#مهربانی_در_انتهای_غم....
🌷«خانم حیدری» از زبانش نمیافتد. میگوید آن زمان در محله درخونگاه زندگی میکردند و صبح تا شب برای پشتیبانی از جبهه برای رزمندگان در خانه همین خانم حیدری لباس میدوختند، کمپوت درست میکردند، سبزی پاک میکردند و سرخ میکردند، ترشی درست میکردند و گاهی میوه خشک میکردند و میفرستادند.
🌷صادقی میگوید همه چیزهایی که امروز بلد است از حیدری یاد گرفته است: «هر چه شیشه، مادرم برای جهیزیهام داده بود برای پر کردن مربا و ترشی بردم. خانم حیدری همه کارها را با سلام و صلوات انجام میداد و همه کاری از دستش برمیآمد. آن زمان برادران همسرم در جبهه بودند و تشویقمان میکردند که به کارمان ادامه دهیم.
🌷خانه ما نزدیک پزشکی قانونی بود و شهدا را که میآوردند برای استقبال میرفتیم. یک روز چند شهید آورده بودند که مدتها پس از شهادت پیدایشان کرده بودند. حشرات دورشان جمع شده بودند و بطریهای گلاب هم جوابگو نبود و مردم پراکنده میشدند. همان دوران همراه دفترچههای بسیج هر بار یک حشرهکش به ما میدادند که من اینها را جمع کرده بودم و یک کارتن شده بود.
🌷وقتی این صحنه را دیدم موتور گرفتم و به خانه آمدم و کارتن را با خود برداشتم و این حشرهکشها را استفاده کردیم تا حشرات پراکنده شوند. همه تعجب کرده بودند که اینهمه حشرهکش یکباره از کجا رسید و چه کسی به فکرش خطور کرده بود چنین کاری کند. همه خاطرات آن روزها با غمی عجین شده که تهاش مهربانی است.»
راوی: سرکار خانم زهرا صادقی از رزمندگان پشت جبهه
منبع: سایت مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊