eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
روز های  آخر  و  پایانی  است آخرین ساعات این مهمانی است لطف کردی پر نمودی کاسه را باده غیر از عشق نابت فانی است لطف کردی که نمک گیرت شدم لطف هایت روشن و پنهانی است سجده از جنس خودت آورده ام کن قبول انگار که طولانی است آمدم با رمز یا زهرا مدد ذکر یا زهرا یقین ، طوفانی است چونکه دادم بر حسین یا رب قسم بخشش من کار بس آسانی است سجده دارم در کنارت یا حسین جای مهرت روی این پیشانی است قبل تکبیر نمازم ، السلام اینچنین است هر نماز عرفانی است 🔸شاعر: ____________________________
بسم‌الله الرحمن الرحیم ای خدای مهربانم ای که غفارالذنوبی عبد زار ناتوانم ای که ستارالعیوبی ای امید عبد مسکین ، یا غیاث المستغیثین بارش رحمانی تو ،بنده را در بر گرفته از دم قرآنی تو، فطرس دل پر گرفته گوشه ی مهمانی تو جا دلی مضطر گرفته زد شکوفه گلشن دین ، یا غیاث المستغیثین بهر اهداء در حریمت طاعتی قابل ندارم بر سر خوان نعیمت جز دلی غافل ندارم من بجز لطف عظیمت خواهشی در دل ندارم شد به ذکرت سینه آذین ، یا غیاث المستغیثین تو منایی تو صفایی تو نمازی تو نیازی تو به هر دردی دوایی تو خدای چاره سازی تو به خوبان همنوایی از بدان در احترازی غافرالذّنب المحبّین ، یا غیاث المستغیثین از من آلوده دامن بنده ی بدتر نداری جز گذشت از کرده ی من چاره ای دیگر نداری از سر من وقت مردن سایه ات را بر نداری قاضی الحاجات شاکین ، یا غیاث المستغیثین از ازل از ابتدایی تا ابد تا انتهایی راحم هر بینوایی تو معزّ من تشایی راحم هر ببینوایی عاشق اشک گدایی روح عالی مضامین ، یا غیاث المستغیثین زمزم اشکم روانه شد ز مژگان بارالها کی شوم هم آشیانه با شهیدان بارالها کی ببینم با ترانه روی جانان بارالها انت با ربَّ المطیعین ، یا غیاث المستغیثین کی شود اندر هوای دلبرم پر وا نمایم کی شود در کربلای سرورم غوغا نمایم کی شود جانم به پای حضرتش اهدا نمایم ای فدایت جان شیرین ، یا غیاث المستغیثین عقده دار کربلایم من که شیدای حسینم جان نثار کربلایم عبد رسوای حسینم بیقرار کربلایم محو آوای حسینم ای گل طاها و یاسین ، یا غیاث المستغیثین
با آنكه حدّ جرمم بالاتر از عذاب است جرم مراحساب و عفو تو بي حساب است با لطف بی کرانت در پيشگاه عفوت العفو يك گنه‌كار بالاترين ثواب است عفو تو كوه خجلت بر شانه ام نهاده برروي دوشم اين كوه سنگين‌ترين عذاب‌ست دستم به بند عصيان پايم به دام شيطان قلبم هماره بيمارچشمم هميشه خواب است چون لالۀ خزاني رفت از كفم جواني شرمنده پيريِ من از دوره شباب است با اين گناه بسيار گويي گنه نكردم برهر گناهم از تو صد پردۀ حجاب است مگذار تا بريزد بر خاك آبرويم بي آب رحمت تو اين آبرو سراب است اشك خجالت از من لطف و عنايت از تو جرم من است ظلمت عفو تو آفتاب است هر ناله شعلۀ دل هر شعله شاخۀ گل هرقطره اشك خجلت دريايي ازگلاب ست باران اشك "ميثم" از ابر رحمت توست اين ابر آسمانش از چشم بوتراب است
الهی! بنده‌ای گم‌کرده راهم بده راهم که سرتاپا گناهم اگر عمری به غفلت زیست کردم تمام هستیم را نیست کردم به هر در، حلقه کوبیدم خدایا لباس یأس پوشیدم خدایا اسیر نفس هر جایی شدم من مقیم شهر رسوایی شدم من نچیدم گل زشاخ آرزویی ندارم پیش مردم آبرویی کنم با عجز و لابه بر تو اظهار گنه‌کارم گنه‌کارم گنه‌کار تو رحمان و رحیم و مهربانی منم مهمان تو، تو میزبانی تو سوز سینه‌ام را ساز کردی در رحمت به رویم باز کردی تو گفتی توبه کن، من می‌پذیرم ترحم کن امیرا من فقیرم الهی! هرچه هستم هر که هستم سر خوان عطای تو نشستم یقین دارم که با این شرمساری نجاتم می‌دهی از خوار و زاری اگر کوه گنه گردیده بارم یقین دارم علی را دوست دارم ببخشا ای همه آگاهی من گناهم را به خاطرخواهی من الهی! گرچه هستم غرق عصیان پشیمانم پشیمانم پشیمان
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 💠 لحظات دعا، خداحافظ روزهای خدا، خداحافظ  لحظات غریب قبل سحر بوی افطار هر شب مادر  ظهرهای کلافه‌ی بی‌حال جزءهای نخوانده‌ی امسال  ذکرهای نهفته زیرِ لب مثل تصمیم‌های «از امشب...»  ذکرمان گشت ربنا، افطار پای هر سفره آتنا، افطار  چه‌قدَر با خدات کردی حال؟ پلک بر هم زنی شده شوال  چشم‌های به در، خداحافظ لحظات سحر، خداحافظ  روزهای مقدس رمضان لحظه‌های غریب تا به اذان  حال و احوال قبل افطاری قدرهای بلند بیداری  چه‌قدَر مانده است تا ساحل رمضان رفت، ای دل غافل!  راه باز است، تو نمی‌بینی میوه‌ی بغض را نمی‌چینی  خویش‌تن را بشوی پس با اشک دست بر دامن توام، یا اشک!  اشک تنها چراغ این راه است از مسیر درست آگاه است  دست خود را بده به دست چراغ تا کبوتر شود دوباره کلاغ  تا پر و بال در حرم بزند توی باب‌الرضا قدم بزند  شب بیست و نهم، چه مایوسی تو که مثل کبوتر طوسی  گاه در پشت پنجره فولاد گاه در کنج صحن گوهرشاد  دل تو سنگ مرمر حرم است تا به اذن دخول، یک قدم است  السلام علیک! دل‌تنگم ای بمیرم که مایه‌ی ننگم  ای بمیرم که زائرت نشدم بیست و نُه روز شاعرت نشدم  به من خسته هم نگاهی کن دل من را دوباره راهی کن مهدی رحیمی
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 💢دارد بساط ماه خدا جمع می شود ♦️دارد بساط ماه خدا جمع می شود از سفره نان و آب و غذا جمع می شود ♦️ آن دامنی که دست کرم پهن کرده بود دارد ز دست های گدا جمع می شود ♦️فرصت گذشت این رمضان هم تمام شد زیباترین بهانه ما جمع می شود ♦️ یک ماه شهر ما نفس راحتی کشید اما چه زود حال و هوا جمع می شود ♦️نزد طبیب حال دلم خوب می شود وقتی طبیب هست شفا جمع می شود ♦️ من تازه انس تازه گرفتم به نام تو ربّ کریم سفره چرا جمع می شود؟ ♦️دیگر ببخش هرچه نبخشیده ای زما دیگر ببخش هرچه گدا جمع می شود ♦️مارا بخر ؛ بیا و معطل نکن مرا لحظه های لطف و صفا جمع می شود ♦️امشب که رفت جز عرفه ،ای خدای من دریای رحمت تو کجا جمع می شود ♦️ این بار من که ریخته در راه آخرش با رحمت امام رضا جمع می شود ♦️ امشب که رفت وعده ما در محرم است در صحن ارگ اهل عزا جمع می شود ♦️آخر به لطف فاطمه این جمع بی ریا در صحن شاه کرب و بلا جمع می شود
شعر٣٢ همیشه بال و پرم را به آسمان دادی هر آنچه خواسته بودم، به من همان دادی به جای شکر، گناهم به محضرت آمد غضب نکردی و این بار هم امان دادی همیشه از دلم آقا تو را برون کردم ولی به جای عقوبت مرا مکان دادی اگر چه وقتِ شریفم به معصیت پر شد تو بودی آنکه مرا مهلت و زمان دادی درست وقت دعا کِسلَتَم فزون تر شد ولی برای دعا هم کمی توان دادی به وسعت دل صحرا گناه بخشیدی به وسعت همه‌ی عمر آب و نان دادی صفاتِ نوکریَم را به جا نیاوردم چه شد که محتضری را دوباره جان دادی به ورطه‌ی گنه و معصیت رهم گم شد حسین آمد و او را به من نشان دادی
بسم الله الرحمن الرحيم بگذارید بر احوال خودم گریه کنم نیمه شب گشته و برحال خودم گریه کنم چند سالیست گنه دور وبرم می گردد بر سیه رویی هر سال خودم گریه کنم من الف بودم و بار گنهم دالم کرد بر قد تا شده و دال خودم گریه کنم بخت یارم نشد و آخر عمری باید... بنشینم که بر اقبال خودم گریه کنم هر چه من فال گرفتم همگی بد آمد باید از این بدی فال خودم گریه کنم هربلایی سرم آمد به خدا حقم بود کاش بر زشتی اعمال خودم گریه کنم پروبالی که شکسته به سما هم نرود باید از بی پری و بال خودم گریه کنم
بسم الله الرحمن الرحيم ، افتتاحی شده و میکده رونق دارد دل طمع کار شد اما به خدا حق دارد طی شده از مه قرآن و دعا یک هفته لیک از دست خودم حوصله ام سررفته آسمانی نشدم تا که پرم باز شود سوز دل با غم عشق تو هم آواز شود هاتفی در دل شب بانگ برآورد، بیا تا نگشته ست سفیدی رخت زرد، بیا دست جنبان که تو را مرگ به بر میگیرد قبر تو دم همه دم از تو خبر میگیرد رمضان ماه خطاپوشی یار است بیا پایتخت همه ایام نگار است بیا سربه زیر آمده ام تا که مرا راه دهی رخصت عرض ارادت دم درگاه دهی یارب این عبد گنهکار بیا برگشته بر درت بندۀ فرّار بیا برگشته منکه مردودی عشق تو به ماه رجبم پس چگونه رمضان آمده ام؟در عجبم (یامن ارجوه لکل) مفت ز دستم رفته یا مه ختم رسل مفت ز دستم رفته باخت دادم همۀ قافیه های شعبان بی تو سر شد همۀ ثانیه های شعبان وای اگر دست دلم را تو نگیری چه کنم ز کفم رفته جوانی سر پیری چه کنم امشب از خوف، هراسانِ قیامت شده ام من هراسان همان لحظۀ غربت شده ام به سر قبر من آنکس که لحد چیند کیست؟ در سراشیبی آن معرکه دستم خالیست غرق دلشوره ام و هیچ ندارم ای وای حق بده تا که ز دل ناله برآرم ای وای تو خطا پوشی و امید به لطفت دارم با نگاه کرمت بار زمین بگذارم منِ سرگشته که در سایۀ دینت هستم با همه بار گنه عبد حسینت هستم امشب از خرمن لطفت به همه خوشه بده لطف کن بار دگر باده ز شش گوشه بده زیر قبه همگی عبد خدا میگردیم ما به باب الشهدا با شهدا میگردیم هروله در حرم یار صفایی دارد حمدلله که دلم کرببلایی دارد
بسم‌الله الرحمن الرحیم نازم به این خدا که گنهکار می خرد هر روزه دار را دَم افطار می خرد با آبروی رفته به میهمانی آمدم هربار آبروی مرا یار می خرد یک لحظه ام کنار نزد پرده ی مرا با احترام حضرت ستار می خرد من روی آمدن به ضیافت نداشتم اما دلم خوش است که غفار می خرد اشک جوان ز گونه ی چشمش که می چکد بار گناه او به شب تار می خرد رو میکنیم سوی کرم خانه ی کریم اینجا ندیده صاحب آن بار می خرد در روز حشر هم به امیر نجف قسم ما را به عشق حیدر کرار می خرد حُب علی هدیه ی مخصوص فاطمه است ما را به این بهانه خریدار می خرد درحسرت یَموت یَرَنی میکشد مرا حیدر غلام خود دَم دیدار می خرد باب الرضای صحن نجف باب جنت است اینجا بهشت، ناز گنهکار می خرد ما را به نام تشنه لب کربلا حسین با یک سلام لحظه ی افطار می خرد اذن دخول کرببلا نام زینب است زینب فقط گدای گرفتار می خرد هرکس که مویش از غم زینب سپید شد او را یقین کنید که علمدار می خرد از روی ناقه دید که در کوچه های شام از اخنس و سنان کسی گوشوار می خرد پیش رباب حرمله فریاد زد کسی گهواره ی شکسته شیرخوار می خرد
خادم الحسین ع: یاحسین: سبک شور امام حسن و امام حسین علیه السلام 🖌به قلم: 🎼 (خادم الحسین ع) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 بند اول: دوشنبه های حسنی کِیفی داره سینه زنی بلند میگم شاهِ کرم امام حسن عشقِ منی محشره کبرایی پسره زهرایی تو اساس و اصل همه ی کارایی سینه بزن سینه زن برای امام حسن وَ اللهِ جنسِ غمه تو میکنه فرق اَصَن یاحسن یاحسن 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 بند دوم: دوشنبه های حسنی تو مجلس سینه زنی میگم که تو شاه کرم مولا و اربابِ منی آقا تو سلطانی آیه و برهانی معنیِ قرآن و تفسیره ایمانی سینه بزن سینه زن به عشق مولا حسن بدونِ تو ای آقا نوکرات بی کَسَن یاحسن یاحسن 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 بند سوم: شبای جمعه کربلا حالی داره با نوکرا باشیم همه دسته جمعی تو حرمِ خونِ خدا تو دلم یکتایی شهِ بی همتایی میکنی شفاعت آقا تو صَد تایی سینه با شور و شین بزن برا حسین چشامو پر نور کن ای تو نوره دو عین یاحسین یاحسین 🎶📝: (خادم الحسین)