eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
658 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش نادر هست🥰✋ *کابوسی برای آمریکا*🛳️ *شهید نادر مهدوی*🌹 تاریخ تولد: ۱۴ / ۳ / ۱۳۴۲ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۷ / ۱۳۶۶ محل تولد: بوشهر/دشتی/بحیری محل شهادت: خلیج فارس 🌹 *روز پنج‌شنبه ۱۶ مهرماه ۶۶*☀️ نادر با همرزمانش، جهت انجام گشت‌زنی و حفاظت از آب‌های خلیج فارس🌊 با استفاده از ۲ فروند تندرو و توپدار به سمت جزیره حرکت می‌کنند🛳️ *یک دفعه ارتباط ناو گروه با مرکز قطع میشود در آن لحظه در بالای سر خود یک فروند بالگرد بزرگی میبینند*🚁درگیری شروع و شدید شد با سلاح دوشکا به طرف بالگرد‌های آمریکایی در هوا شلیک می‌کردند💥 و در پی گرفتن زخمی‌ها از آب بودند🥀 *آنها ضرباتی مهلک به تجهیزات و سربازان آمریکایی وارد کردند*🔥 اما پس از ۲۰ دقیقه *«نادر» و چند نفر دیگر را اسیر می‌کنند*🥀پس از گذشت ۶ روز پیکر‌هایشان تحویل دادند🌷 *آمریکایی‌ها سینه نادر را با میخ‌های فولادی بلند سوراخ کرده بودند🥀🖤 و با چند تیر به قلب، بازو و سجده‌گاهش او را به شهادت رسانده بودند*🕊️ هنگامی که پیکر نادر به وطن رسید *دست‌ها و پاهایش خیلی محکم بسته شده بود🥀و نشان می‌داد که دشمن حتّی از جسم بی‌جانش نیز هراس داشته‌💫او شاخص‌ترین شهدای ضد آمریکایی‌ست که با ناو گروه ذوالفقار کابوسی برای آمریکا در خلیج فارس بود*🛳️ در نهایت او به آرزویش که شهادت بود رسید🕊️🕋 *سردار شهید نادر مهدوی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 Zeynab:Roos..🖤💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنان‌حضرت آقا درمورد شهیدان #قاسم_سلیمانے : «در بین شهدا بعضے از آن‌هاشهیدپرور بودند.🌸🍃 در واقع مے‌توان گفت آن‌ها سیدالشهدا بودند. اعتقاد ما این است ڪه شهیدباڪرے سیدالشهداے لشڪر عاشورا بود....🌸🍃 و شهیدسلیمانے هم سیدالشهداے مقاومت است. سیدالشهدا شدن این عزیزان هم به‌خاطر فرماندهے‌شان نبود. 🌸🍃 از زمانےڪه جنگ هشت سال دفاع مقدس شروع شد، شهید آقا مهدےباڪرے از یڪ خمپاره زدن در جنگ شروع ڪرد.🌸🍃 اما آقا مهدے در بین رزمندگان صاحب سبڪ و صاحب ادبیات بود... باڪرے فرد نبود، بلڪه ادبیات بود.🌸🍃 با تمام رفتار، گفتار، حرڪات، سڪنات و برخوردهایش همواره شهید تربیت مے‌ڪرد. و این دقیقاً در حاج قاسم هم بود....»🌸🍃 ♥️ 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سبک_زندگی_شاد_11.mp3
10.71M
۱۱ 🏖بهشتی که در نَفسِ خویش، خَلق میکنی؛ هم دنیا را برایت شاد و آرام می سازد و هم دورانِ بعد از دنیایت را... 👈درمانِ جهنم های درون؛ اولین قدم برای است. شجاعی 🎤 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😂😂طنز جبهه(بخون و بخند)😂😂 تعداد مجروحین بالا رفته بود فرمانده از میان گرد و غبار انفجارها دوید طرفم و گفت : سریع بی‌سیم بزن عقب و بگو یک آمبولانس بفرستند مجروحین را ببرد! شاستی گوشی بی‌سیم را فشار دادم و بخاطر اینکه پیام لو نرود و عراقی‌ها از خواسته‌مان سر در نیاورند، پشت بی‌سیم با کد حرف زدم گفتم: ” حیدر حیدر رشید ” چند لحظه صدای فش فش به گوشم رسید. بعد صدای کسی آمد: – رشید بگوشم. + رشید جان! حاجی گفت یک دلبر قرمز بفرستید! -هه هه دلبر قرمز دیگه چیه ؟ + شما کی هستی؟ پس رشید کجاست؟ – رشید چهار چرخش رفته هوا. من در خدمتم. + اخوی مگه برگه کد نداری؟ – برگه کد دیگه چیه؟ بگو ببینم چی می‌خوای؟ دیدم عجب گرفتاری شده‌ام، از یک‌طرف باید با رمز حرف می‌زدم، از طرف دیگر با یک آدم ناوارد طرف شده بودم + رشید جان! از همان‌ها که چرخ دارند! – چه می‌گویی؟ درست حرف بزن ببینم چی می‌خواهی ؟ + بابا از همان‌ها که سفیده. – هه هه! نکنه ترب می‌خوای. + بی‌مزه! بابا از همان‌ها که رو سقفش یک چراغ قرمز داره – ای بابا! خب زودتر بگو که آمبولانس می‌خوای! کارد می‌زدند خونم در نمی‌آمد. هر چه بد و بیراه بود به آدم پشت بی‌سیم گفتم. منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک ، صفحه ۵۵ 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
بسم رب الشهدا و الصديقين فرمانده عراقى اردوگاه تو چاقى و بدقوارگى رو دست نداشت. با صورت سیاه و دماغ گنده و سبیل هاى پاچه گاوى و هیكل چند لایه و خیكى اش بین اُسراى ایرانى به اسى بشكه معروف بود. آن روز بعد از آمار رو كرد به ما و گفت: «اى آتش پرست ها! امروز روز شادى و رقص و آواز است. امروز روز تولد سید الرئیس صدام حسین است!» به زور جلوى خنده مان را گرفتیم. بدمصب ها نمى گذاشتند نماز بخوانیم و روزه بگیریم اما تا دلتان بخواهد ازَمان مى خواستند برقصیم و قِر بدهیم! ما هم كه این كاره نبودیم و زیر بار نمى رفتیم. آن روز هر چه اسى بشكه تهدید كرد و فحش داد و التماس كرد كه برقصیم و دست افشانى كنیم. زیر بار نرفتیم تا اینكه تهدید كرد اسراى نوجوان را شكنجه خواهد كرد. سرانجام راضى شدیم كه فقط كف بزنیم و اسى بشكه خودش زحمت قِر دادن و رقصیدن را بكشد و مراسم شروع شد. اسى بشكه رفت وسط حلقه اسیران و شروع كرد به رقصیدن و نعره زدن كه مثلا ترانه مى خواند. ما هم دست مى زدیم كه یك هو زمزمه اى بلند شد كه: خِرسُ به رقص آوردیم دمِشُ به دست آوردیم! اسى بشكه شكم و كپل مى چرخاند و ما مى خواندیم و كِركِر مى كردیم. شادی روح شهدا امام شهدا صلوات 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5875315983035402429.mp3
39.29M
◼️مراسم دعا ندبه ۱ اسفند ماه ۱۳۹۹ ◼️حجت الاسلام مافی نژاد/سخنرانی ◼️مجتمع فرهنگی مکتب الزهرا دانلود 👌 🍃 🌸🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماز میت🙏 بعد از عملیات خیبر ۶ – ۷ نفر از دوستان آماده شدیم بریم مشهد مقدس زیارت،👥👤 از جمله دوستانی که با ما بودند، که چند نفرشون بعداً به شهادت رسیدند، آقای سید یدالله حسینی رئیس دفتر خادم الشهدا، محمد کریمی، دایی محمد بیطرفان حزب‌الله که شعارهای مرگ بر شاه ایشون معروف بود و درجنگ به شهادت رسید، مجتبی بهاءالدینی، خدا روحشان را شاد کند و ما رو هم با اونا مشحور کند،🙏 ما رسیدیم به مشهد مقدس، غسل زیارت کردیم و وارد صحن امام رضا علیه السلام شدیم، یه مرده تربتی آوردند نماز میت بهش بخونند، منم اون دوران حدود ۱۸ سال داشتم، 👱🏻بار اوّل بود می¬خواستم نماز میت بخونم و نمی دونستم نماز میت چه جوری هست، به دوستان گفتم بریم پشت سر این مرده نماز بخونیم، حدود ۳۰ نفر ایستاده بودند ما هم ۶ نفر بودیم به جمع اون بندگان خدا اضافه شدیم، حاج‌آقا جلو ایستاد، مثل نماز مغرب و عشاء و صبح گفت: الله‌اکبر، ما هم گفتیم الله‌اکبر و ایستادیم به نماز شروع کرد🙏 به نماز مرده خوندن و رفت تو تکبیر دومش، گفت: الله‌اکبر، من رفتم رکوع، مرتب می¬گفتم سبحان‌الله! سبحان‌الله! سبحان‌الله! دیدم همه دارند می خندند و رفقای ما پشت‌سرمون قاه قاه می‌خندند،😆 ما پاگذاشتیم به فرار تو حرم امام رضا علیه السلام، صاحب‌مرده اومد دنبال ما، گفت تو مرده مارو از بین بردی!😠 ____🍃😜💕😉🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍💚 -راستی جبهه چطور بود؟|😜| ~تا منظورت چه باشه؟|😏| -مثل حالا رقابت بود؟|😉| ~آری...|😊| -در چی؟|😳| ~در خواندن نماز شب...|🤲🏻| -حسادت هم بود؟|🧐| ~آری|😌| -در چی؟|😳| ~در توفیق شهادت...|😇| -جِرزنی هم بود؟|🤔| ~آری...|😬| -برا چی؟|😵| ~برای شرکت در عملیات|🤩| -بخور بخور بود؟|😋| ~آری|🙂| -چی میخوردید؟|🙄| ~تیر و ترکش|🤕| -پنهان کاری بود؟|🤭| ~آری|😶| -در چی؟|🤐| ~نصف شب واکس زدن کفش بچه ها |😴| -دعوا سر پست هم بود؟!|😛| ~آری|😀| -چه پستی؟|🤥| ~ پست نگهبانی سنگر کمین|🥀| -آوازم می خوندید؟|😲| ~آری|🤗| -چه آوازی؟|😑| ~شبهای جمعه دعای کمیل|🗣| -استخر هم می رفتید؟|😂| ~آری|😒| -کجا؟|🤓| ~اروند،کانال ماهی،مجنون|🌊| -سونا خشک هم داشتید؟|😄| ~آری|😙| -کجا؟|😨| ~تابستون سنگرهای کمین،طلائیه|🌅| -ببخشید زیر ابرو هم بر میداشتید؟ |😥| ~آری|🤫| -کی براتون بر میداشت؟|😧| ~تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه|💇🏻‍♂| -پس بفرمائید رژ لبم میزدید؟|😐| ~آری|😮| -با چی؟|🤯| ~هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان|| سکوت کرد و چیزی نگفت... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج 🥀🥀🥀🥀🥀 ✨ @baShoohada
توبه نامه شهيد محمودي نوجوان 13 ساله اي كه 10 مورد آن انتخاب شده است تا با مطالعه آنها و كمي تامل،نامه اعمال يك ساله خود را بازنگري كنيم و راهي براي جبران آن بيابيم. بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله : از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم... از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم.... از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم.... از این که مرگ را فراموش کردم.... از این که در راهت سستی و تنبلی کردم.... از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم..... از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند.... از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم.... از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم.... از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم..[2] 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹خاطرات طنز شهدا🌹 😂حسین پیچ و مهره اى😂 همه هیكلش وصله و پینه بود ، درست مثل یك لباس چهل تكه! چیزى نزدیك صد تا تركش توپ و خمپاره در بدنش بود. خلاصه جاى سالم در بدنش نداشت. بار آخر وقتى گلوله به سر و جمجمه اش خورد ، دیگر مثل یك چینى بند زده و رفو شده شد! تو بیمارستان دكترها هم از دیدنش انگشت به دهان مى شدند. وقتى خانواده اش به عیادتش آمدند ، مادرش گریه كنان گفت: «آخر بچه شد تو یك بار برى جبهه و سوراخ سوراخ نیارنت؟!» یك هو همه حتى خود حسین و مجروحین تخت هاى بغلى و بعد مادر و خانواده اش به خنده افتادند. بعد از رفتن خانواده ، مجروحین دیگر شروع كردن به تیكه انداختن و سر به سر گذاشتن با او كه: حسین، گُل بودى به سبزه هم آراسته شدى! فكر كنم دیگر دكترها با پیچ و مهره اعضا و جوارحت را بهم بسته و محكم كنند! آره حسین جان مى دانى اگر تو ازدواج كنى بچه ات چه مى شود؟ مى شود آدم آهنى! فقط مانده كمى تخته و چوب هم به دست و پات پیوند بدهند تا یكى از بچه هات هم پینوكیو بشود! حسین كه كفرى شده بود پارچ آب را ریخت سرشان. اما اسم حسین پیچ و مهره اى روش ماند! منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک📚 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهندسی که فدای حضرت زینب (س) شد شهید سید مجتبی حسینی متولد سال 1361 از جوانان افغان الاصل متولد و بزرگ شده محله "بلوار سمیه" شهر قم بود. وی دارای مدرک مهندسی کامپیوتر از دانشگاه قم و طلبه یکی از حوزه های علمیه این شهر بوده است. به گفته یکی از فعالان هیئتهای مذهبی این شهر، شهید حسینی از فعالترین جوانان قم در زمینه برگزاری هیئتها و مراسمات مذهبی بود. همزمان با حمله گروههای تروریستی تکفیری به سوریه در خطر قرار گرفتن امنیت حرم حضرت زینب (س)، شهید حسینی برای دفاع از حرم داوطلب شد و به همراه رزمندگان دلاور لشگر فاطمیون رهسپار سوریه شد. طی سه مرحله اعزام وی به سوریه، همرزمان وی بر دلاوری، شهامت بالا و دلاور مردیهای وی خاطره های زیادی دارند. در نهایت طی عملیات ناکام اجرا شده در منطقه بصر الحریر در شمال استان درعای سوریه شهید سید محتبی حسینی به همراه حدود یکصد تن از رزمندگان لشگر فاطمیون در نبرد با گروههای تروریستی تکفیری القاعده (جبهه النصره) و ارتش آزاد به درجه شهاد نائل آمد. در رابطه با جگونگی شهادت وی یکی از دوستان نزدیک این شهید گفت که وی پس از اطلاع از در محاصره قرار گرفتن همرزمانش خود را به منطقه درگیری رسانده و تا آخرین فشنگ با دشمن جنگید و پس از زخمی شدن، نارنجک همراه خود را در میان نیروهای دشمن که برای شلیک تیر خلاص به مجروحان آمده بودند منفجر کرده که در اثر آن گروهی از تروریستهای تکفیری به هلاکت می رسند. پیکر این شهید ماهها در اختیار دشمن تکفیری باقی مانده و تروریستها بدن مطهر این شهر را در منطقه ای در حاشیه بصری الحریر دفن کرده بودند. در پی مذاکرات طرف سوری با سازمان اطلاعات اردن (متولی و سازمان دهنده اصلی کلیه فعالیتهای تروریستها در استان درعا و سویداء سوریه) پیکر این شهید به همراه جند تن از اسرای لشگر فاطمیون طی عملیات تبادل آزاد و با استقبال گروه زیادی از همرزمانش وارد ایران شد. 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا