eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
91 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم مژده بدید که اومده هادی آل مصطفی میخوام برم زیارت امیر وشاه سامرا تنگ غروب سامرا دلم رو کرده دیونه تواین شب ولادتی میخواد از آقابخونه تنگ غروب سامرا غم تو دلم پا مي گيره هوايي هادی مي شه ،بونۀ آقا مي گيره توصحن سامرا دلم غريبي رو حس مي كنه با گريه ياد غربت عزيز نرگس مي كنه شب ولادت اومدم تا كه ببيني حالمو نذر ضریحت مي كنم اين اشكاي زلالمو امام هادی توببین شكسته بال و پر من كاشكي بياي پا بذاري به روي چشم تر من امام هادی تومیای با نفس بوي گلاب با مژه جارو مي زنيم با اشكامون مي پاشيم آب امام هادی اومدی برام آوردی بوي سيب ازاینجامیریم کربلا به پیش ارباب غريب تواین شب ولادتت از تشنگي و آب بخون بياو رو منبر بشين روضۀ ارباب و بخون داری شما دم میگيري با گريه و شور و نوا اومدی و با هم بخونيم "حسين من كوفه نيا" بگوحسین كوفه نياقحطي آبه به خدا حرمله چشمش به دره ،طفل ربابه به خدا بگو که اينجا مردمش تشنۀ خون لاله اند با كعب ني منتظر رقيۀ سه ساله اند بگو رو خاك كربلا سه روز مي مونه پيكرش خورشيد نيزه ها مي شه اينجا سر مطهرش بگو به فكر انتقام روز مي كنن شباشونو نعلاي تازه مي زنن تموم مركباشونو
رسیده فخر اهل آسمان ها نقی آمد نشان بی نشان ها بگومژده امام هادی آمد رسیده آن عزیز شیعیان ها رسیده ماه روی باوقاری دمیده آن بهار درخزان ها مرا آب حیاتی ده به عالم ازآن نهری که در جنت روان ها همیشه مظهر پاکیست نامش برای قرن آسوده گران ها همیشه نام تو اسطوره بوده بود بر صبح چشمت جاودان ها نیفتد هر نفس همواره از عشق بگو هادی مدد درقلب وجان ها بگوکوری چشمآن حقیری مگو ازاین حقیر بد دهان ها نوشتم روی این دیوار دنیا امام هادی آمد بین جان ها  
جلوه ای از جبروت آوردند سوره ای از ملکوت آوردند اَبری از جنس بهار و باران به سر این بَرَهوت آوردند به درِ خانه ی آقا یک شهر همگی دست قنوت آوردند به تماشای تو آدم را باز از بهشتش به هبوط آوردند از سرِ سفره ی زهرا امشب محضِ لبخند تو قوت آوردند آب و آیینه و قرآن این است نوه یِ شاهِ خراسان این است قبله خوب است همین در باشد علیِ آلِ پیمبر باشد چارمین نادِعلی را گفتند باید این نام مکرر باشد چار دیواری کعبه یعنی چارسو جانب حیدر باشد جامعه خواندم و گفتند که آن با مفاتیح برابر باشد بگذار از لب بامت نرویم دل ما مثل کبوتر باشد گیسویی دین و دلِ ما برده خاصه وقتی که معطر باشد آی همنامِ رضا آمده است مغزِ بادامِ رضا آمده است زلف تو کاش مجعد نشود دل در این شام مُردد نشود تو علی هستی و مانند علی هیچکس صاحبِ مسند نشود هست تاسامره و سردابش حالِ ما شکر خدا بد نشود جز نسیمی که پُر از عطر شماست کاش از کوچه ی ما رد نشود دلِ من رفت به کویَت گفتم رفتِ تو کاش که آمد نشود گره ام دستٍ تو بود و واشد کار دستِ تو نباشد نشود صدو ده مرتبه ممتد گفتیم یاعلی ابن محمد گفتیم دیدنت جامه دریدن دارد یا که انگشت بریدن دارد مژه ام خاکِ مسیرت را خورد الحق این سُرمه،کشیدن دارد ارزشش داشت پریشان باشیم نازِ این زلف خریدن دارد دلِ من میتپد آقا چه کنم آهویی میلِ رمیدن دارد ما رسیدیم و زمین اُفتادیم بوسه از خاکِ تو چیدن دارد آنچه گفتند در اوصافِ شما دیدن و دیدن و دیدن دارد علیِ عالیِ اعلیٰ هادیست دهمین معنیِ زهرا هادیست مثل یک آینه ام می شکنم که تَرَک خورده ترین قلب منم سامرایِ تو بنا شد اما من پریشانِ امام حسنم بعد تو وقف بقیع،کاش شود عمر من صرفِ حرم ساختنم حضرت هادی ما مهدی کو من اویسم به هوایِ قرنم گریه ام را به محرم برسان کشته ی روضه ی یک پیرهنم خواهری گفت که ای وای حسین مادری گفت که ای بی کفنم کاروان آه که آمد از راه هرکه دارد هوسش بسم الله
شمیم عطر رحمت می وزد از کوچه ها امشب دوباره دیده شد در آینه وجه خدا امشب میان گاهواری که ملک گهواره جنبان است به جلوه آمده روی علیِ مرتضی امشب بخوان چندین فراز از جامعه در نیمه ای از شب که حال دیگری دارد مناجات و دعا امشب چرا باید به دارو و دوا و نسخه دل بندم چرا که نام هادی می شود درد و دوا امشب ز یمن مقدم مولود زهرا حضرت هادی شده آیینه بندان خانه ی ابن الرضا امشب شبیهِ کنج ایوانِ طلا، در کنج این هجره نشستن پای گهواره عجب دارد صفا امشب دخیل دامن این نازدانه شهرِ پیغر نمایان شد که فرقی نیست در شاه و گدا امشب نه اینکه در مدینه کوچه های شهر روشن شد چراغان می شود از نور او عرض و سما امشب شب میلاد، ساقی پر کند جام مرا از می چه شوری در زمین و آسمان گشته به پا امشب شده عرش برین شهر مدینه، لیک می دانم خبرهایی است در هر جای جایِ سامرا امشب دمِ بابُ الجواد آنگونه خیلِ زایران دیدم که گفتم هست این میخانه هم دارالشفا امشب
عشق در جانم شرار انداخته شوق ، ذوقم را به كار انداخته مى‏ زنم پر در هواى اهل بيت مى‏ سرايم در ثناى اهل بيت طبع من امشب گل افشانى كند از دلم رفع پريشانى كند نه فقط من ، عالمى در شادى است گاه ميلاد "امام هادى" است نُه فلك در نور سامرا گم است جلوه ی ابن الرضاى دوم است مشرق چشمش طلوع آفتاب سينه ی او دفتر ام‏ّ الكتاب دامن شرم و حيا گهواره‏ اش بوسه گيرد حُسن از رخساره‏ اش بس كه دارد حُسن روى او نمك بسته بر بازوش حرز جان، ملك آستين افشانده بر هستى جواد ذكر لب پيوسته دارد «ان يكاد» كيست او ؟ كاينسان زمين مشتاق اوست هفت دريا تشنه انفاق اوست اين پسر خضر تمام انبياست امتداد خط سرخ كربلاست اين پسر گمگشتگان را هادى است اين پسر آئينه ی آزادى است اين پسر شور و شعور حيدرى است بر سرش زيبنده تاج سرورى است مكتب او رهگشاى جامعه است معنى و روح "دعاى جامعه" است شیر ، صید یک نگاه ساده اش "طرفة العيني" شود دلداده اش خاک راهش توتیای چشم حور قطره قطره اشک او " شُرباً طهور " همچنان که نقش نام او علی است سیرت و صورت ، مرام او علی است غرق شادی در شب میلاد او عهد الفت بسته دل با یاد او