#شب_اول
#آغاز_محرم
#شعر
#مهدی_قربانی
#آمدمحرموهمهجاغرقماتماست
#حلقه_ادبی_ریان
آمد مُحرم و همه جا غرقِ ماتم است
هر چه بگویم از غمِ و دردِ دلم کم است
عالٙم تمام ریخت به هم از غمِ حسین
این قدْر که زمین و زمان جمله در هٙم است
تقسیم میکنم همه ابیاتِ شعر را
با شعرِ بر کتیبه که هر جا مجسم است
باید به سٙر درِ همهٔ خانه ها نوشت
(باز این چه شورش است که در خلق عالم است)
یا آنکه در رثایِ عزایت بیان نمود
( بی نفخ صور خاسته تاعرش اعظم است)
این شعر، وقفِ ماهِ عزایِ تو میشود
(این رستخیزِ عام که نامش محرم است)
از بس که رنگِ مشکیِ ماتم به چشم خورد
( گویا عزای اشرف اولاد آدم است)
نازم کلام و طبعِ "کلامی" که گفته است
(اربابِ ما معلمِ عیسی ابن مریم است)