eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ امام رضا علیه السلام 🔻محمد سهرابی انگور می دهند که قربانی ات کنند لازم نکرده دعوت مهمانی ات کنند صدها رواق در جگرت زهر باز کرد می خواستند آینه بندانی ات کنند هر شب تو بر غریبی خود گریه می کنی مردم اگر چه سجدهی سلطانی ات کنند تو نو به نو برای خودت گریه می کنی در صحن کهنه گرچه چراغانی ات کنند وقتی خدا غریبی ما را نگاه کرد فرمود تا حسین خراسانی ات کنند زن های طوس مثل زنان بنی اسد جمعند تا عزای پریشانی ات کنند معصومه را به همرهی خود کشانده ای تا قبله گاه زینب ایرانی ات کنند السلام
✅ امام رضا علیه السلام 🔻محمد جواد غفورزاده (شفق) یا آنکه بخوانید به بالین پسرم را یا بر سر زانو بگذارید سرم را شب تا به سحرچشم به راهم که نسیمی از من ببرد سوی مدینه خبرم را کی باور من بود که از آن حرم پاک یک روز جدا گردم و بندم نظرم را مجبور به تودیع حرم بودم و ناچار در سایه اندوه نشاندم پسرم را هنگام خدا حافظی از شهر،عزیزان شستند به خوناب جگر رهگذرم را گفتم همه در بدرقه ام اشک ببارند شاید که نبینند از آن پس اثرم را دامانم از این منظره پر اشک شد اما گفتم که نبیند پسرم چشم ترم را باکس نتوان گفت ولیعهدی مأمون خون کرده دلم را و شکسته کمرم را من سر به ولیعهدی دونان نسپارم بگذارم اگر بر سر این کار سرم را تهمت زچه بندید به انگور، که خون کرد هم صحبتی دشمن دیرین جگرم را آفاق همه زیر پر رأفت من بود افسوس بدین جرم شکستند پرم را آن قوم که در سایه ام آرام گرفتند دادند به تاراج خزان برگ وبرم را بشتاب بدیدار من ای گل که به بویت تسکین دهم آلام دل در به درم را روزم سپری شد به غم،اما گذراندم با یاد تو ای خوب،شبم را سحرم را السلام
4_5828910472014856607.mp3
246.1K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 تابوتت تا که گلگون شد جسم تو غرقه در خون شد چشمان خواهرت در راه مانند چشم مجنون شد(۲) ای.... شاهد غصه و غم مادر ای.... وارث گریه‌ی شب حیدر(۲) آقای غریب حسن حسن حسن(۲) ◾️بنددوم در کوچه همره مادر بودی ای لاله پرپر دیدی رخسار گلگون را دستان کوچکت برسر(۲) بگو.... چه آمده بر سر مادر بگو.... چه شد گل و غنچه‌ی پرپر(۲) آقای غریب حسن حسن حسن(۲) ◾️بندسوم زهر کین زد شرر برجان چشمان خواهرم گریان پاره پاره دلم تا شد گویی صد پاره قرآن شد من.... ناله و آه میکشم هرشب من.... ببین میان آتشم زینب(۲) آقای غریب حسن حسن حسن(۲) مرتضی محمودپور امام حسن (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻
صبح ازل طلوعش  باطلعت حسن بود و الشمس و ضحها در صورت حسن بود یک ذره خاک او ماند مارا درست کردند گویا که خلفت ما از خلقت حسن بود بابا همیشه میگفت دیدی خدا کریم است؟! نانی که خوردی امشب از برکت حسن بود هرجا حسین قدم زد دنبال مجتبی بود شخصا حسین محو شخصیت حسن بود با دوستان مروت با دشمنان مروت این خُلق در یکی بود  او حضرت حسن بود یک گوشه چشم کرد و شش گوشه را بنا کرد کرببلا محیطش تا تربت حسن بود صد سال اشک ادم یک گریه ی شبش بود صدسال صبر ایوب یک ساعت حسن بود در خانه جعده بود و در کوچه هم مغیره پس‌ کی خدا دراین شهر هم صحبت حسن بود؟ در کوچه پیش رویش کشتند مادرش را فریاد ازین زمانه این قسمت حسن بود 🍇
⚜⚜⚫️واحدیازمزمه شهادت امام رضا⚫️⚜⚜ 💔احساسی بسیارسوزناک💔 بند1⃣ عباکشیدی روسرت گفتی که دیگه عمر من تمومه خورشید زندگیم به روی بومه فرشته ی مرگ دیگه روبرومه واویلا واویلا در اثر زهر جفا آتش گرفته جیگرم داره میسوزه همه ی اعضا و کل پیکرم بیا عزیز جونم جواد مهربونم نایی برام نمونده به سوی حق روونم بند2⃣ نبودی پیشم پسرم خودمو تاحجره به زوررسوندم روی زمین تنم رو میکشوندم هی زیرلب اسم تورومیخوندم واویلا واویلا میبینی تنها و غریب تو دل غربت اسیرم سرم روبه زانوت بگیرتاروی پاهات بمیرم یه دنیادرد وماتم میون سینه دارم یک جیگرپرازخون از زهرکینه دارم بند3⃣ چی سرت اومده بابا کی توروکرده مثل لاله پرپر چرا نداری تو امامه بر سر روخاکا افتادی تو مثل مادر واویلا واویلا اینقده دست وپانزن میون حجره روی خاک که گشته قلب زار من برای غمای تو چاک میریزه قطره قطره خون از کنار لبهات خودم فدایی میشم بابا برای غمهات 📝شعر:کربلایی سیدعلیرضامحمدی
بند1⃣ یه گدا با چشای خیس که گرفته با غمت خو دل خستش پره درده زده به محضر تو رو میگه با بغضی گلوگیر مددی ضامن آهو بریده از همه دنیا در خونت زده زانو میگه آقا الهی قربون زائرات شم آرزومه که یه بار خادم بارگات شم کبوتر جلد روی گنبد طلات شم السلام ای سلطان طوس بطلب منم بیام به پابوس خیلی وقته دل تنگتنم میخورم از ‌غم دوریت افسوس بند2⃣ منمو عشق زیارت تو و دستای کریمت نوکرت رو هر چه زودتر بطلب باز به حریمت یادمه خوب آخرین بار کنار پنجره فولاد گریه میکردم و گفتم نبری من رو تو از یاد یادش بخیر تا که گنبد طلاتو دیدم بی اختیار آقا سمت حرمت دویدم ضریحتو عاشقونه تو بغل کشیدم حرم تو والله که برای من کعبه و کربلاس ضریح زیباتون آقا قبله گه همه ی عاشقاس بند3⃣ دور تو خیلی شلوغه آقا کی گفته غریبی؟ غریب اونه که نداره توی خونش هم حبیبی😭 غریب اونه که مزارش نداره شمع و چراغی نداره حتی یه زائر نداره صحن و رواقی دوباره باز مرغ دلها پر کشید مدینه یاحسنه ذکر لبها و دلا غمینه روحی فداک یاحسن شهید زهر کینه میرسه روزی که آقا بسازیم برات ضریح و حرم سر در صحنت هک کنیم السلام علی شاه کرم❤️ ✍کربلایی سیدعلیرضامحمدی
‍ . وای وای ، من کشته زهـر جفایم وای وای ، می‌سوزد از سر تا بپایم جز غم نمی‌باشد حبیبم باشد اجل یار و طبیبم در خانه خود هم غریبم واویلتا آه و واویلا ** وای وای ، زینب بیـا دردم دوا شد وای وای ، ببین که حاجتم روا شد زهر جفای همسر من سوزانده از پا تا سر من شد لحظه‌های آخر من واویلتا آه و واویلا ** وای وای ، کاری دگر به کس ندارم وای وای ، در سینـه‌ام نفس ندارم زخم زبانها من شنفتم شب تا سحر از غم نخفتم از کوچه‌ها با کس نگفتم واویلتا آه و واویلا ** وای وای ، با دیده از خون تر خود وای وای ، بودم عصای مـادر خود دیدم که مادر دل غمین شد دیدم که او زار و حزین شد دیدم که او نقش زمین شد واویلتا آه و واویلا شاعر : سید محسن حسینی 👇
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بعد از من ای زهرای من بیمار گردی از دشمنان من دگر بیزار گردی اینکه به فکر کوچه های تنگ هستم در بین کوچه دخترم بی یار گردی فکری به حال چهره ی نورانیت کن از ضربه پی در پی اش غمبار گردی آن که جهان دور سرت می گردد ای جان بهر جهان چون نقطفه ی پر کار کردی ای ساقه و ای ریشه ی اصل رسالت از میوه های داغ و غم پر بار گردی ای کاش می مردم نمی گفتی پس از من در پیش چشم امتم هم خار گردی روی در بیتت تو مسمار ندیدی؟ ای داد من زخمی زآن مسمار گردی ای جان من بعد من مشغول دفع ظلم و بلا از حیدر کرار گردی گر که بخواهی پا شوی از جایت ای جان با دست خود منت کش دیوار گردی همچون تمام مردم مظلوم عالم مظلوم ظلم درهم و دینار گردی پیامبر اکرم (ص) روضه
ذات نیکو (حجـــاب) اهل سـیرت ، با حجـــاب نـــاب می‌آید برون اهل صــورت ، عـــــاری از آداب می‌آید برون تــا نمــایـد دلبـــری ، بــر دیــده‌هـای بلهــوس گــاه حتـی بـا لبــــاس خــــو‌اب می‌آید برون فصـل گــرمــا چکمــه پوشد تا کند جلب نظر در زمسـتان ، پـــای بی‌جـــوراب می‌آید برون چون نـدارد مشـتری و هست بــازارش کساد خود بــدون بــانــگِ دق البــــاب می‌آید برون تـا کنـد جـــادو ، جـــوانــان عـــزَب را با نگاه بـا طلسم و رَمْـــل و اُسطــرلاب می‌آید برون حسن صـورت را یقیناً حاجت مشّاطه نیست زشـت‌رو ، با وسمــه و سرخــاب می‌آید برون چون ندارد جــلوه ، سیمـای کـریـهِْ بدسرشت بـا قـــر و اطـــوار و بـا میکـــاب می‌آید برون غنچـه تا پیچیده باشد در امـان است از گزند چیــده گردد ؛ تا ز پیـچ و تـــاب می‌آید برون مــوج ویــرانگــر به روی آب جــولان می‌دهد قعــر دریــا ، گـــوهـــر نـــایـــاب می‌آید برون آسمــان عشــق را نـــازم کــه در شــام ســیاه اختــری تـابنـــده چون مهتـــاب می‌آید برون از بـرون گشتن سخـن، آمد اگر در این مقــال هر کسی امــروزه از یک بـــاب ، می‌آید برون گفتــم این را تـا بــدانــی هر که دارد کاسـتی بـا هــرآنچــه می‌کنـد ایجـــاب ، می‌آید برون ذات نیکــو عـاقبـت ، انسان بـه بـــار آرد ولی از دل بــی مــــادران ، نـــابـــاب می‌‌آید برون گر معلــم را نبــاشد خــوی صــدق و راسـتی از کــــلاس درس او ، کــــــذّاب می‌‌آید برون شاعری که هست محفوظـات او کــم، لاجرم  بـا کتــاب و دفتـــر‌ و لب تـــاب می‌آید برون عشق میهـن گر بـوَد در سر به "اقبــال" سخن شاعــری ، از خطّــه‌ی "پنجــاب" می‌آید برون بخـت اگر باشد قـرین در روزگار از لطف حق آنکه گشـته غـــرق در ســیلاب ، می‌آید برون عمـــر اگر بــاقـی بوَد حتی میان بحـــر شوم مــاهــی درمــانـده ، از قـــــلاب می‌آید برون حرف (پـا) با (بـا) اگر شد جاگـزین در قافیه در تـلفـــظ : آپ ، همچـــون آب می‌آید برون (ساقیا) آنکس که نوشد باده‌ای از جام عشق کـــوه غـــم باشد اگـر ، شــاداب می‌آید برون. ✍سید محمدرضاشمس(ساقی)
دگر این کاروان یاسی ندارد که با خود شور و احساسی ندارد بیا ام البنین برگشته زینب ولی افسوس عباسی ندارد
. 1️⃣ بند اول گر چه امام صبر و روح صلاتم ای زهر کین دادی از غربت نجاتم یک کوه ماتم دارم به سینه خدا نگهدارت ای شهر مدینه 2️⃣ بند دوم طشت پر از خون بر داغ من بگرید در غربت من حتی دشمن بگرید عمری بسوزم زآه شرر بار کی میرود از یاد من درو دیوار بند سوم3️⃣ چون شمع سوزان میسوزد سینه ی من مادر کجایی...گیری سرم به دامن ارث از تو دارم باشد گواهم که خانه ی من گردیده قتلگاهم عليه السلام
. 1️⃣ بند اول الا زینب ای مهربان خواهرم بیا لحظه‌ای از وفا در برم روم من ز دنیا/ دگر نزد زهرا غریبم غریب غریبم غریبم/ غریبم غریبم/ غریبم غریب 2️⃣ بند دوم شد از زهر کینه دلم چاک‌چاک که جان می‌دهم این زمان روی خاک به حالم نظر کن/ حسینم خبر کن غریبم غریب غریبم غریبم/ غریبم غریبم/ غریبم غریب 3️⃣ بند سوم نشد در حرم دفن اگر پیکرم شود تیرباران تن اطهرم تو طاقت بیاور/ به امر پیمبر غریبم غریب غریبم غریبم/ غریبم غریبم/ غریبم غریب علیه السلام
. آقا و 1️⃣ بند اول غرق ماتم شده/ آسمان و زمين ديده بست از جهان/ خاتم‌المرسلين فاطمه صاحب عزا شد يا رسول‌الله ديده‌گريان مرتضى شد يا رسول‌الله يا حبيبى يا حبيبى يا رسول‌الله 2️⃣ بند دوم خواهرا کن نظر/ پاره‌های جگر کن حلالم دگر/ گشته وقت سفر گو حسین من بیاید در کنار من تا به دستانش سپارم یادگار من یابن زهرا یابن زهرا ای حسن جانم 3️⃣ بند سوم زهر کینه زده/ شعله بر تار و پود لحظهء آخرم/ یاد یاس کبود قاتل من کوچهء تنگ بنی‌هاشم مادری پهلو شکسته سیلی ظالم یابن زهرا یابن زهرا ای حسن جانم صلی الله علیه و آله علیه السلام
. شهادت آقا 1⃣بند اول لا اسئلکم علیه اجرا تو خونه حیدر نشه بلوا لا اسئلکم علیه اجرا سیلی نخوره صورت زهرا فاطمه واسه حیدرش سپاهه دل یه عده بی حیا سیاهه این درخونه مثه قتلگاهه دلشوره دارم اخه پا به ماهه 2⃣بند دوم لا اسئلکم علیه اجرا طفلی نشه گم تو دل صحرا لا اسئلکم علیه اجرا جون میده ببینه سر بابا‌ می بینم اون روزی که تو خرابه دل صبور زینبم کبابه یه قطره آب برا همه سرابه که بدتر از حال همه ؛ ربابه صلی الله علیه و آله و سلم .
‍ ‍ . درد دل میکنم با امام الرئوف السلام علیک یا امام الرئوف من نمک گیر کرمت هستم آستان بوس حرمت هستم ای رضا جانم ای رضا جانم ......... من چو ذره ام و تویی شمس الشموس السلام علیک یا انیس النفوس رو سیاه و پست و گنهکارم به همه گفتم که تو را دارم ای رضا جانم ای رضا جانم ..... روسیاه و بدم ولی راهم بده به جوادت قسم تو پناهم بده ضامن آهو به تو رو کردم دست خالی که برنمیگردم ای رضا جانم ای رضا جانم ...... از ازل عشق تو در سرشت من است به خدا حرم تو بهشت من است من دخیل پنجره فولادم برس آقا جان تو به فریادم ای رضا جانم ای رضا جانم ....... همه حاجتم از تو این است و بس شب اول قبر تو به دادم برس عرفه زوار حسینم کن عتبه بوس کاظمینم کن ای رضا جانم ای رضا جانم ........ ای فدای تو و آتش جگرت چه شده که کشیدی عبا به سرت چقدر در کوچه زمین خوردی جان زهرا را بر لب آوردی ای رضا جانم ای رضا جانم ..... گوشه حجره ات دست و پا می زدی مادر و پسرت را صدا می زدی گر چه خاکی گشته سر و رویت کس نزد با نیزه به پهلویت ای رضا جانم ای رضا جانم ........ جدتان را زدند بین آن قتلگاه فرقة بالسيوف فرقة باالرماح مادرش ناله از جگر میزد خواهرش بر سینه و سر میزد ......
تلاش کرد نَیُفتَد ولی ز پا افتاد شبیه ِ مادر خود بین کوچه ها افتاد چه خوب شد که مسیرِ عبور ،خلوت بود کسی ندید که آقایِ ما کجا افتاد شبیهِ چادرِ خاکی،عبا شده خاکی به پایِ خویش نیفتاد، بی هوا افتاد عبایِ رویِ سرش دورِ زانویش پیچید براش روضة کوچه چه خوب جا افتاد میانِ حجرة در بسته دست و پا میزد چه آتشی به دلِ حضرتِ رضا افتاد کسی مزاحمِ جان دادنِ امام نشد به یادِ چکمه و گودالِ کربلا افتاد میانِ آن همه قاتل ، یکی جلو آمد به ضربِ نیزة او شاه ،ازصدا افتاد کنارِ گودیِ گودال مادرش می دید محاسنِ پسرش دستِ بی حیا افتاد به اسبها همگی نعل تازه کوبیدند به این دلیل بدن بین ِ بوریا افتاد میانِ کوچه و بازار بسکه رقصیدند سرِ بریدة آقا ز نیزه ها افتاد قاسم نعمتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا