#مناجات_با_خدا
#رمضان_الکریم
چشم من خشک شد و گوهرم از دستم رفت
دل من تیره شد و دلبرم از دستم رفت
من که با گریه همه چیز به دست آوردم
با گنه برکت چشمان تر از دستم رفت
پای امروز به فردای خودم بد کردم
عبد دنیا شدم و محشرم از دستم رفت
آنقدر خدمتشان را ننمودم یک عمر
که دعاهای پدر ؛ مادرم از دستم رفت
حیف شد نان حلالی که حرامش کردم
شُبهه آمد وسط و باورم از دستم رفت
یا علی گفتن من کیسه ی من را پر کرد
درِ این خانه حساب کرم از دستم رفت
همه گفتند حسین و همه رفتند حرم
خاک عالم به سر من حرم از دستم رفت
شب سوم شده ؛ از نیزه صدا می آید
ساربان تند مران دخترم از دستم رفت
دختری در وسط معرکه فریاد کشید
آه بابا کمکم کن پرم از دستم رفت
دستی از پشت نگه داشته گیسوی مرا
علت این بود که موی سرم از دستم رفت
دست تو قطع شد انگشترت از دستت رفت
گوش من زخم شد و زیورم از دستم رفت
سِرِ مستور علی بین خطر افتاده
عمو عباس بیا معجرم از دستم رفت
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مناجات_با_خدا
#رمضان_الکریم
زبان عرض دعای مرا درست کنید
نمی روم که مرا با "بیا" درست کنید
رفیقها همه دورم زدند و تنهایم
خراب کردم اما شما درست کنید
خریدنی است بنای دل شکسته اگر
از این شکسته بنا "ربنا" درست کنید
هوای کار مرا داشتی نفهمیدم
دوباره کار مرا بی هوا درست کنید
برای من که نشسته کنار اهل سحر
از این به بعد لباس گدا درست کنید
حساب هم بکشید از گناه من امشب
ولی حساب مرا با "رضا" درست کنید
نمی روم ز در خانه اش به جایی تا
ز بنده، بندهی خوب خدا درست کنید
اگر که راه ندارد مرا "نبخشیدن"
ولی یکی دو سفر کربلا درست کنید
اگر که کرببلا گوشهی حرم هم نه
بناست عاشقانت را کجا درست کنید
فقط به حرمت گودال قتلگاه حسین
مرا میان همین روضهها درست کنید
هنوز این لب خشکیده آب میخواهد
که گفته پای سرش سر صدا، درست کنید
برای آن تن عریان اگر که هست کفن
اگر که نیست دو سه بوریا درست کنید
اجرا شده توسط #حاج_منصور_ارضی_در شب بیستم رمضان 94
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#رمضان_الکریم
خبر آمد رمضان است خدا... میبخشد
بی کم و کاست و بی چون و چرا میبخشد
معصیت کارترین باشی اگر با توبه
وسط بزم مناجات و دعا میبخشد
قطره ای اشک زچشمت بچکد میبینی
که چه آرامشی این حال بکا میبخشد
تیرشیطان به دلت کرده اثرغصه نخور
که خداوند طبیبانه دوا میبخشد
سفره داری خدا فرق عجیبی دارد
میهمان را عوض آب و غذا- میبخشد
آن قدر بخشش او وسع زیادی دارد
که دراین ماه بخواهد همه را میبخشد
دید اعمال بد و زشت مرا هیچ نگفت
او کریم است و کریمانه خطا میبخشد
حاجتت را تو بگو چونکه اجابت بااوست
عاشقان را سفر کرب و بلا میبخشد
ته گودال تجلی کرامت شده است
شاه بر قاتل خود نیز عبا میبخشد
#محمد_حسن_بیات_لو
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#رمضان_الکریم
از گرد ره رسیده ام و آخر شب است
این تازه کار نوکر زهرا و زینب است
من دست خالی آمده ام دست پر تویی
فرق خدا و بنده همین اصل مطلب است
جا مانده ام ز ماه نبی ایهاالکریم
رحمی به عبد خسته که در تاب و در تب است
آنقدر تا به حال که بخشیده ای ببخش
زیرا شبیه بخشش یک ماه امشب است
کار تو بخشش است و قبولی توبه ها
اما همیشه کار من العفو یا رب است
دارد دوباره دست گنه بسته میشود
تقدیر من ز لطف تو احیای هرشب است
ذکر علی علی است صفای زبان من
ذکر حسین حسین مرا زینت لب است
هی میزنم به سینه به مُشت گره شده
یاد شکسته سینه که در زیر مرکب است
میگفت خواهری به دل خون به سرزنان
ای وای قتلگاه ز نیزه لبالب است
ای کشته ی فتاده به هامون برادرم
جسمت چقدر زیر سنان نا مرتب است
تیر سه شعبه ای که فرو رفته برتنت
بر قلب تو نخورده که بر قلب زینب است
اجرا شده توسط #حاج_منصور_ارضی_ در شب اول رمضان 96
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#رمضان_الکریم
ما بین خوبانت به بدها هم نظر کن
یکبار هم از کوچه اینها گذر کن
خیلی گناه آورده ام اینجا ببخشی
شام مرا با نور آمرزش سحر کن
من بند بندم با گناهان انس دارد
آتش بزن!جسم مرا زیرو زبر کن
هرتیررا شیطان بسمت قلبم انداخت
یا نور و یاقدوس هایم را سپر کن
بی گریه میمیرم تو را حق سه ساله
سهمیه چشمان من را بیشتر کن
این بنده سرکش به تو امیدوار است
خیلی بدم اما تو با من خوب سر کن
هربار رفتم کربلا لطف حسن بود
یا مجتبی! ما را توراهی سفر کن
هرموقعی امضا زدی شش گوشه ام را
در روضه ی زینب گدایت را خبر کن
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#رمضان_الکریم
باید به التماس گدایان نظر کنند
آنانکه خاک را به دم خویش زر کنند
امشب بناست با من آلوده سر کنند
سرمایه بکای مرا بیشتر کنند
حالا هجوم خیل گدا را قبول کن
یا رب بحق فاطمه ما را قبول کن
از هرچه زشتی است خدا توبه میکنم
از زندگی بدون دعا توبه میکنم
از غیبت و دروغ و ریا توبه میکنم
از دور بودن از شهدا توبه میکنم
بد کرده ام به حق خودم عفو کن مرا
با قوم و خویش قهر شدم عفو کن مرا
شب های جمعه خیری و خیرات من چه شد
یاسین برای شادی اموات من چه شد
آن برکتی بود به اوقات من چه شد
انس همیشگی به روایات من چه شد؟!
از یاد یار غفلت من اشتباه بود
با این و آن رفاقت من اشتباه بود
امشب تمام نغمه لبها علی علی است
ذکری که نقش بسته بدنیا علی علی است
حرزی که بسته شیعه به لب یا علی علی ست
زهرا نگاه کرده به هرجا علی علی است
بابای ما علی ست مسیحای ما علی است
شکرخدا که مرجع اعلای ما علی ست
گفتم علی و ازنجف آمد ندا حسین
ای شیعه با علی تو بگو یکصدا حسین
لبیک یا غریب و لبیک یا حسین
صلو علی رقیه و صلو علی حسین
یک یا رقیه بوده همیشه دوای من
جانم فدای دختر ارباب بی کفن
جانم فدای بازوی شلاق دیده اش
جانم فدای عمه ی محنت کشیده اش
جانم فدای موی به هر سو کشیده اش
آن قد زیر چکمه ی دشمن خمیده اش
جانم فدای دلهره هایش برای شاه
وقتی که بود غلغله ای بین قتلگاه
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#وفات_حضرت_خدیجه
بابا نگو تو قلب ما وا شده پای غصه ها
چرا جوابی نمیده مادر دیگه، بگو بابا
نکنه دل بریده از ما می خواد رها شه از این بیابون
نکنه با غمش بذاره داغ یتیمی رو این دل خون ٢
هیچ کی یار کوثر نمی شه
غصه هام دیگه سر نمی شه
کسی برام که مادر نمی شه
*
تو ماه رحمت و دعا داری میری ز پیش ما؟
آخه بگو چی می شه پس حکایت من و بابا؟
شب و درد و فغان و صحرا نه خواهری و نه یک برادر
چطوری من آروم بگیرم تو این مصیبت بگو تو مادر
دل ز دیدنت سیر نمی شه
زهرا با تو دلگیر نمی شه
نرو مادر من دیر نمی شه
*
خدیجه بانوی وفا تو واپسینِ لحظه ها
یه نیم نیگاهی کن به من قرار من! برا خدا
تو که تو موج رنج و محنت یه عمری بودی انیس طاها
حالا هم جون من بیا و بمون دو روزی کنار زهرا
بی تو روزی شیرین نمی شه
بی تو خونه آذین نمی شه
دیگه تنها تر از این نمیشه
#احسان_جاودان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#میلاد_امام_حسن_علیه_السلام
حرف دل باز زاشک قلمم جاری شد
ساقی آمد ز ره و موسم میخواری شد
همه بتها به سجود بت من افتادند
تاازآن چهره ناز پرده برداری شد
چشم چرخاند ونگاهش همه دلها راکشت
غمزه تیردوچشمش به دلم کاری شد
شدزعطر سرزلفش همه عالم مست
گویی عالم همه جادکه عطاری شد
باشیوع خبرخال سیاه دولبش
عشق او روی زمین باعث بیماری شد
نمی از کنج لبش نیمه ماه رمضان
طعم شیرینی هرسفره افطاری شد
شب عشق است فضاسبز به رنگ چمن است
درمدینه همه جاصحبت نام حسن است
آمدی و دل زهراشده است شادزتو
آمدی خانه حیدرشده آباد زتو
دل مادر دلبابا دل هرمنتظری
ازکمندغم و اندوه شد آزاد زتو
نوه اول پیغمبرآخرحسنی
که به قرآن نموده است خدایاد زتو
خاکبوسی وگدایی توباشد باما
روزمحشر به گدایان ره امدادزتو
توکریم بن کریمی و همه میگیرند
رزق دوعالمشان راشب میلادزتو
آمدی سحر حسودان شده باطل امشب
پای گهواره توریخته صددل امشب
آنقدر خوش سخن و خوش نفس وخوش سیری
که زبان زد شده ای بین نژادبشری
خواستم ماه بخوانم رخ زیبای تورا
دیدم از قرص قمر توبه خداماه تری
کوچه بندآمده برخیز سوی خانه برو
شده ای باعث حیرانی هررهگذری
دستگیری وکرامت بخداپیشه توست
یار هر مانده درراه میان سفری
سگ هم ازسفره تو روزی خود میگیرد
این بعیداست که ماراتوزخاطرببری
همه دارایی خودرازکرامت دادی
که دگرنیست زآوازه حاتم خبری
سید سبزقبا.نور سرشتی بخدا
سید خیل جوانان بهشتی بخدا
هیچکس ازسرکوی تونرفته نومید
خصم هم برکرمت هیچ ندارد تردید
اولین میوه باغ علی و فاطمه ای
که زیمن قدمت چرخ ولایت چرخید
لولو آیه قرآن تویی ای زیبارو
که خدا ازتو واز نسل توکرده تمجید
همه ابعادتووزندگیت درغربت
میدرخشد به دل شیعه شبیه خورشید
تیغ شمشیرتو درجنگ جمل چون طوفان
لشکر آ ن زن بی اصل و نسب راپاشید
باعث عزت اسلام شدی باحکمت
صلح کردی نشود فتنه دوران تشدید
بعدحیدر توامام همه عالم هستی
وحسین ابن علی ازتونمایدتقلید
باسرانگشت توکعبه رود ازجابالا
پای درس توسرافرز جهان شد سقا
اذن حق بودکه توسیدو مولاباشی
تشنگان رمضان رایم ودریا باشی
میکنی زنده به یک چشم هزاران عیسی
کم مقامی است بگویم تو مسیحاباشی
گرنداند کسی وخاک مزارت بیند
به خیالش نرسد شاهی و آقاباشی
زخم دشنام شنیدی و بغل واکردی
تاچه حدی تو دگراهل مداراباشی
موسفیدی به جوانی به سراغت آمد
ازغم یارتو حق داری اگرتاباشی
توفقط آمده ای غصه وغم رابخری
وسط کوچه غم محرم زهراباشی
پس بمان و همه جا دور وبر مادرباش
وسط کوچه اگرشدسپرمادرباش
#مجتبي_صمدي_شهاب
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#رمضان_الکریم
دوباره در خونت اومد گدا
دوباره زدی بنده هاتو صدا
شده موقع رحمت عام تو
منم اومدم اومدم ای خدا!
ببین توشه ام خالی و در عوض
پرم از خجالت پرم از گناه
ندارم امیدی به جز تو خدا
من موسپید و من روسیاه
الهی! العفو یا ربنا
جز اینجا اگه جای دیگه برم
ردم می کنن با سرافکندگی
امیدم به لطفت نشه ناامید
دوباره بده رخصت بندگی
یه عمره گره خورده تو کار من
من اما هنوزم نمی فهممو
منو توی خوبا بخر ای خدا!
شبای دعا کم نکن سهممو
الهی! العفو یا ربنا
به هرجا که رفتم شدم ناامید
دلم رو به هر جا سپردم ، نشد
کم از تو طلب کرده بودم خدا!
ولی ذره ای لطف تو کم نشد
تو هر بار بخشیدی اما ببین
که توبه شکوندن دیگه کارمه
حسابش دیگه رفته از دست من
نمی دونم این چندمین بارمه
الهی! العفو یا ربنا
نفهمیدم این که نفهمیدمت
تو رحمی به این عبد کج فهم کن
تو رو جون زهرا ببخشم خدا!
تو رو جون مولا به من رحم کن
با این سرکشی ها که من می کنم
چه جور روم میشه که بگم بنده ام
مجازات می بنده هر کی کنه
به جز تو قضاوت رو پرونده ام
الهی! العفو یا ربنا
تو جوری عنایت به من می کنی
که انگار من بی گناهم خدا!
هنوزم تو رو خوب نشناختم
هنوزم توی اشتباهم خدا!
نشد وقف تو لحظه های شبم
دیگه وصف روزامو اصلن نگو
دلم با همه هست و پیش تو نیست
خدا!هست و نیستم رو کن زیر و رو
الهی! العفو یا ربنا
دعا کن زبون دلم وا بشه
به یک باره استغرلله شم
بدیهامو امشب فراموش کن
با خوبای ماه تو همراه شم
به من سوز و اشک و دعا هدیه کن
به حق حسین و دل خواهرش
منو تشنه ی معرفت کن خدا
به لبهای خشک علی اصغرش
الهی! العفو یا ربنا
#مظاهر_کثیری_نژاد
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#رمضان_الکریم
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم
نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم
هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم
گناه کردم و از رو نرفتم و حالا
مرا زمین زده این کوله بار سنگینم
قساوت دل آلوده ام سبب شده است
امام عصر خودم را اگر نمی بینم
همیشه بر در این خانه محترم بودم
منی که مستحق ناسزا و نفرینم
خودم اگر چه خودم را دگر نمی بخشم
ولی به رحمت پروردگار خوش بینم
درست نیست بیایم به خانه، می دانم
اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟
اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را
خوشم به لطف علی در صف محبینم
شنیده ام که علی همدم فقیران بود
در آرزوی علی سال هاست مسکینم
خدا کند که بیاید کنار من باشد
خدا کند که بیاید زمان تلقینم
مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست
که اشک روضه ی عباس هست تسکینم
شکسته ای کمرم را بلند شو برویم
سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟
هزار شکر که ام البنین نمی بیند
چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم
#محمد_جواد_شیرازی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
1_1013792550.mp3
26.25M
#رمضان_الکریم
در مناجاتِ سحرگاه دعا کن ما را
ماهِ زهرا تو در این ماه دعا کن ما را
جای این عاشقِ بیچاره بگو یک العفو
روسیاهیم بکِش آه دعا کن ما را
کوله بارِ گنه و جرم و خطا سنگین است
رهبرِ راه در این راه دعا کن ما را
ما سرِ سفره یِ اِفطار دعایت کردیم
سرِ افطار تو هم گاه دعا کن ما را
روزه با روضه گِره خورده لبم خشکیده
حقِّ خشکیِ لبِ شاه دعا کن ما را
حقِّ دُردانه یِ ویرانه به ما کن نظری
العجل بقية الله دعا کن ما را
سرِ بابا به رویِ دامنِ دختر که نشست
ناله زد آه... پدر... آه دعا کن ما را
تو نبودی همه به گریه یِ ما خندیدند
آه از نیمه شب و راه دعا کن ما را
صورتم مثلِ گلّ یاسِ علی نیلی شد
زَدَنم پایِ سرِ ماه دعا کن ما را
بر روی دامنِ من نیمه یِ شب ندبه بخوان
در مناجاتِ سحرگاه دعا کن ما را
#حسین_ایمانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
1_3960180561.m4a
2.35M
#رمضان_الکریم
نوحهیِ زمینه - مناجات و روضه - سبک درُو وا کن رویِ من....
دروُ وا کن رویِ من صاحبخونه
تا بِشم مهمونِ خونهیِ شما
به سرم منّت بذار تا دوباره
بگیرم دم تویِ بیتالشّهدا
اِتّفاقِ قشنگیه
بندگی تویِ حرمِ خدایِ رحمان و رحیم
سفره وا میکنه برام
خدا تو بیتالشّهدا با دستایِ شاهِ کریم
دلم میخواد که حُر بشم
مثلِ مجید قربانخانی منو خودش سَوا کنه
دلم میخواد زهیر بشم
که عاقبتبهخیر منو اربابِ باوفا کنه
نوکر باید
همیشه نوکری کنه تو شادی و عزا
نوکر باید
بشینه پایِ پرچمِ شما وقتِ دعا
نوکر باید
بزنه رویِ سینه سنگِ عشقِتو آقا
آقام آقام حسین (۴)
#حسین_ایمانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
الحمدلله الذی یَحلُمُ عَنّی حَتّی کَاَنّی لاذَنبَ لی
#ابوحمزه
هر چند گذشته ی تباهی دارم
عاصی ام و نامه ی سیاهی دارم
بخشید و کریمانه بغل کرد مرا
انگار نه انگار گناهی دارم
#عاصی_خراسانی
@babollharam
#رمضان_الکریم
با همه دلنگرانیم خداحافظ عشق
ما که تنهای جهانیم خداحافظ عشق
عقل تکلیف مرا خوب معین کرده
دردِ در سینه نهانیم خداحافظ عشق
امشب این آخر عشق است خداحافظ جان
خِبره در کندن جانیم خداحافظ عشق
در سکوت است خداحافظی مظلومان
مُهر خورده به دهانیم خداحافظ عشق
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
الهی و ربی من لی غیرک
توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم
من به ستاری تو سخت جسارت کردم
هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی
بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم
رمضان است و دل از خواب نکندم افسوس
مثل هر سال من از لطف تو غفلت کردم
من از این فلسفه روزه از این فیض عظیم
به همین تشنگی ساده قناعت کردم
روزه هم چشم مرا باز نکرده،نکند
عادتم بود اگر هرچه عبادت کردم
هر چه هستم سر دیوانگی ام میمانم
روزه ام را فقط افطار به تربت کردم
خواستم از عطش روزه بگویم اما
از لب تشنه اش احساس خجالت کردم
روزه ام روضه شد و روضه مرا میکشدم
یاد ان تشنه لب کرببلا میکشدم
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#وفات_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیها
شب است و بغض سکوت و صدای گریه آب
شکسته قلب رسول و ندارد امشب خواب
کنار بستر مرگ یگانه امّیدش
گرفته زمزمه، یا رب خدیجه را دریاب
همانکه هستی خود را به هستی ام بخشید
همانکه سوخت به پای منادی توحید
همانکه گرمی پشت رسالت من بود
و می تپید برای نبوّت خورشید
در آن زمان که شب سرد کفر جولان داشت
زبان زخم عدو، تیغ تیز و برّان داشت
خدیجه مرهم دلگرمی رهَم میشد
به آفتاب وجودم همیشه ایمان داشت
همانکه درک مقامش مقام می آرد
و جبرئیل برایش سلام می آرد
همان سرشت زلال و مطّهری که خدا
ز نسل پاک و شریفش امام می آرد
مقام و منزلتش را کسی چه میداند
شریک امر رسالت همیشه میماند
قد خمیده و موی سفید او امشب
هزار روضه برای رسول میخواند
برای مادر ایمان سزاست گریه کنیم
و با سرشک امامان سزاست گریه کنیم
برای آنکه ز من هم غریب تر گردید
شبیه شام غریبان سزاست گریه کنیم
قنوت امشب زهرا فقط شده مادر
به روی سینه مادر نهاده سر، کوثر
الهی مادر یاسم غریب می میرد
غریب بود و غریبانه جان دهد آخر
خدیجه گریه نکن این همه از این غم ها
که گریه ها بنماید به جای تو زهرا
برای فاطمه امشب نماز صبر بخوان
ببوس سینه او را ببوس دستش را
اگر تو بودی،یاس تو غنچه وا میکرد
بجای تکیه بر آن در، تو را عصا میکرد
اگر خدیجه تو بودی، به پشت در زهرا
بجای فضّه در آنجا تو را صدا میکرد
خسوف بر رخ ماهش نمینشست ای کاش
و گوشواره ز گوشش نمیگسست ای کاش
میان آن همه نامحرم و به پیش علی
کسی ز فاطمه پهلو نمیشکست ای کاش
اگر کفن تو نداری عبای من به تنت
ولی چه چاره کنم بر حسین بی کفنت
می آوری تو به مقتل خدیجه، زهرا را
چه می کنی تو در آن لحظه های آمدنت
#رحمان_نوازنی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#وفات_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیها
شکر خدا که عبد خدای خدیجه ایم
ما بنده ایم و زیر لوای خدیجه ایم
ما عاقبت به خیرِ دعای خدیجه ایم
سینه کبودهای عزای خدیجه ایم
از لطف فاطمه است که ما مادری شدیم
با یک دعای نیمه شبش کوثری شدیم
وقتی خدیجه مادر ما شیعه ها بُوَد
دیگر چه غم که جای من و تو کجا بُوَد
با یک دعاش، حاجت ما هم روا بُوَد
از چه پی عبای رسول خدا بُوَد؟!
وقف خدا شده همه مال و منال او
پیغمبر خدا شده محو خصال او
او اوّلین زنی است که غم پرور نبی است
کوری چشم عایشه … او همسر نبی است
هم همسر نبی است وَ هم یاور نبی است
یعنی که بعد شیر خدا لشکر نبی است …
… آثار رنج در وجناتش عیان شده
مانند محتضر شده و نیمه جان شده
این روزها که حال و هوایش عوض شده
از بس که گریه کرده صدایش عوض شده
مکّه، مدینه شد که صفایش عوض شده
از چه خدیجه طرز دعایش عوض شده؟!
دختر برای مادر خود گریه می کند
مادر برای دختر خود گریه می کند
دنیا بنا نداشت به زهرا وفا کند
دنیا بنا نداشت که حق را ادا کند
می خواست که خون به دل مرتضی کند
با هیزم آمده که جهنّم به پا کند
نامردِ بی حیا … روی او را کبود کرد
با تازیانه بازوی او را کبود کرد
#محمد_فردوسی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#وفات_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیها
تو کیستی که سینه ی ما بی قرار توست
چشم زمین و چشم زمان سوگوار توست
کم نیست این که مادر زهرای اطهری
سوگند می خورم که همین افتخار توست
در هر کجا همیشه کنار پیمبر و
در هر کجا همیشه پیمبر کنار توست
مادر بزرگ محترم خانواده ای
داماد خانواده علی بی قرار توست
دنیای تو همیشه هوایش بهاری است
در بین خانه ات نوه هایت بهار توست
خیل کثیر خانه ی پیغمبر از تو بود
زهرای خانه ی نبوی یادگار توست
بیخود نبی به پای کسی پا نمی شود
هر مادری که مادر زهرا نمی شود
دنباله دار عشق و اویس قرن شدی
در شب دلیل گریه ی چشمان من شدی
جایت اگرچه زیر کسای نبی نبود
مادر شدی خلاصه ی آن پنج تن شدی
در هر نماز نافله پشت پیمبرت
محو عروج هر شبی خویشتن شدی
دخت علی ز چهره ی تو ارث برده است
ای مادری که مادر ام الحسن شدی
چندین کفن اگر چه محیای تو شده
مادر بزرگ یک نوه ی بی کفن شدی
گریان روضه های رسول خدا شدی
گریان داغ غربت یک پاره تن شدی
جبریل گفت روضه ی زخمی دوباره را
در روی خاک یک بدن پاره پاره را
#مسعود_اصلانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
وفات _حضرت _خدیجه _کبری_ سلام_ الله_ علیها
از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد
زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد
خاک مزار مادرش را میگرفت و
با دست خود میریخت بر سر گریه میکرد
یاد گذشته یاد آینده برای
این مادر و دختر، پیمبر گریه میکرد
گرم تماشای عزاداری آنها
یک گوشه ای آرام حیدر گریه میکرد
تکرار شد این قِصه اما در دل شب
این بار زینب زار و مضطر گریه میکرد
بر روی قبر مخفی مادر به یاد
آن شعله ها و یاس پرپر گریه میکرد
وقتی که خون تازه از مسمار میریخت
انگار بر حال علی در گریه میکرد
دست خدا را دست بسته میکشیدند
زهرا به مظلومی شوهر گریه میکرد
صیادها با تازیانه حمله کردند
کوچه قفس بود و کبوتر گریه میکرد
یک روز هم زینب به زیر تازیانه
در قتلگه پیش برادر گریه میکرد
وقتی که طفلان بین آتش میدویدند
بر نیزه چشم آب آور گریه میکرد
#علی_صالحی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
وفات_ حضرت_ خدیجه_ کبری_ سلام_ الله _علیها
حتم دارم که رفتنی هستم
به خدا می سپارمت آقا
خواهش ِ مادرانه ای دارم
جان ِ تو، جان ِ دخترم زهرا
حسرت ِ دیدن ِ عروسی او
به دلم ماند،چاره ای هم نیست
درشب ِ خواستگاری دختر
غم ِ بی مادری، غمی کم نیست
مادرم، حق بده که بی تابم
چشم هایم به اشک ناچاراست
نیستم پیش او زمانی که
بین دیوار و در گرفتار است
دختر ِ پابه ماه ِ بی مادر
دردهایی نگفتنی دارد
کاش بودم، شنیده ام با او
در و همسایه دشمنی دارد
گریه هایت هنوز یادم هست
وقتی از آن چهل نفر گفتی
جان سپردم ز درد، وقتی از
لگدی بی خبربه در گفتی
شاعر:وحید قاسمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#رمضان_المبارک
حتى اگر نبخشد این چشمتر میارزد
این دور هم نشینى وقت سحر میارزد
جاى گدا نشستن در خانه ى کرم نیست
هر وقت مینشیند در پشت در میارزد
گریه م گرفت و دیدم دست مرا گرفتند
پیش کریم خیلى خون جگر میارزد
من که توقع قرب از هیچکس ندارم
اصلا همین که هستم این دور و بر میارزد
چون طفل خانه برگشت او را بغل بگیرند
پس گم شدن براى مهر پدر میارزد
هر طور میپسندى بشکن دل گدا را
هرچه شکستهتر شد دل بیشتر میارزد
فرموده اند روزه یعنى على ؛ یقینا...
...کار علیست مردم روزه اگر میارزد
چون سنگ ریزه ما را بین نجف بینداز
ریگ نجف به قدر صد کوه زر میارزد
یک یا على به جاى العفو پاکمان کرد
این یا على براى ما آنقدر میارزد
هر چه خراب کردم دیدم درست کردى
ویرانه بودن من از این نظر میارزد
گر تو نمیپسندى تغییر ده قضا را
از کوى نیکنامان یک آن گذر میارزد
حداقل به کار حسین که میآییم
اینبار را ضرر کن ما را بخر...می ارزد
#علی_ اکبر _لطیفیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#رمضان_المبارک
گناه، پشتِ گناه و گناه، پشت گناه
چه توبه ای؟! که فقط هست آه، پشت گناه
جوانی است زمان رسیدن به خدا
جوانی ام همه اش شد تباه، پشت گناه
رجب گذشت... یکی هم به داد من برسد
چرا که نیست دلم رو به راه، پشت گناه
رسید سوی من آقا و رفت از دستم
دوباره روزی دیدار ماه، پشت گناه
حکایتی است پر از دردِ خنده عاشقی ام
دو چشم خیسِ نشسته به راه... پشت گناه!
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
به پیش یار شدم رو سیاه، پشت گناه
گناه هیچ کسی نیست، با خودم قهرم
همیشه رفته سر من کلاه، پشت گناه
چقدر گفتمت ای دل برو به کرب و بلا
حرم نرفته شدی بی پناه پشت گناه
#محمد_ جواد _شیرازی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#وفات_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیها
دارد برای همسر خود گریه می کند
با گریه های کوثر خود گریه می کند
همسر فقط نبود خدیجه برای او
او در فراق یاور خود گریه می کند
دیروز بر عمویش و حالا به همسرش
فردا برای دختر خود گریه می کند
روزی که شعله می شود اجر رسالتش
آنجا به یاس پرپر خود گریه می کند
روزی که با جراحت پهلوی خود کسی
بر حال و روز شوهر خود گریه می کند
طفلی در امتداد مصیبات کوچه بر
آثار درد مادر خود گریه می کند
یک روز می رسد که زنی بین قتلگاه
بر کشته های بی سر خود گریه می کند
وقت نزول آیۀ سنگین کعب نی
بر پیکر برادر خود گریه می کند
…یا ایها الرسول ببین رأس روی نی
دارد به حال خواهر خود گریه می کند
عباس را بگو که دل زخم دختری
دارد برای معجر خود گریه می کند
#محمد_بیابانی
(برگرفته از وبلاگ حسینیه)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#وفات_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیها
می سوزم و چو شمع سحر آب می شوم
از غصه ی فراق تو بی تاب می شوم
دارم به پای پیکر تو گریه می کنم
بر لحظه های آخر تو گریه می کنم
اکنون که زخم رفتن تو بر جگر نشست
این کوه درد بر سر دوش پدر نشست
با دخترت تو این دم آخر سخن بگو
مادر بیا و حرف دلت را به من بگو
بابای من ز هجر تو دلگیر می شود
قلب جوان او ز غمت پیر می شود
مادر بیا به خاط زهرا بمان مرو
حتی گرفته است دل آسمان مرو
مادر بمان ز بیت نبوت صفا مبر
آرامش و قرار دل مصطفی مبر
مادر بمان و از دل این خانه پا مکش
بر صورت شکسته ی خود این عبا مکش
داری تو عزم رفتن از این خانه می کنی
سقف دل مرا ز چه ویرانه می کنی
من التماس می کنم ای مادر عزیز
امشب بیا و خاک عزا بر سرم مریز
این زندگی بدون تو دشوار می شود
تو می روی و دسته گلت خار می شود
تو می روی و فاطمه ات می شود یتیم
گردد دچار رنج و مصیبات بس عظیم
تو می روی و فاطمه آزار می کشد
آزار ها از آن در و دیوار می کشد
تو می روی و شعله کشد دست بر رخم
روزی به تازیانه دهد خلق پاسخم
تو می روی و داغ به سینه نشستنی است
روزی رسد که پهلوی زهرا شکستنی است
#رضا_ رسول_ زاده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam