#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #مربع_ترکیب
ای سر، به سرِ نیزه قربانِ وفای تو
ای همسفرِ زینب، کو قدّ رسای تو؟
ای سر به سرِ نیزه از شوقِ هوای تو
تا کوفه و شام آیم با گریه به پای تو
از روی سنان آید قرآن و دعای تو
آهسته برو خواهر قربانِ صدای تو
آن پیکرِ صد چاک و حلقومِ جدای تو
بی غسل و کفن مانده در کرببلای تو
کو حامیِ طفلانت سقای ولای تو
شد کرببلا پرپر در راهِ خدای تو
ای سر به سرِ نیزه گو عزمِ کجا داری؟
در کوفه نرو کوفی با تو نکند یاری
گر کوفه رَوی بینی هر خفت و هر خاری
رأست به سرِ نیزه نتوان بُکند کاری
ای سر به سرِ نیزه ای همسفرِ زینب
از رویِ سنان داری آیا خبرِ زینب؟
دیدی چه بلا آمد آخر به سرِ زینب
در کرببلای تو خم شد کمرِ زینب
کو حامیِ طفلانت سقای ولای تو
شد کرببلا پرپر در راهِ خدای تو
پایانِ سفر کنجِ ویران شده جای تو
کو کرببلای تو کو صحن و سرای تو
هر پای قدم آید زینب به هوای تو
در شامِ سیه گیرم من شام بلای تو!
#هستی_محرابی
#مربع_ترکیب
#اربعین
من که پرچمدار حلم و عفتم
دانش آموز کلاس عصمتم
من علی خویم و زهرا خصلتم
جامه ی صبر و رضا شد کسوتم
زینبم من دخت شاه لافتی
انعکاس حضرت خیر النسا
زینبم من یار و غمخوار حسین
از طفولیت گرفتار حسین
عاشق و شیدای تبدار حسین
قبلهگاهم ماه رخسار حسین
بسته ی موی حسینم از ازل
عاشق روی حسینم از ازل
اربعینی شد که غمگینش منم
کوچهگرد عشق شیرینش منم
غصهدار داغ سنگینش منم
روضهخوان زلف خونینش منم
از غروب خونْ علمدارش شدم
همچنان عباس سردارش شدم
کی رود از خاطرم روز دهم
داغهای دلبرم روز دهم
هم وداع یاورم روز دهم
هم شرار چادرم روز دهم
حج ما روز دهم تکمیل شد
آن زمان که مه به خون تغسیل شد
هم غروب کربلا را دیدم و ...
هم هجوم اشقیا را دیدم و ...
هم خیام و شعلهها را دیدم و ...
هم فرار بچهها را دیدم و ...
در هجوم شعله غارت دیدهام
من خودم طعم جسارت دیدهام
جسم یارم بود بین قتلهگاه
آسمان هم رنگ خون شد هم سیاه
شد پناه کل هستی بی پناه
چکمه پوشی دیدم و گفتم که آه
خنجری در کف به کینه میرود
در پی ماه مدینه میرود
هر چه گفتم رحم کن، انگار نه ...
هر چه کردم ناله و اصرار نه ...
گفتم ای بی دین مکن این کار نه ...
ضربه زد یک، دو ... و یا ده بار نه ...
عاقبت رأسش جدا شد از قفا
رفت بر بالای برج نیزهها
صورت خورشید و چشم ماه زخم
نوحه زخم و ناله زخم و آه زخم
سینهها از این غم جانکاه زخم
یکهزار و نهصد و پنجاه زخم
زخمهایش از ستاره بیشتر
مادرش از هر کسی دل ریشتر
آن طرف رقص و شراب و نغمه بود
این طرف شعله میان خیمه بود
آن طرف از سرخوشی هنگامه بود
این طرف افغان و آه و لطمه بود
تسلیت گفتند با الفاظ بد
کعب نی، سیلی و گاهی هم لگد
بعد از آن در کوفه غم تصویر شد
دستهایم بسته در زنجیر شد
آیه ی صبر خدا تحقیر شد
در میان کوچهها تکفیر شد
حق بابای مرا پرداختند
نان و خرما پیش من انداختند
شام بود و دردهای بی شمار
آل عصمت خسته بر ناقه سوار
ناقهها عریان و دلها سوگوار
ساز و رقص شامیان هم برقرار
شام بود و غصهها و ننگ او
بارش باران خار و سنگ او
شام شد وادی تکمیل بلا
جان من شد بر دو صد غم مبتلا
کینِ اهل شام دیدم بر ملا
سوختم در شام مثل کربلا
من که بودم دخت پاک بوتراب
پانهادم بین آن بزم شراب
شام بود و نالههایی در دلم
شام بود و شعلهها بر حاصلم
گرچه من بر بحر غمها ساحلم
لیک شد در کنج ویران منزلم
جای ما در کنج آن ویرانه بود
غصهی دیگر غم دردانه بود
#مربع_ترکیب
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
دیده ها در غم تو حالت باران دارد
سینه ها سوخته و شعله ی سوزان دارد
مرغ دل پر زده و میل به جانان دارد
هر که غمگین تو شد دیده ی گریان دارد
در سماوات و زمین سوگ تو داغ همه است
آن که از باغ جنان ناله کند فاطمه است
سامرا آینه ی بی کسی و غربت توست
بی قراریِ دل از خون دل و محنت توست
آن چه این گونه شکسته ز جفا حرمت توست
دیدن یوسفت این لحظه همه حسرت توست
گفتی ای مهدی ام این لحظه بیا در بر من
تا که آرام شود با تو دو چشم ترِ من
عاقبت سهم لبت زهر شرربار شده
جگرت سوخته و یکسره خونبار شده
طعنه و زخم زبان سهم تو بسیار شده
تنت از شدت این زهر چه بیمار شده
شام غم رفته و هنگام سحر می آید
آخر از یار سفر کرده خبر می آید
گر چه بر روی لبت نغمه ی یارب داری
گوییا بر تن محنت زده ات تب داری
از دلت آه کشی ، ذکر مقرَّب داری
شاید این لحظه به دل یاد ز زینب داری
یا که یاد از عطش حضرت عباس کردی
یا حسین گفته ای و یاد گل یاس کردی
گر چه از زهر به بستر شده بی حال شدی
به سما می روی و حال سبکبال شدی
ز غریبی و عطش غمزده احوال شدی
شاید آن لحظه به یاد غم گودال شدی
هر که لب تشنه دهد جان به ولای حیدر
مادر آمد به برش گفت غریب مادر
یاد از سوز عطش کردی و لب های حسین
سامرا کرببلا گشته ز نجوای حسین
تو که بودی همه ی عمر چه شیدای حسین
یا حسن جان ، تویی و مهر و تولای حسین
بابی انت و امی یا حسین ثارالله
به فدای لب عطشانِ ابا عبدالله
#محمد_مبشری
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
#شعر_آیینی
#مربع_ترکیب
#ولادت_امام_سجاد_ع_
وقتی که شب یلداتر از گیسوی یار است
روی زمین زیباتر از صبح بهار است
در خیمه ی دل شور و شادی پرده دار است
ای جان مهیا شو که هنگام نثار است
عود و گلاب آرید و شیرینی و اسپند
زیباست در این جشن میلاد اشک و لبخند
از آسمان پل بسته با گل تا مدینه
نور علی نور است سر تا پا مدینه
در حیرتم عرش است اینجا یا مدینه
بسته بهشت عهد اُخُوّت با مدینه
کوی بنی هاشم تماشایی است امشب
در لحظه های ناب و رؤیایی است امشب
امشب مدینه چون بهشت آرزوهاست
در دامن سبز نجابت گل شکوفاست
سجاده و محراب سرشار تمناست
میلاد ذکر و التجا میلاد تقواست
خلق علی خوی محمد در وجودش
عطر نماز فاطمه دارد سجودش
از نسل ایثار و وفا ایل یقین است
در شور و مستی قلب او عاشق ترین است
غرق نیازش آسمانها و زمین است
او سید سجاد ، زین العابدین است
در هر نگاهش صد صحیفه راز دارد
دست دعایش مصحف اعجاز دارد
حسن ختام کربلا در خطبه ی اوست
شور قیام کربلا در خطبه ی اوست
متن پیام کربلا در خطبه ی اوست
یعنی تمام کربلا در خطبه ی اوست
بر منبر ارشاد در شام بلا رفت
بنیاداستبداد بر باد فنا رفت
دنیا ندیده در دل آرایی نظیرش
افتاد صد یوسف پریشان در مسیرش
لطف و سخاوت خاکبوس است و فقیرش
مردی که در غربت اسارت شد اسیرش
مهر ولایت آفتاب مشرقین است
باغ بهار شهربانو و حسین است
کمیل کاشانی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مربع_ترکیب
صاحب عطایخانهی ارباب آمده است
زیباترین ترانهی مهتاب آمده است
از بحر معرفت گوهر ناب آمده است
گویا مسبّب همه اسباب آمده است
چون او به مثل فاطمه چشمی ندیده است
زهراترین ستارهی صبح سپیده است
در سایه سار او همه عالم مقیم شد
نوزاده خانوادهی ذبح عظیم شد
با دست کوچکش به دو عالم کریم شد
گویا که فاطمه به شباهت دو نیم شد
زهرا در این میانه ظهوری دوباره کرد
زینب به روی ثانی مادر نظاره کرد
عاشقترین شقایق باغ ولا رسید
هنگامهی ولادت مهر وفا رسید
گویاترین لسان به قالوا بلی رسید
زهراترین نشانهی کرببلا رسید
لحن نوای گریهی او لحن دیگر است
وقتی جدا ز دست علمدار و اکبر است
ای شانه بلند ابوالفضل جای تو
ای عرش کبریا به تمنای پای تو
شاهان عالمند همه چون گدای تو
مرغ دلم نشسته به صحن و سرای تو
آب و گلم به عشق شما تا سرشته شد
در لوحهی نگاه تو نامم نوشته شد
من کمترین کجا و تو بالاترین کجا
لیلا کجا و جلوهی لیلاترین کجا
بی تن کجا و یک تن نازکترین کجا
ناقه کجا و محمل حوراترین کجا
ای آسمان حسن، ز نور امامتی
درپیش خصم، کوه وقار و شهامتی
با زانوان خسته چرا راه میروی
از پشت نیزهها ز پی ماه میروی
درددانه حسینی، دل آگاه میروی
ای لالهی سه ساله چه دلخواه میروی
با رفتنت چنان دل ما آب میشود
عمه کنار جسم تو بیتاب میشود
دلبستهی نگاه غریبانهی توام
من جرعه نوش ساغر و پیمانهی توام
من سائل و گدایِ درِ خانهی توام
من روضه خوان خلوت ویرانهی توام
یاسی، شقایقی، به مَثَل باغ لالهایی
باب الحوائج همهایی گر سه ساله ایی
بال و پرت شکسته، سرت درد میکند
از کعب نی هنوز کمرت درد میکند
گفتی به عمه چشم ترت درد میکند
از دوری پدر جگرت درد میکند
چشمان نیمه باز ترا باز بسته اند
در مجلس یزید حرمتتان را شکستهاند
#مرتضی_محمودپور
#حمزه_سید_الشهدا
#مدح_مرثیه
#مربع_ترکیب
ياکريم هواي پيغمبر
مستحق دعاي پيغمبر
حامي باوفاي پيغمبر
عموي باصفاي پيغمبر
همه جا ياور رسول ا...
حيدر ديگر رسول ا...
*
شير ميدان غزوه هايي تو
يل اردوي مصطفايي تو
يار و همرزم مرتضايي تو
تيغ برنده ي خدايي تو
غيرت جاري ات تماشايي ست
ضربه ي کاري ات تماشايي ست
*
از بزرگان مومنين هستي
از دبيران درس دين هستي
خار چشمان مشرکين هستي
شک ندارم که بهترين هستي
کاشف الکرب احمد مختار
اسد ا... اي سپه سالار
*
اَحَد از شوکت تو ميخواند
اُحُد از غربت تو ميخواند
نبي از قربت تو ميخواند
علي از هيبت تو ميخواند
سر نيزه نشانه رفته تورا
چشم بد دور سيدالشهدا
*
تاکه زوبين اجاره کرد وحشي
جدلت را نظاره کرد وحشي
شکمت را اشاره کرد وحشي
پهلويت پاره پاره کرد وحشي
از اشارات سخت سر نيزه
نفست بند آمد اي حمزه
*
علم افتاده است؟ فداي سرت
من به قربان زخم بال و پرت
چه خبر گشته است به دور و برت
زير دندان هنده است جگرت
آخرالامر اسير و يکه شدي
واي من تکه تکه تکه شدي
*
اي محاسن سپيد آل ا...
همه چشم و اميد آل ا...
اي غيور شهيد آل ا...
اي عموي رشيد آل ا...
ذکر و خير تو بر لب همه است
زائر تربت تو فاطمه است
*
از بلا ، کربلا به ياد آمد
از نوا ، نينوا به ياد امد
از جفا ، نيزه ها به ياد آمد
از عبا ، بوريا به ياد آمد
کاش در کربلا پيمبر بود
يا که مقداد بود و حيدر بود
*
کربلا غرق در محن شده يود
کربلا قحطي کفن شده بود
تشنه لب پاره پاره تن شده بود
مثل يک لايه پيرهن شده بود
نيزه اي که به پهلويش کردند
گرگ ها از تنش در آوردند
*
#علیرضا_خاکساری
#صلوات
#امام_رضا_علیه_السلام
#دهه_کرامت
#مربع_ترکیب
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید
شب را در این بهشت الهی سحر کنید
با زائرین این حرم الله سر کنید
مدح رضا چو آیة قرآن ز بر کنید
عید بزرگ شیعة آل پیمبر است
میلاد هشتمین حجج الله اکبر است
ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن
بر چهرة حقیقت ایمان نظاره کن
یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن
در دست نجمه نجم فروزان نظاره کن
میلاد پارة تن زهرا و احمد است
شمس الشموس عالم آل محمد است
این مظهر جمال خداوند اکبر است
آیینة تمام نمای پیمبر است
خورشید نجمه یا مه افلاک پرور است
قرآن روی سینة موسی ابن جعفر است
بر خلق آسمان و زمین مقتداست این
جان رو نما دهید که روی خداست این
روشن هزار سینة سینا به نور او
چشم هزار موسی عمران به طور او
صف بسته اند خیل رسل در حضور او
دل بحر بی کرانه ای از شوق و شور او
ریزد برات عفو خدا از نظاره اش
دوزخ بهشت می شود از یک اشاره اش
هر قامتی که سرو لب جو نمی شود
هر صورتی که وجه هوالهو نمی شود
هر پادشه که ضامن آهو نمی شود
هر کس که نام اوست رضا، او نمی شود
در طوس پارة تن احمد بود یکی
آری رئوف آل محمد بود یکی
ای خلق خاک پای تو یا ثامن الحجج
جان جهان فدای تو یا ثامن الحجج
قرآن پر از ثنای تو یا ثامن الحجج
ایمان بود ولای تو یا ثامن الحجج
دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست
تهلیل بی ولای تو هرگز قبول نیست
گردون هماره دور زند در طریق تو
خورشید خشت گوشة صحن عتیق تو
با آن همه کرامت و لطف دقیق تو
خود را شمرده اند گدایان رفیق تو
دستی که دست لطف خدا می شود تویی
شاهی که خود رفیق گدا می شود تویی
یکسان بود به وقت عطای تو خاص و عام
فرقی نمی کند به درت شاه یا غلام
سلطان ندیده ام ز گدا گیرد احترام
پیش از سلام زائر خود را کند سلام
پیوسته دست بر سر زوار می کشی
تو کیستی که ناز گنه کار می کشی
پاییز بوستان دل ما بهار توست
در شهر طوسی و همه عالم دیار توست
گل بوسة امام زمان بر مزار توست
شیعه به هر کجا که رود در کنار توست
چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا
هر جا سفر کنم دلم اینجاست یا رضا
شرمنده ام از این که بپرسند کیستم
از ذره کمترم نتوان گفت چیستم
در پرتو کرامت خورشید زیستم
روزی که نیستم به کنار تو نیستم
با یک دم تو صبحدم عید می شوم
در آفتاب صحن تو، توحید می شوم
گل از نسیم صبح بهشت تو بو گرفت
خورشید پیش روی تو از شرم رو گرفت
ماه از فروغ خشت طلایت وضو گرفت
بی آبرو ز خاک درت آبرو گرفت
من دور گندم کرم تو کبوترم
ردّم نکن که از همه بی آبروترم
ای نقش دیده و دل ما جای پای تو
روح الامین کبوتر صحن و سرای تو
مضمون بده که از تو بگویم برای تو
"میثم" کجا و گفتن مدح و ثنای تو
راهم بده که ذاکر ناقابل توام
انگار اینکه خاک ره دعبل توام
#استاد_سازگار
#شعر_آیینی
#مربع_ترکیب
#ولادت_امام_زمان_عج
آی ای خسته دلان پنجره ها بگشایید
چشم بر این شب پر مهر و صفا بگشایید
عقده ها از دل افسرده هلا بگشایید
لب به شعر و غزل و مدح و ثنا بگشایید
و بخوانید : " مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید "
چون پرستو سوی سامره به پرواز شدم
خیره بر روشنی این شب پر راز شدم
از صفای قدم دوست سخن ساز شدم
همنوا با نفس حافظ شیراز شدم
"روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد"
شب دیدار شب شادی و شور است امشب
غم درون دل ما زنده به گور است امشب
فصل نوشیدن از جام حضور است امشب
سامره جلوه ی رویایی طور است امشب
"موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
دلبر ماست که با حسن خدا داد آمد"
طرقوا از نفس کون و مکان می شنوم
بانگ تبریک ز حلقوم زمان می شنوم
نغمه ی شادی از اهل جنان می شنوم
"بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم
مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد"
خبر آورد که امشب شب میلاد گل است
نغمه سر کن شب میلاد فرحزاد گل است
باور دشت و دمن جلوه گه یاد گل است
دل حسرت زده ی مرغ چمن شاد گل است
"ساقیا آمدن عید مبارک بادت
و آن مواعید کردی نرود از یادت"
"نفس باد صبا مک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد"
شب قدری است که موعود عیان خواهد شد
" او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست"
ز آسمان خیل ملک بهر خوش آمد آمد
شهر سامره چو فردوس مخلد آمد
به بشر ناب ترین هدیه ی سرمد آمد
قائم و منتقم آل محمد آمد
" نازنین تر ز قدش در چمن ناز نرست
به از این هدیه ندادند به ما روز نخست"
مهدی فاطمه ای آبروی اهل نیاز
مهدی فاطمه ای ماه عرب مهر حجاز
"بسته ام در خم گیسوی تو امید دراز
دل آزرده ی ما را به نسیمی بنواز
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
هستی آشفته ی گیسوی خم اندر خم توست"
چکنم با غم هجران تو در این شب سرد
سوختم در تب تنهایی و در شعله ی درد
شاهد قصه ی من اشک من و این رخ زرد
"مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالی است
حال هجران تو چه دانی که مشکل حالی است"
عاشق روی تو شب تا به سحر بیدار است
جام چشمان من از اشک غمت سرشار است
گر نیایی به خدا کار دل من زار است
"هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ای دلیل دل گمگشته خدا را مددی"
این به صحرای غم افتاده ز پا را مددی
ﮐﻤﯿﻞ ﮐﺎﺷﺎﻧﯽ
🔹ابیات داخل گیومه از حافظ شیرازی وام گرفته شده است 🔹
#مربع_ترکیب
#_عید فطر
عیداست و جانماز من ازعیدفطر توست
این سفره ی نیاز من ازعیدفطرتوست
دلخواه دوست راز من ازعیدفطرتوست
سوز و صفاوساز من ازعیدفطرتوست
ای روزه دار عیدسعیدت مبارک است
شدعیدفطر عیدنویدت مبارک است
عیدآمده ، به سینه ی ما هم شفا بده
بر روزه دارجرعه ی جام ولا بده
عیدآمده هر آن چه که خواهی به ما بده
عیدی ما زیارت کربوبلا بده
ما را به لطف این شب مسعود کن دعا
کن راهیم بسوی شهنشاه کربلا
عیداست وگو به محضرتویاد می شویم؟
عیدآمده برای توما شاد می شویم
گردت خراب گشته و آباد می شویم
امشب دخیل صحن گوهرشاد می شویم
عیداست حرم نرفته خدا را ندیده ایم
ای وای آن که کرببلا را ندیده ایم...
عیدآمدوبرای توما ناز می کنیم
بایاد دوست بال و پری ، باز می کنیم
عزم سفربرای توما ، ساز می کنیم
با یا علی به گرده توپرواز می کنیم
عیداست وصحن نجف اوج شور ماست
ذکرعلی علی همه اوج سرور ماست
هستم گداو ، طایفه ام نیز حیدریست
شغلم به کوی توهمه ی عمر نوکریست
منصب غلام و اصل و نسب فاطمی بود
دارایی ام تویی و دل من صنوبریست
درعیدفطر نوکریت افتخارماست
قلبم گدای صحن وسرای تومرتضاست
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
-------------------------------------
اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی):
#مربع_ترکیب
#_عید فطر
عیداست و جانماز من ازعیدفطر توست
این سفره ی نیاز من ازعیدفطرتوست
دلخواه دوست راز من ازعیدفطرتوست
سوز و صفاوساز من ازعیدفطرتوست
ای روزه دار عیدسعیدت مبارک است
شدعیدفطر عیدنویدت مبارک است
عیدآمده ، به سینه ی ما هم شفا بده
بر روزه دارجرعه ی جام ولا بده
عیدآمده هر آن چه که خواهی به ما بده
عیدی ما زیارت کربوبلا بده
ما را به لطف این شب مسعود کن دعا
کن راهیم بسوی شهنشاه کربلا
عیداست وگو به محضرتویاد می شویم؟
عیدآمده برای توما شاد می شویم
گردت خراب گشته و آباد می شویم
امشب دخیل صحن گوهرشاد می شویم
عیداست حرم نرفته خدا را ندیده ایم
ای وای آن که کرببلا را ندیده ایم...
عیدآمدوبرای توما ناز می کنیم
بایاد دوست بال و پری ، باز می کنیم
عزم سفربرای توما ، ساز می کنیم
با یا علی به گرده توپرواز می کنیم
عیداست وصحن نجف اوج شور ماست
ذکرعلی علی همه اوج سرور ماست
هستم گداو ، طایفه ام نیز حیدریست
شغلم به کوی توهمه ی عمر نوکریست
منصب غلام و اصل و نسب فاطمی بود
دارایی ام تویی و دل من صنوبریست
درعیدفطر نوکریت افتخارماست
قلبم گدای صحن وسرای تومرتضاست
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
-------------------------------------
اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی):
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات
#مربع_ترکیب
الهی گواهی که شرمنده ام
به پیش تو یا رب سرافکنده ام
ولی هر چه هستم تو را بنده ام
گدایم گدای تو، بخشنده ام
برون آید از سینه ام ای خدا
گدایم الهی گدایم گدا
به حق حبیبت که باشد رسول
به جان عزیزش که باشد بتول
الهی دعای مرا کن قبول
که درمانده هستم من دل ملول
الهی الهی الهی اله
تو هستی به حال دل من گواه
به فرق علی آن شه لافتی
به سوز دل حضرت مجتبی
به رخسار نیلی خیر النسا
ببخشا خطایم ز راه عطا
به سوی تو دارم دو دست نیاز
تو دستم بگیر امشب ای بی نیاز
به آن آیت حق از این زین نگون
به کشتی بشکسته در اوج خون
که زخم تن او شد از حد فزون
سرشک غم از دیده آید برون
به یاد قیامت ز ترس عذاب
به چشمم حرام است مِن بعد خواب
به حق شهیدان پناهم بده
به جان عزیزان تو راهم بده
امانی به قلب سیاهم بده
به آه اسیران تو آهم بده
الهی که هستی نگهدار من
گواهی الهی به اسرار من
من از سوز دل ناله ها می کنم
چو مرغ سحرگه نوا می کنم
تو را در دل شب صدا می کنم
تو خواهی اگر، جان فدا می کنم
ز سوز دل این حلقه بر در زنم
چو پروانه گرد رخت پر زنم
الهی و یا ربی یا سیدی
ندیدی از این بنده ات جز بدی
خدایا به سوی تو دارم یدی
مکن نا امیدم تو که سرمدی
ببخشا گناهم ز بخشندگی
که شرمنده باشم از این بندگی
هر آن کس که خواهد به آواز دل
چو آرام دل نیمه شب راز دل
بسوزد بگوید به دم ساز دل
که دم ساز دل می کشد ناز دل
خوش آن کس که معبودش اندر دل است
به هر جا رود زینت محفل است
#حاج_احمد_آرونی
@babollharam
#مربع_ترکیب
#_عید فطر
عیداست و جانماز من ازعیدفطر توست
این سفره ی نیاز من ازعیدفطرتوست
دلخواه دوست راز من ازعیدفطرتوست
سوز و صفاوساز من ازعیدفطرتوست
ای روزه دار عیدسعیدت مبارک است
شدعیدفطر عیدنویدت مبارک است
عیدآمده ، به سینه ی ما هم شفا بده
بر روزه دارجرعه ی جام ولا بده
عیدآمده هر آن چه که خواهی به ما بده
عیدی ما زیارت کربوبلا بده
ما را به لطف این شب مسعود کن دعا
کن راهیم بسوی شهنشاه کربلا
عیداست وگو به محضرتویاد می شویم؟
عیدآمده برای توما شاد می شویم
گردت خراب گشته و آباد می شویم
امشب دخیل صحن گوهرشاد می شویم
عیداست حرم نرفته خدا را ندیده ایم
ای وای آن که کرببلا را ندیده ایم...
عیدآمدوبرای توما ناز می کنیم
بایاد دوست بال و پری ، باز می کنیم
عزم سفربرای توما ، ساز می کنیم
با یا علی به گرده توپرواز می کنیم
عیداست وصحن نجف اوج شور ماست
ذکرعلی علی همه اوج سرور ماست
هستم گداو ، طایفه ام نیز حیدریست
شغلم به کوی توهمه ی عمر نوکریست
منصب غلام و اصل و نسب فاطمی بود
دارایی ام تویی و دل من صنوبریست
درعیدفطر نوکریت افتخارماست
قلبم گدای صحن وسرای تومرتضاست
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
-------------------------------------
اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی)
@babollharam