eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
زمزمه مناجات با خدا در ماه شعبان ماه شعبانه و بنده ی گنهکار اومده خِجِل از فرطِ گناه با یه دل زار اومده ماه شعبانه و با امیدِ رحمت اومدم روسیاهم با یه عالمه خجالت اومدم از جهل و غفلت،آکنده ام من ببین خدایا،شرمنده ام من الهی العفو... ای خدا ببین که بندهٔ فراری اومده با دلی شکسته و با گریه زاری اومده ماه شعبانه و دل نشد زِ معصیت جدا چجوری واردِ ماهِ رمضون بشم خدا این نفسِ سَرکِش،بیچاره ام کرد در دشت غمها،آواره ام کرد الهی العفو... ای خدا قسم میدم تو رو به ماه کربلا به علمدار حسین یاورِ شاه کربلا حقّ اون لحظه که مَشکِش و دَریدن ای خدا حقّ اون لحظه که دستاش و بُریدن ای خدا من و فدا کن،به راه دلبر غریبِ گودال،شهیدِ بی سر مظلوم حسین جان...
رباعی صلوات ماه شعبان بر جلوهٔ نورِ حیّ سرمد صلوات تقدیم به اهل بیتِ احمد صلوات شعبان ماه نبی اکرم باشد بفرست دمادم به محمّد صلوات
بسم الله الرحمن الرحیم اکبر_علیه_السلام اکبر 🔷🔶 اکبر_عليه‌_السلام_در_شب_ميلاد_باسعادت_علی اکبر_آل حسین_سلام‌_الله‌_علیه بردرت بی‌تاب و حیران آمدم مثل مجنون دل پریشان آمدم خوانده ام من شعرخود بی‌اختیار باز هم امشب غزل ‌خوان آمدم دربهارت شادمانی نوبر است گاه خندان... گاه گریان آمدم به که سیرابم نموده دلبرم لیک امشب سخت عطشان آمدم گرچه پوشیدی تو رخساره ز من دل اسیرت شد چومهمان آمدم روی لب آوای یا رب آمده مژده اکبرعشق زینب آمده مژده امشب شمس والا آمده مژده امشب عشق لیلا آمده تشنه‌ی مهریم یا مولی الرحیم ساقی دلهای شیدا آمده ما گدای این دریم و اهل عشق جان حیدر، جان زهرا آمده مست و سرگردان الفاظیم آه غافلیم چون اصل معنا آمده استغاثه می‌کنم باخالقم وه که آن ماه دل آرا آمده خانه ی لیلا شده باران اشگ بر حسین آن میردلها آمده کیست دلبر،مرد این هنگامه کیست جز علی اکبر،به عالم مرد نیست نا امید از چاره ؟اکبرآمده عاشق آواره ؟اکبرآمده در مسیر وصل دلبر مانده ای سنگ سخت خاره ؟اکبرآمده بی طرب راه رسیدن بسته است مستی همواره اکبرآمده عمر باید صرف این مستی نمود ای سر بی کاره اکبرآمده بی سر و سامان شدن اینجا خوش است ای دل بیچاره اکبرآمده سینه‌ سوزانی و احوالت خراب چشمهای پاره اکبرآمده انتظارت میکشم آیی ز راه قصد جانم کرده ای، روحی فداه درمدینه عطر دلبر می‌وزد نام اکبر میبرم من بی‌عدد در گرفتاری ودرموج بلا... ورد روز وهرشبم اکبر مدد خوانده ام حمد ی براین مولودمن نذر اکبر قل هو الله احد برحسین ابن علی آمدپسر بهر لیلا پیک شادی می‌رسد خلقاوخلقاشبیه مصطفاست هدیه ای آمد ز الله الصّمد گرد ه اکبرآیت الکرسی بخوان تا که قنداقش شود دور از حسد یا علی اکبر به حق زینبت کشتیم دارم به سر،میل لبت چرخش ایّام کار اکبراست دست ایزد بیقرار اکبراست درشجاعت یکه تازاست ودلیر پایمردی خاکسار اکبراست آمده شبه رسول عالمین قلب زهرا دوستدار اکبراست شدشفاعت هم گرفتار دمت محشرم خودبیقرار اکبراست اوشفاعت از گنهکاران کند فاطمه آنجا کنار اکبراست روزمحشر میرسدشبه نبی بشنویداین اقتدار اکبراست ای عزیز ام لیلا،الامان ای امیدهردو دنیا الامان ساغر و صهبا هوایت کرده است ذوق ما آقا هوایت کرده است خلق گردیدی برای آن طرف شیعه ات اینجا هوایت کرده است ساقی عشقی ولی در میکده شعرهای ما هوایت کرده است هر که دم زد از تومولابرده است واقعاً امّا هوایت کرده است لذّت ذکر جمیلت دیدنی است کور نابینا هوایت کرده است باز چشمان حسین ابن علی ای شه والا،هوایت کرده است اکبرلیلایی ای بالا نشین...! پادشاهی میکنی، روی زمین مادرش محوسلام اکبراست مفتخر از حُسن نام اکبراست حلقه بر گوش پدر بوده علی عالمی محومرام اکبراست ساقی میخانه‌ی لطف وصفا مست ومدهوشی ز جام اکبراست روی حرف او نمی‌گوید سخن دست بوسی پدرازاحترام اکبراست نام اکبر ورده لبهای پدر ذکر بابا در قیام اکبراست برزمین افتاده شهزاده چنین ناله ها محوکلام اکبراست بود عاشق خسته و بیتابتر چیست از دیدار دلبر نابتر ای امید قلب سوزان پدر شداسیر خنده‌ات جان پدر دیده میدوزدهمیشه در پی ات خنده‌ی شیرین چشمان پدر شبه ختم الانبیاهستی علی سوره‌ی توحید قرآن پدر سایه‌ات آرامش اهل حرم دستهایت حرز طفلان پدر شبه احمدبو د...قربانی شده در منای قرب قربان پدر جسم بابا در میان قالبت زینب وعباس گشته طالبت ماه می‌میرد بپای قامتت ای همه عالم فدای قامتت حال و وضعم درهوای توخوش است گشته ام محو دعای قامتت مثل تو در کربلا پیدا نشد تا بیاید پا به پای قامتت ناله زد بابابفریادم برس شدبپا اینجا عزای قامتت مادر سادات زهرای بتول روضه می‌خواند برای قامتت کعبه ی حاجات بودن بر همه ذرّه‌ای از خونبهای قامتت کاش می‌کردی به (مجنون)یک نظر تا به مویت میشدم من دربه در
وداع با ماه شعبان ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان کي گفته که این و من نمیتونستم؟ من بندگی خدا نکردم ای وای ای کاش که قدرِ تورو می دونستم ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان تو رفتی و قلب من چقدر غمگینه من با چه رویی بگم الهی اَلعَفو خیلی کوله بار گناهام سنگینه ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان ای کاش به قلبم آبرو میدادم با ((وَاسْمَعْ نِدَائِي)) و ((إِذَا نَادَيْتُكَ‏)) ای کاش دلم رو شستشو میدادم ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان اشک خجلتم شده رَوونه از دو عین کن دعا منم بشم با مادر پدرم زائرِ بهشت نورِ بین الحرمین ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان میگن لبِ تشنه نور عین و کشتن بعضیا به لب خدا خدا میگفتن با ذکرِ خدا امام حسین و کشتن
زمزمه مناجاتی وداع با ماه شعبان خداحافظ ماه بخشش و غفران خداحافظ ماه پر نورِ شعبان خداحافظ نورِ چشم تر ما خداحافظ ماه پیغمبر ما زده غنچه در تو گلشنِ حیدر حسین و عباس و سجاد و اکبر خداحافظ ماه عشق و خوش عهدی خداحافظ ماه میلاد مهدی خداحافظ ماه گفتنِ حاجات خداحافظ ماه خوب مناجات به سوز دل و آه و اشکِ روانم وَ اِن لَم تَکُن قَد غَفَرتَ بخوانم دعا کن عبدِ راهِ خدا شم دعا کن تا زائرِ کربلا اَلا ای ماهِ عزیز و مُکرّم دعا کن تا که رِسَم به مُحرّم دعا کن تا که زِ نیکیِ اِقبال کنم گریه بر مصائبِ گودال ((خداحافظ ای برادر زینب به خون غلطان در برابرِ زینب))
💠ميلاد امام سجاد (عليه السلام)💠 🔻 محمدحسن بيات‌لو   ‎دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق ‎درس‌ها یاد گرفتیم از این منبر عشق ‎کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق ‎عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق   ‎عشق با عاشق دلدادۀ تو همزاد است ‎آری آری به خدا عشق همه، سجاد است  * ‎مرد شب‌های مناجات، علی بن حسین ‎ای برآوردۀ حاجات، علی بن حسین ‎نوۀ مادر سادات، علی بن حسین ‎ذکر ما درهمه اوقات، علی بن حسین   ‎ای به قربان تو و سفرۀ با اکرامت ‎ای علی بن حسین بی علی، می‌خوامت  * ‎شده شب شیفتۀ طرز دعاخوانی تو ‎اثر خوف خدا هست به پیشانی تو ‎و زمین تشنه لب گونۀ بارانی تو ‎عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو   ‎ای مسیحای همه، هرم تبت را عشق است ‎پسر بانوی ایران، نسبت را عشق است  * ‎تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری ‎زینت سجده، به سجاده ارادت داری ‎به روی شانۀ خود شال سیادت داری ‎گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری   ‎مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا ‎ورنه اندازۀ حیدر تو دلیری آقا  * ‎قسمتت بود پیام‌آور قرآن باشی ‎دور از معرکه و ورطۀ میدان باشی ‎با صحیفه همۀ عمر رجزخوان باشی ‎سال‌ها گریه کن داغ شهیدان باشی   ‎کربلا بود ولی شام امانت را برد ‎خنده‌های سر بازار دلت را آزرد (عليه السلام) (عليه السلام)
💠ميلاد امام سجاد (عليه السلام)💠 🔻حسن لطفى ای انیس قدیمی دل‌ها آفتاب بلند ناپیدا تا خدا می‌برد دلِ ما را پر سجاده‌های سبز شما من کجا و غبار مقدمتان تو کجا، کوچه‌های این دنیا من کی‌ام از قبیلۀ مجنون تو ولی از عشیرۀ لیلا من کی ام بی زبان‌ترین مردم تو خدای بلاغتی اما   نفسی دِه که از تو دم بزنم بال در صحن این حرم بزنم   آسمان موج شد تلاطم کرد که خدا جلوه بین مردم کرد آسمان جای خود از این محشر عرش هم دست و پای خود گم کرد عرش هم جای خود، خدا خندید لحظه‌ای که لبت تبسم کرد آب با نیت دو رکعتِ عشق با غبار شما تیمم کرد همه دیدند با دو چشمانت چشم‌های پدر تکلم کرد   خانه‌ات قبلۀ غریبان است پایتختت تمام ایران است   ای سراپای تو مثال حسین دومین مرتضای آل حسین روی دوش تو گیسوان علی کنج لب‌های توست خال حسین با تماشای تو به سر می شد شب و روز تمام سال حسین خنده‌ای کن که در تو گُل کرده همه زیبایی جمال حسین سیر می دید چهره‌ات را عشق به سرش بود اگر خیال حسین   شور آب آور حسین هستی دومین حیدر حسین هستی   سرخوش از بانگ این طرب هستیم مست شیرین‌ترین رطب هستیم مثل موسیقی شگفت بهار نغمه‌هایی به روی لب هستیم شجره‌نامه ای اگر داریم همگی بر تو منتسب هستیم ما همه خانه‌زادۀ تو یعنی همۀ ما از این نسب هستیم شکر حق ما ز آستان توایم همگی از نوادگان توایم   به علی رفته‌ای غدیری تو نه فقط شیر، شیرگیری تو   هم رکابِ علی اکبرها هم خروش سفیر تیری تو شوره زاریم و خشکسال اما چشمۀ روشن کویری تو رشته‌های قنات می‌جوشد از قنوتت چه آبگیری تو خوش به حال دو دست خالی ما لحظه‌هایی که دستگیری تو   با حضورت غم پدر سر شد کربلا با تو کربلاتر شد   به دلت داغ مادرت افتاد شعله بر باغ پرپرت افتاد کربلا شد مدینه وقتی که رَدِ زنجیر بر پرت افتاد بین خیمه تو بودی و بابا از سر زین برابرت افتاد بین خیمه تو بودی اما آن شعله بر روی پیکرت افتاد چقدر سنگ و خاک و خاکستر از سر بام بر سرت افتاد ناله‌ات بین شام می پیچید عمه آتش به معجرت افتاد   گر چه بالت اسیر سلسله بود قاتلت خنده‌های حرمله بود (عليه السلام) (عليه السلام)
💠ميلاد امام سجاد (عليه السلام)💠 🔻محسن ناصحى   تو آمدی معنا کنی معنا شدن را زیبا کنی زیبایی و زیبا شدن را وقتی خدا می خواست با تو گُل کند، تو  ترسیم کردی گل شدن را وا شدن را تو آمدی تا حضرت آدم نخواهد  زین پس اسیر جذبه حوّا شدن را آرامش چشم تو یاد نوح داده است کشتی نشستن را و بر دریا شدن را تو آمدی هنگام از دریا گذشتن  موسی بیابد علت موسی شدن را عیسی، مسیحا بودنش را از تو دارد حتی دلیل حضرت عیسی شدن را ای نور چشم آل طاها! آمدی تا برخود ببالد فاطمه زهرا شدن را تو آمدی تا دختر حیدر بخواند در چشم هایت زینب کبری شدن را وقتی لبانت را مکید از شوق، عباس فهمید آنجا حکمت سقا شدن را تو خنده کردی و حسین بن علی یافت در خنده هایت لذت بابا شدن را تو افتخار و زینت عُبّاد  هستی  ابن الحسینی حضرت سجاد هستی دست قنوتت ربّنا را نور داده است شور تو اهل آسمان را شور داده است چشم تو خورشید تمام کهکشان هاست از هر کجا تا نا کجا را نور داده است طرز رکوعت، شیوه ذکر و سجودت دست عبادت پیشه گان منشور داده است این، دانه های اشک یا تُنگ شراب است آن چشم ها انگار که انگور داده است می خواست تا قسمت کند حق مستیت را هر جام را اندازه مقدور داده است نطق مرا در وصف تو گویا نموده است اصلاً زبان را هم به این منظور داده است غارت مکن قلب مرا با چشم هایت زخمی‌ست این دل بسکه نیشابور داده است من، بد، ولی در بین خواهان تو ایزد  هم وصله های جور هم ناجور داده است تو آمدی حتی خدا در آسمان ها  هی سفره ها انداخته هی سور داده است    تو آمدی بانگ مبارک باد برخاست  از قدسیان فریاد یا سجاد برخواست (عليه السلام) (عليه السلام)
💠ولادت حضرت على‌اکبر (ع)💠 🔻استاد سازگار  ١) همه در حیرتم امشب، که شب هیفده ماه ربیع است و یا یازده ماه شعبان معظم شب میلاد محمد شده یا آینة طلعت نورانی احمد به سر دست حسین است و یا آمده از غار حرا باز محمد؟ عجبا این گل نورسته علی اکبر لیلاست، بگو یوسف زهرا است، بگو آینة طلعت طاهاست، بگو دسته گل فاطمة ام ابیهاست، بگو روح بتول است، بگو جان رسول است، سلام و صلوات همه بر خُلق و خصالش به جلالش به جمالش، همه مبهوت کمالش همه مشتاق وصالش، که سراپاست همه آینه احمد و آلش، چه به خلقت چه به طینت چه به صورت چه به سیرت چه به قامت چه به هیبت، همه بینید در این خال و خط و چهره گل روی رسول دو سرا را * ٢) خانة یوسف زهراست زیارتگه پیغمبر اکرم نگه آل محمد به جمالی است که خود شاهد رخسار دل آرای محمد شده اینک، همگی چشم گشودند به سویش، به گمانم که گره خورده دل نور دل فاطمه بر طرّة مویش، شده جا در بغل عمه و آغوش عمویش، نگه ماه بنی هاشمیان بر گل رویش، نفسش نفخهٔ صور و نگهش آیت نور است و قدش نخلة طور و به دمش معجز عیسا، به لبش منطق موسی، همه ماتش همه مستش همه دادند به هم دست به دستش، همه گل بوسه گرفتند ز پیشانی و لعل لب و خورشید جمالش همه دادند سلامش همه دیدند به مهر رخ او، وجه خدا را * ۳) نگه از دامن مادر به گل روی پدر دوخته گویی، که ز شیری به تجلای الهی شده چون شعلهٔ افروخته، سر تا به قدم سوخته، از روز ولادت بسی آموخته این درس که باید به جراحات تنش آیهٔ ایثار و شهادت همه تفسیر شود، سینة پاکش هدف تیر شود، طعمة شمشیر شود، با نگه خود به پدر کرده ز گهواره اشاره که منم کشتهٔ راهت، تو رسول اللهی و من چو علی شیر سپاهت، بنواز ای پدر عالم هستی، علی اکبر پسرت را به نگاهت، منم آن کودک شیری که ز شیری دل خود را به تو بستم، به فدایت همه هستم، تن و جان و سر و دستم، من و آن عهد که درعالم زر بستم و هرگز نشکستم، پسر فاطمه!  از جام تولای تو مستم، تو دعا کن تو دعا کن! که سرافراز کنم تا صف محشر شهدا را * ٤) چه برازنده بود نام علی بهر من آن هم ز لب تو، که وجودم همه گردیده پر از تاب و تب تو، به خداییِ خدا پیشتر از آمدنم بوده دلم در طلب تو، به جز این نیست که باشد حَسَب من حَسَب تو نَسَب من نَسَب تو، به خدا مثل علی در صف پیکار برآرم ز جگر نعره و یکباره زنم چون شرر نار به قلب صف اشرار، که گوید به من احسن به صف کرب و بلا حیدر کرار و زند خنده به شمشیر و به آن صولت و آن نیرو و آن غیرت و آن شوکت و عِزّ و شرفم احمد مختار، سزد/ از دل گهواره به عالم کنم اعلام که ای خلق جهان من به نبی نور دو عینم، به همه خلق ندا می دهم امروز که فردا به صف کرب و بلا یار حسینم، عجبا می نگرم در بغل مادر خود معرکهٔ کرب و بلا را * ۵) ای نبی روی و علی صولت و زهرا صفت و فاطمه رفتار و حسن خو، تو که هستی که ربودی دل لیلا و حسین و حسن و زینب و عباس و علی را، تو نبی یا که علی یا که حسن یا که حسینی، تو همان خون خدا یا پسر خون خدایی، تو همه صدق و صفایی، تو همه مهر و وفایی، تو به هر زخم شفایی، تو به هر درد دوایی، تو عزیز دل آقای تمام شهدایی، تو همان یوسف خونین بدن آل عبایی، گل پر پر شدة گلبن ایثار و ولایی، نه تو قرآن ز هم ریخته از نیزه و شمشیر جفایی، تو همه صبر و ثباتی، تو همان باب نجاتی، تو به لعل لب خشکیدة خود خضر حیاتی، تو در امواج عطش آبروی آب فراتی که ز داغ لبت آتش زده دریا دل ما را *** ۶) نظری تا که چو جان تربت پاک تو در آغوش بگیرم، به ضریحت بزنم بوسه و از شوق، همان لحظه بمیرم، عجبا قبر تو با قبر حسین از چه یکی شد؟ تو مگر جان حسینی نه!، تو قرآن حسینی، پدر و مادر و جان و همه هستم به فدایت، منم و مهر و ولایت، منم و مدح و ثنایت، منم و لطف و عطایت، منم و حال و هوایت، سگ این کویم و جایی نروم از سر کویت، گفتم و گویم به دو عالم نفروشم کفی از خاک درت را، به خدا سلطنت این است که خاک قدم خیل گدایان تو باشم، ندهم این سِمت از دست، به دستم بگذارند اگر مهر و مه و ارض و سما را علیه السلام علیه السلام علیه السلام
زمزمه مناجات با خدا در ماه شعبان ماه شعبانه و بنده ی گنهکار اومده خِجِل از فرطِ گناه با یه دل زار اومده ماه شعبانه و با امیدِ رحمت اومدم روسیاهم با یه عالمه خجالت اومدم از جهل و غفلت،آکنده ام من ببین خدایا،شرمنده ام من الهی العفو... ای خدا ببین که بندهٔ فراری اومده با دلی شکسته و با گریه زاری اومده ماه شعبانه و دل نشد زِ معصیت جدا چجوری واردِ ماهِ رمضون بشم خدا این نفسِ سَرکِش،بیچاره ام کرد در دشت غمها،آواره ام کرد الهی العفو... ای خدا قسم میدم تو رو به ماه کربلا به علمدار حسین یاورِ شاه کربلا حقّ اون لحظه که مَشکِش و دَریدن ای خدا حقّ اون لحظه که دستاش و بُریدن ای خدا من و فدا کن،به راه دلبر غریبِ گودال،شهیدِ بی سر مظلوم حسین جان...
وداع با ماه شعبان میرود ماه ضیافت میرسد هرچه بر ما میرسد از سوی غفلت میرسد غافل از عقبا شدیم و دل به دنیا داده‌ایم از سوی دنیاست بر ما هر خسارت میرسد من هنوز آماده‌ی مهمانیِ تو نیستم از همه اعمال من بوی خیانت میرسد من سحرهای رجب از دست دادم ای خدا ماه شعبان نیز دارد به نهایت میرسد من سحر را دوست دارم، وقت خلوت با تو است لیک ابلیس است که با خواب غفلت میرسد بنده‌ی نفسم شدم، شیطان مرا تزویر کرد تا ز او فرمان رسد از من اطاعت میرسد خسته‌ام از این‌همه بار گناهِ روی دوش "قَدْ هَرَبْتُ" سوی تو آغوش بازت میرسد من خودم "اَفْنَیْتُ عُمْری" را به چشمم دیده‌ام مطمئنم که به زودی روز حسرت میرسد ترسم از این است دریای گُنَه غرقم کند گرچه میدانم که کشتیِ نجاتت میرسد گرچه روی من سیاه است و تنم بو میدهد لطف اربابم همیشه به رعیّت میرسد من به اربابم حسین زحمت فراوان داده‌ام از حسین اما به من همواره رحمت میرسد رحمة‌الله هست او، باب نجات امت است چون به زیر قبه‌ی او استجابت میرسد یک شب جمعه اگر مهمان شوم در کربلا مطمئنم از سوی مادر عنایت میرسد من به دستان بریده میدهم او را قسم روز محشر با همین دستان شفاعت میرسد گفت زینب مشک را دست عمویت داده‌ام قول داده آب آرد پس برایت میرسد تو دعا کن که عمو برگردد از این راه چون گر عمویت رفت، خیمه‌ها به غارت میرسد برنگردد قدّ بابایت شکسته میشود در زمان کوتَهی وقت اسارت میرسد کوچه و بازار و دور ما پر از نامحرمان از سوی هر ناکسی بر ما اهانت میرسد