eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
660 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ولادت: 1335/11/17 شهادت : 1362/12/17 محل شهادت: جزیره مجنون، عملیات خیبر مزار: گلزار شهدای رفسنجان قطعه 1 آقا حمید قصه ی ما جوون بود و با کله ای پر از باد، لات های محله کلی ازش حساب می بردند. خلاصه بزن بهادری بود برای خودش یـه روز مادر این آقا حمید، ایشون رو از خونه بیرون انداخت و گفت: برو دیگه پسر من نیستی، خستـه شدم از بس جواب کاراتـو دادم... همه همسایه هـا هم از دستش کلافـه شده بودند، تا اینکه برادرش شد وحمید تحت تاثیر پیکر برادر... روزی از روزها یـک راننده ی کامیون بهش میگه حمید تو نمیخوای آدم شی؟ بیا با من بریم .... حمید میگه اونجـا من رو راه نمیدن با این سابقه... راننده به حمید میگه تو بیا و ناراحت نباش... سیدحمید مـا مدتی بعد برمیگرده رفسنجان، اولین جا هم میره پیش دوستاش کـه سر کوچه بودن، میگه بچه ها من دارم میرم جبهه! شماها هم بیائید؛ میگه بچه ها خاک بر سر من و شماها، پاشیم بریم ناموسمون در خطره... اومد خونه از مادر حلالیت طلبید و خداحافظی کرد و رفت... به جبهه کـه رسید کفشاشو داد به یکی و دیگه تو جبهه کسی اونو با کفش ندید می گفت: اینجا جاییه که خون شهدامون ریخته شده، حرمت داره و معروف شد به سید پا برهنه... اونقدر موند تا آخر با دوتایی سوار موتور هدف قرار گرفتن و رفتن پیش سیدالشهداء... (عملیات خیبر سال 62) منبع: کتاب پابرهنه در وادی مقدس 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
💠 ✍ شب اومد خونه چشماش از بی‌خوابی شدید، سرخ بود. رفتم سفره بیارم ولی نذاشت. گفت: امشب نوبت منه، امشب باید از در بیام. گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و ڪوفته اومدی... نذاشت حرفم تموم بشه بلند شد و غذا رو آورد. بعد غذای رو با بهش داد و سفره رو جمع ڪرد. بعد چایی ریخت و گفت: «بفرما». 📙به مجنون گفتم زنده بمان، 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 بچه‌ها! شهید همت بشید 🌷 همسر شهید همت: اگه پیکر شهید همت چشم داشت تعجب می‌کردم. 🎥 برای رسیدن به مواظب چشم‌هایت باش 🥀🕊 @baShoohada 🕊