می‌کنم زمزمه ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پیش‌مظلوم شهادت امام جواد علیه السلام بابُ‌المرادِ دنیا اِبنُ‌الرّضا مولانا اِشفَع‌لَنا عِندَالله اِبنُ‌الرّضا مولانا نورِ دو چشمِ رضا اِبنُ‌الرّضا مولانا سُلاله‌یِ عاشورا اِبنُ‌الرّضا مولانا زهرِ مَحرم قاتل اِبنُ‌الرّضا مولانا آتش گرفته دلت اِبنُ‌الرّضا مولانا سلطان آجَرَکَ‌الله اِبنُ‌الرّضا مولانا که می‌سوزد حاصلت اِبنُ‌الرّضا مولانا جان دادی در جوانی اِبنُ‌الرّضا مولانا چون یاسِ ارغوانی اِبنُ‌الرّضا مولانا دست‌وپا می‌زدی تا.... اِبنُ‌الرّضا مولانا این روضه را بخوانی اِبنُ‌الرّضا مولانا دست‌وپا می‌زد حسین اِبنُ‌الرّضا مولانا خنجری آمد... حسین.... اِبنُ‌الرّضا مولانا سرت بر نیزه‌ها رفت اِبنُ‌الرّضا مولانا تنت شد لگد حسین اِبنُ‌الرّضا مولانا #پیش_مظلوم #شهادت #امام_جواد_علیه_السلام #کربلا #کاظمین

ابن‌الرضا مولانا ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دودمه شهادت امام جواد علیه السلام زهرِ همسر قاتلِ جانم شده مثلِ حسن ۲ یاحسینُ یاحسن ۲ می‌زنم من دست‌وپا امّا به تن دارم کفن ۲ یاحسینُ یاحسن ۲ #دودمه #شهادت #امام_جواد_علیه_السلام #کاظمین

زهر همسر ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه شهادت امام جواد علیه السلام سبک سلام ماهِ خدا........ کرم کرمِ رضا حرم‌ حرمِ رضا سلام به ابن‌الرّضا سلام‌‌ ‌ امام رضا سرم نذرِ پسرت آقا ‌ جانِ مادرت فقط از خودت می‌خوام براتِ کربلا یکی یه‌دونه‌یِ شَهِ طوسی تو نَفَسِ اَنیسَ‌النُّفوسی به جانِ تو قسم میدم شاه‌و..... که بگیرم براتِ پابوسی این عرفه‌ من ‌وُ سَوا کن این بد وُ قاطیِ خوبا کن مسافر کرب‌وبلا کن قال‌ جواد‌الائمّه فَرَّ اِلیَ‌الحسین ۳‌ ‌. ۴ دلم می‌تپه‌ برات منم عاشقِ بابات تویی حضرتِ جود و ..... من و.... این رفقام گدات پر از ‌‌ شور و شینم اهلِ...... کاظمینم خودت خوب می‌دونی من سینه‌زنِ حسینم اگر چه دست‌وپا زدی امّا کسی نذاشت به رویِ سینه‌َ‌ت پا به رویِ پیکرت شاید سایه ..... نباشه از پرِ کبوترها....... ولی تنت آفتاب نخورده کسی پیراهنو‌ نبرده زیر دست و پا گل نَمرده قال‌ جوادالائمه فَرَّ اِلی‌الحسین ۳ ۴ #شهادت #نوحه_زمینه #امام_جواد_علیه_السلام #کاظمین

ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه شهادت امام جواد علیه السلام سبک دلخوشی رفته ..... خیلی جَوُوونه شبیهِ زهرا شبیهِ مادر تب داره امشب تنش می‌سوزه دلش می‌لرزه تشنه‌َست می‌گه وای از دلِ زینب رویِ خاکا دست‌وپا زدامّا کسی رو سینه بود؟! نه جون داد آقامون نیومد تویِ حرم آتیش و دود ؟! نه غریبِ شهرِ کاظمین نمونده پیکرش تو صحرا سرش مثِه‌ سرِ حسین نرفت رو نی‌ واسه تماشا واویلتا واویلتا ابن‌الرّضا ابن‌الرّضا وای ۴ مَحرمِ خونهَ‌ست قاتلِ جونش جون می‌ده امّا یارش می‌خنده هلهله کردن کنیزا کاشکی..... دستِ گُلش‌رو ...... کسی نبنده الهی دستِ دخترش بسته نَشه نبینه آزار رو نیزه‌ها نَره سرِش نگرده تو کوچه و بازار الهی پایِ بی‌حیا‌ وا نَشه تو حریمِ آقام چوب نخوره به این لبا سخته خدا روضه‌یِ اَلشّام واویلتا........ #زمزمه #شهادت #امام_جواد_علیه_السلام #کاظمین

خیلی جَوونه ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam

#امام_جواد_شهادت بند۱ با دوچشم پر آب روضه خونه رضا پاره پاره جگر شد جوون رضا الهی بمیرم درو به روی آقای ما میبندن الهی بمیرم کنیزا به اشک دیده هاش میخندن به ناله هاش خندیدن جون دادنش رو دیدن تو حجره پر پر میزد کنیزا می رقصیدن غریب آقام ای آقام بند۲ شعله زد به فلک سوز آه جواد خونه خودشه قتلگاه جواد چقده غریبه که آخر کار زهر یاورش شد ای وای چقده غریبه که قاتل جونش همسرش شد ای وای تموم جونش میسوخت رو خاکا پر پر میزد اومده بود تو حجره فاطمه بر سر میزد غریب آقام ای آقام بند۳ از عطش میسوزه خیلی خشکه لباش کاش برا پسرش آب بیاره باباش تشنه لبه اما روی جگر خونش فقط زخماشه رضا نمیبنه بدن جوادش رو که زخمی باشه ولی حسین کربلا اسیر قدم ها بوده رو خاکا دیده اکبر که اربا اربا بوده غریب آقام ای آقام بند۴ با نگاه جواد با دعای حسین کاش برم عرفه کربلای حسین ریزه خورتم من عمریه سر سفره ات میشینم ارباب میشه که دوباره محرمتو امسال ببینم ارباب خداروشکر که هستم ریزه خور این درگاه بنفسی انت مولا حسین اباعبدالله حسین اباعبدالله

#زمینه شهادت امام جواد ع😭😭 اجرای سبک: #کربلایی_سعید_صادقی

مرثیه امام جواد علیه السلام رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَبَالهادی! نشسته پیک اجل در بَرَت ؛ اَبَالهادی! دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی! لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی! شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی! میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و… بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی! مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی! کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی! سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی! دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی! اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید برای غارت انگشترت ؛ اَبَالهادی!