⚜﷽⚜
🌷ولادت امام زمان(عج)🌷
#شــــــــــــــــاعــــــــــــر
#سیدحــمـیدرضاعـــزیـزی_جدول_قدم*
*✔یاسوج✔*
🌹
((بند1))
خداخودش میدونه دلم تو جمکرونه
امشب شبِ میلاده صاحب زمونه
بساط شادی جوره عرش معلی نوره
دامن نرگس امشب جشن وسروره
رسیده بدرالدجی رسیده شمس الضحی
مژده بدید که اومد مهدی زهرا
تویی حضرت خورشیدیامهدی
تویی مظهر توحید یامهدی
تویی ای گل امیدیامهدی
🍃🍂🍃
((بند2))
مرغ دلم میخونه امشب شبِ جنونه
کف بزنید که امشب دلا حیرونه
تو ساکنِ دلهایی آقا پشت ابرایی
انیس قلب همه گلِ زهرایی
نغمه ی راز منی سوز وگداز منی
دل و دلدار و گلِ گلزار منی
تویی منجی دنیا یامهدی
تویی گوهریکتا یامهدی
تویی کعبه ی دلهایامهدی
سرود ولادت امام زمان (عج)
شعر ؛علیرضا فاطمی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
امیر انس و جان آمده /امام مهربان امده
سلام حق رسید از سما/که صاحب الزمان آمده
به عالم این خبر آمده /امام منتظر آمده
رسیده مژده همدلی /که منجی بشر آمده
ای آخرین جلوه خاتم المرسلین ...
ای آخرین حجت حق به روی زمین ...
سرشک دیده به روی قلم می چکد ...
بیا و این نوکر عاشقت را ببین ... یا معین
...........
امام آسمون و زمین * امام ماه ام البنین
سلام علی ، یا نور الهدی
به عاشقان تو حبل المتین (2)
**********************
خوش اومدی گل فاطمه /خوش اومدی نگار همه
بیا به داد عالم برس/قسم به ساقی علقمه
دلای منتظر بی قرار /زمستون دلا شد بهار
شکوه و عزت اهل بیت/بیا تموم بشه انتظار
ستاره آخر اسمانم بیا ...
کلام شیرین و ورد زبانم بیا ...
به لب دعای فرج ،اشک غم می چکد ...
یابن الحسن منجی بی نشانم بیا ... جان آقا
.............
بیا که ماه کامل تویی ، سرآمد فضائل تویی
سلام علی ، یانور الهدی
شه علی شمایل تویی
*******//************
جهت تعجیل در امر فرج صلوات
🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷
سرود نیمه شعبان
شعر ؛علیرضا فاطمي
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سلام الله ، گل زهرا
کویرتشنمو بارون میخوام
اباصالح، گل نرگس
به زیر سایتون سامون میخوام (2)
سلام عشق فاطمه/ سلام سوره ی خدا
سلام کعبه ی کرم/ سلام قبله ی دعا
سلام دافع البلا/سلام سایه ی صفا
سلام عدل منتظر /سلام حق مرتضی
سلام غربت حسن/سلام اشک کربلا
قسم به خشکی لب /شهید کربلا بیا
اومد مهرو مهتاب
هستم مست و بی تاب
اسمش دلمو برد
اومد گل ارباب
جانم ، گل نرگس (3)
***************************
مسیح من ،دلم شاده
که اومدی دل از غم آزاده
صفااومد ، ندا اومد
خدابه نوکران ارباب داده(2)
گدابرای دیدن /تو انتظار می کشد
نوای العجل ز عمق قلب زار می کشد
ترانه؟نه که در هوای تو هوار می کشد
غم تو عاقبت مرا /به پای دار می کشد
خوشا کسی که درد را /به عشق یار می کشد
صدای ناله می رسد /میان کوچه ها بیا
یارم اومد از راه
مثل اسدالله
خیلی کشیده به
اقامحسن رسول الله
جانم ، گل نرگس (3)
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
جهت تعجیل در امر فرج صلوات
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#جریان شنیدنی مردهندی بنام احمد وگذرش به جزیره ای متروک وگریه ی حیوانات و وحوش برسیدالشهدا(ع)
◾
دوشنبه۴_فروردین۹۹_کرمانشاه
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
_زیارت عاشورا
یکشنبه۳_فروردین۹۹_کرمانشاه
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#عید_مبعث_حضرت_رسول_ص
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#جریان شنیدنی خلقت پنج تن قبل ازخلق آفرینش
◾
دوشنبه۴_فروردین۹۹_کرمانشاه
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم..:
#روضه_را_تعطیل_نکنیم
#حسین_جان😭
#امام_حسین #_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#روضه_ ♦
_کرامت خوانی
♦️جریان وداع _وسوال زینب کبری که حسین جان بلای توشدیدتره یابلای انبیا◾
◾
بسیار شنیدنی
پنج شنبه۲۲_اسفندماه_کرمانشاه
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
❌
*شاعرسبکساز:*
#دکترسیدحمیدرضاعزیزی_جدول قدم
شاعر بند سیستانی:حاج حمیداکبری*
#ولادت_امام_زمان
❌
*بند1*
گل گلزارِ من
ای گل سازِمن
ازگلستان وزید
نغمه ی رازِمن
ز بوی زلف تو سر میاد انتظار
ز کوی جمکرون اومدباذوالفقار
دلای بی قرار قرار ما رسید
مهدی فاطمه نگار ما رسید
بوی گلِ امید به دل من دمید
مژده میدن همه گل نرگس رسید
❌
*بند2*لری*
مه شو تار مو
دل ودلدار مو
گل خیرالنساء
گل بی خارمو
مرغ دل پرزیِهِ مسجدِجمکرون
نغمه ی هرلبی مولا صاحب زمون
جشن وشادی اومه غم ودل دً دوره
آسمون و زمین پر مطلع نوره
قربون آقام برم شاه جمکرونه
لنگر زمین و صاحب ازٍِزمونه
🌹❌🌹
*بند3*لهجه سیستانی زابلی*
ای گل ناز مه
شعرو آواز مه
تا پرو سون خدا
بال پرواز مه
دل مه رو روشه که روزِ میایی ازره
العجل یابن الزهرا که شته اِره
بينومولا اي نوكرخه صداكو
ازغم هجرخه مه ره رها كو
ب گل روي تو هرسو مزارَ
غم تُ رو دل سيستوني بارَ
💐زیارت امام حسین راه رسیدن به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
از عالم بزرگوار مولا علی رشتی (از شاگردان شیخ اعظم انصاری رحمت الله) نقل شده که می فرمایند:
روزی از روزها که از زیارت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بر می گشتم و از راه فرات راهی نجف بودم و بر کشتی های کوچکی که میان طویرج و کربلا کار می کردند سوار شدم، دیدم افرادی سوار کشتی هستند غالبا از اهالی حلّه می باشند و تمام آنها مشغول لهو و لعب هستند مگر یک نفر که در کارهای آنها وارد نمی شد و آثار وقار و افتادگی در او پیدا بوده، آن مرد نه شوخی می کرد و نه می خندید و رفقای او از این کارش خوششان نمی آمد با این حال آن جوان در خورد و خوراک با آنها بود از حالت او بسیار تعجّب کردم ولی برای من امکان سوال کردن از او فراهم نشد تا اینکه به جایی رسیدیم که آب زیاد نبود و امکان حرکت کشتی در آن نبود به همین دلیل صاحب کشتی ما را پیاده کرده و ما در کنار نهر راه می رفتیم اتفاقا در بین راه با یکدیگر هم صحبت شدیم و من علت اینکار او را پرسیدم.
او در جواب من گفت: ایشان خویشان من هستند و سنّى می باشند پدر من نیز از ایشان بود ولی مادرم از اهل ایمان می باشد و من نیز قبلا سنّى بودم و به برکت عنایت حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) شیعه شدم.
کنجکاو شدم و علت شیعه شدن او را پرسیدم. گفت: اسم من یاقوت و شغلم روغن فروختن در کنار پل حلّه بود. سالی به دلیل خریدن روغن از حلّه به اطراف و نواحی نزد بادیه نشینان از اعراب بیرون رفتم. پس چند منزلی دور شدم و آنچه خواستم، خریدم، و با گروهی از حله برگشتم. در یکی از منازل استراحت کردم و خوابیدم. چون بیدار شدم کسی را ندیدم همه رفته بودند، برخاستم و بار را بر مرکب خویش نهاده و در عقب آنها به راه افتادم ولی چون راه ما از صحرای بی آب و علفی بوده راه را گم کردم.
این در حالی بود که تا نزدیکترین آبادی فرسنگها راه بود و من از درندگان و تشنگی در راه ترسان بودم.
پس از خلفا و مشایخ یاری خواسته و آنها را نزد خداوند شفیع قرار دادم، ولی هیچ خبری نشد. پس بسیار گریه کردم پیش خودم گفتم: مادرم می گفت: ما امام زنده ای داریم که کنیه اش "ابا صالح" است. او گمشدگان را به راه می رساند و به فریاد درماندگان می رسد و ناتوانان را یاری می دهد، پس با خدای متعال پیمان بستم که اگر به او متوسل شده و او مرا یاری کرده شیعه شدم و به آئین مادرم درآیم پس او را صدا زده و از او کمک خواستم.
ناگهان کسی را دیدم که همراه من راه می رود و بر سرش عمامه سبزی که رنگش مانند علفهای سبزی است که در کنار رود روئیده است و اشاره به علفهای کنار رود کرد. آنگاه او ادامه داد که آن بزرگوار راه را به من نشان داد و به من فرمان داد که به آئین مادرم در آیم و کلماتی فرمود که من فراموش کردم و فرمود:
به زودی به قریه ای می رسی که اهل آنجا همگی شیعه هستند. پس گفتم: ای آقای من شما تا آن قریه همراه من می آیید؟ پس ایشان سخنی فرمودند که معنایش این بود: خیر چرا که هزار نفر در جاهای گوناگون از من پناه خواسته اند و باید ایشان را نجات دهم.
این را فرموده و از نظر من غایب شدند. من راه زیادی نرفته بودم که به آن قریه رسیدم، درحالی که آن قریه در مسافت دوری بود و جالب اینکه همراهان من یک روز بعد از من به آنجا رسیدند و چون به آنجا رسیدم نزد فقیه بزرگوار سید مهدی قزوینی رحمت الله رفته و قضیه را نقل کردم و او دانستنی های دینم را به من آموخت. از او پرسیدم که چگونه می توان حضرت صاحب الامر را دید؟
پس ایشان گفتند:
چهل شب جمعه به زیارت قبر آقا حسین علیه السلام برو.
من امر ایشان را اطاعت کرده و از حله هر شب جمعه برای زیارت آقا سید الشهدا علیه السلام به کربلا مشرف می شدم تا اینکه شب جمعه آخر فرار رسید و روز پنج شنبه من حرکت کرده و به دروازه شهر کربلا رسیدم دیدم ظالمان در نهایت سختی از کسانیکه وارد دروازه می شوند درخواست تذکره می کنند و من نه تذکره داشتم و نه پول آنرا پس ناراحت شدم و چند بار خواستم خود را بین مردمی که وارد شهر می شوند مخفی کرده و از میان ایشان بگذرم اما نتوانستم. در این حالت ناراحتی ناگهان مولا و صاحب امر خود را در لباس طلاب عجم دیدم در حالی که عمامه سفیدی بر سر دارند و داخل شهر کربلا می باشند من از ایشان یاری خواستم، پس ایشان از شهر بیرون آمده، دست مرا گرفتند و مثل اینکه تمام چشمها بسته بوده و کسی ما را نبیند مرا داخل شهر کربلا بردند پس چون داخل شهر شدم دیگر وجود آن حضرت را ندیدم.
📚منبع:
منتهی الامال، صفحه ۱۱۰۹
نجم الثاقب، صفحه ۴۶۹
#نیمه_شعبان
#منجی
#حضرت_ولی_عصر_عج