eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴نوحه سنتی شب نوزدهم ضربت خوردن امیرالمومنین علی علیه السلام شد غرق خون روی علی،وای از این مصیبت بشکسته ابروی علی،وای از این مصیبت افتاده در محراب مسجد،شیر خدا،ساقی کوثر شد کشته مولای دو عالم،با ضربته،شقی کافر ای وای،شد دوتا فرق،حضرت حیدر،آه و واویلا ای وای،زینب از این غم،میزند بر سر،آه و واویلا (ای وای،آه و واویلا آه و واویلا،آه و واویلا) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 گوید منادی در جنان،وای از این مصیبت بشکسته فرق آسمان،وای از این مصیبت فزت و رب الکعبه خوانَد،میگرید عالم از برایش مظلوم عالم شد فدایی،شد مستجاب آخر دعایش ای وای،شد عزادارش،عالم بالا،آه و واویلا ای وای،دیده گریانش،حضرت زهرا،آه و واویلا (ای وای،آه و واویلا آه و واویلا،آه و واویلا) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 آمد ندا از ماسوا،وای از این مصیبت بشکسته ارکان الهدا،وای از این مصیبت یارب نبیند زینب امشب،آن روی گلگون پدر را یارب چه سازد بعد از این با،زردیه رنگ روی بابا ای وای،از غم مادر،چشم تر دارد،آه و واویلا ای وای،کربلا را او،پشت سر دارد،آه و واویلا (ای وای،آه و واویلا آه و واویلا،آه و واویلا) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ۱۳۹۶/۳/۱۹ رمضان المبارک ۱۴۳۸ ═══✼🍃🌹🍃✼═══
دم به دم دم از ولای مرتضی باید زدن دست دل در دامن آل عبا باید زدن نقش حُب خاندان بر لوح جان باید نگاشت مُهر مِهر حیدری بر دل چو ما باید زدن دم مزن با هر که او بیگانه باشد از علی گر نفس خواهی زدن با آشنا باید زدن روبروی دوستان مرتضی باید نهاد مدعی را تیغ غیرت بر قفا باید زدن لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار این نفس را از سر صدق و صفا باید زدن در دو عالم چارده معصوم را باید گزید پنج نوبت بر در دولت سرا باید زدن پیشوائی بایدت جستن ز اولاد رسول پس قدم مردانه در راه خدا باید زدن گر بلائی آید از عشق شهید کربلا عاشقانه آن بلا را مرحبا باید زدن هر درختی کو ندارد میوهٔ حب علی اصل و فرعش چون قلم سر تا به پا باید زدن دوستان خاندان را دوست باید داشت دوست بعد از آن دم از وفای مصطفی باید زدن سرخی روی موالی سکه نام علی است بر رخ دنیا و دین چون پادشا باید زدن بی ولای آن ولی لاف از ولایت می زنی لاف را باید که دانی از کجا باید زدن ما لوائی از ولای آن ولی افراشتیم طبل در زیر گلیم آخر چرا باید زدن بر در شهر ولایت خانه ای باید گزید خیمه در دارالسلام اولیا باید زدن 🔸شاعر: _____________________
ذکر اهل سما . یا علی یا علی نغمه ی اولیا . یا علی یا علی در عزای علی همه نالان زینب و مجتبی حسین گریان یا علی . یا علی . یا مظلوم فاطمه در جنان . میزبانش شده شاهد غربت . بی امانش شده این بپرسد ز فرق بشکسته آن ز پهلوی از جفا خسته شاید از این خجل شده حیدر شد مدینه دو دست او بسته یا علی . یا علی . یا مظلوم کنج خانه شده . دل غمین زینبش مجتبی از فراق . جان شده بر لبش قبر مخفی مرتضی گویا گشته همچون مزار تو زهرا قتل زهرا شهادت مولا اجر و مزد رسالت طاها یا علی . یا علی . یا مظلوم ═══✼🍃🌹🍃✼═══
🌷🌷140🌷🌷 بند اول✍ یه پهلوون تو غربت و غم بار سفر رو بسته میخاد بره پیش حبیبش شد از زمونه خسته 🌹 زیر لبش اینو میخونه زهرا ببین علی چگونه غصه قلبشو می سوزونه 🌹 با درد و غم همدمه روگونه هاش شبنمه لحظه به لحظه شده ذکر لبش فاطمه غریب عالم منم _____________________ بند دوم✍ ✔️زبانحال مولا باضربه ای که زد به سرم فرق سرم دوتا شد دارم میشم مهمون تو حاجت من روا شد 🌹 زهرا دنیا با ما چه کرده زهرا دل پر آه و درده زهرا این اشکای یه مرده 🌹 داغ تو شد قاتلم ای همه ی حاصلم یاد تو و گریه هات آخ میسوزنه دلم غریب عالم منم _____________________ بند سوم✍ تو لحظه های آخر من دلم چه بی قراره برا حسینه بی کفنم ابر چشام می باره 🌹 زینب نکن تو گریه زاری بابا باید دوام بیاری گودال لحظه ی سختی داری 🌹 تو و یه دشت بلا حسین و تیغ جفا می رسه اونروزی که میبینی راس جدا غریب عالم منم 💠💠💠
دختر کنار بستر بابا دلش گرفت افتاد یاد حضرت زهرا، دلش گرفت خون دید و زخم و بستر و یادمدینه کرد اندازه ی تمامیِ دنیا دلش گرفت بابای پهلوان تب و لرزش گرفته بود دختر برای حالت مولا دلش گرفت روزی تمام خیبر و خندق اسیربود ، در دستهای او ولی حالا... ، دلش گرفت! بغضی غریب بین گلویش نشست و او ناچار خنده زد به لب اما، دلش گرفت بابا سپرد گریه نکن دخترم و بعد تا روضه خواند از سر و سقا،دلش گرفت حالا دل دوتایی آنها گرفته بود همپای آن دو،تشنه لب آقا،دلش گرفت وقتش رسیده بود خداحافظی کند وقتش رسیده بود خدایا دلش گرفت بغضش شکست و حضرت مهتاب گریه کرد طوفان غم به پا شد و دریا دلش گرفت بابا پرید و دختر او ماند و اشکهاش بابا پرید و شهر سراپا دلش گرفت 🔸شاعر: _____________________
بساط عشق مهیاست لیلة القدر است نوای ادعیه بر پاست لیلة القدر است مفسران چه نکو گفته اند ، آن شب که وجود حضرت زهراست لیلة القدر است سلام بر تو ألا تشنه ی شهید ، حسین شب زیارت آقاست لیلة القدر است پی بهانه بود حق که خود جواب دهد به استجابت درخواست ، لیلة القدر است شبی که از برکات و فضائل و قدرش بدون گونه و همتاست لیلة القدر است بیا و بر در معبود مسئلت بنما شب گدائی ماهاست لیلة القدر است خدا به عشق علی بندگان خود بخشد شب شهادت مولاست لیلة القدر است امیر عالم امکان به بستر افتاده به کوفه ماتم عظماست لیلة القدراست کننده ی در خیبر دگر فتاده ز پا قد حسن ز غمش تاست لیلة القدر است حسین غرق عزا و مصیبت مولاست ولی نگاه علی گریه دار کرببلاست 🔸شاعر: ___________________________
☑️ ضربت خوردن حضرت امیر (ع) با کوله‌بار نان ، شبِ آخر قیام کرد مردی که هرچه داشت به کف وقف عام کرد یک در میان جواب سلامش نمی رسید آن که خدا به هر قدم او سلام کرد هم جود کرد و هم به خودش ناسزا شنید او باز هم مقابلشان احترام کرد از غربتش به قول خودش بس ، که روزگار با مرتضی معاویه را هم کلام کرد بر دوش اوست چرخش دنیا ولی بر آن طفلی نشست وحس نشستن به بام کرد بعد از نماز نافلۀ شب بلند شد سمت مدینه فاطمه اش را سلام کرد با این سلام روضۀ آخر شروع شد با خاکهای چادر زهرا تمام کرد غمگین ترین امیر ۀ الهی که بشکند دستی که خنده را به لب تو حرام کرد هفت آسمان به جوش خروش آمده مرو آن را علی به گوشه ای از چشم رام کرد جای صلات ماذنه باصوت مرتضی حی العزای علی را پیام کرد بیدار کرد قاتل خود را که حاضرم... با شوق خویش خون خودش را به جام کرد تا ضربه خورد عالم آدم به سر زدند در عرش و فرش گریۀ خواص و عوام کرد تا ضربه خورد خنده به لبهای او نشست گویا به زهر تیغ عسل را به کام کرد دستی به روی دوش حسن تا به خانه اش هر کوچه را به خون سرش سرخ فام کرد درخانه زینب است رهایم دگر کنید آری رعایت دل او را امام کرد زهراست کعبه و حجرش زینب است و بس روی جبین دختر خود استلام کرد آری رعایت دل زینب سفارش است وای از دمی که بنت علی رو به شام کرد آن دختری که سایۀ او هم ندیدنی است چشمان بد به دور و برش ازدحام کرد یک بی حیا که دید کنیزی نمی‌برد از آل مرتضی طلب یک غلام کرد 🔸شاعر: __________________________
نه فقط مسجدیان سر به گریبان تو اند نخل وچاه وشب وصحراهمه گریان تو اند دامنت با چه گنه سرخ شد از خون سرت ای که خلق دوجهان دست به دامان تو اند ای به خون خفته بگوکیسهءخرمات کجاست فقرا منتظر سفره ی احسان تواند کودکانی که گرسنه همه رفتند به خواب به عزیزان تو سوگند عزیزان تواند نخل ها در عطش اشک تو بردند به سر چاه ها منتظر ناله ی پنهان تواند اختران شیفتة حال نماز شب تو کوه ها منتظرنغمه ی قرآن تواند اشک مظلومی تو می چکد از دیده ما پاره های دل ما برگ گلستان تواند آسمان ها همه گریند به مظلومی تو عرشیان سوخته ی سینه ی سوزان تواند گیسوی حور پریشان شده در باغ بهشت نه فقط زینب و کلثوم پریشان تواند نه دل "میثم" دلسوخته ای جان جهان هر چه دل هست همه زائر ایوان تواند