#رمضان_الکریم
#شب_قدر
ای که با گوشه نگاهت درد درمان می شود
تو بگو که سرنوشتم چون شهیدان می شود ؟
چند روزی مانده تنها از جوانی ، آه آه
غافلم من از خودم دارد زمستان می شود
خوار گشتم ، آه از این کوله بار معصیت
یک گلستان آرزو دارد بیابان می شود
وای اگر بی توشه برگردم از این ایام که
مهربانی های تو هر شب دو چندان می شود
این سحر گردی پشیمانی ندارد آخرش
این کویر تشنه روزی ، ابر باران می شود
هر که هستم ، هر چه هستم ، هست زهرا مادرم
فاطمه در آتشم بیند پریشان می شود
این نفس آلوده را مهمانی ات شرمنده کرد
هر نفس که می کشم سبحان َ سبحان می شود
خواب وقتی شد عبادت ، چیست اجر دیده ای
که به یاد کربلا این ماه گریان می شود
هر که در این ماه باشد میهمان خوب تو
اربعین در کربلای یار مهمان می شود
هر که در ماه مبارک گشت گریان حسین
دستگیرش رحمت مولای ریان می شود
باز قرآن یاد آن قاری و چوب خیزران
در بهارش دیده اش ابر بهاران می شود
زینبی که چشم ها از سایه اش هم کور بود
میهمان لا ابالی های دوران می شود
#محمد_حسین_رحیمیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شب_قدر
#رمضان_الکریم
از فرط گناه، آهِ من بسیار است
تا مقصدِ عشق، راه من بسیار است
یا رب بپذیر عذرِ تقصیرم را
همچون کرمت گناه من بسیار است
در راه گناه، عمر من گشت تباه
چیزی به برم نمانده جز حسرت و آه
با موی سفید آمدم و روی سیاه
رحمی بنما به حال من یا الله
رحمی بنما که جز تو کس نیست مرا
غیر از کرم تو دادرس نیست مرا
دلواپس لحظه های آخر هستم
آن دم که دگر هیچ نفس نیست مرا
عشق تو همیشه تکیه گاه است، خدا
بی لطف تو عمر من تباه است، خدا
شرمنده که خوب تا نکردم با تو
شرمنده که نامه ام سیاه است، خدا
#مهدی_شریفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#رمضان_الکریم
#مناجات_با_خدا
#شب_قدر
بند اول
من اومدم پشیمونم
توام بزرگی میدونم
هر چی که باشه بندتم
هر چی که باشه مهمونم
من آبرویی ندارم
که باز به تو رو بیارم
مثل خودت منم فقط
امام حسینو دوس دارم
یا ربی اِغفرلی بِحق الحسین
بند دوم
منو ببخش ای مهربون
ای خالق هفت آسمون
رحمته تو بی کرونه
ای رازق روزی رسون
اگر چه من خطا کارم
به رحمتت امیدوارم
تا که ببخشیم ای خدا
اسم حسینو میارم
یا ربی اِغفرلی بِحق الحسین
بند سوم
خوب میدونم خیلی بدم
از مسیرِ تو دور شدم
ساترِ سَیِّئات تویی
از درگاهت نکن ردم
بیا و بگذر از گنام
شرمنده ام و رو سیام
استغفرالله میگمو
کاش برسه بهت صدام
یا ربی اِغفرلی بِحق الحسین
#امیرحسین_سلطانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
1_4147121297.mp3
زمان:
حجم:
5.12M
#روضه_حضرت_علی
( علیه السلام )
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
حیف مولا
مردم عالم تو را نشناختند
دم زدند از تو
ولی یکدم تو را نشناختند
رهبر افلاکی و
از خاکیان خاکی تری
هم ملائک هم بنی آدم
تو را نشناختند
با وجود آنکه یک آن
با تو نشکستند عهد
بوذر و مقداد و سلمان هم
تو را نشناختند
انبیا بودند از آدم
همه در سایه ات
لیک جز پیغمبر خاتم
تو را نشناختند
با دو دسته بسته
می بردند سوی مسجدت
ای فدای غربتت گردم
تورا نشناختند
در کنار خانه ات
بر همسرت سیلی زدند
گویی آنجا بودم و
دیدم تو را نشناختند
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
"کانال سبک و شعرِ بابُ الحرم،"
شاعران گرامی جهت ارسال اشعار وسبک های خود را «ویژه شب های قدر و شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام» درکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇
@babolharam_admin
شهادت_امیرالمومنین_حضرت_علی_علیه_السلام
بابا اتاق پر شده از بوی مادرم
وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم
دیگر خجل نباش تو از روی مادرم
فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم
از پشت در دوباره تو را می زند صدا
تا که به دست تو بدهد محسن تو را
سی سال در نبودن مادر شکسته ای
پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای
در کوفه های درد مکرر شکسته ای
از مردم و نبودن باور شکسته ای
گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر
این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر
یادت که هست مادر ما قد خمیده بود
یادت که هست گیسوی مادر سپیده بود
یادت که هست محسن خود را ندیده بود
یادت که هست غنچه خود را نچیده بود
آنروزها که قد تو آنجا خمیده شد
موی منم شبیه تو بابا سپیده شد
مادر رسیده عطرپیمبر بیاورد
تو تشنه ای برای تو کوثر بیاورد
مرهم برای این دل پرپر بیاورد
تا خار را زدیده تو در بیاورد
حرفی بزن که مونس تو مادر آمده
حالا که استخوان زگلویت در آمده
بابا بگو به مادرم از غصه های من
از کوفه های بعد تو و ماجرای من
از بی حسین گشتن من از عزای من
از کوفه گردی من و از کربلای من
بابا بگو که زینب خود را دعا کند
بعد از حسین زود مرا هم صدا کند
مادر رسید و زخم سرت را نگاه کرد
گریه برای گودی یک قتلگاه کرد
پس رو به روسیاهی خیل سپاه کرد
نفرین به رقص خنجر مردی سیاه کرد
وشمر جالس ... نفس مادرم گرفت
سر که به نیزه رفت دل معجرم گرفت
#رحمان _نوازنی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
دیگر برایم دلخوشی معنا ندارد
وقتی تو را بابای من دنیا ندارد
رفتی ؛یتیم بی قرار شهر کوفه ...
...حس کرد تازه طفلکی بابا ندارد
رفتی برای زینب تو خستگی ماند
دیگر پرستارت به پیکر نا ندارد
خونت نوشته گوشه محراب مسجد
این کوه طور عاشقی موسی ندارد
دنیا پدر جان تا خود روز قیامت
مانند تو گریه کن زهرا ندارد
رفتی و از این شهر بردی مهربانی
کوفه برای ماندن ما جا ندارد
رفتی خیال دشمن تو گشت راحت
در سر به غیر از فکر عاشورا ندارد
فکری به حال روزگار دخترت کند
در روزهایی که حرم سقا ندارد
#محمد _حسین_ رحیمیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_حضرت_علی_علیه_السلام
سکوت می وزد و بادها پریشانند
و در به در همه در کوچه های بارانند
شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند
یتیم های خدا هم گرسنه ی نانند
قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند
به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند
هزار آدم آواره ی پشیمان گرد
دوباره منتظر سوره های انسانند
تمام کوفه پر از ردّ اشک های علیست
و چاه ها که پر از ناله های پنهانند
شکست فرق نماز خدا به شمشیری
به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند!
هنوز خون سرش روی فرق محراب است
و جمع قبله نشینان هنوز گریانند
هنوز کوفه و شهر مدینه می گریند
و بین یک در و دیوار روضه میخوانند
#رحمان_نوازنی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
1_4147010340.mp3
زمان:
حجم:
4.16M
#روضه_حضرت_علی
( علیه السلام )
#گریز_روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد #میرزامحمدی🎤
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلُ مَظْلُومٍ
وَ یا أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ
سلام ما به علی و نماز آخر او
به حال راز و نیاز و
به دیده ی تر او
سلام ما به سجودش
که رنگ خون دارد
سلام ما
به رخ غرق خون و اطهر او
سلام ما
به پریشانی حسین و حسن
سلام ما به دل
پُر ز آه دختر او
دیگه نتونست تو محراب طاقت بیاره، بدنشو گذاشتن تو گلیمی ، آوردن نزدیک خونه ..." این بدن سالمه ، فقط فرقش ضربه خورده .... هنوز حیات در این بدن باقی ... گلیم کجا ؟ بوریا کجا ؟ این بدن هنوز زیر سم اسب نرفته .... آخ یه وقت زینب دید یه هاتفی داره صدا می زنه ... زمین داره با این ناله میلرزه، حسنین هم که مسجدن ؛ دقت کرد ببینه هاتف چی می گه شنید داره میگه : "تهدمت و الله ارکان الهدی قًتل علی المرتضی ..." یه جا اینجا دلش خیلی به لرزه افتاد ... بیست و یک سال بعد تو خیمه نشسته بود ، دید هوا تیره و تار شد .... زمین شروع کرد لرزیدن، یادش افتاد، پا برهنه به سمت خیمه ی امام چهارم دوید ، عزیز برادرم چه خبره؟!! کربلا داره میلرزه ؟!! فرمود عمه جان کار بابامو یکسره کردن .... آخ نگاه کن سرشو بالا نیزه زدن .... حسین ....
#شب_قدر #شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
.