سرگيجه_دشمن
🌷یك روز ابوالقاسم تعریف مى كرده: در حاليكه گلوله هاى آر.پى.جى هفت را به پشت خود حمل مى كرده به تانكهاى دشمن نزدیك مى شود با آر.پى.جى یكى از تانكها را مورد هدف قرار مى دهد كه به آن اصابت نكرد وقتى گلوله به تانك اصابت نكرد خدمه آن سر از تانك بيرون آورده و با مسلسل او را مورد هدف قرار داد در حاليكه بر پشت ابوالقاسم گلوله هاى آر.پى.جى قرار داشت!!
🌷ابوالقاسم مى گفت: دیگر داشتم شهادتين خود را مى گفتم چون مطمئناً آن گلوله ها بر پشت من باید منفجر مى شد اما با كمال تعجب دیدم هيچ اتفاقى نيفتاد. لذا بلافاصله از جایم بلند شدم آن خدمه تانك كه از این مسئله گيج شده بود، بى اختيار دستانش را بالا برد و من او را به اسارت گرفتم.
🌹خاطره اى به ياد شهيد ابوالقاسم قرين دوست
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#ماجراى_نيمه_شب....
🌷شب عمليات وقتى در ميدان مين توانستيم آخرین مين را خنثى كنيم و چاشنى آن را بيرون آوریم قصد داشتيم از معبرى كه باز كـرده بودیم به عقب برگردیم تا نيروها بتوانند از آن معبر عبور كنند. هنگام عقب آمدن اسلحه دوستم حسين به درختى گير كرد و صدا كرد. چون در شب صدا بيش از روز انعكاس دارد با كمال تعجب مشاهده كردیم از سنگرى كه تا آن زمان فكر مى كرديم خالى است یك سرباز عراقى بيرون آمد و بالاى معبر در فاصله سه مترى ما بالاى سرمان ايستاد!
🌷وقتى او به ﺩﻗت همه جا را وارسى كرد هر لحظه احساس كردم او حتماً ما را كه در آن دشت، سه مترى او دراز كشيده ایم مى بيند و با دیدن ما بلافاصله تيراندازى مى كند وقتى نگاه او به ما كه نگاهش مى كرديم افتاد چون اولين بارى بود كه از نزدیك یك سرباز عراقى را مى دیدیم احساس كرديم اسير شده ايم لذا كم مانده بود فرياد بزنيم و از او بخواهيم كه شليك نكند.
🌷ولى از آنجا كه خدا با ما بود او مثل اینكه كور شده و نمى تواند ما را ببيند لذا پس از چند لحظه دوباره به سنگر بازگشت و ما هم سراسيمه و به سرعت به عقب آمدیم. وقتى ماجرا را براى بچه ها تعریف مى كرديم با خوشحالى ما را در آغوش مى گرفتند و مى بوسيدند و مى گفتند؛ این از امداد خدا بوده كه اسير نشده اید.
راوى: شهيد معزز عباس عسكرى
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از نایت کویین
سبک زندگی شاد-۸.mp3
8.11M
#سبک_زندگی_شاد ۸
حواست باشه هر شادی و خوشی، خوب نیستا...❗️
شادی که در اثر گناه، معصیت، مخالفت با خدا، جهالت و حماقت باشه، خطرناکه و در ذات خودش غم انگیز.😔
#استاد شجاعی 🎤
💫💫💫💫💫💫
http://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
#معبر_ملكوتى
🌷به شهيد غلامعلى سعيدى فر گفتم: آقا غلام اين دفعه رفتنى هستى. نگاهى كرد و گفت: خدا از دهانت بشنود. گفتم: پس در اين صورت قول بده شب اول شهادتت به خوابم بيايى. با آن لبخند هميشگى گفت: نه، شب اول كه سرم شلوغ است، شب دوم مى آيم.
🌷پس از آن، زمانى كه عمليات بيت المقدس ٢ انجام شده بود، من به دليل مجروحيت در بيمارستان بسترى بودم. آن روز كه راديو اعلام كرد عمليات بيت المقدس ٢ انجام شده، شبش غلام را در خواب ديدم كه با تن مجروح و بادپيچى شده وارد بيمارستان شد، جلو آمد و به من گفت: بلند شو برويم. گفتم: من مجروحم و نمى توانم. گفت: مى توانى، بلند شو.
🌷برخواستم و پشت سرش حركت كردم. در معبرى ملكوتى! ايشان از جلو و من از عقب مى رفتيم. انتهاى آن معبر با يك پرده جدا شده بود، شهيد عزيزمان از آن پرده گذشت و من همچنان اين سو ماندم....
🌹خاطره اى به ياد شهيد معزز غلامعلى سعيدى فر
راوى: رزمنده دلاور حسن كارگر
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊@baShoohada 🕊
پسر اول گفتـــ:
_مادر جون برم جبهہ؟
گفتـــ:
_ برو عزیزم.❤️
رفتــ و والفجر مقدماتی شهید شد!
#شهید_احمد_تلخابی✨
پسر دوم گفتــ:
_مادر، داداش کہ رفت من هم برم؟
گفتـ:
_ برو عزیزم.💚
رفت و عملیات خیبر شهید شد! #شهید_ابوالقاسم_تلخابی ✨
همسرش گفتـــ:
_ حاج خانم بچهها رفتند،
ما هم بریم تفنگ بچهها روی زمین نمونہ،رفت و والفجر 8 شهید شد!💛 #شهید_علی_تلخابی ✨ مادر به خدا گفتـــ:
_ همه دنیام رو قبول کردے، خودم رو هم قبول کن.😔✋🏻
رفتــــ و در حج خونین شهید شد! #شهیده_کبری_تلخابی 💖
#دل_را_چنین_پایانے_آرزوس
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
شهیدی كه بدنش با اسيد هم از بين نرفت👆
مجید ملامحمدی ماجرای اسارت و شهادت شهید نوجوانی که بعد از 16 سال با بدنی سالم به وطن بازگشت را به نگارش درآورد:
شهید محمدرضا شفیعی مجروح که شد ، به اسارت دشمن در آمد و همانجا به شهادت رسید. بعثي ها او را دفن کردند و شانزده سال بعد ، هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی ، جنازه محمد رضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون میآورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمد رضا سالم مانده ، سالمِ سالم...
صدام گفته بود این جنازه اینطور نباید تحویل ایرانیها داده بشه. اونو سه ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند ، اما تفاوتی نکرد. ، رو پیکرش آهک و اسيد پاشیدند ولی باز هم بیتأثیر بود..
مادرش و یکی از همرزم هاش که همیشه باهاش بود و کامل می شناختش می گفت می دونین برا چی جنازه ش سالم موند؟
گفت راز سالم موندن جنازه ش چند چیزه:
ـ اهتمام جدی به نماز شب داشت
ـ دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت
ـ هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمیشد
ـ هر وقت براي امام حسین(ع) گریه میکرد ، اشکهايش رو به بدنش میمالید
مادرش هم میگفت: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم میاومد ، رفتن به جمکران را ترک نمیکرد.
نقل از کتاب قصه ستاره ها و ساکنان ملک اعظم/ ج2/ ص 76
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🕊 فرمانده خستگیناپذیر جبهه میانی تفحص شهدا "سردار علیرضا گلمحمدی" بههمراه همرزمش "محمود حاجی قاسمی" به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند.
💠 منَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ...
🌷 در شب لیله الرغائب، فرمانده دلاور جبهه میانی تفحص شهدا " سردار شهید علیرضا گلمحمدی" بههمراه همرزمش "محمود حاجی قاسمی" در جریان عملیات تفحص شهدا به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند.
فرمانده شهید "علیرضا گلمحمدی" که برادر ایشان نیز در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده بود، چندین مرحله در جریان عملیات تفحص شهدا به درجه رفیع جانبازی نائل آمد و تا مرز شهادت پیش رفت.
تقدیر الهی بر این بود تا برات شهادتش در لیله الرغائب امضا گشته و به آرزوی دیرینهاش برسد.
شهید "محمود حاجی قاسمی" نیز از رزمندگان و جانبازان مدافع حرم بود که
بههمراه شهید گلمحمدی در زرباطیه عراق، در اثر برخورد با مین به درجه رفیع شهادت نائل گردید.