eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
677 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ ✍️ شهيد مدافع حرم در يادداشتى به دوستان بسیجی خود مى‌نويسد: چه مى‌شود روزی امن و امان شود و کاروان مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد ... ❤️ فکرش را بکن! راه مى‌روى و راوی مى‌گويد: اینجا قتلگاه است❤️ یا اینجا را که مى‌بينى همان جایی است که را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد❤️ یا مثلاً اینجا همان جایی است که، شهید نماز جماعت مى‌خواند❤️ شهید بالای همین صخره نیروها را رصد مى‌كرد و کمین خورد❤️ شهید را که مى‌شناسيد؟ همین جا با لهجه آذری برای بچه ها مداحی مى‌كرد❤️ یا شهید ؛ آخرین لحظات زندگى‌اش را اینجا در خون خودش غلتیده بود❤️ یا شهید ؛ اینجا عباس‌وار پر کشید❤️ خدا بیامرزد را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت❤️ شهید ، در این دشت با یارانش پر کشید ...❤️ عجب حال و هوایی مى‌شود کاروان راهیان نور ... عجب حال و هوایی ... ...❣🕊 🏴 @baShoohada 🏴
رفاقت با شهدا
" فرزند حاج عماد جوان بود و هیچکس #مجبورش نکرده بود در این مسیر باشد. میتوانست دانشگاهش را ادامه بده
🌷خانواده شهید مغنیه به یک مهمانی خانوادگی بزرگ دعوت بودند. محل مهمانی در منطقه الغبیری بود. 🌷همه بچه ها و نوه ها به مناسبت ولادت دور هم جمع بودند. از همه ی نوه ها درخواست شده بود برای این جلسه صحبتی کوتاه آماده کنند و طی چند کلمه بگویند که برای سال جدید میلادی چه برنامه هایی دارند . 🌷همه ی نوه ها صحبت کردند تا اینکه نوبت رسید به ... جهاد فقط گفت:  طرحم برای سال بعد را هفته ی آینده میگویم!... 🌷همه شروع به اعتراض کردند، می گفتند جهاد دارد شرطی که برای همه گذاشته شده را نقض میکند. بعضی ها میگفتند کارش را آماده نکرده است! 🌷وسط خنده و اینکه هرکسی به شوخی چیزی میگفت، جهاد از حرفش کوتاه نیامد، اصرار داشت که طرحش برای سال آینده را هفته ی بعد می گوید. درست یک هفته بعد دوباره خانواده دور هم جمع شدند ولی این بار، در بین خیل گسترده ی کسانی که برای تسلیت آمده بودند!!... طرح جهاد، شهادت بود.
🌹خواهر از نگاه کردن به قد و بالای برادر سیر نمیشود... . . خواهر شهید: مادر من یک زن فوق العاده است، خبر شهادت بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند ... همه ی ما را مادر آرام کرد، بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند، وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شده ایم، خطاب به جنازه بابا گفت؛ الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور دلم سوخت وقتی برادرم جهاد را دیدم... مثل بابا شده بود خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود، جای کبودی و خون مردگی ها... تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم... باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی را آرام کرد. وقتی صورت جهاد را بوسید گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده؛ البته هنوز به ارباً اربا نرسیده... باز خجالت آراممان کرد... .
‌ 🔸 ماجرای جشن تولد 🎈🎈 جشن تولد يكي از دوستانمان بود باجهاد تصميم گرفتيم با هم برويم وبرايش كادو بخريم. من به جهاد يكي از بهترين پاساژ هارو براي خريد معرفي كردم که به آنجابرويم اما جهاد مخالفت كرد و از من خواست كه به يكي از مغازه ها براي خريد كردن برويم وقتي رسيديم ديدم كمي چهرش درهم رفت و وسرش پايين بود از او سوال كردم اتفاقي افتاده ؟ گفت :دلم ميگيرد وقتي جوانان را اينگونه ميبينم ديدم نگاهش به آن سمت خيابان رفت چند دخترو پسر مشغول شوخي باهم وحركات سبكانه اي بودن دستش را روي شانه ام گذاشت وگفت: برويم .به داخل مغازه رفت وسريع چيزي براي هديه انتخاب كرد وبرگشتيم در داخل ماشين سرش پايين وزياد حرف نميزد مگر اينكه من با او صحبت ميكردم و او پاسخ دهد. شب ،هنگامي كه ميخواستيم به مهماني برويم ناگهان اورا جلوي در خانه خود ديدم وپرسيدم اينجا چيكار ميكني ؟من فكر ميكردم رفتي!؟ گفت: من نميام، ولي از طرف من هديه را به او بده وتبريك بگو . از او علت اينكار را سوال كردم، گفت: شنيدم جايي كه تولد را گرفته اند مكان مناسبي براي شركت ما نيست ما آبروي حزب الله و جوانان اين راهيم ،آنوقت خودمان نامش را خراب كنيم؟! 🎙راوی : یکی از دوستان شهید شهید🌷 🥀🕊 @baShoohada 🕊