هدیه به امام حسین صلوات
شور روضه
هم نوا با خواهرت
به سمت گودال میرم اقا
هم قدم با مادرت
به سمت گودال میرم اقا
نیزه دار داره با نیزه چه دقیق می بره ای وای
بوسه گاهه احمد و تیغ چه عمیق می بره ای وای
یا حسین غریب مادر
نیزه و پهلوی تو
امون امون ازغم و غربت
دست شمر و موی تو
امون امون از غم غربت
بمیرم ارباب اوردن چه بلایی به سره تو
هزار و نهصدو پنجاه زدن زخم به پیکر ه تو
یا حسین غریب مادر
رسیده روضه به جایی
که حسین افتاده گودال
می بینه برادرش رو
خواهرش که رفته از حال
دیگه شد اخر راه جدا شد سره برادر
وسط یه مشت اراذل تک و تنها مونده خواهر
یا حسین غریب مادر
رضا نصابی
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر
زینب بیا , این شمر با پا رفته منبر را ببر
چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن
از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر
این فرصت پیش آمده دیگر نمیاید به دست
دامن کشان, دامن بیاور با خودت سر را ببر
ناله بزن , فریاد کن ؛ اما همه ش بی فایده است
این شمر- از اینجا نخواهد رفت ؛ مادر را ببر
ای لشگر بی آبرو اینگونه عریانش مکن
پیراهنش را بر زمین بگذار , معجر را ببر
انگشتری که ضربه خورده درنمیاید ز دست
جایش النگوی من و این چند دختر را ببر
من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام
از بین نامحرم بیا عباس خواهر را ببر
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
مادرم خورده زمین تا که تو را دیده، چرا؟!
قاتلت این همه از قتل تو ترسیده چرا؟
به سر و صورت تو سنگ تراشیده زدند
خورده بر وجه خدا سنگ تراشیده چرا؟
بوسه بر زیر گلوی تو فقط حق من است
نیزه ای حق مرا خورده و بوسیده چرا
مگر این آب روان مهریه زهرا نیست؟
پسر مادر من با لب خشکیده چرا؟
آسمان را لب عطشان تو گریانده و شمر
پیش تو آب زمین ریخته خندیده چرا؟
نکند شمر دوباره به تنت سر زده است
بند بند تن عریان تو پاشیده چرا؟
همه ی حرف من این است که با خنجر کند
گل پرپر شده ی باغ مرا چیده چرا؟!
هر چه کردم نشد آخر که بلندت بکنم
آه بر روی زمین جسم تو چسبیده چرا؟
آفتاب از تن عریان شده ات شرم نکرد؟
به تن بی سر تو یکسره تابیده چرا؟
به تو وابسته ام و بعد تو دق خواهم کرد
به تو احساس مرا کوفه نفهمیده چرا؟!
🔸شاعر:
#ابراهیم_لالی
4_5828133512431016246.mp3
596.9K
شور لطمه زنی
شهادت سید الشهدا علیه السلام
دریای خون شده گودال قتلگاه
از میدان بی سوار برگشته ذوالجناح
هروله میکنن دور جسم حسین
فرقةٌ بالسّيوف فرقةٌ بالرّماح
وای از این غم پس کجاس پیرهنت آبروی عالم
وای از این غم بدنت برای دِرهم شده دَرهم
واشهیدا واقتیلا واذبیحا واحسینا
تیرا پرتاب میشد باشدت سمت تو
میدوید خواهر مظلومهت سمت تو
شرمندهم کاری از دست من ساخته نیست
اسبا دارن میان با سرعت سمت تو
وای از این درد سُمّ اسبا که تنت رو توتیا کرد
وای از این درد نیزههاشون بدنت روجابجا کرد
واشهیدا واقتیلا واذبیحا واحسینا
هی پنجه میکشی رو خاک کربلا
پیرمردا تورو میزنن با عصا
سرت رو دامن مادرت بود حسین
شمرملعون نشست ذبحت کرد از قفا
یابُنَیَّ تو هنوز میزدی دست و پا بُنَیَّ
زینبم دید که سرت رفته رو نیزهها بُنَیَّ
محمّدقاسمیــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5828133512431016351.mp3
583.5K
لطمه زنی عاشورا
جواب: واویلا علی الحسین
واویلا علی الحسین واویلا علی الحرم
واویلا علی البَنات واویلا علی الخِیَم
واویلا علی الشّهید واویلا علی الغریب
واویلا علی القتیل واویلا علی السّلیب
صورتت روی خاک گوداله
بدنت غرق زخمه بی حاله
خواهر مضطر تو میبینه
سر ذبح سر تو جنجاله
____________
واویلا علی العطش واویلا علی الشِّفاه
از خون گلوی تو لبریز میشه قتلگاه
واویلا علی النّساء واویلا علی الرّجال
واویلا علی السِّهام واویلا علی النِّعال
روضههای تن تو مکشوفه
لعنت حق به گُرگایِ کوفه
خون تو روی چکمهی شمره
بی حیاییش بسکه معروفه
____________
واویلا علی السّیوف واویلا علی الرّماح
رو دست پدر شده ذبح بچّهها مباح
واویلا علی الرُّئُوس واویلا علی القَنات
نیزه دار بی حیا میخندید بهخواهرات
شتر بی جهاز آوردن
اُسرا رو به زور میبردن
دختراتو کنار نعش تو
آه با کعب نیزه آزردن...
------------------------------------------
محمدقاسمی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5812393402183980051.mp3
2.93M
#سبک_زمینه_شب_عاشورا
#شب_دهم
#محرم_۱۴۰۰
🏴بند اول:
غریب و لب تشنه و بی گناه
پسره زهرا توی قتلگاه
زیره چکمه های سنگینه شمر
گیر افتاده تنها و بی پناه
نشسته روی سینه از جفا
داره می بره سر رو از قفا
نمیذاره کندی خنجرش
سرش راحت از تن بشه جدا
این گلو رو بوسیده آخه خواهرش
رحمی بکن به ناله های مادرش
اینقده خنجرت رو از قفا نکش
روی گردنش
از خدا، شرم کن دست بکش از سرش، بی حیا
بی حیا، موهاشو نکش با کینه، بی هوا
(غریب حسین۲) یا شیب الخضیب حسین
(غریب حسین۲) یا خدالتریب حسین
🏴بند دوم:
شده جسمش توی مقتل رها
میون تیر و سنگ و نیزه ها
کنارش جنجال و دعوا شده
سر کفش و عمامه و عبا
یکی فکر جایزه ی سره
یکی داره پیرهنو می بره
اومد ساربون و برگشت ولی
توی دست خونیش انگشتره
جلو چشای بچه ها و خواهرش
رفته روی نیزه ی دشمنا سرش
بی کفن افتاده رو خاکا پیکرش
میسوزه پرش
وای حسین، رفته توی تنور خولی سرش
وای حسین، مرکبا رد شدن از رو پیکرش
(غریب حسین۲) یا شیب الخضیب حسین
(غریب حسین۲) یا خدالتریب حسین
🏴بند سوم:
روی تل زینب شد یک روزه پیر
حسینو کشتن زینب شد اسیر
اون آفتاب پشت ابرا حالا
میون نامحرم ها کرده گیر
زیاده اینجا دست بالای دست
یه دست با سیلی حرمت میشکست
یه دست گوشواره و خلخال می برد
یه دست با آتیش راهشونو بست
دم غروبه و شده قدی کمون
میگه داداش گناه داره رقیه مون
پاشو ببین برات شده چه نیمه جون
وای امون امون
آه حسین، اهل بیتشو زدن تو ازدحام
آه حسین، توی شهر شام با سنگ از روی بام
(غریب حسین۲) یا شیب الخضیب حسین
(غریب حسین۲) یا خدالتریب حسین
📝: #یاحسین(طاها
4_5882088399136884826.mp3
2.31M
#سبک_شور_احساسی_اباعبدالله_ع
#و_حضرت_عباس_ع
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_۱۴۴۲🏴
#شب_دهم
#اجرانشده
#بسیار_زیبا👌😍
بند اول:
من برام هیشکی، ارباب نمیشه
هیشکی مثلِ حسین ناب نمیشه
وقتی میگم سلام ای حسین جان
دیگه لب، تشنه ی آب نمیشه
گریه پا روضه هاش بندگیمه
اسمش آرامش زندگیمه
میدونم ذکره آقام حسین جان
رافعِ درد و افسردگیمه
حسین آقام
حسین مولام
حسین دینمو دنیامه، حسین عقبام
حسین جانان
حسین ایمان
حسین سفینة النّجات، حسین سلطان
حسین سرور
حسین رهبر
حسین صراط المستقیم، حسین محشر
جان حسین، سَنَه گوربان حسین
بند دوم:
یکسره روی لب هامه آقا
کربلات خواب شب هامه آقا
بی قرارم واسه دیدنه تو
شیش گوشَت فکر و رؤیامه آقا
گنبدِ تو به کعبه شبیهِ
شیش ماهَت واسم آقا مسیحه
کی میگه گریه زشته برا مَرد
عشقِ من گریه پای ضریحه
فدای تو
گدای تو
جونم رو میدم آقاجون، برای تو
تو اربابی
تو نایابی
تو آسمونِ قلبِ من، تو مهتابی
تو زیبایی
تو رؤیایی
واسه ساحل بی دریا، تو دریایی
جان حسین، سَنَه گوربان حسین
بند سوم:
صد و سی و سه بار هِی میخونم
یا اباالفضل به تو وصلِ جونم
میزنم سینه پای علَمت
عمریه که از عشقت دیوونم
مادرم گفته بهم همیشه
که گدای تو تنها نمیشه
عاشقای اباالفضل قیامت
گفته جاشون به دور از آتیشه
امیرِ دل
شَهِ عادل
بگیر دستمو تو محشر، ابوفاضل
تویی ساقی
تویی باقی
تو شور و مستیِ دل های عُشّاقی
تو الماسی
مثه یاسی
تو باب الحوائجی و، تو عباسی
جان قمر، سَنَه گوربان قمر
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
نوحه شب عاشورا
امشب شب آخرِ شاه دین باشد۲
شام وداع همه مومنین باشد۲
واویلا واویلا واویلا واویلا ۲
__________________
آمده حسین امشب در بر خواهر
تا گویدش آنچه را باشد مقدر
گفتا ولی زینبش طاقت نیاود
رفته زهوش اندر آغوش برادر
واویلا....
___________________
امشب حرم،پاسبانی دهد عباس
به کودکان سرزند این روح احساس
فردا که سقا شود از بهر طفلان
گردد جدا دست از تنِ اشجع الناس
واویلا...
____________________
امشب علی اصغر، میان گهواره
خوابست ومادر کند اورا نظاره
فردا سه شعبه خورد زیرگلویش
گلوی این شش ماهه می شود پاره
واویلا...
_____________________
بر بنی هاشم چوشمعست علی اکبر
عجب قرآنی خواند الله اکبر
فردا به میدان رود این گل لیلا
ارباً اربا می شود شبه پیمبر
واویلا...
شعر :اسماعیل تقوایی
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_دهم_محرم
آنقدر ناله شدم که جگرم ریخت حسین
آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین
موی من تار به تارش شده پیش تو سفید
مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین
منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند
به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین
نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط
غم عالم به دلِ شعلهورم ریخت حسین
حق بده خاک به روی سرِ خود میریزم
فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین
خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد
زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین
در میان حرمت حرفِ امان نامه شده
دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین
کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد
طفلِ بی شیر بهم دور و برم ریخت حسین
زود برگرد مدینه که نگویم فردا
بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین
تا نگوید لب گودال سکینه با من
آنقدر زخم زدندش ، پدرم ریخت حسین
تا نبینی به کنار دو سهتا طفل یتیم
خیمهی شعله وری روی سرم ریخت حسین
تا نبینی که به حال من و تو میخندد
آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین
تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند
وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین
حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم
تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم
✍حسن لطفی ۱۴۰۰/۰۵/۲۷
.
#توجه
دو تا مطلب:
۱_شماره کارت فعالیتهایِ خیریهمون
به اسم (گروه جهادی بابُ الحَرَم) شده
و لطف کنید به شماره کارتی که قبلاً داخل کانال میزاشتیم مبلغی رو دیگه واریز نفرمایید.
۲_ حاجتمند و گرفتار زیاد، التماس دعاگو و مریض دار فراوان .. تو این شبها مریض های کرونایی و گرفتارها رو از دعا فراموش نکنیم❤️
روضه 😭 شبانه
مهمان مجنون الحسین ع ❤️ باشید
سادات حلال فرمائید
😭▪️😭
تشنه بود و به خاکها خونش
از رخ و گونه و جبین میریخت😭
یکنفر خنده کرد به تشنگی اش
پیش او آب بر زمین میریخت😭
نیمه جان بود و پشتِ مرکبِ خود
بوسه ای سنگ، بر جبینش زد😭
نوبت تیر ِحرمله شده بود
آه، از پشت زین زمینش زد😭
فاصله کم شده کمانداری
تیرها را دقیق تر میزد😭
یک نفر بر آن تن زخمی
نیزه اش را عمیق تر میزد😭
ناله ای میرسد به هرکس که
به تنش تیغ میکشد… نزنید😭
مادرش چنگ میزند به رخش
دخترش جیغ میکشد… نزنید😭
نوبت یک حرامزاده شد و
نوک سر نیزه اش به سینه نشست😭
وزن خود را به نیزه اش انداخت
آنقدر تکیه داد نیزه شکست😭
داس هایی بلند را میدید
بین دستِ جماعتی خوشحال😭
از سر ِ شیب پیکری را وای
میکشیدند تا ته گودال😭
تبر و داس و دشنه و شمشیر
با تنی خُرد جور می آیند😭
تا بدوزند بر زمین ، از راه
نیزه های قطور می آیند😭
شمر دستش پُر است و با پایش
بدنش را به پشت میچرخاند😭
نیزه ای را حرامزاده زد و
نیزه را بین مشت میچرخاند😭
آن وسط چندتا حرامزاده
بدنی ریز ریز میکردند😭
با لباسی که از تنش کَندند
تیغشان را تمیز میکردند
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
یا رب الحسین ع بحق الحسین ع اشف صدر الحسین ع بظهورالحجه
بسم الله الرحمن الرحیم
وداع حضرت زینب با امام علیهمالسلام
#عاشورا
الهی سایهات با من بمونه
برام با تو فقط بودن بمونه
لباس کهنتو تَن کردی اما
دعایی کن که پیراهن بمونه
ببین پیرم ببین پیرِ گلوتم
ببین جونم که درگیرِ گلوتم
نرو پنجاه ساله صبر گردم
اسیرِ بوسه از زیرِ گلوتم
گلو بوسیدم اما سوخت زینب
از این آتیش سراپا سوخت زینب
گمونم آتیشِ دیوار و در بود
عزیزم مثلِ زهرا سوخت زینب
میخواستم چاک پیرهن رو ببوسم
لباس و خود و جوشن رو ببوسم
زدم بوسه به این حنجر ولی حیف
نذاشتی پشتِ گردن رو ببوسم
دارم دنبال تو بی بال میرم
بدنبالت فقط از حال میرم
بمون پیشه یتیما سخته امشب
بزار من جایِ تو گودال میرم
نه تنها نیزهها شونو آوردن
با چمکه ردپا شونو آوردن
تو اینا چارصدتا پیرمَرده
عصاشونو عصاشونو آوردن*
عزیزم تیرشونو کُند کردند
سلاحِ پیرشونو کند کردند
تو رو باصبر میخوان سر ببرن
لب شمشیرشونو کُند کردند
*مقاتل تا ۴۰۰ پیرمرد مفتی در لشکر عمرسعد ذکر کردهاند.
(حسن لطفی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عاشورا
#مجتبی_روشن_روان
▶️
من از این وضع پریشان نگرانم به خدا
از فراوانی نسیان نگرانم به خدا
پر کشیدند سحر همسفرانم، حالا
مانده ام خسته، هراسان... نگرانم به خدا
بی قراری من از حال خرابم پیداست
چه کنم با دلِ حیران؟ نگرانم به خدا
تو بگو وسعت این فاصله ها را چه کنم؟
ای گرفتار بیابان! نگرانم به خدا
ندبه و ناله ی من سود نبخشید... بیا
کور شد دیده ی گریان، نگرانم به خدا
همه جا بوی فساد و همه جا رنگ گناه
از غریبی شهیدان نگرانم به خدا
کوچه پس کوچه ی این شهر دگر ایمن نیست
از سر و وضع خیابان نگرانم به خدا
هرکه را می نگری دین خودش را دارد!
آه ای مجری قرآن نگرانم به خدا
پسر شیر خدا! شیعه کشی باب شده
باز با دستِ مسلمان! نگرانم به خدا
***
خواهری لحظه آخر به برادر میگفت:
بی تو ای سرو خرامان نگرانم به خدا
پیرهن خواستنت لرزه به جانم انداخت!
به کجا راحتیِ جان؟ نگرانم به خدا
پدرم گفت: به کوفه گذرت میافتد...
من از آن کوفه ی ویران نگرانم به خدا
ای دعای سحر عمه ی سادات بیا
خم شد از غم کمر عمه ی سادات بیا
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُسمّط مثلّث_مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها_(شام غریبان)
فرقی نباشد بینِ اولادِ امیرالمؤمنین
زینب علمداری کند پرچم نمیماند زمین
مثلِ پسرها دخترانش شیر وُ هم شمشیرِ دین
زینب اگر شد شیرزن خونِ علی دارَد به تن
درزندگی گاهی حسینی میشود گاهی حسن
صبر وُ کَرم دارد ... حسن داریم بینِ کاروان
یادآوریِ غیرت و ایثارِ آقاجانِمان
حُجبُ و حیایِ فاطمه.. دینِ نَبی... حیدرنشان
در زینبِ کبری خلاصه میشود آلِ عَبا
جمعِ نبی وُ حیدر وُ کوثَر حسین و مجتبی
با خطبههایش میکند دِژهایِ دشمن را خراب
دارد به رویِ شانهیِ خود بیرقِ این انقلاب
بادستهایِ بسته کرده فتح.... بِنتِ بُوتراب
از نسلِ شیر است و کلامش مثلِ تیغِ ذوالفقار
یک جملهیِ او می شود فصلُالخطابِ روزگار
چون ذکرِ بیبی ما رَأیتْ الّا جَمیلا میشود
خصمِ ریاکار و پلید و پست رُسوا میشود
هرچند قدَّش زیرِ بارِ دردها تا میشود...
تاروزِ آخر پایِ این بیرَق اَنَاالحق گفته است
مثلِ اَمیرالمؤمنین در راهِ دین بُتها شکست
اصلِ حجاب است و اصولِ نهضتِ سرخِ حسین
باید علمداری کند در کاروانِ شور و شین
دین زیرِ دِیْنِ صبر ُو ایثار وکلامِ زینبین
یک جمله روضه از منِ عاشق اگر چه بیسواد
پیشِ نگاهش کعبِ نِی بر کعبه زَد اِبن زیاد
بالا و پایین رفت چوبِ خیزران در محضرش
باآستینِ پیرهنِ او بست چشمِ دخترش..
امّا رسیده عاقبت در کنجِ ویرانی سرش...
پایِ سرِ بابا به لب با مُشت محکم میزند
با ندبهها و گریهها ویرانه بر هم میزند
#محرم #شام_غریبان #مدح_مرثیه
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
غزلمصیبت شام غریبان امام حسین علیهالسلام
حلالم کُن برایت ختم قرآن هم نمیگیرم
صدایِ من گرفته پایِ نیزه دَم نمیگیرم
اگرچه با تمامِ جان خود هستم سِپر امّا...
توانِ ضربههایِ سیلیِ محکم نمیگیرم
چه میشد سنگها جایِسرت من راهدف میکرد
نشد با آستینم خون لب را هم نمیگیرم
میانِ هلهله این نالهها مفقود خواهد شد
نگاهت که به من افتاد پهلویم نمیگیرم
شبیهِ مادرم آنقدر سیلی خوردهام امّا...
دری رویم نَیفتادهَست دیوارم نمیگیرم
به رویِ نیزه بسته چشمهایِ غیرتش ساقی
علمدارِ حریمِ غیرتم ماتم نمیگیرم
به پایِ نیزه میخوانم دعایِ عهد با گریه
سراغِ هیچ کس جز منجیِ عالم نمیگیرم
#غزل #روضه #شام_غریبان #کربلا
کمی آهسته تر ای جان زینب حسین جانان زینب
نظر کن دیده ی گریان زینب حسین جانان زینب
**
شاه گفتا کربلا امروز مهمان من است عید قربان من است
مادرم زهرای اطهر دیده گریان من است عید قربان من است
**
تا ببوسم حنجرت آرامتر ای نور عین یبن الزهرا یا حسین
گوییا زهرا به دنبالت نماید شور و شین یبن الزهرا یا حسین
***************
دم پـاره
آهسته رو برادر رحمی نما به خواهر
**
عمه بیا محشر کبری ببین مرکب بی صاحب بابا ببین
**
به پیش چشم فاطمه مادرش تشنه بریدند سر از پیکرش
***********
دم پـاره
امشب پریشان زینب است محزون و گریان زینب است
امان از دل زینب چه خون شد دل زینب
روز عاشورا - وداع از حرم
دودمه
کمی آهسته تر ای جان زینب حسین جانان زینب
نظر کن دیده ی گریان زینب حسین جانان زینب
شاه گفتا کربلا امروز مهمان من است عید قربان من است
مادرم زهرای اطهر دیده گریان من است عید قربان من است
تا ببوسم حنجرت آرامتر ای نور عین یبن الزهرا یا حسین
گوییا زهرا به دنبالت نماید شور و شین یبن الزهرا یا حسین
دم پـاره
آهسته رو برادر رحمی نما به خواهر
عمه بیا محشر کبری ببین مرکب بی صاحب بابا ببین
به پیش چشم فاطمه مادرش تشنه بریدند سر از پیکر
شام غریبان
دودمه
شمع دل میسوزد و شام غریبان امشب است مو پریشان زینب است
گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است مو پریشان زینب است
آسمان کربلا تیره شده واویلتا حضرت زهرا بیا
سر به روی نی تن شه مانده زیر دست و پا حضرت زهرا بیا
دم پـاره
آتش گرفته خیمه ها رأس حسین به نیزه ها
رأس حسین به نیزه ها آتیش زدن به خیمه ها
بر خیز ای باب نجات حسین جان آزاد شد آب فرات حسین جان
#امام_حسین_دودمه
#شب_عاشورا_دودمه
#دودمه
باز در عرش خدا ولوله ای بر پا شد
شب عاشورا شد
شب پایانی عمر پسر زهرا شد
شب عاشورا شد
صحبت از داغ نکن ، می روم از حال حسین
یا اخا یا مظلوم
وا مکن پای مرا تا دم گودال حسین
یا اخا یا مظلوم
صبر کن هر چه بلا بر سر من می آید
ای پریشان زینب
دست و پا می زنم و مادر من می آید
ای پریشان زینب
یوسفم گر بروی، پیرهنت را چه کنم
یا عزیزالزهرا
عصر فردا ته گودال ، تنت را چه کنم
یاعزیزالزهرا
#علی_سلطانی
#عصر_عاشورا_دودمه
#عاشورا_دودمه
#دودمه
آتش به خیام پسر فاطمه افتاد
امان از دل زینب
بر راس بریده نظر فاطمه افتاد
امان از دل زینب
#صادق_اویسی
🎤 سبک و شعر:
#عاشورا_دودمه
#دودمه
روز عاشورا صدا زد زینب قامت کمان
العجل صاحب زمان
روی تل زینبیه گفت او لطمه زنان
العجل صاحب زمان
#امام_حسین_دودمه
#کوفه_دودمه
#دودمه
راس جدت را ببین در کوفه بالای سنان
العجل صاحب زمان
عمه مظلومه ات در پای نیزه شد کمان
العجل صاحب زمان
خنجر کشیده اند خدا را رضا کنند
خود را به زور در دلِ گودال جا کنند
.
اینجا که گود بود چرا خورده ای زمین ؟
جایی دگر نبود سرت را جدا کنند ؟
.
انصاف نیست لشگر کوفه کفن شوند
این ها تو را مقابل زینب رها کنند
.
نه جای نیزه مانده و نه نیزه مانده است
تا زخم دیگری روی آن جسم جا کنند
.
وقتی به عضو عضو تو رحمی نکرده اند
می خواستی ملاحظه ی خیمه را کنند ؟
.
وقتی کفن برای تنت فایده نداشت
گفتند بوریا عوضش دست و پا کنند
.
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
در زوال ظهر عاشورا مادری دیدم خون می گرید
در زوال ظهر عاشورا مادری دیدم خون می گرید
در کف شمر ستم پیشه خنجری دیدم خون می گرید
در زوال ظهر عاشورا مادری دیدم خون می گرید
در کنار خیمه ای سوزان عابدین تنها به سر می زد
در جوار مقتلی خونین حضرت زهرا به سر می زد
در میان کشته ها حیران زینب کبری به سر می زد
وا حسینا هر زمان می گفت مادری دیدم خون می گرید
در زوال ظهر عاشورا خواهری دیدم خون می گرید
دیده ی دل را مجسم شد در برابر قتلگاهی بود
کودکانی تشنه و غمگین کربلا بود خیمه گاهی بود
کشته ها افتاده در صحرا آن طرف خیل سپاهی بود
آسمان گردیده طوفانی دختری دیدم خون می گرید
در زوال ظهر عاشورا مادری دیدم خون می گرید
عاشقی بود در سجود خون زمزمه ذکر خدا می کرد
جان خود را اندر آن وادی در ره جانان فدا می کرد
ظالمی با خنجری بران از قفا رأسش جدا می کرد
ناگهان در دست آن ظالم یک سری دیدم خون می گرید
در زوال ظهر عاشورا مادری دیدم خون می گرید
همچو گل پرپر بدن هایی خفته در صحرای سوزان بود
زیر نور و تابش خورشید پایمال سم اسبان بود
غوطه ور در لجه ای از خون جسم سالار شهیدان بود
تیرباران پیکری بر خاک بستری دیدم خون می گرید
در زوال ظهر عاشورا مادری دیدم خون می گرید
در کنار علقمه بی دست جسم سقا و علمداری
نی ز آب و نی از آن پرچم مانده بود بر جای آثاری
دیده از تیر ستم بسته پیکر از خون گشته گلناری
سر گرفته بین زانوها افسری دیدم خون می گرید
در زوال ظهر عاشورا مادری دیدم خون می گرید
اندر آن صحرای تفتیده در هیاهو لشکر اعدا
اوفتاده لرزه بر قلب عرش و فرش و جمله ما فیها
بر لب گودال خون آلود سینه می زد حضرت زهرا
مادری در آخرین دیدار زائری دیدم خون می گرید
در زوال ظهر عاشورا مادری دیدم خون می گرید
شاعر: حاج حبیب الله معلمی
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
H.141.mp3
2.6M
درزوال ظهرعاشورا
سعیدحدادیان
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ 🔹
مقتل کُشنده بود، ولی روضهخوان نمُرد
هر چند گریه کرد، ولی آسمان نمُرد
دیدم کتیبه سوخت، عَلم خم شد از غمش
با روضهی حسین، زبان در دهان نمُرد
گفتند، تشنه بود و گرسنه؛ ولی کسی
با نذریِ حسینیه بی آب و نان نمُرد
موی زمان هم از غم اکبر سپید شد
اما برای روضهی او یک جوان نمُرد
"اَلشّمرُ جالِسٌ"؛ سرِ ناحیّه هیچ کس
با روضهی زیارتِ صاحبْزمان نمُرد
انگشترِ عقیقِ من از گریه سرخ شد
نفرین و بغض کرد، ولی ساربان نمُرد
سوزِ "غریب مادرش" آمد؛ ولی کسی
با نالههای مادرِ قامتکمان نمُرد
روز دَهُم گذشت، پر از اشک و هیچ کس
از داغهای روز دَهُم همچنان نمُرد
"دل مردهام" که از غم گودال، زندهام !
من هر چه کردم این نفسِ نیمهجان نمُرد
رضا قاسمی
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به
حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً
✨
🔺🔺
#شعر_مرثیه کاربردی در ناحیه مقدسه
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
سکوتِ ماسههای داغ یعنی بسترش با من
صدای بادِ سوزان میرسد: خاکسترش با من
غریبِ زخمیِ لبتشنه گیر اُفتاده در گودال
که حتی آفتابِ داغ گوید پیکرش با من
حرامیها و قاتلها همه جمع اند میگویند
که از این زخم خورده کَندنِ بال و پَرَش با من
یکی میگفت با نیزه که ضربِ اولش با تو
یکی میگفت با تیغش که زخمِ آخرش با من
زره پیراهنش خودش عبا دستار غارت شد
به نعره خولی آنجا بود: خورجینِ سرش با من
سنان با شمر میخندد بچرخانم؟ سرش باتو
که با او شمر میگوید بچرخان خنجرش با من
نگاهِ یک زنازاده به شالِ سبز آقا بود
هوارِ ساربان آمد فقط انگشترش با من
پس از عریانیِ او شد زمانِ غارتِ خیمه
که یک وحشیِ شامیِ گفت گوشِ دخترش با من
به خنده نانجیببی داد زد بچهها با من
سوارِ نیزه داری گفت قبرِ اصغرش با من...
شاعر: #حسن_لطفیــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_وداع
کمی آرام برو کم شود این خون جگری
برده ای دل زهمه کاش زمن جان ببری
من هنوزم به دلم مانده تماشات کنم
چقدر زود شد ایام وصالت سپری
با تن پر پر اکبر چه وداعی کردی
بی عصا مانده ای ودست به روی کمری
تک تک اهل حرم دست به دامان تواند
سرپیری چقدر ناز تو باید بخری
مثل زهرا به سرت شانه کشیدم ای کاش
که نیفتد سر گیسوی تو دست دگری
نا امیدم که تو را باز ببینم اما
روی تل منتظرم تا که بگیرم خبری
ساربان مینگرد بد به دلم افتاده
می روی کاش که انگشتر خود را نبری
چادر خاکی من را نتکان گریه نکن
که مهیا شده ام بگذرم از هر گذری
شاعر: #موسی_علیمرادی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
با خنده با تحقیر خنجر را گرفته
بر سینه اش زانو زده سر را گرفته
ای کاش رو به قبله اش میکرد نامرد
یک دست مو یک دست خنجر را گرفته
چه خوب زهرا هست وقت احتضارش
آقا دودستی دست مادر را گرفته
یک ضربه! دوضربه! نه باید پشت و رو کرد
زیر گلویش بوی خواهر را گرفته
هم فاطمه چشمان حیدر را گرفته
و هم علی چشم پیمبر را گرفته
هی صورت ارباب را بر خاک میزد
لج کرده قول کیسه زر را گرفته
زینب! برو جایی که شمر اصلا نباشد
بیرون بیاید زود معجر را گرفته..
تقسیم شد جسمش میان ده سواره
هر مرکبی یک جای پیکر را گرفته
دیگر نه عباس است نه اکبر، ببینند
خلخال طفلان چشم لشکر را گرفته
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
غریب و تشنه و افتاده قتلِ صبرش چیست
بریدنِ سر او ماجرا نمی خواهد
حسینِ فاطمه جان دادنش مسجَّل بود
سرش بریده شدن از قفا نمی خواهد
کسی که خون زیادی زِ پیکرش رفته
دگر گرفتن جانش عصا نمی خواهد
به پیکرش ردِ شمشیر و صورتش ردِ سنگ
بس است سینۀ او ردِّ پا نمی خواهد
شما که این همه از روبرو زدید او را
زِ پشتِ سر زدنِ بی هوا نمی خواهد
همین که سر زِ تنش شد جدا دگر کافیست
دگر زدن به سرِ نیزه ها نمی خواهد
حسینِ ما کفنش گرد و خاک صحرا شد
بنی اسد بدنش بوریا نمی خواهد
اسیر کردنِ یک دختری که ترسیده
صدای هلهله و ناسزا نمی خواهد
اسیر کردنِ هشتاد و چار کودک و زن
اهانت و سخن نا بجا نمی خواهد
شاعر: #مهدی_مقیمی