:
#حاج قاسم!
اسوه معرفت و رفاقت..!
برایمان از دوستان شهیدت بگو ..❥
از حسین بادپا..
محمد جمالی..،
احمد کاظمی.
راستے از " #حسینپسرغلامحسین " چه خبر؟↓
میدانی چهلمین روز تدفینت، مصادف است با سالگرد رفیق عارفت؟!..
آرے ! یوسف الهـے را میگویم ..
همان "حسین اقا"ے شما..؛ "عارف" شما!
°•|همان کسے کہ در روز شهادتش، سیل بـے امان اشک هایت، مجال سخن گفتن نمیداد..
°•|همان کسے کہ وصیت کردی بعد از یڪ عمر مجاهدت #مخلصانہ ،در جوار او آرام بگیرے..
°•|همان حسینے ڪہ بدن سوختہ و شیمیایـے شده اش، قلب #دریایـےات را بہ درد آورده بود تااینڪہ خود نیز با بدنے سوخته و #اربــــــاََ اربــــــا بہ او پیوستے!
..مگر او ڪہ بود کہ کنار او خُفتن را بہ دیگر دوستانت ترجیح دادے؟
بنگر ارادت قلبــ♥️ـےات بہ #حسین_یوسف_الهـے ، چگونہ همگان را حیرت زده کرده است..!!
بگو برایمان حاج قاسم،،
از آن عارف مسلڪِ بزرگ برایمان بگو..
🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امشب مون #حاج عبدالله هست🥰✋
*_30 ماه ..*🕊️
*شهید عبدالله میثمی*🌹
تاریخ تولد: ۱۰ / ۳ / ۱۳۳۴
تاریخ شهادت: ۱۲ / ۱۱ / ۱۳۶۵
محل تولد: اصفهان
محل شهادت: بیمارستان
*🌹راوی← برای عبدالله دنبال همسر میگشتند، تا این که با شهید مصطفی ردانی پور به مشهد میرود🍃مصطفی خواب امام رضا(ع) را میبیند، که به عبدالله بگوئید: «چرا نمیروی منزل آقای شکوهنده؟»💛 بعد از بازگشت از مشهد، با این که ماه صفر بود، مادرش با منزل شکوهنده تماس می گیرد و میگوید:📞 «میخواهیم برای خواستگاری برسیم خدمتتان.»💐 او در جواب شکوهنده که: «صبر کنید ماه صفر تمام شود.» میگوید: «نه! ما را امام رضا (ع) حواله کرده💛 فقط برای خواستگاری میآییم.»💐 بدین ترتیب آنها با مهریه 14 سکه، به نیت 14 معصوم🍃به علاوه مهریه حضرت زهرا (س) به عقد هم درآمدند و ازدواج کردند🎊راوی← زمانی ساواک برای اینکه از زبان او حرف بکشد او را به زندان انداخته بود🥀همیشه میگفت: «من 30 ماه در زندان، 30 ماه در یاسوج، 30 ماه در شیراز بودم🍁و می دانم که 30ماه هم در جبهه هستم و باید بعد از آن، اجرم را از خدا بگیرم.»🕊️همان طور هم شد💫و او که مسئولیت دفتر نمایندگی امام در قرارگاه خاتم الانبیاء را به عهده داشت🍃در شلمچه با ترکش به سرش🥀💥بعد از 3 روز، همزمان با شهادت خانم فاطمه زهرا(س)🥀به آرزویش رسید*🕊️🕋
*روحانی،شهید عبدالله میثمی*
*شادی روحش صلوات*🌹💙
*zeynab_roos_313*
@hajhosseinyekta4_5899824737168655428.mp3
زمان:
حجم:
12.46M
⭕️ چ
روایتی از فاتح قله های عشق و آتش،
شهید دکتر مصطفی چمران
به روایت ،
#حاج حسین یکتا
#حاج علیرضا دلبریان
#شهید چمران
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
سردار شهید #حاج قاسم سلیمانی درباره نحوه شهادت شهید #حسین یوسف الهی گفته است هنگامی که آنها در اتاق عملیات بودند دشمن در عملیات والفجر هشت دست به حمله شیمیایی میزند، او یاران خود را از سنگر خارج کرد و خود به شهادت رسید.
او در ادامه و در توصیف این شهید گفت که دوست دارم تا مرا در پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید.
اما اینکه شهید محمدحسین یوسفالهی که بود که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفت «دوست دارم تا مرا در پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید».
همرزمانش میگویند حسین از عرفای جبهه بود و زیباترین نماز شب را میخواند، ولی کسی او را نمیدید، رفیق خدا بود و مشکلات را با الهامهایی که به او میشد، حل میکرد به مرحله یقین رسیده بود و پردههای حجاب را کنار زده بود.
سردار شهید سپهبد سلیمانی در خاطراتش با این شهید بزرگوار میگوید: یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود واز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود.
من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم، اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیتآمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد. گفت: برای چی؟ گفتم:، چون این عملیات خیلی سخته و بعید میدانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: حسین دیوانه شدهای. در عملیاتهایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق میکنه واز همه سختتر است. موفق میشویم!
حسین خندهای کرد و با همان تکهکلام همیشگیاش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو میگویم که ما در این عملیات پیروزیم.
میدانستم که او بیحساب حرفی را نمیزند. حتما از طریقی چیزی که میگوید ایمان و اطمینان دارد.
گفتم: یعنی چه از کجا میگویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب (س). دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چهکار داری. فقط بدان بی بی به گفت که شما دراین عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل میگویم که قطعا موفق میشویم.
هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود.
همان طور که گفتم همیشه به حرفی که میزد. ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود؛ و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم.
🍃🕊🌹🍃🕊🌹🍃🕊
شهید «محمّدحسین یوسفالهی» عارفی است که در در واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله، مراتب کمال الی الله را طی کرد و کمتر رزمندهای است که روزگاری چند با محمدحسین زیسته باشد، اما خاطرهای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد.
🥀🕊@baShoohada 🕊