4_5895214472028489569.mp3
1.49M
#زمینه
#شب_هشتم
#حضرت_علیاکبر ع
#سید_مهدی_شیخ_الاسلام
#علی_اکبر_حائری
#دانیال_مهرانی
#تو_حیدری
#حلقه_ادبی_ریان
بند اول
تو حیدری خَلقا شبیه پیغمبری
خُلقا شبیه به مادری
حقیقتا علیِ اکبری
یه نگا به خیمه ها کن غوغا غوغاس
یه نگا به عمه ها کن دریا دریاس
یه نگاهم به بابات کن تنها تنهاس
حرفِ رفتن شد /بابات مضطر شد
بدرَ قه ی راهت /اشک مادر شد
خرامان خرامان میروی سوی میدان
علی جان علی جان میبری از حرم جان
بند دوم
پشت سرت پشت سر قدم آخرت
حالا که افتاده پیکرت
خوب شد نبود ببینه مادرت
یه جور افتادی زمینه که علی اکبر
وسط کوچه رو خاکا افتاد مادر
یه جور افتادم که انگار افتاد حیدر
کوچه وا کردن / ارباً اربا شد
قد کِ--شیدی تو /قدِ من تا شد
سوار رشیدم از پیِ تو دویدم
امیدم امیدم از تو من دل بریدم
بند سوم
هی پا نکش آتیش به هستیِ بابا نکش
پاشو و عمه رو اینجا نکش
هی ناله وا اُمّا نکش
ولدی یا ولدی یا ولدی اکبر
چقد التماس کنم تا پاشی آخر
پهلوی زخمیت منو برد تا پشت در
در داشت میسوخت و / چشمام بارونی
مادر سیلی خورد /معجر شد خونی
#حلقه_ادبی_ریان
💠ولادت حضرت علىاکبر (ع)💠
🔻محمدحسن بیاتلو
جان تازه به تن خسته و بی تاب تویی
ما همه خاک ترین و گهر ناب تویی
چهره ات داد گواهی خودِ مهتاب تویی
نو رسیده ؛ پسر حضرت ارباب تویی
نفس و هستی آرام دل و جان حسین
جان ِعالم به فدای لب خندان حسین
آمدی روز کنی نیمه شب دنیا را
بنِشانی سر جا هیمنه ی دریا را
بکشانی پی خود دلشده ی شیدا را
خنده آورده ای امروز لب لیلا را
در ِ این خانه کرم روی کرم بار شده
همه جا پخش شده شاه پسردار شده
پای تو سرو قدی نیست مگر افتاده
دلبری نیست که با دیدن تو دل داده
در حصار تو که ماندیم شدیم آزاده
مات و مبهوت صدای تو موذن زاده
ای به قد قامت تو نماز قامت بسته
به قد و قامت ِ تو کارِ قیامت بسته
از بزرگیت به هر کوچه و برزن گفتند
به تو با آن قد و بالات تهمتن گفتند
به پیمبر شدنت خَلقاً و خُلقاً گفتند
بخدا مدح تو را دوست و دشمن گفتند
هیچکس لایق آن نیست شود بالا دست
تا زمانی که در این خاک علی اکبر هست
پدرت خیره شده بَه چه نگاهی داری؟
با همان تیغه ی ابروت سپاهی داری
فنّ مخصوص خود توست سلاحی داری
غیر حفظ حرم عشق گناهی داری !؟
به هم آمیخته ای میمنه تا میسره را
وا کن از صفحه پیشانی بابا گره را
#محمدحسن_بیاتلو
#حضرت_علىاکبر علیه السلام
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#ولادت_حضرت_علی_اکبر علیه السلام
💠ولادت حضرت علىاکبر (ع)💠
🔻محمدحسن بیاتلو
جان تازه به تن خسته و بی تاب تویی
ما همه خاک ترین و گهر ناب تویی
چهره ات داد گواهی خودِ مهتاب تویی
نو رسیده ؛ پسر حضرت ارباب تویی
نفس و هستی آرام دل و جان حسین
جان ِعالم به فدای لب خندان حسین
آمدی روز کنی نیمه شب دنیا را
بنِشانی سر جا هیمنه ی دریا را
بکشانی پی خود دلشده ی شیدا را
خنده آورده ای امروز لب لیلا را
در ِ این خانه کرم روی کرم بار شده
همه جا پخش شده شاه پسردار شده
پای تو سرو قدی نیست مگر افتاده
دلبری نیست که با دیدن تو دل داده
در حصار تو که ماندیم شدیم آزاده
مات و مبهوت صدای تو موذن زاده
ای به قد قامت تو نماز قامت بسته
به قد و قامت ِ تو کارِ قیامت بسته
از بزرگیت به هر کوچه و برزن گفتند
به تو با آن قد و بالات تهمتن گفتند
به پیمبر شدنت خَلقاً و خُلقاً گفتند
بخدا مدح تو را دوست و دشمن گفتند
هیچکس لایق آن نیست شود بالا دست
تا زمانی که در این خاک علی اکبر هست
پدرت خیره شده بَه چه نگاهی داری؟
با همان تیغه ی ابروت سپاهی داری
فنّ مخصوص خود توست سلاحی داری
غیر حفظ حرم عشق گناهی داری !؟
به هم آمیخته ای میمنه تا میسره را
وا کن از صفحه پیشانی بابا گره را
#محمدحسن_بیاتلو
#حضرت_علىاکبر علیه السلام
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#ولادت_حضرت_علی_اکبر علیه السلام
💠ولادت حضرت علىاکبر (ع)💠
🔻استاد سازگار
#بحرطويل
١)
همه در حیرتم امشب، که شب هیفده ماه ربیع است
و یا یازده ماه شعبان معظم
شب میلاد محمد شده یا
آینة طلعت نورانی احمد به سر دست حسین است
و یا آمده از غار حرا باز محمد؟
عجبا این گل نورسته علی اکبر لیلاست،
بگو یوسف زهرا است، بگو آینة طلعت طاهاست،
بگو دسته گل فاطمة ام ابیهاست،
بگو روح بتول است،
بگو جان رسول است،
سلام و صلوات همه بر خُلق و خصالش
به جلالش به جمالش،
همه مبهوت کمالش
همه مشتاق وصالش،
که سراپاست همه آینه احمد و آلش،
چه به خلقت چه به طینت چه به صورت
چه به سیرت چه به قامت چه به هیبت،
همه بینید در این خال و خط و چهره
گل روی رسول دو سرا را
*
٢)
خانة یوسف زهراست زیارتگه پیغمبر اکرم
نگه آل محمد به جمالی است
که خود شاهد رخسار دل آرای محمد شده اینک،
همگی چشم گشودند به سویش،
به گمانم که گره خورده دل نور دل فاطمه بر طرّة مویش،
شده جا در بغل عمه و آغوش عمویش،
نگه ماه بنی هاشمیان بر گل رویش،
نفسش نفخهٔ صور و نگهش آیت نور است
و قدش نخلة طور و به دمش معجز عیسا،
به لبش منطق موسی،
همه ماتش همه مستش
همه دادند به هم دست به دستش،
همه گل بوسه گرفتند
ز پیشانی و لعل لب و خورشید جمالش
همه دادند سلامش
همه دیدند به مهر رخ او، وجه خدا را
*
۳)
نگه از دامن مادر به گل روی پدر دوخته گویی،
که ز شیری به تجلای الهی شده چون شعلهٔ افروخته،
سر تا به قدم سوخته، از روز ولادت
بسی آموخته این درس که باید به جراحات تنش
آیهٔ ایثار و شهادت همه تفسیر شود،
سینة پاکش هدف تیر شود، طعمة شمشیر شود،
با نگه خود به پدر کرده ز گهواره اشاره که منم کشتهٔ راهت،
تو رسول اللهی و من چو علی شیر سپاهت،
بنواز ای پدر عالم هستی، علی اکبر پسرت را به نگاهت،
منم آن کودک شیری که ز شیری دل خود را به تو بستم،
به فدایت همه هستم، تن و جان و سر و دستم،
من و آن عهد که درعالم زر بستم و هرگز نشکستم،
پسر فاطمه! از جام تولای تو مستم،
تو دعا کن تو دعا کن!
که سرافراز کنم تا صف محشر شهدا را
*
٤)
چه برازنده بود نام علی بهر من آن هم ز لب تو،
که وجودم همه گردیده پر از تاب و تب تو،
به خداییِ خدا پیشتر از آمدنم بوده دلم در طلب تو،
به جز این نیست که باشد حَسَب من حَسَب
تو نَسَب من نَسَب تو،
به خدا مثل علی در صف پیکار
برآرم ز جگر نعره و یکباره زنم چون شرر نار
به قلب صف اشرار،
که گوید به من احسن به صف کرب و بلا حیدر کرار و
زند خنده به شمشیر و به آن صولت و آن نیرو
و آن غیرت و آن شوکت و عِزّ و شرفم احمد مختار،
سزد/ از دل گهواره به عالم کنم اعلام
که ای خلق جهان من به نبی نور دو عینم،
به همه خلق ندا می دهم امروز که فردا
به صف کرب و بلا یار حسینم،
عجبا می نگرم در بغل مادر خود معرکهٔ کرب و بلا را
*
۵)
ای نبی روی و علی صولت و زهرا صفت و فاطمه رفتار و حسن خو،
تو که هستی که ربودی دل لیلا و حسین و حسن و زینب و عباس و علی را،
تو نبی یا که علی یا که حسن یا که حسینی،
تو همان خون خدا یا پسر خون خدایی،
تو همه صدق و صفایی، تو همه مهر و وفایی،
تو به هر زخم شفایی، تو به هر درد دوایی،
تو عزیز دل آقای تمام شهدایی،
تو همان یوسف خونین بدن آل عبایی،
گل پر پر شدة گلبن ایثار و ولایی،
نه تو قرآن ز هم ریخته از نیزه و شمشیر جفایی،
تو همه صبر و ثباتی، تو همان باب نجاتی،
تو به لعل لب خشکیدة خود خضر حیاتی،
تو در امواج عطش آبروی آب فراتی
که ز داغ لبت آتش زده دریا دل ما را
***
۶)
نظری تا که چو جان تربت پاک تو در آغوش بگیرم،
به ضریحت بزنم بوسه و از شوق،
همان لحظه بمیرم،
عجبا قبر تو با قبر حسین از چه یکی شد؟
تو مگر جان حسینی نه!، تو قرآن حسینی،
پدر و مادر و جان و همه هستم به فدایت،
منم و مهر و ولایت، منم و مدح و ثنایت،
منم و لطف و عطایت، منم و حال و هوایت،
سگ این کویم و جایی نروم از سر کویت،
گفتم و گویم به دو عالم نفروشم کفی از خاک درت را،
به خدا سلطنت این است که خاک قدم خیل گدایان تو باشم،
ندهم این سِمت از دست،
به دستم بگذارند اگر مهر و مه و ارض و سما را
#استاد_سازگار
#حضرت_علىاکبر علیه السلام
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#ولادت_حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#ماه_شعبان