.
🌸 خیلی اهل کار بودم، کار کردن را دوست داشتم. مثلا دیوار طبقه ی بالا ی مسجدمان را گچ کاری کردم و لوله کشی هم می کردم. دوست داشتم کارهام خالصانه و فقط برای خدا باشه و کسی از کارهام سر در نیاره،
🌸 برای مردم محروم هم کارمی کردم بدون اینکه مزدی بگیرم. آخه مگه کار رو برای مردم می کردم که بخواهم از آونها پول بگیرم. مطمئن بودم هر زمان احتیاج به پول داشته باشم خود مولا کمکم می کنه. یکبار از تهران مادرم زنگ زد و یک میلیون تومان پول می خواست. شب طبق معمول رفتم حرم. کنار ضریح بودم که یک نفر صدایم کرد و گفت: این پاکت مال شماست. فکر کردم مربوط به حوزه است. وقتی برگشتم پاکت را باز کردم. یک میلیون تومان پول داخل آن بود....
🌸 اهل ورزش بودم، فوتبالم خیلی بود! بچه ها بهم میگفتن هادی دلپیرو!
🌸 خیلی دلم برای جوان هایی که اسیر گناه و خام حرف های دروغ دشمن شده بودند می سوخت. هیچ جوره زیر بار اهانت به رهبری نمی رفتم! عاشق شهدا بودم و این عشق را با طراحی عکس هاشون ابراز می کردم.
🌸 به #شهید_ابراهیم_هادی علاقه ی ویژه ای داشتم و تو همهی زمینه ها ایشونو الگوی خودم قرار می دادم. مثلاْ دوست داشتم مثل شهید هادی خالصانه کار کنم و جیبم همیشه پر از پول باشه تا به کسی که نیاز داره کمک کنم تا خداوند ان شاءالله اون دنیا دستم رو بگیره...
🌸 اعتقاد داشتم، هر نگاه به نامحرم شهادتم رو به تاخیر میندازه برای همین سعی می کردم خیلی مراقب چشم هام باشم. یه بار نزدیک بود به گناه بیفتم بعد از این موضوع برای تنبیه نفس خودم ، با آتش پشت دستم را داغ کردم.
🌸 سال 90 تصمیم گرفتم برم حوزه با اینکه همه میگفتند حوزه رفتن در نجف خیلی سخته. در حوزه به تحصیلات پرداختم و شب ها میرفتم به وادی السلام و در یک قبر خالی عبادت میکردم البته جز عبادت برای پا گذاشتن روی ترسم نیز به آنجا میرفتم. درطول تحصیلم در حوزه یک روز یکی از دوستان پیش من امد و به من گفت که شهریه طلبه ها از سهم امام زمان هست. این حرف من را به فکر فرو برد و از ان به بعد شهریه نگرفتم. در همان سال بود که عازم کربلا شدم این سفر تحول اساسی در من ایجاد کرد به طوری که بعد این سفر احساس کردم به گم شده ام نزدیکتر شدم. توی بهمن همون سال برای شرکت در عملیات شهر بلد، اعزام شدم منطقه. احساس میکردم دفاع از حرم حال و هوای روزهای دفاع مقدس رو داره .
🌸 بار آخری که به تهران سفر کردم، کاملا آماده شهادت بودم وصیت نامهام رو کامل کردم و از اونایی که باهاشون رفت و آمد داشتم حلالیت گرفتم. دوست نداشتم کسی از من ناراحت باشه. شب های آخر حال و هوای متفاوتی داشتم. شوق پرواز در وجودم زبانه می کشید. وقتی به نجف برگشتم ، تا حرم با خدا مناجات می-کردم. بعد به سامراء رفتم. احساسم این بود که دیگه دوست ندارم در این دنیایی که رنگ گناه داره زنده بمانم.
🌸 در بهمن 93 در سامرا با حمله انتحاری بولدوزر تکفیری ها در حالی که برای شهادت لحظه شماری می کردم، به آرزویم رسیدم و به دیدار خدا رفتم.
🌸 پیکرم سه روز بعد، ده ها متر آن طرف تر پیدا شد و در سامرا، کاظمین، کربلا و نجف طواف داده شد و در مزاری که بارها در داخل آن قرآن و دعای کمیل خوانده بودم در وادی السلام نزدیک حرم امیر مومنان به خاک سپرده شدم.
🌺 دوست من، دست یابی به قله رفیع انسانیت آسان است. کافی است کمی همت و اراده به خرج دهی. بیا امشب با هم، هم قسم شویم و دست در دست یکدیگر بگذاریم تا از یاران آخر الزمانی مولایمان باشیم.
یاعلی – دوست آسمانی تو - محمد هادی
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
❤️قهرمان من ؛ #شهید_هادی_ذوالفقاری
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#اون دوربین ، عکس دوربین شکسته شهید محمد هادی ذوالفقاری است
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊