نامهی شهید سید محمدرضا دستواره به همسرش(خانم رستمیان)
خدمت یگانه همسر مهربانم سلام دوستت دارم
ضمن عرض سلام امیدوارم حالت خوب باشد و هیچگونه ناراحتی نداشته باشی و اوقات را بخوبی و خوشی بسر ببری و خداوند دائماً حافظ و نگهدارت باشد.
همسرم
بسیار دلم برایت تنگ شده و هوای تو را کرده است بعد از هر نمازی دعایت میکنم آخر میدانی خیلی دوستت دارم و چون خیلی دوستت دارم دلم هم برایت خیلی تنگ میشود و چون نمیتوانم پیشت باشم لذا برایت دعا میکنم. حال خودم خوب است اما بواسطه شهادت حسن عزیز خیلی ناراحتم ولی چه کنم که کاری از دستم بر نمیآید فقط باید بخدا پناه برد.
“امینی” هم زخمی شده و رفته و لذا خیلی تنها هستم خیلی حوصلهام سر رفته ولی دائما از خدای بزرگ کمک میگیرم و خودش صبر میدهد والا تا الان میبایست دق کرده باشم. خیلی دلم میخواست کنار تو بودم و چند ساعتی درددل میکردم و کمی تسلی پیدا می کردم.
بزودی شاید بیایم ولی باز نوشتن این نامه باعث کمی آرامش خاطرم گردید چون باز گفتگو با یک رفیق است با یک رفیقی که خیلی دوستش دارم و دوستم دارد. امیدوارم که متاثرت نکرده باشم میدانم ناراحت میشوی ولی خودت را کنترل کن
🕊 @baShoohada 🕊
سومین فرزند خانواده بود بیست و ششم اسفند چهل ونه برابر با شهادت حضرت فاطمه (س)درخانوک به دنیا آمد پانزده سال بعد در عملیات کربلای پنج در روزی که مصادف بود با شهادت حضرت فاطمه (س)از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله قرار گرفت وبه شهادت رسید
طلبه شهید سیدمحمود اسدی نفر وسط نشسته
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊 @baShoohada 🕊
📌 *شهیدی که شاهد ترور کودک و همسر باردارش بود*
🔹️ *حجت الاسلام سید رضا بطحایی* به همراه همسر باردار و فرزند خردسالش سال ۹۳ در سامرا توسط تروریستهای داعش به طرز فجیعی به *شهادت* رسیدند.
🔹️ *حجت الاسلام سید رضا بطحایی* به اتفاق خانواده اش برای زیارت *حرم مطهر امامین عسکریین* در سامرا بودند که با حمله تروریست های داعش در جاده برگشت از سامرا به کمین نیروهای داعش افتادند.
این *شهید* بزرگوار ، هنگام دستگیری ملبس به لباس روحانیت و در حال مکالمه تلفنی با دوستانش در نجف اشرف بوده است که تروریست های داعش تلفن را از وی گرفته و دستگیری آنان را اعلام میکنند.
🔹️ *روحانی شهید سید رضا بطحایی* ، اولین و تنها خانواده ایرانی هستند که پیکرشان به دست داعشیهای جلاد در شهر بلده عراق قطعهقطعه شد ، تروریستهای داعش ابتدا فرزند خردسال و همسرش را در مقابل دیدگان ایشان *شهید* کردند و سپس خودش را هم به *شهادت* رساندند.
🔹️ مهمترین هدف داعش ورود به ایران بود که *شهدای مدافع حرم* ابتدا نگهبان حرمین شریفین در سوریه و عراق شدند و سپس نجات بخش مردم شدند.
#شهید_سیدرضا_بطحائی🌹🍃
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊 @baShoohada 🕊
فرازی از وصیت نامه طلبه شهید سید محمود اسدی
✨خداوندا برای رضای تو آمده ایم به جبهه تا دین خود را یاری کنیم، خداوندا ما می دانیم وتو شاهد وناظر هستی که گناهان زیادی انجام داده ایم، اما تو ای خدای بزرگ مارا رسوا نکردی. خداوندا سرتاسر وجودمان گناه است واز بس گناه کردیم، نمی توانیم سرمان را به سوی تو بلند کنیم.
خداوندا شرمندایم از کارهای گذشته. خدایا توبه می کنیم از کارهای گذشته واز تو می خواهیم که توبه مارا بپذیری وما را به راه راست هدایت کنی. ✨
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊 @baShoohada 🕊
🌷بسم رب الشهداء🌷
صبح است بیا تا من و تو
ما بشویم
درسفره صبحانه ی دل
جا بشویم
من چای غزل نوش و
تو قند در پهلو
هی شعر بنوسیم و
معما بشویم
سلام صبحتان شهدایی
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊 @baShoohada 🕊
راه شهدا..عمل شهدا
مادرشهیددهقان:
محمدرضا بہ دوچیز خیلےحساس بود
موهاش و موتورش😄
قبل ازرفتن بہ سوریہ
هم موهاشو تراشید
هم موتورشو بہ دوستش بخشید
بدون هیچ وابستگے رفت😔
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊 @baShoohada 🕊
🥀
نحوه ی شهادت شهید ذوالفقاری:
نزدیک ظهر روز یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ بود
که شیخ هادی به همراه دیگر رزمندگان به
روستای مکشیفیه در بیست کیلومتری سامرا وارد شدند.
ساختمان کوچکی در آنجا وجود داشت که بیست نفر از نیروهای عراقی به همراه هادی به داخل آن رفتند.
هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که یک بولدوزر انتحاری
با بدنه ای پوشیده شده از ورق های آهن (ضد گلوله)
از سمت بیرون روستا به سمت سنگرهای نیروی مردمی
حرکت کرد.
لحظاتی بعد صدای انفجاری آمد که زمین را لرزاند!
صدها کیلو مواد منفجره، آسمان را سیاه کرد.
انفجار به قدری عظیم بود که پیکر شهدا قادر به شناسایی نبود.
در اصل پیکر هادی ذوالفقاری پرت شده بود و
بعد از ۴ روز بدن این شهید بی پلاک شناسایی شد.
🥀
رفتیُ با رفتنت اینگونه #بیچاره شدم ..
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊 @baShoohada 🕊
#یادش #بخیر
🍁 #عید بعد از عملیات #کربلای #پنج بود.
روز #سیزدهم #فروردین بود و تازه از صبحگاه برگشته بودیم که بچهها دورهام کردند که برویم سیزده بدر!
هر چه گفتم: چه سیزده بدری؟ این حرفها چیه؟ ول کنید بابا!
که اصرار و #التماس کردند که الا و بالله باید برویم.
از تدارکات #ناهار گرفتیم و رفتیم لب #رود #کرخه.
جای باصفایی پیدا کردیم. بچهها تاب درست کردند و آخر سر، ما را هم که قیافه گرفته بودیم که مثلا مسئول دستهایم به وسوسه انداختند.
موقعی به خودم آمدم که دیدم تاب میخورم و میخندم.
ناهار را میان گل و چمن، لا بهلای دار و درختها فرستادیم به خندق بلا.
بچهها به شوخی #سبزه گره میزدند و #آه میکشیدند.
کلی خندیدیم و عصر برگشتیم اردوگاه
یک هفته نشد که تو عملیات #کربلای #هشت خیلی از آنان به #شهادت رسیدند
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊 @baShoohada 🕊
•₪•|🌿🌸|•₪•
#معڔفـےشهـღـید ๑📄🌷↷
🔻حسین وار مقاومت کردیم
بیسیمچی گردان حنظله حاج همت را خواست.
حاجی آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت.
صدای ضعیف و پر از خش خش … را از آن سوی خط شنیدم که میگوید:
احمد رفت، حسین هم رفت. باطری بیسیم دارد تمام می شود. عراقیها عنقریب می آیند تا ما را خلاص کنند. من هم خداحافظی می کنم.
حاج همت همانطور که به پهنای صورت اشک می ریخت، گفت:
بیسیم را قطع نکن… حرف بزن. هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن.
صدای بیسیم چی را شنیدم که می گفت:
سلام ما را به امام برسانید. از قول ما به امام بگویید: همانطور که فرموده بودید حسینوار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺟﻨﮕﻴﺪﻳﻢ.
۳۰۰ تن از رزمندگان گردان حنظله درون یکی از کانالها به محاصرهی نیروهای عراقی در می آیند. آنها چند روزو صرفا با تکیه بر ایمان سرشار خود به مبارزه ادامه میدهند و به مرور همگی توسط آتش دشمن و با عطش مفرط به شهادت میﺭﺳﻨﺪ.
#شهـید_حسینیارینسب🌺
❀••┈••❈✿♥️✿❈••┈••❀
#شهدا شرمندایم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊 @baShoohada 🕊