4_5823244486733466937.mp3
3.02M
🌴 رو بر نگردون از من یا حسین
🌴عفواً یا حسین عفواً یا حسين
#محمد_حسین_پویانفر
#عبدالرضا_هلالی
#درخواستی
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
📖#ڪلام_شهید
💐« خداونـدا ...
تو خود میدانی ڪہ
بهتریـن لحظـه زندگـیام
زمانی خواهد بود کہ خونِ بدنم
به محاسنم خضاب گردد و جانم را
در راه اعتـلای دین تـو تقدیـم ڪنم »
🌹خوشا به حالت شهیـد
چه زود حاجـت روا شـدی
برای ما جاماندگان هم دعایی کن ...
🥀#شهید_حسن_عشوری
#سربازگمنام_امام_زمان_عج
#شهادت_۲۴خرداد۹٦_چابهار
#سالروز_شهادت🕊
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
⚘﷽⚘
#به_وقت_خاطره📜
دوست شهید نورے میگفت:
بهش گفتم:
"بابک من به خاطر خانوادم نمیتونم بیام دفاع از حرم"
گفت:
"توی کربلا هم دقیقا همین بحث بود"💔
یکی گفت "خانوادم"
یکی گفت "کارم"
یکی گفت "زندگیم"
اینطوری شد که امام حسین(ع) تنها موند😞
و من واقعا جوابی نداشتم برای حرفش.
•|خاطره ای از شهید💔بابک نوری🕊|•
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
حمید به این چیزها خیلی حساس بود.
به من میگفت« فاطمه ! این چیه که زنها میپوشند ؟»
میگفتم « مقنعه را میگویی ؟ »
میگفت : « نمیدانم اسمش چیه .
فقط میدانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل میگیری و روسری و چادر سرت میکنی بهتر از روسریست.
دوست دارم یکی از همینها بخری سرت کنی راحتتر باشی . »
گفتم « من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد؟»
خندید گفت « هر دوش!!»
از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم،
تا یادش باشم،
تا یادم نرود او کی بوده،
کجا رفته،
چطور رفته،
به کجا رسیده ....
#شهید_حمید_باکری
#همسرشهید
#للهم_الرزقناتوفیق_الشهادة_فی_سبیلک
#یادشهدا_باصلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش حجت هست🥰✋
*شهید بـــے ســـر*🥀
*شهید حجت الله صنعتکار*🌹
تاریخ تولد: ۶ / ۱۲ / ۱۳۲۹
تاریخ شهادت: ۲۴ / ۱۲ / ۱۳۶۳
محل تولد: قزوین
محل شهادت: جزیره مجنون
*🌹همسرش← فرزندمان تازه بدنیا آمده بود🎊 از جبهه آمد و اسمش را قاسم گذاشت🍃به این دلیل که برادرم نامش شهید قاسم شکیب زاده بود🕊️ حجت در گوش فرزندش اذان گفت و سه روز بعد به شهادت رسید🥀همرزم← با دوستان نشسته بودیم و صحبت بر سر این موضوع بود که: دوست دارید چطور شهید شوید؟🕊️ هر کسی چیزی میگفت. حجت گفت: من نمیخواهم خُرده ترکش بخورم🥀 یا با یک تیر، کارم تمام شود؟🍂 دوست دارم در مواجهه با تیر مستقیم تانک شهید شوم💥 یا این که پیکرم تکه تکه شود🥀 همسرش← یک شب با هم صحبت میکردیم🍃 که بیمقدمه، بحث را عوض کرد و گفت: «اما میشد شهید بشم، اون هم مثل امام حسین و سر نداشته باشم!!»‼️ این بار هم، طبق معمول، از حرفهایش ناراحت شدم🥀و زدم زیر گریه! …🥀 بعد از گفتن حرفهایش، که معمولاً شوخی شوخی حرف دلش را میزد، گفت: «ای بابا! شوخی کردم …🍃ناراحت شدی؟!» … خلاصه، این بار هم، طبق معمول، شوخیاش جدی از آب در آمد🥀او بر اثر اصابت ترکش💥 سرش از تنش جدا شد و همچون مقتدایش حسین(ع) بی سر پر کشید🥀و به آرزویش رسید*🕊️🕋
*سردار شهید*
*حجت الله صنعتکار آهنگری فرد*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*