اون نفر آخر، گوشه راست #شهید_مسعود_ملا
اون نفر آخر، گوشه چپ #شهید_عباسی
نفر چپ دوم برادر جانباز #داوود_فتحعلی
@ba_rofaghaye_shahidam
دو نفر اول #شهید_مسعود_ملا و #شهید_اصغر_کلانتری
اون دونفر آخر تکیه به دیوار برادر #سراج و #شهید_محبی
شهید کلانتری یک طراح زبردستی بود.. اینجا هم داره عکس چهره رو طراحی میکنه..
@ba_rofaghaye_shahidam
💐🌾🍀🌼🌷🍃
🍃🌺🍂✨
🌾🍂
🌿✨
💫
💠عده ای جاده شهادت را انحراف از صراط می دانند 🌷 در شگفتم در این میان بعضی اصل را احتیاط می دانند💠
#شعر
🌾
🌿 ✨
🌾🍂
🍃🌺🍂✨
@ba_rofaghaye_shahidam
💐🌾🍀🌼🌷🍃💫
#ابوقریب ۱
.. رفتیم کارون چادر بزنیم (سال ۶۷) تا بچه ها برای عملیات پیش رو از دوکوهه به ما ملحق شن.. رفتیم.. چادر هم زدیم.. سه روز هم گذشت.. ولی بچه ها نیومدن..! دلواپس شدیم.. طرفای ظهر بود.. پیچ رادیو رو باز کردیم.. گفت گردان عمار از لشگر ۲۷ محمد رسول الله ص جواب تک دشمن در منطقه ابوقریب فکه رو دادن..😔 دودستی زدیم توو سرمون که ای وای رفقا رفتنو ما جاموندیم..😔 نگو که روز قبل ی مرتبه به بچه ها توو دوکوهه خبر میرسه📣 گردان باید سریع تجهیز بشه بره فکه .. چون منطقه ابوقریب که دست ارتش بود داره سقوط میکنه و زرهی حزب بعث داره با سرعت خودشو میرسونه اهواز.. ارتش هم با تمام جانفشانی اش نتوانست دوام بیاره..
@ba_rofaghaye_shahidam
از برادر #مجتبی_تاجیک همرزم خوبم:👇
سلام حاج آقا
مطلب ابوقریب ۱ رو خوندم..
دقیقا همین مورد برای من داشت اتفاق میافتاد از این قرار که:
..#شهید_مسعود_ملا اومد پیشم گفت با بچه های گروهان برو برای آماده سازی محل جدید گردان (کارون) چون دفعه قبل من رفته بودم گفتم ایندفعه #سید_مهدی_شایسته برای اینکار بره.. گفت خودت بهش بگو من به سیدمهدی گفتم اونم قبول کرد و رفت
فردای اون روز تو ساختمون گردان یه گعده گرفته بودیم و بچه ها از هر دری سخن میگفتند که #شهید_کریم_زاده با دلخوری گفت چرا عملیات نیست چرا اومدیم جنوب! تو این گرما... الان نیروهای دیگه غرب کشور هستن برای عملیات و اینجا برای چی هستیم! نکنه ما از عملیاتی عقب بیفتیم و قس علیهذا
همون موقع از جمع اینا جدا شدم که برم پایین تو راه پله ها #شهید_مسعود_ملا ملا رو دیدم که با عجله داشت میومد بالا در همون حال گفت: بدو بچه هارو جمع کن باید بریم.. عراق تک زده.. سراسیمه برگشتم تو اطاق و دیدم هنوز جمع بهم نخورده گفتم برادر کریم زاده خدا دعاتو مستجاب کرد پاشین حاضر شین باید حرکت کنیم..
@ba_rofaghaye_shahidam
#شهید_مسعود_ملا سمت راست عکس، کناردستشم برادر #حسن_زاده.
ببخشین لباسامون رو بنده..😊
@ba_rofaghaye_shahidam
#ابوقریب ۲
..وقتی خبر رفتن ضرب العجلی بچه ها از دوکوهه به فکه، توو کارون به ما رسید.. چادرهارو جمع کردیم.. بار کامیون کردیم.. برگشتیم دوکوهه..! وقتی اتوبوس رسید دوکوهه.. مقابل ساختمان گردان عمار.. دیدم پرنده پر نمیزنه..😞 گردانی که سروصداش بلند بود.. خش خش پای بچه ها روی این سنگ های جلوی ساختمون موسیقی گوشمون بود.. بروبیایی بود.. سوت و کور شده بود.. جعبه مهمات ها همین جور رو زمین ریخته.. درهای ورودی اتاقارو هم باد داره بازو بسته میکنه.. خدایا.. حتی ی نفرم نیست ازش بپرسم از بچه ها و رفقام کیا پریدن... دیگه داشتم ناامید میشدم.. دیدم ی برادری داره میاد.. از بس سوخته و گرما زده شده بود، حال حرف زدن نداشت.. همینجور که چفیه خیس به دهن و صورتش گرفته بود ازش پرسیدم توهم رفتی فکه؟... گفت آره! فقط من و یکی دیگه سالم برگشتیم.. همه یا شهید شدن یا مجروح.. دل تو دلم نبود.. یکی یکی اسم رفقامو اوردم.. فلانی چی شد؟.. میگفت شهید شد! .. اون رفیقم چی؟.. شهید شد.. #سلیم_حقی چی؟.. شهید شد! #نیکو_حرف چی؟... اونم شهید شد.. دیگه ادامه ندادم.. رفتم توو اتاق دسته مون.. ی گوشه نشستم و زارزار گریه کردم... 😭 دونه دونه اسم رفقامو میوردم و داد میزدم.. خیلی سخته! غربت ابوقریب هیچ وقت ازم دور نمیشه! ..
@ba_rofaghaye_shahidam
💐🌾🍀🌼🌷🍃
🍃🌺🍂✨
🌾🍂
🌿✨
💫
شهادت فرصت رسوایی دل های عاشق است
💠 خواهی نشوی رسوا
💠 هم رنگ شهیدان شو
#شعر
🌾
🌿 ✨
🌾🍂
🍃🌺🍂✨
@ba_rofaghaye_shahidam
💐🌾🍀🌼🌷🍃💫
هدایت شده از بیداری ملت
✍فيلم سينمايی #تنگه_ابوقريب را از دست ندهيد؛ كارگردان و عوامل خيلى زحمت كشيدند تا لحظههايى شما را ببرند به زمانى از دفاع مقدس كه عدهاى فضاى سياسى، مقاومت و پيروزى در جبههها را رساندند به جایی كه جام زهر را به #امام س بنوشانند.
°ابوالقاسم طالبی°
🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
#شهید_مسعود_ملا اولین نفر سمت راست نفر دوم #شهید_احمد_دهقان . نفر سوم برادر حلاج پور نفر چهارم مرحوم سید علی موسوی نفر پنجم #شهید_اصغر_زارعی
@ba_rofaghaye_shahidam
بچه های #گردان_عمار
#شهید_مسعود_ملا سمت راست گوشه عکس نشسته
🌷 البته توو این عکس اینقدر شهید داریم که نمیشه اسم اورد
@ba_rofaghaye_shahidam