#امام_باقر_شهادت
#واحد
الهی سر تا پا میسوزم
غریبونه تنها میسوزم
زهر میزنه آتیشم اما
با یاد کربلا میسوزم
خشکه لبامو با دلی سوزان
گریم برای سیدالعطشان
غریب حسین غریب حسین جانم
مونده تو گوشم آهِ جدم
مگه چی بود گناه جدم
یه لحظه از یادم نرفته
گودالِ فتلگاه جدم
دیدم رو خاکا سوره ی قدره
و الشمر جالس علی صدره
غریب حسین غریب حسین جانم
هم خیمه هامون رفت به غارت
هم که به ما کردن جسارت
از کربلا تا کوفه و شام
آل علی رفته اسارت
با یاد این غم میزنم پرپر
بزم شراب و دختر حیدر
غریب حسین غریب حسین جانم
#عبدالزهرا
⚜زمینه شهادت امام محمد باقر ع:
بند اول:
چشمام
غمای کربلا رو دیده
آتیش به معجرا رو دیده
رو نیزه ها سرا رو دیده
شکسته بال و پر
چشای من کبود
پاهام پر آبله
شبیه عمه بود
یادم نمیره که
یه عده بی حیا
تو کربلا زدن
آتیش به خیمه ها
بند دوم:
روضه
می خونم از غمای شام
اسیر سلسله پاهام
خاکسترای پشت بام
یادم نمیره اون
محله ی یهود
یه ذره عاطفه
تو سینه ها نبود
یادم نمیره که
می خندیدن به ما
یه عده نانجیب
میون کوچه ها
بند سوم:
دیدم
یه دختری که تنها بود
اسیر غصه و غما بود
روی لبش دم بابا بود
جامونده بود واز
تموم بچه ها
پاهاش پرآبله
توی بیابونا
یادم نمیره که
دشمن چه بد میزد
به پهلوهاش یکی
فقط لگد میزد
🖊شعروسبک:علی علی بیگی
⚜واحد سنگین شهادت امام محمد باقر ع:
بند اول:
از کوچیکی
چه ناسزاهایی شنیدم
همراه قافله دویدم
چه صحنه هایی که ندیدم
از تو خیمه
دیدم علی رو اربن اربا
رباب و چشم تو چشم بابا
تو دست بابا دست سقا
بدن بابا تو گودال
شده خاکی شده پامال
بالای بلندی دیدم
عمه زینب رفته ازحال
بند دوم:
زاروخسته
از طعنه های مردم شام
از قفل و زنجیره به پاهام
از خشکی و خون رو لبهام
میدیدم که
اون نانجیب میکرد جسارت
محکم میزد سیلی به صورت
مابودیم و یه مشت بی غیرت
مجلس شراب اغیار
عمه و کوچه و بازار
روی نیزه ها میدیدم
سر بی تن علمدار
بند سوم:
چی بگم از
مصیبت های یک سه ساله
از ماجرای گوشواره
از لاله های گوش پاره
تو خرابه
منتظر روی بابا بود
همش به زیر دست و پا بود
رقیه و تشت طلا بود
سر باباشو تکون داد
جای سیلی رو نشون داد
هی میگفت ببین رقیت
مثل مادرتو جون داد
🖊علی علی بیگی