eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
هدیه به امام حسن عسکری شور یا زمینه و زمزمه امام حسن عسکری گریز روضه حضرت زهرا بیا ببین که توون نداره پیکره من ببین تو جسمه لاغره من ببین تو حاله مضطره من از زهر کینه پا تا سرم می سوزه بابا چشم ترم می سوزه بابا بال و پرم می سوزه بابا غریب سامرا حسن جان می سوزم از تب افتاده ام میونه بستر با قلبه خون و زار و مضطر می خونم روضه های مادر این لحظه ها من به یاد دیوارو در هستم یاد غمای حیدر هستم به یاد داغه مادر هستم غریب سامرا حسن جان لگد به در زد با ضربه های محکم پا چهار چوب در کنده شد از جا در افتادش به روی زهرا به پشت اون در می زد صدا محسن مو کشت با ضربه پا محسن مو کشت فضه بیا محسن مو کشت غریب سامرا حسن جان رضا نصابی
☑️بنداول دوباره وقته /غم و سینه زدنه دله آقامون/غرقه سوگ و محنه عزا عزای/ حجت ابن الحسنه میگن با ناله /با چشای غرقه خون باقلب بی تاب/دله اهل آسمون آجرک الله/ حضرته صاحب زمون ..... بشم غربته شما تو کربلایی یا مکه یامنا مدینه ای یا که تو سامرا تواین شبه یتیمیت ای آقا آجرک الله یا حضرته مهدی «عج» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بند دوم بیامهدی جان/ لحظه های آخرم بیا مهدی جان /به کنار بسترم بیا مهدی جان/کجایی ای پسرم بیا مهدی جان بیا مهدی جان رفته از کفم قرار بیا مهدی جان شده چشمام تاره تاره بیا مهدی جان زهر کین زده شرار بیا مهدی جان ..... کجایی طفل مه جبین من بیا ببین چشم غمین مو مسموم زهر کین شدم بابا بیا ببین حال حزین مو ...... آجرک الله یا حضرته مهدی «عج» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بندسوم دارم می‌سوزم /نا نمونده به تنم دارم می‌سوزم /خون میاد از دهنم دارم می سوزم /رعشه افتاد به تنم دارم می سوزه/جسم و روح وپیکرم دارم می‌سوزه/ پاره های جگرم دارم می سوزه/یاد جدمضطرم داره میسوزه میسوزه کل تنم ای خدا بیاد جدم که توکربلا سرش رو بریدن حرومیا با لب تشنه از روی جفا السلام علی سیدالشهدا 💠💠💠9⃣3⃣2⃣💠💠💠 ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیچاره‌تر از من ندیدی و نداری امّا قرارِ من برایم بی‌قراری با هر گناهِ عاشقِ خود گریه کردی از رحمةٌ‌لِلعالمینی و بهاری من از تبارِ نوکرانِ کویِ حیدر تو از تبارِ صاحبانِ ذوالفقاری ناقابلم امّا دلم پابستِ عشق است منّت دوباره بر سرِ من می‌گذاری باید دوباره دست‌هایم را بگیری تو سینه‌زن‌هایِ عمو را دوست داری دانسته.... نادانسته.... فهمیدم به گوشَت... اسمِ عمو که می‌خورَد پَر در مِیاری در خانه‌ات پا می‌نهم با ذکرِ عبّاس مُردم بیا تا سر شود چشم‌انتظاری
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح امام حسن عسکری علیه السلام علی را دوست می‌دارم چه این دنیا چه آن دنیا نفس می‌گیرم از ذکرِ علیِ عالیِ اعلا همیشه حیدری بودم همیشه حیدری هستم چه فرقی می‌کند خاکِ بقیع و طوس و سامرّا ولایت محورِ دین و تمنّای دلِ شیداست ندایم أشهَدُاَنَّ علی مولا ولیُّ الله بدونِ شک غدیرِخُم مسیرِ سامرایی‌هاست یقیناً ضربه‌یِ قلبِ امامم بوده یازهرا برای گفته‌هایِ خود دلیلِ محکمی دارم اُمیدِ سائلان است و وصیِ خوبیِ بابا دوباره می‌شود آباد و نورانی سرایِ تو توکّل بر خدا صحنَت رضایی می‌شود آقا سلامِ حضرتِ حیدر سلامِ نابِ جبرائیل به سردابی که شد خیره به سویش دیده‌هایِ ما @
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم قطعه امام زمان عجل الله فرجه الشریف و سرداب سامرا سردابِ بی‌آقا دلم را آب کرده آقا فراقت سینه را بی‌تاب کرده عاشق به جز معشوق رویایی ندارد دیده به جز رویت تمنّایی ندارد برگرد نورِ چشمِ زهرا بی‌قرارم من آرزویی جز وصالِ تو ندارم ای کاش می‌دیدم تو را یکبار مهدی آقا قدم بر چشمِ من بُگْذار مهدی چشم‌انتظارت مانده بانوی مدینه راه نَفَس تنگ است آقا بینِ سینه مادر صدایت می‌زند اُمّیدِ مادر شد ندبه‌خوانِ غصّه‌هایت شاهِ بی‌سر گودال می‌خواند دعایِ ندبه امّا.... کِی می‌زنی آخر به کعبه تکیه؟! آقا 📃حرمین عسکریین سامرا
. مولای من زینت شهر سامرایی تو به درد شیعیان دوایی تو ز کار ما گره گشایی تو بر شیعیان دارالامان تویی با لطف وجود بیکران تویی از تبار آل محمد و پدر صاحب الزمان تویی آجرک الله صاحب الزمان(۴) مولای من ای مظهر شهامت و ایثار تو دیده ای زددشمنان آزار به تو شده جور و جفا بسیار ای که از تبار پیمبری مولای من امام عسکری از بسکه ظلم و کینه بر تو شد دل خونی با دست ستمگری آجرک الله یا صاحب الزمان مولای من بوده ای از حق خودت محروم غریبی تو شد چنین معلوم ززهر کینه گشته ای مسموم ای که بودی تو حیدری عذار آثار سجده در تو آشکار از ظلم و کینه های دشمنان بوده ای در زندان تو بی شمار آجرک الله یا صاحب الزمان مولای من کنار تو محرم راز تو با او بود راز و نیاز تو مهدی تو خوانده نماز تو پسرت آمد در کنار تو گردیده مهدی بی قرار تو در هنگامه ی غسل و دفن تو خون گریه کرده یادگار تو آجرک الله یا صاحب الزمان
4_5794420415749163388.opus
159.7K
۱ هستی تو اباالمهدی(دوم حسنی مولی)۲ در سامره تو غرق(رنج و محنی مولی)۲ ای که هستی امام بی قرینه دیدی از دشمنانت ظلم و کینه یا مهدی یا مهدی آجرک الله۲ بر هادی دین حق(نور بصری مولی)۲ از دست عدوی دین(تو خونجگری مولی)۲ با این که عزیز شیعیان بودی عمری در محبس دشمنان بودی یا مهدی یا مهدی آجرک الله۲ از دشمنی اعدا(خون شد دل تو مولی)۲ زد زهر ستم آتش(بر حاصل تو مولی)۲ مهدی فاطمه شد بی قرارت با دیده ی گریان آمد کنارت یا مهدی یا مهدی آجرک الله۲ آتش زده بر جانت(زهر ستم و کینه)۲ از کینه تو را کشته(آن دشمن دیرینه)۲ یا مولی از سخن گردیدی خاموش با دست مهدی ات گشتی کفن پوش یا مهدی یا مهدی آجرک الله۲ ای نور دل هادی(ما ذره تو خورشیدی)۲ خون شد جگرت مولی(بس رنج و محن دیدی)۲ مهدی ات در عزایت گریه می کرد شیعه ات از برایت گریه می کرد یا مهدی یا مهدی آجرک الله۲ در سامره یا مولی(تو کشته ی اعدایی)۲ جان داده ای یا مولی(در غربت و تنهایی)۲ سامرا را از داغت غم گرفته یوسف فاطمه ماتم گرفته یا مهدی یا مهدی آجرک الله۲
4_5794420415749163376.opus
117K
. بزم عزا در سامره به پا شد یا مهدی یا مهدی جان حسن به راه دین فدا شد یا مهدی یامهدی از این مصیبت شیعه دل غمین شد یا مهدی یامهدی غم با دل اهل ولا عجین شد یا مهدی یامهدی زهر ستم آتش زده به جانش یا مهدی یامهدی کرده اثر ،برده دگر توانش یا مهدی یا مهدی در لحظه ی آخر به شور و شین است یا مهدی یا مهدی یاد غریب عالمین حسین است یا مهدی یا مهدی جان پدر دیگر به لب رسیده یا مهدی یامهدی رنگ از رخ چون ماه تو پریده یا مهدی یامهدی شهید کینه ی عدو حسن شد یا مهدی یا مهدی با دست تو جسم پدر کفن شد یا مهدی یامهدی بابای مظلوم تو گشته خاموش یا مهدی یامهدی مولا شدی از داغ او سیه پوش یا مهدی یامهدی از داغ بابایت شده قیامت یا مهدی یا مهدی زین ماتم عظما سرت سلامت یا مهدی یا مهدی رفت از جهان امام بی قرینه یا مهدی یامهدی زدی کنار پیکرش به سینه یا مهدی یا مهدی مولا همه عالم در انتظارند یا مهدی یامهدی بهر ظهورت جمله بی قرارند یا مهدی یا مهدی السلام
دلش گرفته آسمون شبیه برگای خزون غمش زیاده غمش زیاده غمش زیاده تموم دنیا این شبا شد با دل تو هم صدا دل بتو داده دل بتو داده دل بتو داده هنوز رو شونم ، نشسته شال نوکری بعد محرم ، هوا شده چه مادری هر کوچه ای رو ، میبینم آتیش میگیرم میاد تو چشمام ، یه چادر شعله وری دلم میسوزه هنوز تو رختای عزایی رفته محرم ، هنوز نمیدونم کجایی شاید که رفتی ، که از کربلا سوی مدینه یا شاید آقا ، چله نشین سامرایی آجرک الله بقیه الله بند دوم هوا هوای کوچه هاست شورش فاطمیه هاست بگو کجایی بگو کجایی بگو کجایی تو رو به جون مادرت به چشم خون پدرت پس کی میایی پس کی میایی پس کی میایی صاحب عزایی ، بازم عزای حسنه بازم تو سینه ، هوای آتیش زدنه باز یه جگر از ، زهر جفا سوخته و باز روضه ی تشت و موعد اشکای منه هزار ساله که ، داری تو روضه ها میسوزی هزار ساله که ، برا خودت آقا میسوزی چی میسه آقا ، غماتو قسمت کنی با ما چرا همیشه ، خودت بجای ما میسوزی آجرک الله بقیه الله بند سوم جمع شده جمع انبیا چه حالیه تو سامرا یه مادر اومد یه مادر اومد یه مادر اومد همین که مادرت رسید درب حرم قدش خمید دست به کمر زد دست بکمر زد دست بکمر زد بازم حسن شد ، به زهر کینه مبتلا روی لبش ریخت ، بازم غمای کوچه ها یه عمه اومد ، با چادری که سوخته و برات آورده ، تربت پاک کربلا دلم میسوزه ، دلت برا حرم گرفته میدونم آقا ، دل تو از منم گرفته مشغول دنیام ، حواس من بهت نیس آقا زندگیم از این ، جدایی رنگ غم گرفته آجرک الله بقیه الله
مجلس غریبانه ی علیه السلام رو فاطمی کنید.جهت تعجیل درفرج صاحب الزمان عج،سلامتی رهبر،گشایش امور مسلمین یه حسن دیگه شده به زهر کینه مبتلا دوباره قامت حسن شکسته از غم و جفا صدای آه مادره که داغ تو جگر شده برای هرچی حسنه کوچه هادردسر شده مادر بیا کنار من برس بدادم مثل یه شمع نیمه جون تو دست بادم جگرم پر از شرارست مادرم برس بدادم دلم از این روزگار گرفته مادر جگرم میسوزه آه از همه بدتر میبینی خون جگر که ریخته رو بستر رو شونه هام نشسته بازویی که شکسته وای مادر ، نشسته پیش بستر وای مادر، رسیده با چش تر بند دوم مردم این زمونه رو میگیره آه مادرم اینایی که باکینشون آتیش زدن به جگرم مهدی من بیا ببین چه جور میسوزم تو تبم میبینی از جور و جفا رسیده جونم به لبم یتیمی سخته ولی ارث مادریته وقت غما و گریه های حیدریته چشم تو چشمه ی خونه ، یادگار پدریته بعد من روزو شبت به گریه میره هیشکی نیست سراغی از دلت بگیره مثل مرغ پرشکسته که توی قفس اسیره غریبی مثل حیدر مظلومی مثل مادر وای مادر ، نشسته پیش بستر وای مادر، رسیده با چش تر بند سوم کنار بسترش داره روضه ی بابا میخونه از پیکری که مونده رو خارای صحرا میخونه از سرای شکسته و دست به کینه بسته و اون که باخنجر اومده روی سینه نشسته و کنار مقتل اومدن با تیر و شمشیر با چوب و سنگ و با عصا زدن دل سیر زینب از نفس میافتاد سکینه شد از جفا پیر پیرهن پاره و انگشترو بردن نمیگم که چی سر عمه آوردن فقط اینو هم بگم که تو بازار عمه رو بردن زدن باتازیونه عمه رو بی بهونه وای زینب ، چی شد که معجرت سوخت وای زینب چادره رو سرت سوخت
اجرک الله یا صاحب الزمان دوباره آمده نام "حسن" تا کوچه ها رفتیم گهی با دستِ بر دیوار گاهی روی پا رفتیم چه فرقی میکند که مجتبی یا عسکری باشد مهم اینست با این روضه ها تا کربلا رفتیم تمام عمر لایومَ کَ یومک یادمان آورد که با نام حسن تا اوج تا مُلک خدا رفتیم شروع روضه را دست حسن دادند و ما عمریست حسینیِ حسن هستیم و بی چون و چرا رفتیم دمشق و مکه و حج و منا را کربلا بردند و ما عمریست این معراج را از هم جدا رفتیم در این "یائی" که حائل شد میان این دو آیینه بقیع و کربلا با نیت مروه صفا رفتیم یکی را بی حرم دیدیم و بی سر آن یکی را هم چه دریاییست آن آتش فشان هایی که ما رفتیم حسن یعنی معزالاولیائی تا جهان برپاست به روی شانه ی تو پرچم کرببلا بالاست یا حسن ابن علی ایها العسکری یا حجت الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا اِنا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله علیه السلام
4_652712433445503826.ogg
161.2K
🌸جشن ولایت وامامت حضرت مهدی (ع) 🌹🌹🌹🌹_____________________ مژده دهید یاران،شد وقت گل باران عالم با صفا شده در پهنهٔ دنیا ،چون یوسف زهرا ناخدای دلها شده این جشن ولایت ،یاران مبارک است این عیدامامت ،یاران مبارک است 🌹🌹🌹🌹_____________________ او از سوی یزدان ،مأمور شد ای یاران عدل وداد بپا کند تا آنکه بیاید .گره بگشاید بر فرج دعا کند این جشن ولایت ،یاران مبارک است این عیدامامت ،یاران مبارک است 🌹🌹🌹🌹_____________________ عالم شده مستش،انبیا پا بستش عیسی بر رهش نشست موسی با عصایش ، با ید وبیضایش دهد بر عدو شکست این جشن ولایت ،یاران مبارک است این عیدامامت ،یاران مبارک است 🌹🌹🌹🌹_____________________ عمرم شده پایان ،درهجرت مهدی جان برگو کی میشوی عیان از امر حق آیی،، امید دلهایی عدل وداد کنی جهان این جشن ولایت ،یاران مبارک است این عیدامامت ،یاران مبارک است 🌹🌹🌹🌹_____________________ زیبا گل زهرا ،،ای مرحم دلها بنگر روزگار ما همه پی غارت،مردیم زحقارت ای صاحب اختیار ما این جشن ولایت ،یاران مبارک است این عیدامامت ،یاران مبارک است قاسم جناتیان قادیکلایی 🌹🌹🌹🌹____________________
4_5911193721759598284.ogg
93.9K
جشن_امامت_مهدی_عج ♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️🔷🔷❤️❤️❤️✅ جشن ولایت آمده _همگی شادی کنید عاشقان تاج امامت به سرِ _آقامون مهدی صاحب زمان تهنیت بر شما عاشقان ولا جانشینه پدر شد ز امرِ خدا لطف حق شد عیان _تهنیت عاشقان ♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️✳️🔷🔷🔷🔷🔴🔴🔴 مست می جام تؤأم _ تو امام و مقتدای منی هر جای عالم که باشم _ تو امید و رهگشای منی توئی دلدار من همه جا یار من گر چه نا قابلم شو خریدار من لطف حق شد عیان _تهنیت عاشقان ♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️✳️🔷🔷🔷🔷🔴🔴 تاج امامت به سرت _گل روی تو چه دیدن داره از همه گلها تو سری _ عطرت الحق که بوئیدن داره ای امید همه یوسف فاطمه نام زیبای توست بر لبم زمزمه لطف حق شد عیان _تهنیت عاشقان ♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️✳️🔷🔷🔷🔷🔴🔴🔴 در آی ز پرده ای گلم _ که جهان در انتظارت بود دلهای شیعه بخدا _ خون شده و بی قرارت بود مصلح این جهان سرور شیعیان بیا اصلاح نما کار و بار جهان لطف حق شد عیان _تهنیت عاشقان ♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️✳️🔷🔷🔷🔷🔴🔴🔴 شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
ای تمنا ز همه، لطف و کرامت از تو خواهش از ما و نشان دادنِ قامت از تو دلِ بیمار و تمنای عیادت از ما لبِ خندان و طبابت بسلامت از تو اِلتجا در طلبِ آن رخِ محشر از ما پرده برداشتن از وجهِ قیامت از تو سیزده نور، پیِ ماهِ شب چاردهند روشنی بخشیِ عالم به تمامت از تو حجة الله تو هستی، ولی الله تویی بر همه مُلک و مَلک هست امامت از تو چقدَر تاج ولایت به شما می آید سلطنت از تو و اِعلامِ قیامت از تو چارده قرن، جهان منتظرِ یک روز است کِی ز کعبه خبر آید بسلامت از تو نامِ مهدی به فلَک قُلقله انداز شده مانده در کعبه فقط خواندنِ نامت از تو مادرت فاطمه فرمود که یارِ تو شویم طاعت از ما، تو بیا! امرِ مُدامت از تو یا لثارات بگو تا که بیاییم همه فرشِ جان پیشِ تو از ما و اقامت از تو راه‌پیماییِ صد میلیونیِ مکه ز ما خواندنِ خطبۀ جمعه به فِخامت از تو هجرت از مکه سوی شهر مدینه، زان پس تا اَبد تکیه به کرسیِ مَقامت از تو فتح کن با قدمت منبرِ پیغمبر را عالَمی تشنه و تبیینِ امامت از تو گریه بر غربت سالار شهیدان از ما خواندنِ ناحیه با سوز کلامت از تو وارث فاطمه! امّیدِ ضعیفان توئی و بر زعیمانِ دو دنیاست زعامت از تو همچو شمشیرِ علی تیغِ تو پنهان به غلاف ذکرِ یافاطمه بر قفلِ نیامت از تو جان سپردن به رهِ مادر مضروبه ز ما انتقامِ ستمِ سیلیِ مامت از تو چونکه سیلی بزنی، صورتشان برگردد آنگه آتش زدنِ دو بُتِ امت از تو دوست داریم ببینیم غضب کردنِ تو ذکرِ تکبیر ز ما اَخذِ غرامت از تو گر گنهکار نباشیم ترا می‌بینیم توبه از ما و تبسم به غلامت از تو دستخط تو بما بود، نه با شیخ مفید شیعه! برخیز که اظهار ندامت از تو
شد امام ِ آخرین و دل برایش بیقرار سامرا شد ریسه بندان! از یمین تا به یسار جان فدایِ آن عبا که تار و پودش حیدری ست بر تنش زیبا نشسته؛ با کمال و با وقار حک شده با دستِ حق بر تیغۂ شمشیر او لا فتی إلا علی لاسیف إلا ذوالفقار میبرَد تاج ولایتعهدی اش را جبرئیل میشود «طاووس أهل الجنّه» صاحب-اختیار دل بیا رخت سفیدت را به تن کن! آمده- عید بیعت با ولیِ عصر، عیدِ انتظار حضرت زهرا برایش خوانده حمد و إن یکاد آرزویش هست، باشد یاورانش بیشمار تا بگیرد از تمام دشمنانِ مرتضی انتقامی سخت را با ضربه هایی ناگوار کاش برگردد به زودی با ظهوری غرقِ نور در حضورش به! چه حالی دارد این جشن و سرور از کنارِ کعبه آن ماهِ دل آرا می رسد محض دیدارش چه بی صبرانه عیسی می رسد می رسد بر گوش، تا صوت أناالمهدي؛ سریع... سیصد و چندین نفر دلداده درجا می رسد عاقبت در جمعه ای جذّاب می پیچد خبر آخرین معشوقِ والا منسبِ ما می رسد مصحف و نهج البلاغه بعدِ قرانِ کریم سورۂ نور و قصص، طاها و أسرا میرسد محضرش تقدیم خواهد شد زمین و آسمان هدیۂ خیل ملَک از عرشِ اعلی می رسد عشقِ مادر دارد و با شیعیانش در بقیع؛ قبلِ هر کاری به کارِ قبر زهرا می رسد جرعه جرعه لحظۂ دیدار نزدیک است و خوب... ندبه و عهد و فرج دارد به دریا میرسد پس بگو «لبیک یامهدی» تویی تو امّتش دست هایت را ببر بالا برای بیعتش!
دنيا دار مكافات است !!! ﺷﺎﻣﻠﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﺑﺘﺮﺱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﯽ ... ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺯﺩ ... ﻭ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺏﺗﺮ ﯾﺎﺩﺵ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ . ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺮﺕ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺸﯿﺪ ... ﻭ ﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﺭﮎ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﭼﺮﺍ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ : ﺩﻧﯿﺎ ، ﺩﺍر ِﻣﮑﺎﻓﺎﺕ ﺍﺳﺖ !
می شود تا انتهای تمام راه های جهان و تا چرخش آخرین عقربه ی آخرین ساعت ، دوستم داشته باشی ؟ همینطور بی دلیل و همینطور بی منطق ؟ و دوست داشتنت مثل آدم های این زمانه ، تمام نشود ؟! می شود فرق داشته باشی با همه ؟ می شود هرچقدر هم که سرت شلوغ شد ؛ بازهم عاشقم بمانی و حرف های خوبت ، فقط برای من باشند ؟ من برای ماندن به پای تو ، چیزِ زیادی نمی خواهم ! همین که وفادار بمانی ، همین که گاهی به گوشم آوای دوست داشتن بخوانی کافیست ، همین که هرکجا رفتی و من کنارت نبودم ؛ جوری از من حرف بزنی که انگار کنند یک معجزه ام ... همین کافیست ماهِ من ؛ همین کافیست تا برایت روزی هزار بار بمیرم ...
قرار نیست آدمیزاد همیشه خوب باشد! همدیگر را درک کنید! گاهی آدم بی دلیل بد است! اینقدر روی این سوال پافشاری نکنید که چرا حالت بد است؟! چرا امروز بی حوصله ای؟! خب اگر خودش دلیل حال بد اش را میدانست که چاره ای پیدا میکرد! بعضی حال ها را آدم نمیفهمد چرایش را نمیداند شاید بعدا بفهمد اما در حال حاضر حوصله جواب دادن به هیچ سوالی را ندارد! به خدا اگر کمی یکدیگر را درک کنیم زمین جای قشنگتری برای زندگی میشود!
مراقب خوبي هايت باش !!! انسانهایی هستند که دیوار بلندت را میبینند ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند: تا تو را فرو بریزند.....! تا تو را انکار کنند.....! تا از رویت رد شوند....! مراقب آدم هایی که به آنها اعتماد میکنی باش! بزرگترین ضربه را از اعتماد میخوریم!!! دست روزگار هلت میدهد; ولی قرار نیست تو بیفتی؛ مراقب خوبی هایت باش....! اگر بی تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی، اوج میگیری.... به همین سادگی..
ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎﺭﺑﺎﺭﺍ ﺩﯼ ﺁﻧﺠﻠﺲ، ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﻧﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻄﻠﺐ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯽﮐﻨﺪ: ﺍﻭﻝ ﺩﻟﻢ ﻟﮏ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﺮﻭﻡ! ﺑﻌﺪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯽﻣُﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﻭﻡ! ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﺷﻮﻡ! ﺑﻌﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﻢ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﺷﻮﻡ! ﺑﻌﺪ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﻪ ﺷﻮﻡ! ﻭ ﺣﺎﻻ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯽﻣﯿﺮﻡ، ﮐﻪ ﯾﮏ ﺩﻓﻌﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻡ: ‏«ﺍﺻﻼ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ...!!»
هرکوچه وهرخانه‌ای ازعطر،چو باغی‌ست در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغی‌ست آویخته بر سر درِ هر خانه چراغی‌ست بر هر لبی از موعد و موعود، سراغی‌ست از شوق، همه رو به سوی میکده دارند یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند ای عطر بهشت از رخ تو ای گل نرگس ای روشنی محفل و ای رونق مجلس ای راز غمت درس مدرّس به مدارس تو منعم کل هستی و ما فرقهٔ مفلِس جزتو،به زمان نیست کسی مصلح وصاحب یا مهدیِ بِن عسکری ای حاضر غائب! تو در پی خود، قافله در قافله داری در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری با آن‌که خود از منتظرانت گله داری سوگند به آن اشک که در نافله داری با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما کس نیست در این قافله، وامانده‌تر از ما ما بی‌خبریم از تو و تو باخبر از ما ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما ما شب‌زده‌ایم و تو همان صبح سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید آرامش بین‌المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید عمری‌ست که در بوتهٔ عشقت بگدازیم هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم هرچند که ما بهره‌ور از فیض حضوریم داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم نزدیک، تو بر مایی و ماییم که دوریم با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم در کوه و بیابان ز چه رو در به دری تو؟ هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو...