eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
91 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم اشکی از دو دیده ریخت، گونه ها نمور شد عاشقان بساط عشق، باز جفت و جور شد روحی از خدا دمید، در تن زمینیان دشت غرق شور شد، عرصه حضور شد آمد از مسیر طور، موسی زمان ما باز شد مسیر نیل، موسم عبور شد نوری از لبش چکید، فجر صادقی شکفت چشم دیو و دد همه، کاسه های کور شد گفت پیر ما چنین، در جواب مشرکین انقلاب مسلمین، انفجار نور شد غرق درعنایتیم، پیرو ولایتیم شور ما به لطف او صحنه شعور شد دارد آرزو دلم تا ببیند عاقبت پرچمی که دست اوست پرچم ظهور شد
چگونه شکر بجا آوریم از این نعمت که هست دستِ تو بالا سرِ همه امت دعای حضرتتان گر نبود، بی تردید نمیشدیم به انبوهِ فتنه ها نصرت هزار مرتبه باید ز دست میرفتیم میانِ اينهمه سختی علیهِ این نهضت نکرده ای تو فراموش لحظه ای ما را نبوده ای تو دمی غافل از محبانت به اسم گاه، دعا میکنی به تک تکِ ما به گریه گاه، دعا میکنی به این ملت عجیب اینکه گروهی، بجای شکرِ خدا زبان گشوده به نا شکری از رهِ غفلت برای مردمِ غافل، دگر چه باید کرد که حضرتِ تو نکردی برای این امت خوشا سعادتِ آنانکه باوفا بودند ترا رها ننمودند بعدِ هر بیعت خوشا وفای شهیدان که در دلِ دشمن بخون نشسته و جان داده اند با غیرت قسم به معجزه ی انقلاب اسلامی که این تویی که چهل سال داده ای عزت به لطفِ حق نه چهل سال، سیزده قرن است برای شیعه ی زهرا کشیده ای زحمت به احترام تو و مادر تو سر دادند هزارها حججی و هزارها همت قسم به غیرت مردانِ مرد تا امروز نشسته اند بپایت هزارها هیئت نه چرخِ کُندِ معیشت ز پایمان انداخت نه بی وفائیِ برجام دادمان حسرت به عشقِ شعبِ ابیطالبیم در تحریم به عشق کرب و بلاییم حامیِ دینت فدای العطشِ خیمه های اربابیم فدای لعلِ لبِ خشک و تشنه ی جدّت و پای کار علمدارِ عشق، میمانیم به عشقِ ساقیِ عطشان، به حُرمتِ حَرمت ✍ 👉
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عید بهار سرخ فجر انقلاب است گل‌های پرپر گشته را فصل گلاب است خورشید پیغام آورد با خنده‌ی نور چشم همه روشن که عید آفتاب است عید رهایی عید عزت عید ایمان عید حیا عید شرف عید حجاب است عید همه مستضعفان عید تو و من عید امام و عید امت عید بهمن بهمن که در سردی بسی گرمی به ما داد بهمن که چون نور روز گیتی را صفا داد بهمن که داغ سینه‌سوز باغبان را با عطر انفاس مسیحایی شفا داد بهمن که با بگسستن بند اسارت سر خط آزادی به دست ما خدا داد بهمن بهار لاله‌گون خنده و اشگ بهمن که فروردین به دامانش برد رشک دست خدا با خون به خاک ما نوشته بگریخت دیو، اینک بهشت، اینک فرشته اهریمن طاغوت با ضعف و زبونی چون عنکبوت افتاده در تاری که رشته از کربلای کشور ایران بچیند محصول بذری را که ثارالله کشته اینک خدا امام را به عالم برتری داد بر کودک ما هم مقام رهبری داد دیگر از آن شب‌های ظلمانی خبر نیست دیگر بجز خورشید اینجا جلوه‌‌گر نیست هان ای شهیدان به خون‌آغشته خیزید که امروز در ما از شما کس زنده‌تر نیست در باغ سر سبزی که از خون آب دادید نخلی به غیر از نخل قرآن بارور نیست چون لاله بر هر دل هزاران داغ دیدیم تا میوه‌ی آزادی از این باغ چیدیم اینک شده بهمن بهاران در بهاران گردیده دامان زمستان لاله‌باران در پرتو خورشید قرآن گشت روشن فکر جوانان چون دل پیر جماران با اشگ شادی از سر مژگان فرو ریخت آن خارهای سال‌ها در چشم یاران در هر قدم چندین چراغ راه داریم قرآن و ثارالله و روح الله داریم دشمن به نابودی ما بگرفت تصمیم با حربه‌های کهنه تهدید و تحریم آن حربه‌ها افتاد از کار و نیفتاد یک لحظه پای عزم مادر دام تسلیم سر دادن بر حکم ظالم تن ندادن ما را محمّد (ص) داده از آغاز تعلیم لا گفته و بر هر بلا گردن نهادیم در شعب بوطالب مقاوم ایستادیم باید شمردن عید بهمن را گرامی باید گرفتن جشن آن با شادکامی باید به موسای زمان تبریک گفتن کاری وادی ایمن تهی شد از حرامی باید بر این ارض مقدس سجده بردن هرگز مباد این خاک را بی احترامی زین سرزمین بر چشم عالم نور دادیم شور آفرینان جهان را شور دادیم نتوان گرفتن ره صدور نور ما را خواندند مظلومان همه منشور ما را آن روزگار تلخ تر از زهر بگذشت شیرین گرفته ملک عالم شور ما را زندانی گور سیاه خویش گردید خصمی که کند از روز اول گو رما را در لاله زار خون یاران تا قیامت ماییم سرو جاودانه راست قامت ما از می قالو بلا مستیم مستیم عهدی کز اول با خدا بستیم بستیم در خط جندالله تا بودیم بودیم سرباز روح الله تا بودیم هستیم الله را الله را خواندیم خواندیم ابلیس را ابلیس را راندیم راندیم
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای بهارانِ بی خزان بهمن ای سرافرازِ جاودان بهمن میروم تا نهایتِ ایثار با تو در اوج آسمان بهمن عاشق خاک پاکِ ایرانم از شکوهِ وطن بخوان بهمن از خیابان انقلاب بگو از شهیدانِ مهربان، بهمن از سقوطِ سریع سُلطه بگو از ورودِ اماممان بهمن فجر شد نور کامل و مطلق زهق الباطل است و جاءالحق انقلاب است و قدرت و باور رونق است و امید، سرتاسر استوار و وسیع و کوبنده گام دوم سریع و پهناور علم را خوب گسترش دادیم پای ایمان، به یاریِ رهبر ناممان در جهان پرآوازه راهمان حق و روشن و برتر عصبانی ست روز و شب دشمن از توان دفاعی کشور در پزشکی به روز تر شده ایم پای تحریم ها قدَر شده ایم میشود ظلم، عاقبت نابود بالأخص آن یهودِ کفرآلود میروند از میان نفوذی ها پایِ این انقلاب، خیلی زود بر زمین می خورد کنار بقیع پیکرِ رو به مرگِ آلِ سعود(لع) «أرنی الطلعة الرشیده» بخوان هست نزدیک، جمعۂ موعود منتظر باش و پیش پاهایش گل نرگس بریز حینِ ورود دلمان بسته با دلش عهدی میرسد نغمۂ أناالمهدی(عج)!
انقلاب ما شکوهش وامدار فاطمه ست اعتبار این نظام از اعتبار فاطمه ست ما خدا را شکر چون کوه استوار و محکمیم الگوی ما گامهای استوار فاطمه ست آری آری در مسیر نهضت پیر خمین ما اگر ثابت قدم هستیم ، کار فاطمه ست این صلابت ، این شکوه ، این قدرت ایران ما گوشه ای از معجزات آشکار فاطمه ست فتنه های دشمنان در نطفه خنثی می شود تا علم دست امیری از تبار فاطمه ست هر چه داریم از همان " الجار ثم الدار " اوست عزت ما از دعای بیشمار فاطمه ست از سر هر مأذنه نام علی آید به گوش پس یقینا این حکومت شاهکار فاطمه ست زیر این پرچم که نام شیعه را احیا نمود هر کسی خدمت کند خدمتگزار فاطمه ست هر که در راه ولایت بگذرد از جان خویش مطمئنا روز محشر در جوار فاطمه ست او زمین افتاد تا حیدر نیفتد بر زمین شیعه زنده از همین تقسیم کار فاطمه ست یک نفر باید بیاید تا بگیرد انتقام عالمی چشم انتظار یادگار فاطمه ست شاعر:
اقرار کن بلندی این اقتدار را این انقلاب مستمر ریشه دار را باید به تنگ چشمی دشمن نشانه رفت فرّ و شکوه این همه نقش و نگار را مرگا به ما اگر که به ضحاک وا نهیم این سرزمین رستم و اسفندیار را بهمن اگر چه سرد ؛ ولی نیمه های آن حس می کنم طراوت فصل بهار را روزی که چشم ظلمت شب روشنا گرفت روزی که داد خاتمه شب های تار را در موجی از کدورت و در اوجی از غبار دیدند آن زلالیِ آیینه وار را هرسال یاد و خاطره ات زنده می شود قلبی تپنده تر شده ای روزگار را شاعر:
خدا می‌خواست از سر رد کند این قوم طوفان را به دستِ مرد دریایِ حوادث داد سکان را نجات کشتی از گرداب‌ها، زحمت فراوان داشت خدا خیرش دهد آن مرد را، پیر جماران را نگاهش فجر صادق بود، فجرِ انقلاب نور به پایان بُرد بعد سال‌ها شام غریبان را به امر او فرشته دیو را از شهر بیرون کرد گواهی می‌دهد تاریخ رسوایی شیطان را ازاین اعجاز بالاتر!؟ بهار آورد در بهمن گرفت از چشمِ گندم‌زارها خوابِ زمستان را صدایِ انفجار نور او لرزاند یکباره قَطیف و قدس را، حتی بلندی‌های جولان را هزاران شاه دید این مُلک، اما سیزده قرن است به رویِ چشم خود بگذاشته شاه خراسان را شاعر: