#دورهء_محرم
#عون_محمد_فرزندان_عبدالله_جعفر
#یوسف_رحیمی
ببین در چشمشان اشک محن را
ببین بر پیکر آن ها کفن را
برای جان فشانی در منایت
بده رخصت دو اسماعیل من را
دو تا پرواز پیشه مثل جعفر
بگو دو شیر بیشه عین حیدر
برای پر زدن سبقت گرفته
خداوندا برادر از برادر
تمام هستی ام ارزانی تو
تمام اهل عالم فانی تو
دو اسماعیل من سهل است ای کاش
خود زینب شود قربانی تو
#دورهء_محرم
#عون_محمد_فرزندان_عبدالله_جعفر
#غلامرضا_سازگار
دوخورشیدجهانآرا دوقرص ماه،دو اختر
دو آزاده،دو دلداده،دو رزمنده،دوهمسنگر
دوشایسته،دووارسته،دو دردانه،دو ریحانه
دونوردیده در دیده،دو روح روح درپیکر
دویاس ارغوانی نه،بگو دوآیهءقرآن
دویوسف نه،دو اسماعیل ازیک قهرمان هاجر
کشیده شانه برمو،شسته صورت ازگلاب اشک
گرفته چون دوقرآن دخت زهرا هردو رادربر
به سرشورو،به رخ اشک و،به کف تیغ و،به دل آتش
به سیرت،سیرتِ قاسم،به صورت،صورتِ اکبر
منای کربلاگردیده محو این دوقربانی
نوای نینواازنایشان برگنبد اخضر
گرفته دستشان رابرده باخودزینب کبری
که قربانی کنددرمقدم ثارالَّه اکبر
بگفت ای جان جان،جان دوفرزندم به قربانت
تو ابراهیمی و اینان دو اسماعیل ای سرور
دو اسماعیل نه،دوذبح کوچک،نه دوقربانی
قبول درگهت کن منتی بگذار برخواهر
اگر اذنم دهی اینک به دست خودبگردانم
دوفرزندعزیزخویش را دورعلی اصغر
امیدزینب ست ای آفتاب دامن زهرا
که افتد این دوقرص ماه رابرخاک راهت سر
سفارش کرده عبدالله جعفربرمن ای مولا
که این دوشاخهءگل راکنم درمقدمت پرپر
به اذن یوسف زهرا دوماه زینب کبری
درخشیدنددرمیدان چوخورشیدفلک گستر
فلک درآتش غیرت،ملک در وادی حیرت
که روآورده درمیدان دوحیدریادوپیغمبر
یکی میگفت دوخورشید ازگردون شده نازل
یکی گفتادومه تابیده یا دوآسمان اختر
ندا دادند ما دوشیرزاده ایم زینب را
که باشدجدهءمافاطمه صدیقهء اطهر
پیمبرجدوزهراجده ومادربوَدزینب
حسین بن علی خال وپدرعبدالَّه جعفر
خروشیدندهمچون شیرباشمشیر،یک لحظه
دوحیدرحمله ورگشتندبردریایی ازلشکر
توگفتی در احدتابیده دوبدرجهان آرا
ویا دوحیدرکرار روآورده درخیبر
زآب تیغ هریک آتشی میریخت درمیدان
که گفتی شعلهءخشم خداپیچیده درمحشر
چوآتش برفلک فریادمیرفت ازدل دشمن
چوباران برزمین میریخت دست وپاوچشم وسر
زهم پاشیده چون پیراهن ازهم هردو اعضاشان
زبس برجسمشان بنشست زخم نیزه وخنجر
به خاک افتادجسم پاکشان چون آیهءقرآن
دریغاماند زیردست وپا دوسورهءکوثر
چوبشنید ازحرم فریادشان رایوسف زهرا
به سرعت آمدوبگرفت همچون جانشان دربر
دریغا دوهمای عشق درآغوش ثارالله
همای روحشان ازموج خون درآسمان زدپر
چودید ازقتلگه آرندآن دو سروخونین را
درون خیمه زینب گشت پنهان با دوچشم تر
نهان شددرحرم کاو رانبیندیوسف زهرا
مباداچشم حق گرددخجل زآن مهربان مادر
بیالیلاتماشاکن مقام وصبرزینب را
که دریک لحظه داده در ره دین دوعلی اکبر
به ثارالله وصبرزینب وخون دوفرزندش
سلام"میثم"وخلق خداوخالق داور
#دورهء_محرم
#عون_محمد_فرزندان_عبدالله_جعفر
#میثم_مومنی_نژاد
#واحد
ای لالهء دل من
با اشک و آه و ناله
آورده ام دولاله حسین جان حسین جان
ای نازنین برادر
خواهرت دلغمین است
سرمایه ام همین است حسین جان حسین جان
از دو فرزند دل بریدن سخت است
شمع و گل را کشته دیدن سخت است
ای حسین جان یا اباعبدالله
راضی مشو ببینند
من را اسیر اغیار
در بین کوچه بازار حسین جان حسین جان
راضی مشو ببینند
مادر را دست بسته
حرمت من شکسته حسین جان حسین جان
کعبه ی من دور تو میگردم
بین سپاه کم خود آوردم
ای حسین جان یا اباعبدالله
در پیش داغ لیلا
که داده اکبر از دست
این داغ من چه سهلست حسین جان حسین جان
چون شمعی گر بسوزد
این قلب آتشینم
درخیمه می نشینم حسین جان حسین جان
خجلم زین هدیه ای برادر
هر دو طفلم بفدای اکبر
ای حسین جان یا اباعبدالله