#برگی_از_خاطرات
ﭼَﻨﺪﻧﻔﺮ بےﻫﻮﺵ بودﻧﺪ
ﻭ منم ﺗَﺮڪِش ﺗﻮی ﭘﺎم ﺧﻮﺭﺩﻩ بود
و خونریزی داشت
حاجﺣُﺴﯿﻦ مےﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑِﺒﺮﺩ
داخلِ ماشین..🚐
هی ﺩَﺳﺖ مےﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺯﯾﺮ ﺑَﺪﻥِ بچهها
ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ؛ مےﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ..
ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ مےﮔﺮﻓﺖ مےڪشید
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ نمےشد..🥀
با غصّہ ﺯُﻝ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ ڪه
ﺯخمے ﺍﻓﺘﺎﻩ بوﺩﯾﻢ ﺭﻭی ﺯﻣﯿﻦ..🌍
ﺩﻭﻧﻔﺮ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﻮﺍﺭ ﺭﺩ مےﺷﺪﻧﺪ
ﺩﻭﯾﺪ ﻃﺮﻓﺸﺎﻥ..🚶🏻♂
ﮔﻔﺖ:ﺑﺎﺑﺎ..!
ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﺳﺖ بیشتر ﻧﺪﺍﺭﻡ
نمےﺗﻮﻧﻢ ﺍینها ﺭﻭ ﺟﺎ به ﺟﺎ ڪنم
ﺍﻻﻥ میمیرند
ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﯾﻦ..🍃
ﭘﺸﺖ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ
یڪی یڪی ﺳﺮﻫﺎیمان ﺭﺍ
ﺑﻠﻨﺪ میڪرد ﺩﺳﺖ میڪشید
ﺭﻭے ﺳﺮﻣﺎﻥ
و مےگفت: ﻧﮕﺎﻩ ڪن..
ﺻﺪﺍﻣﻮ میشنوی..!؟
ﻣﻨﻢ،ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯی..!
مےگفت و ﮔﺮیه میڪرد..🌸
#شهیدحسین_خرازے
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊@baShoohada 🕊
#برگی_از_خاطرات
#شهید_دکتر_سیدمحمد_شکری🌹
خیره شده بود به آسمان
حسابی رفته بود توی لاک خودش...
بهش گفتم: «چی شده محمد؟» 🤔
انگار که بغض کرده باشه، گفت: «بالاخره نفهمیدم ارباً اربا یعنی چی؟😔 میگن آدم مثل گوشت کوبیده میشه یا باید بعد از عملیات کربلای ۵ برم کتاب بخونم یا همین جا توی خط مقدم بهش برسم»
توی بهشت زهرا که میخواستند دفنش کنند، دیدمش؛ جواب سؤالش رو گرفته بود با گلوله💥 توپی که خورده بود به سنگرش، "ارباً اربا" شده بود مثل مولایش حسین (علیهالسلام).
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
🌹🍂🍂🌹
✍ #برگی_از_خاطرات
یکبار از من پرسیده بود:
چقدر منتظر دریافت حقوق ماهیانه ات می مانی؟
گفتم "از همون ابتدای زمانی که حقوقم رو میگیرم.منتظرم که موعد بعدی پرداخت برسه!!
اهی از حسرت کشید و گفت؛
(( اگر مردم این انتظاری که برای مال دنیا و دنیا میکشند ،کمی از آن رو بخاطر امام زمان(عج)میکشیدند ،ایشان تا حالا ظهور کرده بود،امام منتظر ندارد!!!!! ))
#شهید_محمود_رادمهر
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🔰اگر با گلوله توپ شهیـد نشوم ،آبرویم می رود؛
#برگی_از_خاطرات
🌷شهید حجت فتوره چی ، فرمانده محور عملیاتی لشکر ۳۱ عاشورا مدت ها در کردستان با ضد انقلاب مبارزه میکرد.
یکی از همرزمانش درباره این شهید میگوید:
شهید فتوره چی بارها میگفت خدا نکند حجت با گلوله یا ترکش شهید❣ شود.. حجت باید با گلوله توپ شهید شود و الا آبرویم می رود.
همرزمانش این جملات را مزاح و شوخی😂 تلقی میکردند.
در مرحله دوم عملیات والفجر۴ بود که راهی منطقه عملیاتی ک حجت در آن جا بود شدیم سراغ وی را از حمید باکری گرفتیم و حمید اقا با دست به منطقه پر درخت🌳 اشاره کرد ک شاید آنجا باشد.
چون بیسیمش📞 قطع شده بود به جستجو منطقه دیگر پرداختیم تا این که سر بی بدن 🌹او را پیدا کردیم.
بدنش متلاشی شده بود و قابل جمع کردن نبود.
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_علی_آقا_عبداللهی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
◽️هنگامی که میخواست اثاث کشی کند، تمام کار را از طبقه چهارم با راپل انجام داد که تا حالا فکر نمیکنم نه در ایران نه در دنیا کسی انجام داده باشد.
◽️هرچه اصرار کردیم بگذار کامیون و کارگر بگیریم میگفت نه. بحث پولش نبود
. همیشه دنبال تجربه بود. خودش و خانمش اثاث کشی کردند. انتقال اثاثها به جز کمد و یخچال و لباسشویی را با راپل انجام داد
. حتی میز نهارخوری و شیشه میز را که ای کاش فیلم گرفته بودیم! همه همسایهها نگاه میکردند و متعجب بودند که چه میکند..
راوی 👈 پدر شهید
°🍃هرشهید حسرت دارد
، اما حسرت #ابو_امیر، امیر حسین ۷ ساله است که هرگاه دلش سنگینی می کند، 😭😔😔
چیزی جز سنگِ سردِ شهدای گمنام، وزن دلش را کم نمی کند.😭😭😭 جایی که شامه ای از عطر و بوی پدر می دهد.😭😭😔
#ابوامیر
#شیرخانطومان
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊